٭ گروه اصلاح طلبان و میانه روها. از این گروه، سه نامزد را «شورای نگهبان» انتخاب کردهاست:
حسن روحانی، اسحق جهانگیری و هاشمی طبا
٭ حسن روحانی: رییس جمهور مستقر که در چهار سال گذشته الحق تمام وجود خود را برای حفظ مقام رهبری و ولایت نظام فدا کردهاست. اما بنابر سنت استبداد فقیه، بعد از اینکه نیاز ها جبار را برآورد، به قول شاه سابق، چون دستمال کاغذی چرکینی بدور انداخته خواهد شد.
هر چه را خامنهای خواست، او به بهترین شکل انجام داد. اما حالا، رئیسی و قالیباف را در برابر او قراردادهاست. سپاه نیز شمشیر را از رو بسته و ارگانهای تبلیغاتیش به او حمله میکنند و امام جمعه موقت تهران نیز میگوید: مردم رئیسی جمهوری را انتخاب کنند که امام رضا او را دوست دارد. یعنی رئیسی را بدین خاطر خامنهای او را نایب التولیه کردهاست. غافل از اینکه، بنابر روایت که نایبالتولیهها صحت آنرا مبرهن میکنند، وقتی ستم دامن میگسترد، بدترین کسان خادمان حرمهای امامان میگردند.
٭ اسحق جهانگیری: معاون اول رییس جمهور که به گفته برخیها مطمئنترین اصلاح طلب از دید خامنهای است. او به این دلیل نامزد شدهاست که دستیار حسن روحانی بگردد. در موقع مناسب، به نفع او کنار میرود و تا آن زمان، بخشی از کار حمله و دفاع را او برعهده میگیرد.
٭ مصطفی هاشمی طبا: درگذشته نیز نامزد ریاست جمهوری شده بود. مشاور «وزیر» ورزش است. در حکومت دوم هاشمی رفسنجانی، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان تربیت بدنی بودهاست. رأی ندارد و نقش دکور را بازی میکند.
٭ گروه دوم : مخالفان درونی رژیم:
از این گروه، دو نفر ثبت نام کرده اند که باوجود معلوم بودن رد صلاحیتشان، نامزد شدند:
٭ قاسم شعله سعدی از نمایندگان پیشین مجلس که قبلا به دلیل نوشتن نامه ای انتقادی به سید علی خامنهای به زندان افتاد و در انتخابات گذشته نیز رد صلاحیت شد.
٭مهدی خزعلی : از حامیان پیشین اصولگرایان افراطی که بعد از انتخابات سال 88 دچار تحول شد. از آن پس، تزلزلی نشان ندادهاست. بارها دستگیر شد. بعد از اعتصاب غذ ، دستگاه ولایت مطلقه مجبور به آزاد کردن او شد. ورود او به این بازی حاصل مفیدی ببار نیاورد.
٭گروه سوم : جبهه پایداری:
این گروه ساخته مصباح یزدی است و در واقع جمعی از افراطیون هم اندیشه با مصباح را در آن گرد آمدهاند.، کاندیدای آنها در این دوره از انتخابات که تا حدی به جمنایی ها تحمیل شده است ، همانا جنایت کار معروف دهه 60 یعنی ابراهیم رییسی است.
حضور و کاندیداتوری او در این انتخابات با شایعات بسیاری همراه است و هنوز دقیقا معلوم نیست او که می داند از بسیار کم رأی دارد، چرا در «انتخابات» شرکت کردهاست.
یک نظر ایناست که او با توجه به وضعیت جسمی سید علی خامنهای، نامزد شده یا نامزدش کردهاند. قصد ایجاد مدار بد و بدتر و کشاندن رأی دهندگان به پای صندوق نیز بودهاست. این روزها چون یخ بیزاری را نشکسته چه رسد به گرم کردن تنور انتخابات، ترفند جدیدی بکارگرفتهاند: خامنهای مردنی باید رأی داد تا که یک اصولگرا رئیس جمهوری نشود. غافل از اینکه اگر رژیم مصلحت خود را در این ببیند که یک اصول گرا رئیس جمهور بگردد، رأی دادن اثری جز نمایش «وفاداری مردم به نظام مقدس جمهوری اسلامی» نخواهد داشت. یک دلیل سوم نیز وجود دارد و آن اینکه او فریب زبان فریب مصباح یزدی را خوردهاست و هدف مصباح و گروه او از سر راه برداشتن او در پی شکست در «دنتخابات» است.
مصباح یزدی با حمایت زود هنگام از او قبل از تشکیل جمنا، در واقع ضربه نهایی را به او وارد ساخت ، زیرا با معرفی او به عنوان کاندیدای مشخص این جبهه، حمایتهای بسیاری از طیفهای اصول گرا از او سلب شد. حال این رییسی است و حامیان جبهه پایداری او که پایگاهی در جامعه ندارد. برکسی پوشیده نیست که مصباح یزدی و باند او، اگر بتوانند، جانشین خامنهای را خود تعیین خواهند کرد. چون این توانائی را ندارد، تقلا میکنند بدستش بیاورند.
و دلیل چهارم اینست که او به پشت گرمی سپاه و به امید مهندسی انتخابات، نامزد شدهاست. در این صورت، سپاه طراحی لازم را باید کرده باشد و خود را برای رویاروئی به پیآمدهای «مهندسی انتخابات» و از صندوق بدرآوردن ابراهیم رئیسی آماده کرده باشد. البته، رئیس جمهور تقلبی بی حیثیت و بی اعتبار است و تحمیل او بعنوان رهبر، بازهم مشکلتر میشود.
٭ گروه چهارم : جمنا
جبهه مردمی نیروهای انقلاب، نامی که این گروه بر خود نهاده است تا در انتخابات سال 96 ، با رسیدن به وحدت اصولگرایان در برابر حسن روحانی قرارگیرد و بتواند با مقداری رأی و مقداری «مهندسی انتخابات» پیروز بشود.
نیروهای حاضر در این جبهه، افکار مخالف و بسا متضاد با یکدیگر داردند و به حکم رأس قدرت ، در کنار هم قرارگرفتهاند. معرفی زود هنگام رییسی از سوی جبهه پایداری، وحدت این گروه را بر هم زد و مایه بروز اختلاف میان گرایشهای شرکت کننده در آن شد. در نهایت از این گروه، بر خلاف توافق، افراد زیر ثبت نام کردند:
ابراهیم رییسی ، علیرضا زاکانی، سید مصطفی میر سلیم، حمید رضا حاجی بابایی، محمد مهدی زاهدی ،محمد باقر قالیباف، موسی الرضا ثروتی، حسن نوروزی . از این جمع، صلاحیت سه تن، رئیسی و قالیباف و میرسلیم، «احرازشد». نخست گفته شد ابراهیم رئیسی نامزد اصلی است و دو تن دیگر نقش دکور را باز میکنند. اما هنوز بنابر نظر سنجیها، رئیسی از قالیباف بسیار عقب است و قالیباف و میرسلیم میگویند قصد کنارهگیری بسود رئیسی را ندارد.
گروه پنجم: احمدی نژادی ها
این گروه که به هر حال برای فرار از مرگ سیاسی خط احمدی نژاد وارد میدان شدهاست. اما صلاحیت نامزدهای این گروه که بیشتر از احمدینژاد و بقائی اسم نویسی کرده بودند، رد شد. زمینه رد صلاحیت احمدی نژاد را «دادستان کل کشو» منتظری ایجاد کرد وقتی او دمل چرکین خواند. محسنی اژه ای هم گفت پرونده آنها باز است.
این گروه چند کاندیدا معرفی کرده بود. از جمله: محمود احمدی نژاد، مسعود زریبافان، حمید بقایی و مهدی کلهر که به معرفی کوتاه انها خواهیم پرداخت.
1. محمود احمدی نژاد که وضعیتش معلوم است ، اختلافات و درگیریهای او از اردیبهشت سال 88 با خامنهای آغاز شد. او خود را وامدادر خامنهای نمیدانست و خامنهای را وامدار خود میدانست. برسر برکناری وزیر واواک، کار به قهر کردن از خامنهای کشید و او بمدت 11 روز خانه نشینی گزید. در روزهای پیش از ثبت نام بعنوان نامزد هم او مقصر وضعیت اقتصادی و نیز امتیاز دادن به امریکا در مورد پرونده اتمی را خامنهای معرفی کرد. بدون اسم بردن و در همانحال معرفی او با جمله «نگذاشتند و ما گفتم این که نمیگذارید خیانت است». روز اعلان نامزدها خانه او و خیابانهای اطرافش به اشغال قوای مسلح رژیم درآمد. حالت حصر پیدا کرد. تا این که اجازه بیرون رفتن از خانه را پیدا کرد و به مشهد رفت. پرونده مالی او وارد کردن خسارت 12 هزار میلیارد تومانی است.
2. مسعود زریبافان خواهر زاده مهندس باهنر که در دوران احمدی نژاد به ریاست بنیاد شهید رسید. اختلاس 1هزار و 700 میلیاردی تومانی در زمان تصدی او روی داد.
3. حمید بقایی ، معاون اجرایی که به جرم خارج کردن 20 هزار میلیارد تومان از کشور و سرمایه گذاری در خارج از ایران 7 ماه در زندان بود و فعلا پرونده او مفتوح است. بر سر آثار باستانی ایران هم تا بخواهی بلاآورد.
4. مهدی کلهر، معاون احمدی نژاد که به دلیل حمله جهت قتل همسر اولش توسط همسایگان به نیروی انتظامی تحویل داده شد و بعد از آن دخترش به المان گریخت و پناهنده شد .
٭ گروه ششم: نامزدهای متفرقه که صلاحیت همه آنها رد شد:
گفتند 1600 نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. سر و صدا شد که این چه خبر است . عملکرد این شمار نامزد توجیه ضرورت نظارت استصوابی «شورای نگهبان» از سوئی و رد صلاحیتها غیر از شش نفر مجاز به حضور در «انتخابات» بود. صلاحیتها رد شدند بدون اینکه واکنشی ایجاد کنند. دوتن اعتراض کردند یکی شعله سعدی و دیگری خزعلی و البته صدایشان بجائی نرسید.