شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
دماوند – دومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در حالی برگزار شد که بی توجهی یا غر و لندهای مجازی بسیاری از مردم که درک عمومی شان از مناظره امکان بحث مستقیم و آزادانه کاندیداها است، از نارضایتی جامعه نشان دارد. علاوه بر اینکه همانند تمام این سالها نامزدهای انتخابات نماینده واقعی جامعه و مطالباتش نیستند، حالا حتی همین افراد نیز مهندسی و سانسور می شوند. در روزهای گذشته ویدئویی از محمود احمدی نژاد منتشر شد که در آن می گوید ’آزادی مطلق در کشور ما وجود دارد ولی فقط در یک جا و آن هم علیه دولت من…‘ اما به نظر می آید رفتار غیر قابل پیش بینی و بگم بگم های او در مناظره های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بود که با ایجاد هراس در ارکان حکومت باعث شد مناظره ها به شیوه کنترل شده امروزی در بیاید تا جایی که “مهران مصطفوی” فعال سیاسی مقیم پاریس آن را بی شخصیت شدن نامزدها می داند. با او درباره انتخابات پیش رو و دستآورد برجام برای حسن روحانی و مردم گفت و گو کرده ام.
محمد خاتمی گفته بود رئیس جمهور در ایران یک تدارکاتچی است؛ این اختیارات بعد از خاتمی محدودتر هم شده، با این وجود آقای خامنه ای نگران چیست که در سخنرانی روز کارگر با نشانی دقیق مردم را به سمت یک نامزد تشویق می کند؟
چه انتخابات جمهوری اسلامی را قبول داشته باشیم و چه قبول نداشته باشیم، در این نظام منبع مشروعیت مقام رهبری با منبع مشروعیت مقام ریاست جمهوری متفاوت است. رهبر مشروعیت خود را از خدا می گیرد و رئیس جمهور از مردم و خواه ناخواه این دو جایگاه با یکدیگر در تناقض قرار می گیرد. در زمان اولین رئیس جمهور آقای بنی صدر، بنیانگذار جمهوری اسلامی ناچار شد علیه او کودتا کند، آقای خامنه ای هم در دوران ریاست جمهوری خود با آقای خمینی اختلاف داشت و مخالفت می کرد، وقتی هم رهبر شد در دوره دوم هاشمی رفسنجانی با او اختلاف داشت و با آقایان خاتمی، احمدی نژاد و روحانی نیز به همین ترتیب. بنابراین در جمهوری اسلامی این دو جایگاه با یکدیگر سازگاری ندارند. آقای خامنه ای برای سرپوش گذاشتن بر مشکلاتی که برای کشور ایجاد کرده، به یک رئیس جمهور ضعیف نیازمند است تا اوضاع داخلی بحرانی نشود. به عنوان مثال در دوره اول خاتمی بحران جدی به وجود آمد و برای تضعیف دولت او ناچار شدند دست به قتلهای زنجیره ای بزنند. امروز هم آقای خامنه ای می خواهد حسن روحانی حتی اگر دوباره رئیس جمهور شود، ضعیف باشد. برای همین بیشتر تبلیغات سپاه پاسداران و دستگاه نزدیک به ولایت فقیه علیه آقای روحانی است. سعی آنها در این است که انتخابات را به دور دوم بکشانند تا روحانی نتواند ادعای رئیس جمهور موفق را داشته باشد. با توجه به اینکه جز بنی صدر که حذف شد، تمام روسای جمهوری اسلامی تا امروز در دوره چهار ساله دوم به راحتی انتخاب شده اند.
یعنی این هراس از منبع مشروعیت است و نه از شخص؟
بله آقای روحانی در چهار سال گذشته هیچ کار خاصی که موجب ناراحتی و نگرانی رهبر باشد انجام نداده، اما طبیعت قدرت مطلق این است که نمی خواهد هیچ سهمی به دیگری بدهد و با مقامی که مشروعیتش را از مردم می گیرد، در تنازع است.
با وجود اینکه در دو طرف ایران و آمریکا اراده جدی برای لغو برجام دیده نمی شود اما به نظر می آید این توافق برای انتخاب دوباره حسن روحانی پوهن مطمئنی نیست. برجام امروز در چه شرایطی قرار دارد؟
برجام حاصل به بن بست رسیدن پیشبرد یک سیاست پر هزینه توسط جمهوری اسلامی بود که در پی آن نگزیر شدند یک تسلیم نامه را امضاء کنند.در این بحث مجالش نیست اگر نه شواهد زیادی وجود دارد که برجام خلاف تبلیغات جمهوری اسلامی، یک پیروزی محسوب نمی شود. یعنی ایران اساس فعالیتهای هسته ای خود را کنار گذاشته و محدودینهای فراوانی را پذیرفته اما در مقابل شالوده اصلی تحریمها برداشته نشده. آقای ترامپ در قالب همین متن فعلی، هر سه ماه یکبار تعلیق اجرای برجام را تمدید می کند. این به معنی نگرانی و عدم سرمایه گذاری بانکها و بنگاههای اقتصادی در ایران خواهد بود. بنابراین تحولی که آقای روحانی وعده داده بود صورت نگرفته، به این دلیل که آقای خامنه ای نمی خواست برجام به شکلی پیش برود که باعث گشایش داخلی و گشایش روابط با کشورهای غربی شود و اصولأ از قراردادی که منجر به این اتفاقات شود وحشت داشت. اگر جمهوری اسلامی از ابتدا به دنبال هدفی که در این سند توافق تعریف شده، بود به دنبال غنی سازی به وسیله پنج هزار سانتریفیوژ ساخت پنجاه سال پیش نمی رفت و دستکم نیمی از واقعیت را به مردم می گفت که این برنامه از نظر اقتصادی عاقلانه نیست و بنابراین تعطیلش می کنیم.
برجام صرفأ به نقطه ای که آقای خامنه ای می خواست یعنی همان بقاء نظام رسیده؟
دقیقأ همین طور است. من همان روز بعد از توافق مقاله نوشتم که برجام همان خواسته آقای خامنه ای است و مشکلات مردم ایران را حل نخواهد کرد. ایشان فقط می خواست بخشی از فشارها از روی حکومت ایران برداشته شود. آن هم نه همه فشارها، چون به دشمن و فشار خارجی نیاز دارد و بدون بحران نمی تواند به سیاستهایش ادامه دهد. ایشان با پرداخت هزینه سنگین از جیب ملت ایران، یک توافق کجدار و مریض را پذیرفته تا بتواند به شعار آقای خمینی که گفته بود ’حفظ ظام اوجب واجبات است و در مسیر آن همه کار جایز است‘ جامه عمل بپوشاند.
آقای ترامپ این بازی را بهم خواهد زد؟
آقای ترامپ نیازی ندارد که بازی را بهم بزند. برجام یک متن دارد و یک فرامتن یا همان روح برجام. اگر آقای اوباما بر سر کار بود و طرف حسابش هم آقای روحانی بود، روح برجام می توانست متفاوت باشد. اما الان یک طرف دونالد ترامپ است و سوی دیگر علی خامنه ای. هیچکدام از این دو علاقه ای ندارد که روح برجام به سوی روابط عادی و سالم دو کشور پیش برود. متن برجام هم طوری نوشته شده که در همین قالب فعلی آقای ترامپ می تواند اقداماتی خلاف روح برجام انجام دهد و اتفاقأ آقای خامنه ای هم از این مسئله خوشحال است و نگرانی ندارد.
با وجود کارنامه سیاه ابراهیم رئیسی در تابستان ۶۷ و حتی بعد از حوادث سال ۸۸؛ چرا آقایان روحانی و جهانگیری که منشور حقوق شهروندی نوشته اند، در برنامه ها و مناظره ها در این مورد سکوت کرده اند و از نقطه ضعف رقیب استفاده نمی کنند؟
بله اگر گذشته خودشان پاک بود و وزیر دادگستری همین دولت عضو آن هیأت مرگ نبود و اصلاح طلبان، آقای خمینی را تقدیس نمی کردند و… آن موقع می توانستند به آقای رئیسی بتازند و این نقطه ضعف بزرگ را هدف بگیرند.
اگر در همین شرایط فعلی مطرح می کردند واکنش و ضد حمله آقای رئیسی چه می توانست باشد؟
طبعأ از آقای روحانی می پرسید مگر شما مخالف آن اعدامها بودید؟ و آقای روحانی هم نمی توانست پاسخ مثبت بدهد. به این دلیل که حسن روحانی نه تنها مخالف آن اعدامها نبود، بلکه حتی در سال ۱۳۶۰حامی اجرای احکام اعدام در مراسم نماز جمعه بود. گذشته این افراد پر از سیاهی، جنایت و فساد است. پدرخوانده اصلاح طلبان آقای محمد موسوی خوئینی ها در آن زمان دادستان کل کشور بود. جز آقای حسینعلی منتظری، بقیه مسئولان دهه شصت یا با اعدامها همراهی کردند و یا سکوت کردند و مخالفت و اعتراضی نداشتند. مدعی بودن شرط نیست. اتفاقأ آقای رئیسی هم مدعی حقوق بشر است و گفته فقط به بیانیه بسنده نکنیم و باید به آن عمل کنیم. جریان اصلاح طلبی بیست سال در کشور سابقه دارد و امروز می توان تجربه این دو دهه را نقد کرد و بر این اساس غالب اصلاح طلبان هم مثل اصولگرایان هرگز نخواسته اند که پرونده دهه شصت باز بماند. حتی بعضی از این افراد می گویند آن وقایع مربوط به گذشته است، بنابراین فراموشش کنید و بر سر راه مانع ایجاد نکنید. اگر پیشتر آقایان روحانی و جهانگیری کوچکترین اعتراضی به آن اعدامها کرده بودند، امروز می توانستند به راحتی آقای رئیسی را مورد سوال قرار دهند و در افکار عمومی محکوم کنند.
اغلب مردمی که دستکم تجربه تماشای مناظره های انتخابات ۸۸ در ایران و چند انتخابات اخیر آمریکا را دارند، از شیوه برگزاری این مناظره ها راضی نیستند. نظر شما چیست؟
در کشورهای غربی طرفین مناظره نماینده می فرستند تا با بنگاه بگزار کننده مناظره بحث و تبادل نظر و چانه زنی کنند، در این مناظره ها اما انگار که نامزدها هیچ شخصیت و اراده ای ندارند و صداوسیما یکجانبه تصمیم گرفته که بحث را چگونه پیش ببرد و چه سوالات مشخصی را مطرح کند. سوالات هم و به همین ترتیب پاسخهای نامزدها هم در سطح انشاء دوران مدرسه بود. مثلأ ’بیکاری باید از بین برود، کار باید ایجاد شود، کرامت و کار و…‘ الان در فرانسه یک سال است که نامزدهای ریاست جمهوری در رقابت با یکدیگر هستند و بر سر کوچکترین جزئیات برنامه های خود با اعداد و ارقام دقیق بحث می کنند. در حالیکه در این مناظره ها عدد و رقم درستی ارائه نمی شود که چگونه می خواهند وعده ها را عملی کنند. فقط حرفهای کودکانه می زنند. مثل دو یا سه برابر کردن یارانه از زبان رئیسی یا ایجاد پنج میلیون شغل از زبان قالیباف، وعده هایی که پایه و اساس علمی و عقلی ندارد.
آقای احمدی نژاد یک ویدئوی اعتراضی منتشر کرده و گلایه می کند که هر کس هر چه می خواهد علیه او به زبان می آورد و تحت پیگرد هم قرار نمی گیرد. از زبان مسئولان، مردم و حتی مخالفان حکومت دائم شنیده می شود که احمدی نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد کشور را به باد داده، آیا واقعأ مقصر احمدی نژاد است؟ و در اینصورت چرا رهبر جمهوری اسلامی اجازه شفاف سازی و پیگیری قضایی او را صادر نمی کند؟
مسلمأ آقای احمدی نژاد هم مقصر هست، اما هفتاد درصد اقتصاد ایران در اختیار سپاه اسداران است و این نهاد هم تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان و سیاستهای کلی اش توسط آقای خامنه ای تعیین می شود. بقیه اقتصاد هم در دست گروههای مذهبی، امام جمعه ها و بنیادها است. البته ۷۰۰ میلیارد دلار رقم کوچکی نیست که آقای احمدی نژاد توانسته باشد بخورد و ببرد، بلکه ایراد این است که نتوانسته از این درآمد هنگفت در جهت تقویت پایه های اقتصاد ایران استفاده بهینه کند. اما جالب اینجاست که تمام جناحهای حکومت از رد صلاحیت محمود احمدی نژاد خوشحال شدند و عجیب است که او را به مناظره ها دعوت نمی کنند و مورد سوال قرار نمی دهند و یا حتی موضوع را از طریق قضایی پیگیری نمی کنند. دلیلش می تواند این باشد که دستهای رهبری هم در کار بوده و هر گونه شفاف سازی در این موضوع، شفاف سازیهای دیگری در پی دارد که پایه های این نظام اقتدار گرا را لرزان خواهد کرد.
در همین شرایط فعلی و بین جهانگیری و روحانی، شانس کدامیک را از دیگری بیشتر می دانید؟
باید دید هدف از مناظره چیست؟ اگر هدف کوبیدن و پیاده کردن یکدیگر باشد، بله آقایان جهانگیری (در مناظره اول) و قالیباف موفق تر بودند و نفر سوم و چهارم هم آقای روحانی و میرسلیم. مناظره سیاسی، بازی خروس جگی نیست. باید افق، راهکارها و اعداد و ارقام واقعی در مقابل مردم قرار دهند تا آگاهی و وجدان عمومی نسبت به مسائل بیشتر شود و مردم به طرف کارآمدترین فرد بروند.
اگر رئیسی انتخاب شود، در بدترین حالت چه اتفاقی رخ می دهد؟
تغییرات فوق العاده ای اتفاق نخواهد افتاد، چون خطوط کلی سیاستهای داخلی و خارجی و وزرای مهم کابینه توسط رهبر تعیین می شود و رئیس جمهور به گفته محمد خاتمی نقش همان تدارکاتچی را بر عهده دارد. ابراهیم رئیسی گفته ’رئیس جمهور باید نوکر رهبر باشد‘ و آقای روحانی هم گفته ’باید مطیع رهبر باشد‘ موضوعاتی مثل حقوق بشر و اعدامها و زندانها هم در اختیار قوه قضائیه است که هر دولتی هم بر سر کار باشد ادامه دارد.
ممکن است دولت رئیسی در منطقه یا با ترامپ درگیری ایجاد کند؟
خیر. این مسئله در اختیار رهبر است و آقای خامنه ای به دبال بحران است نه درگیری و جنگ. این سیاست ببیست ساله اوست که فقط تا حدی جلو می رود و کشور را در بحران نگه می دارد و وقتی احتمال برخورد نظامی جدی شود، وارد مذاکره می شود. چنانکه الان نمایندگان خامنه ای و ترامپ در بغدلد مشغول مذاکره هستند. و آمریکا منتظر نتیجه انتخابات ایران است تا سیاست جدید خود در قبال ایران را تنظیم کند.
جایگزین رأی ندادن برای مردم چه می تواند باشد؟ آنها که رأی نمی دهند، چه کارهایی می توانند انجام دهند و چه نتایج احتمالی خواهد داشت؟
صرف رأی دادن و رأی ندادن اهمیتی ندارد. اگر مردم به حقوق خود آگاه نباشند، تحریم هم فایده ای ندارد. رأی ندادن همراه با امید بستن به حمله نظامی ترامپ، با رأی دادن هیچ تفاوتی ندارد. جامعه مدنی ایران باید بر روی حقوق خود بایستد و به جای رآی من کو؟ بگوید حق من کو؟ به این شکل اعتراضات زنان، دانشجویان، کارگران و روشنفکران به نتیجه می رسد و امکان استقرار یک نظام دموکراتیک به وجود می آید. تحریم نمایش انتخابات -که فقط برای پز مشروعیت حکومت در جان، برگزار می شود- لازم است، اما کافی نیست. تحریم فعال یعنی باید به دنبال مطالبات و حقوق خود باشیم. فعالان مستقل و آزادیخواه هم باید متحد شوند تا جامعه ببیند در کنار وابستگان حکومت و وابستگان خارجی، یک نیروی مستقل هم وجود دارد که می تواند فصل جدیدی در تاریخ ایران باز کند.