وبا یادی از صدیقه دولت آبادی از پیشگامان جنبش های اجتماعی زنان در ایران،
سخن در باره نیمی از پیکره بشریت از آغاز تا کنون است ، اما چگونه میتوان به ارزیابی نشست در حالیکه تاریخ مردانه نوشته شده و به روایتی تاریخ را فاتحان می نویسند.
انسان به مثابه پیکری که بر دوپای خود ( مرد و زن ) تمامی نشیب و فراز های تاریخ و وجود را طی کرده و از اعماق به بلندای پیشرفت دستاورد ها رسیده است ، اما برما چه رفته است که همواره یک پا در محاق و نادیده گرفته شده است .
واقعیات اجتماعی و پیشرفت بشری آجر به آجر و گام به گام ساخته شده و می شود، بنا براین آنچه که امروز در دست است حاصل تلاش های وقفه ناپذیر آنانی است که نسبت به جامعه و انسان و حقوق بی تفاوت نبوده اند و برای تحقق آن رنج و مشکلات بسیاری را متحمل شده و کوشش فراوانی کرده اند .
در سرزمین ما ایران گرچه زنان در طول تاریخ نقش داشته و پرورندگان نسل و تداوم فرهنگ و … بوده اند اما این استمرار در صد ساله اخیر تجلی بیشتری یافته است، چرا که وسایلی برای رساندن پیام به گوش نسل بعد و برای ثبت در تاریخ در دسترس بود .
در جنبش های صد ساله اخیر ایران زنان نقش به سزائی داشته اند .از جمله در دوران مشروطیت و جنبش ملی و …
از جمله زنانی که از پیشگامان بوده و پرچم هویتی زنان را در دست گرفته و به گونه ای خستگی ناپذیر چراغی برای راه فردا شده، صدیقه دولت آبادی است گرچه حتی نسل های معاصرش و بعد از آن کمتر از او نام میبرند و یا با توجیهی انحرافی نقش برجسته او را کمرنگ می نمایانند .
صدیقه دولت آبادی از جمله زنانی بود که در این راه مرارت های فراوانی تحمل کرد ولی همواره در پی یافتن راه حل و پلی به سوی فردائی روشن و حقوقمند بود .
به مناسبت روز جهانی زن و بزرگداشت یکی از زنانی که در ثبت و اعتلای نقش زنان تلاشگر نقش ایفا نموده ، نظری بر زندگی صدیقه دولت آبادی و تاثیر این زن تلاشگر می افکنیم :
صدیقه دولت آبادی هفتمین فرزند خاتمه بیگم و حاج میرزا هادی و از نوادگان آخوند ملاعلی مجتهد حکیم نوری بود.
دختری پس از شش برادر، در اصفهان درسال 1300 هـ . ق. /1261 هـ . ش./1882 م. دیده به جهان گشود. مادرش خاتمه بیگم دختر محمدعلی نوری حکیم معروف درحکمت و اشراق بود و زنی فاضل به شمار می رفت. خاتمه بیگم هم پس از شش دختر دیگر به دنیا آمده بود و با گذاشتن این نام می خواسته اند به کائنات بگویند که دست از این شوخی بشوید . چون اسم او را خاتمه گذاشته بودند که دیگر دختر پیدا کردن ختم بشود .
صدیقه دولت آبادی در خانواده ای پا به عرصه وجود گذاشت که پدر در تحصیل و آموزش دختر علیرغم دوران بیسوادی حاکم بر اکثریت جامعه ونبودن مدرسه دخترانه و …کوشا بود و آموزش او از طریق معلم سر خانه پی گرفته شد ، صدیقه خود از جوهره آزاد اندیشی برخوردار بود و در ادامه آموزش هایش توسط معلمان دارالفنون، به دانشگاه سوربن رهسپار شد اما همواره هدفش ایفای نقشی برای اعتلای زن ایرانی بود که بدین منظور پس از پایان تحصیل و کسب مدرک لیسانس تعلیم و تربیت به وطن بازگشت و…
پدرش حاج میرزا هادی در سن شش سالگی به صدیقه گفته بود«..حالا که پس از هفت برادر در محیطی پراز جهل و تبعیض به دنیا آمده ای،به تو می گویم اگر مانند برادرانت درس بخوانی، مانند آنها از من ارث خواهی برد . وگرنه تورا از ارث محروم خواهم کرد…
دختر هفت ساله بود که جزوه های مهم قرآن را تمام کرد و نزد پدرش امتحان داد و پدرش یک قرآن خطی که می گفتند هدیه آن در آن روزها صد تومان بود به آقا شیخ محمد رفیع داد و مادر یک النگوی طلا توسط همسرش به صدیقه جایزه داد. او گاهی تحصیلات فارسی و عربی خود را نزد برادرش حاج میرزا یحیی دولت آبادی تکمیل می کرد.
صدیقه دولت آبادی تحصیلات خود را در زمینه فارسی و عربی نزد شیخ محمد رفیع عطاری در تهران ادامه داد و دروس کلاس های متوسطه را نزد معلمان وقت دارالفنون آموخت و در 15 سالگی با مرحوم دکتر اعتضادالحکما ازدوج کرد.
صدیقه دولت آبادی در شرایطی که حتی داشتن روزنامه سیاسی برای مردان به سختی ممکن بود، توانست به تدریج روزنامه خود را به ارگان سیاسی زنان تبدیل کند.
تشکیل انجمن خواتین اصفهان
دولت آبادی در سال 1297 (هـ . ش.) انجمنی به نام «شرکت خواتین اصفهان»را ایجاد کرد . وی دو سال بعد شرکت «آزمایش بانوان» را تشکیل داد. وجود بعضی از مقررات در شرکت او حاکی از توجه ویژه او به استقلال زنان بود . به عنوان مثال، اگر دختری در سنین پایین ازدواج میکرد، حق نداشت دیگر در شرکت او کار کند.
انتشاراولین نشریه زنان در اصفهان
صدیقه دولت آبادی در سال 1299 (هـ . ش.) نشریه «زبان زنان» را در اصفهان و تهران و با هزینه شخصی منتشر کرد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337(هـ.ق) فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن ( شماره 57) )در 21 ربیع الثانی 1339(هـ.ق) منتشر شد. «زبان زنان» در ابتدا به مباحث مربوط به خانهداری بچهداری، شوهر داری و بهداشت میپرداخت اما به تدریج مباحثی همچون سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی را مطرح کرد که اقشار مذهبی جامعه را به عکس العمل وا میداشت.
میرزا احمد، برادر بزرگ صدیقه، به رغم روشنفکر بودن برخی از کارهای او در راه آزادی زنان را برنمی تافت. اختلاف او با صدیقه دولت آبادی از آنجا شروع شد که پس از پنج هفته که از عمر روزنامه ی «زبان زنان» می گذشت صدیقه دولت آبادی در مقاله ای پرسید : «چرا زنان روستایی مجاز هستند بدون حجاب باشند و از آزادی بیشتری برخوردارند؟» میرزا احمد برادر بزرگ او که مجتهد با قدرت شهر بود ،از او خواست که بدون چون و چرا به کار انتشار نشریه خاتمه دهد ولی صدیقه این پیشنهاد را نپذیرفت و راه چاره را قطع رابطه با برادر دید.
صدیقه دولت آبادی از آذرماه 1321(ه.ش) نشر ” زبان زنان ” را از سرگرفت. آن را به صورت مجله ای در 48 صفحه منتشر نمود.
تأسیس مدرسه دخترانه
در سال 1334(ه.ق) مدرسهای دخترانه به اسم «امالمدارس» به عنوان نخستین مدرسه دخترانه توسط صدیقه دولت آبادی در اصفهان تاسیس شد.پس از مدتی نه چندان طولانی مدرسه صدیقه دولت آبادی به بهانه” عدم رعایت شئونات دینی و قوانین معارف در مدرسه” تعطیل شد و او را به مدت سه ماه در وزارت فرهنگ زندانی کرده، از خانوادهاش تعهد گرفتند که پس از این در این زمینه به فعالیتی نپردازد، حتّی هنگامی که صدیقه دولت آبادی، دبستان دخترانه دیگری به نام «مکتب خانه شرعیّات» تأسیس کرد، بار دیگر این دبستان به سرنوشت مدرسه «ام المدارس» دچار شد.
صدیقه دولت آبادی، در وصف آزادی و تجدد بسیار سخن گفت، مقاله نوشت و حتّی در انجمنهای سری مشروطه خواهان شرکت کرد، به گونهای که گروهی از نویسندگان او را زنی تجدد طلب و پیشرو در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی معرفی کردند.
اما نباید فراموش کنیم که علمای ضد مشروطه با نهضت اصلاح تعلیم و تربیت مخالف بودند و خیلی وقت ها زنان فعال نهضت را به داشتن گرایش های بابی متهم می کردند. به طوری که انجمن های زنان را خلاف اسلام می دانستند و درخیابان به محصلان و معلمان زن حمله می کردند و به صورتشان تف می انداختند و آنها را «بی عفت» می خواندند.
صدیقه دولت آبادی در بهار 1305(ه.ش)( 1926 م) در دهمین کنگره ” اتحادیه بین المللی برای حق رای زنان ” ( International Alliance for Women’s Suffrage ) به نمایندگی زنان ایران شرکت کرد و در اواخر سال 1306 خورشیدی به ایران بازگشت.
صدیقه دولت آبادی در مهرماه 1306خ ( 1928 م) سمت نظارت تعلیمات نسوان در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را قبول کرد و سال بعد به مدیریت کل تفتیش مدارس نسوان منصوب شد و در سال 1315(ه ش) به ریاست ” کانون بانوان ” منصوب گردید.
وی در سال 1326(ه.ش.) ( 1947 م) در کنگره ” جامعه بین المللی زنان برای صلح و آزادی ” ( Women’s International League for Peace and Freedom ) شرکت کرد و در باره زنان ایران سخنرانی کرد.
فتوای شیخ فضل الله نوری علیه مدارس دخترانه و حقوق زنان باعث عکس العمل شدید در بین زنان مبارز علیه نوری و دیگر علمای محافظه کار مثل سید علی شوشتری گشت. شکایات و اعتراضات و دیگر فعالیت های زنان آزادیخواه علیه نوری به طور چشمگیر و وسیعی در مطبوعات دوره اول انقلاب مشروطه از جمله «صوراسرافیل» و «ندای وطن» منعکس شد و بدون شک در بی اعتبار ساختن و افشای هویت زن ستیزی و ماهیت استبدادی و ضد مشروطه طلبی این علمای مذهبی به ویژه نوری در ملاء عام نقش عمده ای ایفا کرد.
انتقادات کوبنده زنان فعال و مبارز در این دوره فقط متوجه علمای محافظه کار سنت گرا نبود. آن ها هم چنین به بی عملی و عدم وجود یک برنامه برای پیشرفت و رفاه اجتماعی در مجلس شورای ملی دوره اول نیز برخورد کرده و از مجلسیان که اکثرشان مخالف آزادی زنان بودند به شدت انتقاد کردند.
در همین دوران یکی از نمایندگان مجلس به نام شیخ اسدالله نیز که ظاهرا کمی متجددتر از دیگران بود فریاد برآورده بود که:« صحبت از حضور زنان در جامعه و در مجلس با روح یک مجلس اسلامی در تناقض است». او می گفت: «دلیل حذف زنان این است که خدا به آنان ظرفیت لازم برای شرکت در فعالیت های سیاسی و انتخابات نمایندگان ملت را نداده است. آنان جنس ضعیف ترند و توانایی مردان را ندارند. حق آنان نباید لگدمال شود بلکه باید توسط مردان، همان طور که خداوند متعال در قرآن فرموده حفاظت شود!»
ولی در همین دوره بود که مردانی هم در مجلس و هم در مطبوعات از آزادی زنان، گشایش مدارس دخترانه و گسترش شوراهای زنان حمایت کردند و یا حداقل وجود آن ها را تحمل کردند،.بعد از کودتای محمد علیشاه (۱۹۰۸ میلادی) و بمباران مجلس که مقاومت و مبارزه علیه استبداد و ارتجاع به تبریز منتقل شد، زنان نیز گروه گروه به تبریزعزیمت کرده و در آن جا به انجمن تبریز، مرکز غیبی، ستارخان و گروه مبارزین او پیوستند .
تقاضای حق رأی زنان از دولت مصدق
صدیقه دولت آبادى در اردیبهشت ماه 1330هـ.ش/1951م. در نامه اى خطاب به دکتر محمد مصدق نوشت و در آن درخواست گنجاندن حق رأى براى زنــان در قانون انتخابات را داد. در همان سال بود که دکتر مصدق در لایحه انتخابات که به مجلس براى تصویب داد، حق رأى زنان را نیز گنجاند. اما این مسئله باعث شد که نیروهاى محافظه کار چه مذهبى و چــه غیرمذهبى علیه حق رأى زنان قیام کنند و دکتر مصدق را از این کار بازدارند. در ایــن میان صدیقه دولت آبادى و دیگر فعال زن در آن دوره، شروع به فعالیت کردند تا بتوانند مقاومت در برابر حق رأى زنان را به عقب برانند. اما در نهایت دکتر مصدق ناچار شد که از لایحه انتخابات پیشنهادى دولت، حق رأى زنان را حذف کند. ایــن کار اعتراض گروه هاى زنان را برانگیخت. در این میان صدیقــه دولت آبادى با وجود حمایت صادقانــه و متعهدانه اش از عقاید ى دکتر مصدق، امــا در اعتراض به حذف حق ّرأى زنــان در لایحه انتخابات از ســوى مصدق، نامه اى مشفقانه و هشداردهنده به مصدق نوشت.
بدین ترتیب مسئله حق رأى زنان با حذف آن در لایحه انتخابات دولت دکتر مصدق، چندسالى مســکوت ماند تا این که دوباره مبارزات زنان از سال 1339 آغاز شد. در دستیابى به این حق اطلاعات بانوان با این تیتر که «شرکت در انتخابات حق مســلم هــر زن ایرانی اســت، اما برای دریافت ایــن حق، باید آمادگــی پیدا کرد!« نوشت: »روز پنچ شــنبه هفته گذشته در بحبوحه فعالیت های انتخاباتی، جمعیت های بانوان ایرانی اعلامیه مشترکی صادر کردند و طی آن اعلام داشتند که چون ماده دوم قانون اساسی راه را برای شرکت زنان در انتخابات باز گذاشته و منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر که حق شرکت در انتخابات را برای همگان به رســمیت شناخته، مورد تأیید دولت ایران قرار گرفته، به زنان ایران نیز باید حق رأی داده شود …تادر تعیین سرنوشت کاروان ترقی زنان گام بردارند ».
اطلاعات بانوان، نظر صدیقه دولت آبــادی را درباره اطلاعیه پرسیده بود، صدیقه دولــت آبادی پاسخ داد: »من با این اعلامیه کاملا موافق هستم، اما عقیده دارم زمانی خانمها باید به مجلس راه یا بند که ا طلاعات کافی ا ز ا وضا ع د اخلی و خا ر جی داشته باشند و صلاح مملکت را بتوانند تشخیص دهند …
او همچنان بر کسب دانش و آزاد اندیشی و با سواد کردن و اعتلای قاطبه زنان تاکید می ورزید. صدیقه دولت آبادی خود با تشکیل انجمن های زنان ، با انتشار روزنامه و مجله زنان و با تاسیس مدارس برای آموزش زنان ، با راه اندازی شرکت برای تبلیغ اجناس داخلی درحمایت از دولت مصدق و …از جمله کسانی بود که بر حق رأی زنان و شرکت آنان دراداره و تعیین سرنوشت مملکت خویش پای می فشرد ولی همچنان تغییر را در محتوا جستجو میکرد و از سلاح تکفیر و بابی بودن و بی عفتی و … نمی هراسید.
صدیقه دولت آبادی در ششم مرداد 1340خ ( 1962 م) در سن 80 سالگی در گذشت.
و مارا آموختند
قبل از آنی که همدیگر را بشناسیم با یکدیگر دشمن گردیم
و پیش از آنی که همصحبت گردیم به تکفیر همدیگر بپردازیم
ودر راهمان از هم می گریختیم قبل از آنی که آشنا شویم
و اینگونه بود که دستانمان در پیوند حلقه ای نساخت
و نگاهمان در بیگانگی بارقه ای از دوستی نداشت
8 مارس 2017 میلادی برابر با 18 اسنفد ماه 1395 خورشیدی