سالگرد تولّد دکترمحمّدمصدّ ق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (86)
همانطور که در «زندگینامۀ مصدّق – 5 » به مناسبت روی کار آمدن حکومت مستوفی الممالک و مخالفت مصدّق با وزارت فروغی و وثوق الدوله و اوضاع سیاسی آن زمان بعداز تغییر سلطنت از «قاجار به پهلوی» آوردم که :
«پس از پایان انتخابات دولت فروغی مستعفی و رضا شاه اوّل به سراغ دکتر مصدّق رفت و به او پیشنهاد ریاست وزرایی ایران را داد. دکتر مصدّق جواب ردّ داد. او می گفت رضا شاه رئیس الوزراء را دولت به معنی دولت حقیقی نمی خواست. نظر او این بود که همه ماها را وارد کار کرده و به اسم ما و روی شهرت ما تمام اعمال غلط را انجام داده و پس از آن که همه را رسوای خاص و عام کرد، عذرمان را بخواهد. همین معامله را دو مرتبه با فروغی و یک مرتبه با مرحوم مستوفی کرد، ولی من هیچ سودای ریاست و پروای معارضه با رضاشاه نداشتم از این رو عطایش را به لقایش بخشیدم. سپس شاه سراغ مستوفی رفته، او هم به اصرار مدرّس و سایر وکلا نخست وزیری را قبول کرد، به شرط اینکه شاه از مجلس تقاضای رأی تمایل به نخست وزیری آینده را بکند. رضا شاه هم برای آخرین دفعه از این سنّت پارلمانی که از زمان ناصر الملک مرسوم شده بود پیروی کرد. (1)
و در هنگامی که «مرحوم مستوفی الممالک می خواست رئیس الوزراء بشود، به منزل من آمد و هر قدر اصرار کرد وزارت خارجه را قبول کنم، سرباز زدم. ایشان وارد کار شدند و پس از مدّتی که اخلاقشان با دیکتاتوری نگرفت، از کار کناره گیری کردند. چرا نظر شاه فقید این نبود که با مستوفی الممالک و امثال او همکاری کند بلکه مقصودش این بود که بجامعه بفهماند، من آن کسی هستم که مستوفی الممالک و امثال او به من تعظیم می کنند.
مرحوم مستوفی قبول کرد و طولی نکشید که استعفا کرد و هنگامی که من در سعد آباد، باغ خانم همدم السلطنه خواهرشان رفته بودم، می دانید به من چه گفتند؟ فرمودند« به حاج مخبر السلطنه ( رئیس الوزرای بعد) گفتم من تا چانه ام به گل فرو رفت، شما مواظب باشید تا فرقتان در لجن فرو نرود». مقصود از عرایض و اطالۀ کلام، این است که آنهائی که سنّشان وفق نمی کند، بدانند که در دورۀ دیکتاتوری ( رضا شاه) وزراء، نمایندگان مجلس، نه تنها از شخص شاه بلکه از رئیس شهربانی هم ملاحظه داشتند و آنچه شهر بانی دستور می داد بدون تخلّف اجرا می کردند.خوب به خاطر دارم که در دورۀ پنجم و ششم تقنینیه، هر وقت که دولت لایحه ای پیشنهاد می کرد و نمایندگان نمی خواستند به آن رأی بدهند، موقع طرح آن، سرتیپ محمّد خان درگاهی – رئیس نظمیه – در مجلس حاضر و حضور او سبب می شد که نمایندگان بدون شور و بحث زیاد، لایحه را تصویب کنند.
و همچنین شرفیابی نمایندگان در روزهای دوشنبه به پیشگاه شاهنشاه، از این جهت مقرّر شده بود که در آن روزها شاهنشاه فقط اشاره ای بکنند و آن ها در مجلس لایحۀ دولت را تصویب کنند.
با این حال وزرا و وکلا نمی توانند به عنوان نبودن آزادی، خود را تبرئه کنند. چرا که آنها مجبور نبودند کاری را قبول کنند تا این که نسبت به مملکت خیانت کنند.»(2)
نکتۀ شایان ذکر این است که
1- مستوفی، هرچند برای انتخاب وزرایش آزادی عمل داشت، امّا فروغی، انتخاب رضاشاه برای وزارت جنگ بود. فروغی، گرچه نام وزیرجنگ هر سه کابینهی مستوفیالممالک را بر خود داشت، اما چرخ امور این وزارتخانه به ارادهی رضاشاه میگشت؛ هم از اینرو، در مدّت یک سالی که فروغی وزیر جنگ مستوفیالممالک بود، عموماً ـ در اروپا ـ در مأموریت به سر میبرد.
محسن فروغی ، در مورد دلیل انتخاب فروغی به وزارت جنگ میگوید:
«روزی که پدرم در بارهی استعفاء و کنارهگیری از ریاست دولت با [ رضا ] شاه به مذاکره پرداخت، تقاضایش این بود که به وی اجازه داده شود به اتّفاق فرزندان خود به اروپا برود و چند ماهی وضع تحصیلی ما را سرپرستی کند. ولی رضاشاه با کنارهگیری مطلق او موافقت نکرد و پدرم معاذیری از قبیل خستگی و بیماری آورده بود، و سرانجام رضاشاه به او گفته بود کاری به تو محول خواهم کرد که حقوق و مزایا و امتیازات مال تو باشد ولی زحمت آن مال من. سیمای نجیب ایشان [فروغی] که مشحون از حجب و حیا بود گلگون میگردد و لحظهای بعد رضاشاه میگوید: آقای ذکاءالملک، سمت شما در کابینهی جدید، وزارت جنگ است. حقوق و مزایا مال شما، اداره کردن وزارتخانه با من».(3)
2 – مکاتبۀ آقای فروغی با سفارت انگلیس «مورد تکذیب واقع نشده ، کاملاً حقیقت داشته است و در مورد پولهایی بوده که انگلیسیها مبلغی از آن را در موقع جنگ بینالملل در ایران خرج کرده بودند و مبلغی هم از بابت قرارداد 1919به دولتها داده و مبلغی هم از بابت رشوه به وثوقالدوله، نصرتالدوله و صارمالدوله داده بودند، که طبق نامهی فروغی به سفارت انگلیس، انگلیسیها اصل با فرع آن را دریافت نمودند»( 4 )
دفاع مدرّس از فروغی و وثوق الدوله به خیال اینکه با حکومت مستوفی می تواند مهار کند ، به نظر من یکی از اشتباهات مدرّس بود ، زیرا بنا بر « مصلحت سیاسی » حقوق ملّت را نادیده گرفته بود . مسئلۀ مصدّق ایستادگی بر« حقوق ملّی » و مخالفت و افشاء کسانی که حقوق ملّی را نا دیده گرفته بود تا درس عبرتی باشد که «رسم خیانت به وطن اندک اندک به جوانان نیز سرایت نکند ».
ولی استدلا ل حسین مکّی که «چرا مدرّس به دفاع از کابینه برخاست؟» اینست : مدرّس خوب می دانست که مستوفی داوطلب و مایل به قبول زمامداری نیست و با اصرار او وملّیون دیگر قبول مسئولیت نموده و اگر کمترین فشاری از طرف مجلس یا شاه به او وارد شود قطعاً شانه از زیر بار مسئولیت خالی خواهد کرد. کما اینکه در این دورۀ زمامداری چندین مرتبه کناره گیری کرد و مدرّس و نمایندگان با کمک مؤتمن الملک با اصرار و خواهش مجدداً او را به ادامۀ خدمت وادار نمودند.
مدرّس اوضاع آیندۀ مملکت را پیش بینی می کرد که اگر مستوفی کنار برود ، در این صورت معلوم نیست چه کسی زمامدار خواهد شد و چون از رجال متشخّص ملّی که صاحب استخوان باشد و بتواند در مقابل انگلیسها که پهلوی را آورده اند ایستادگی نماید هیچکس دیگری پیدا نخواهد شد قطعاً یک نفر ضعیف النفس و بی اراده ای که هرچه پهلوی بخواهد انجام خواهد داد. روی کار خواهد آمد و مملکت از سیر طبیعی خود خارج شده به طرف خطرناک تری خواهد رفت. بعلاوه مستوفی کسی نیست که به انگلیسها یا روسها امتیازی بدهد ( چنانکه پس از مستوفی با صحنه سازی الغاء امتیاز دارسی قرار دادی ننگین تر از قرار داد دارسی با تمدید مدّت بر ملّت ایران تحمیل گردید)
مدرّس با پیش بینی وقایع آینده ناچار برای تقویت مستوفی به دفاع از کابینه برخاست ، با آنکه مدرّس می دانست دفاع از کابینه ای که وثوق الدوله عاقد قرار داد 1919 و فروغی که دردورۀ کوتاه ریاست وزراائی خویش به نفع انگلیس ها سندی امضاء نموده که صد در صد خیانت بوده » است. ( 5 )
در آن زمان پاره ای از جراید و نشریات به نطق مدرّس در دفاع از کابینۀ مستوفی شدیداً انتقاد کردند از « جمله روزنامۀ حبل المتین چنین نوشته بود: « ما از بیانات آقای مدرّس هیچ نمی فهمیم چه آقای مدرّس رااز زمانۀ دراز می شناسیم، در مدرسۀ صدر اصفهان خدمت مرحومین آقای میرزا مهدی قمشه ئی و آقای جهانگیرخان مکّرر ایشان را ملاقات نموده، کیفیت ، کیاست و فراست و دانش و بی طمعی و درستکاری ایشان را نیکو می دانیم از این رو خیلی متعجّبیم که دفاع ایشان در این مسئله بر چه پایه است ، عجب تر اینکه آقای مدرّس با اینکه تمام بیانات دکتر مصدّق را تصدیق فرموده بازهم می فرماید چون تیری که آقای وثوق پرتاب نموده به هدف نیامده است نباید او را مقصّر دانسته و ملامتش کرد.
ما فقط آقای مدرّس را به آیۀ « وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ » متوجّه ساخته سئوال می کنیم که اگر نطفه منعقد نگردد یا سقط جنین شود عامل از حدّ شرعی آیا معفو است؟ خودتان بهترمی دانید که اساس سزا و جزا و حدود شرعیه برای عبرت دیگران و بعد از عمل است ورنه سزای قبل از عمل ظلم و قبح شرعی دارد هر سزا و جزائی که عقلاً، عرفاً شرعاً داده شود ، بعد از عمل است.
وقتیکه آقای وثوق این قرارداد را بست هرگز به تصوّراین نبود که سقط خواهد شد. آیا از مدرّس اگر سئوال شود که شما راضی بودید که این قرارداد عملی شود یا نه چه خواهند فرمود؟ علاوه براین همه کس میداند که آقای مدرّس مخالف این قرار داد بود بیانات خودشان هم تصریح می کند که عمل بد بوده فقط می فرماید چون صورت نگرفت عامل را رها باید کرد. آیا کسی می تواند بگوید که صورت نبستن این عمل ازکم بود آقای وثوق بود.
آقای وثوق آنچه باید بکنند در پیشرفت امر کردند وهر تدبیری که بایستی درعملی شدن این قرار داد بنمایند نمودند…»( 6 )
◀علّت روی کار آمدن کابینۀ مستوفی
جریان مذاکرات جلسۀ نهم آبان ماه 1304 که با ظاهر سازی قاجاریه را نقرض نمودند، و طرز انتخاب مجلس مؤسّسان و تشکیل آن که هیچیک از رجال مورد اعتماد عمومی و ملّی که همواره از طرف مردم در مجالس مقنّنه انتخاب می شدند، مانند: مستوفی الممالک ، مشیر الدوله ، مؤتمن الملک ، مدرّس ، دولت آبادی و دیگر نمایندگان که با انقراض قاجاریه مخالفت کرده بودند در ان شرکت نداشتند، سلطنت پهلوی را زا لحاظ جریان قانونی بودن وافکارعمومی خدشه دار نشان می داد که انتخابات مجلس مؤسّسان طبیعی و قانونی نبوده است.
از طرف دیگر خود رضا شاه پهلوی هم با همه ی قلدری و زورگوئی میدانست که چکمۀ او پا پیش گذاشته و قانون عقب کشیده است و. اعتراضات قانونی بر سلطنت او وارد است و درآینده ممکن است موجب ایراد و ناراحتی برای او وجانشینانش گردد.
لذا به خیال خود خواست راه ایرادات وسوسۀ قانونی را سد نماید و تصمیمی گرفت که با روی کار آمدن یکی از زعمای معروف ملّی که همواره مورد اعتماد واطمینان ملّی بودند رخنه های وارده به اساس سلطنتش را پرکرده باشد و وانمود سازد که سلطنت او آنچنان طبیعی است که حتّی مستوفی الممالک هم آنرا قانونی دانسته و بر مسند ریاست دولت نشسته است.
علی دشتی در کتاب پنجاه و پنج در مورد کابینۀ مستوفی چنین می نویسد:
« نخست وزیری مرحوم مستوفی المملک ، با آن ارتباط نزدیک و ناگسستنی وی با دستگاه سلطنت قاجاریه ، پس از ارتقا< رضا شاه به تخت سلطنت تعجّب انگیز بود»
ضمناً پهلوی به فکر افتاد که بموازات روی کار آوردن کابینۀ مستوفی به هر قیمتی شده وادار نماید که سلطان احمد شاه استعفای کتبی خود را نوشته تسلیم نماید. به فروغی که مردی زبان آور و در محاوره و بیان قوی بود مأموریت بدهد که بعنوان مرخصی و رفع خستگی به اروپا رفته و در پاریس با أحمد شاه ملاقات نماید و مشارٌ إلیه را هر طور که ممکن است تطمیع نموده و حاضر سازد که استعفانامۀ خود را نوشته و تسلیم نماید؛ و در مقابل پولی هم بگیرد.
پس از آنکه فروغی با سلطان أحمد شاه ملاقات کرد و تقاضای خود را به عرض رسانید، جواب منفی شنید. فروغی در خاتمۀ تقاضای خود اضافه نمود که من مأمورم و اجازه دارم که تا یک میلیون لیره استعفانامۀ آن جناب را خریداری نمایم.
أحمد شاه متغیّر شده اظهار داشت که:« من حاضر نیستم حتّی به هزار برابر این مبلغ بفروشم. و تو به ارباب خود از قول من بگو که این خیال باطلی است که کردهای! زیرا من پیش وجدان خود و در مقابل نسلهای آیندۀ ایران سرافرازم که حتّی حاضر شدم از سلطنت برکنار شوم، ولی خیانت نکردم و جز وظیفهای که به من محوّل شده بود کار دیگری انجام ندادم و تاریخ قضاوت خواهد کرد که من بر خلاف ارادۀ ملّت ایران از سلطنت برکنار شدهام.بنابراین اگر استعفا نمایم، مثل اینست که من رضایت دادهام و سلطنت را حق خود ندانسته ام. لذا اگر تمام دنیا را به من بدهید استعفا نخواهم داد. »
روز دهم دهم خرداد 1305 مستوفی الممالک را به کاخ سلطنتی دعوت نمود و مدّتی با او مذاکره کرد که ریاست دولت را قبول نموده.» اگر ممکن است مشیرالدوله و مؤتمن الملک را در کابینۀ خود شرکت دهد. ولی مستوفی به معاذیری از قبول زمامداری خود داری و در مقابل اصرار استنکاف نمود.
از طرفی ملّیون هم که در مقابل امر انجام شده ای واقع شده بودند در صدد بودند که یکی از ملّیون وطن خواه را که معتقد به حکومت قانون باشد روی کار بیاورند تا جلو تندروی های رضا شاه را گرفته مملکت روی روال قانون اداره شود، اتّفاقاً در همین اوان هم کمیسیونی مرکّب از علماء و رجال تشکیل می یافت تا در بارۀ جلوگیری از تخریب بقای ائمۀ بقیع اقدام نمایند.
موضوع پیشنهاد پهلوی به مستوفی مطرح می شود مدرّس با مصلحت بینی و استدلالی که می کند از مستوفی می خواهد که قبول زمامداری کند زیرا ازهر لحاظ به صرفۀ مملکت خواهد بود سایر اعضای کمیسیون هم در خواست مدرّس را تأئید می نمایند، و چون مستوفی مردی محجوب بوده خواهی نخواهی مجبور می شود که قبول نمایند.
مدرّس در این جلسه ضمن استدلال خود می گوید اگر آقا قبول ریاست دولت را نماید بواسطۀ احترامی که جامعه برای او قائل است می تواند در مقابل پاره ای اعمال خلاف رویّه و قانون ایستادگی نماید و پهلوی هم بواسطۀ احترامی که برای او قائل است و به اوهمواره آقا خطاب می کند قطعاً دست به اعمالی نخواهد زد که موجب ناراحتی او گردیده و منجر به استعفا شود.
◀ملاقات تیمور تاش با فروغی و استعفای کابینه
روز14خرداد وزیر دربار به منزل فروغی می رود و در بارۀ استعفای کابینه با فروغی مذاکراتی بعمل می آورد و پس از یک ساعت صحبت قرار می شود که روز یکشنبه 15خرداد فروغی مستعفی شده در کابینۀ مستوفی شرکت نماید ، فروغی که هیچ انتظار نداشت پس از آنهمه تملّق گوئی و خدمت به این زودی کنار برود از قبول عضویت در کابینۀ بعد خود داری می کند ولی بالاخره قرار میشود فعلاً به او مرخصی داده شود تا مدّتی برای استراحت و معالجه عازم اروپا شود.
روز یکشنبه 15 خرداد فروغی به عمارت هیئت وزیران می رود و به اعضای کابینه به استثنای وزیر جنگ و وزیر دادگستری خبر می دهد که فوراً در جلسۀ هیئت وزیران حاضر شوند.
پس از حضور وزراء فروغی چنین می گوید: البتّه آقایان می دانند که این صندلی ها دائمی نبوده و مقام وزارت در تغییر و تبدیل است و این قبیل پیش آمدها طبیعی بوده و باید یک روز مقام خود را به آیندگان تفویض نمائیم. فعلاً ما خوشوقتیم که وظیفۀ خود را در دورۀ مأموریت خود انجام داده و من نیز به نوبۀ خود از اقدامات وزراء و همکاران خود اظهار تشکّر می کنم… من خیلی مایل بودم که مانند معمول اروپا این اوراق و اسناد و مهر ریاست وزراء را مستقیماً تقدیم جانشین خود بنایم ولی فعلاً به آقای جم ریاست وزراء تسلیم می کنم.
وزراء استعفای کتبی خود را نوشته امضاء می کنند و از عمارت هیئت وزیران خارج می شوند. استعفای فروغی توسّط جراید اعلام می شود.
◀ کابینۀ مستوفی
روز چهار شنبه 18 خرداد 1305 ساعت هشت صبح مستوفی الممالک بدربار فرا خوانده میشود و مدّت یکساعت با شاه ملاقات و مذاکره می کند و پست ریاست دولت را قبول می کند و هنگام خروج دستخط شاه بدین شرح صادر و به ایشان تسلیم میشود:
فرمان ریاست وزرائی مستوفی
« جناب میرزا حسینخان مستوفی
با اعتمادی که به مراتب لیاقت و کفایت شما حاصل است شما را به سمت ریاست وزرائی که از اهم مشاغل دولتی است منصوب و مقرّر می داریم که فوراً اعضای هیئت دولت را از اشخاص ممتحن تشکیل داده معرّفی نمایند که به انجام وظایف خود پرداخته و در جریان امور مملکتی وقفه و رخوتی حاصل نگردد. شاه
همان روز چهارشنبه هم رضا شاه برای آنکه وانمود سازد در امور اعضاء کابینه دخالتی نداشته و سفارشی ندارد به سمت قم و ملایر و غرب عزیمت نمود و یکشنبه 21 خرداد مراجعت می نماید.
روز شنبه 21 خردا 1305 مستوفی اعضاء کابینۀ خود را بدین شرح اعلام نمود:
میرزا حسن خان مستوفی الممالک – رئیس الوزراء
میرزا حسن خان وثوق الدوله – وزیر مالیه
مهدیقلی خان هدایت مخبر السلطنه – وزیر فوائد عامّه
محمّد علیخان فروغی – وزیر جنگ
سید حسن تقی زاده – وزیر امور خارجه
ولی تقی زاده قبول نکرد و بجای او علیقلیخان انصاری منصوب شد.
نصرالدوله – وزیر معارف
حاج میرزا احمد خان اتابکی – وزیر پست و تلگراف
منصور الملک – کفیل وزارت داخله
منصورالسلطنه – کفیل وزارت عدلیه
روز یکشنبه 22 خرداد نخست وزیر وزرای خود را در خانۀ شخصی پهلوی بشرحی که در بالا گفته شد معرّفی نمود.( 7 )
◀ استعفای مستوفی و دورۀ ششم مجلس
«روز اول شهریور 1305 مجلس شورای ملّی آمادۀ کار شد و مستوفی الممالک طبق معمول پارلمانی پس از رسمیت یافتن مجلس، حکومت باید مستعفی شود تا نمایندگان نسبت به رئیس الوزراء جدید ابراز تمایل نمایند. بنابراین روز 5 شنبه سوم شهریور ماه 1305 مستوفی در سعد آباد حضور یافت و ضمن ملاقات اظهار خستگی و استعفای خود را تقدیم نمود . شاه از قبول استعفا خود داری کرد . بعد از مستوفی تمایل مجلس و رضا خان به میرزا حسین پیرنیا ( مؤتمن الملک) که مؤتمن الملک « به هیچ کیفیتی حاضر به قبول زمامداری نشد. به حسن مشیر الدوله هم رجوع کردند که وی هم از قبول مسئولیت خود داری کرد.
« در ملاقاتی که پیرنیا با مستوفی به عمل آورد و سایر نمایندگان مخصوصاً مدرّس هم با مستوفی ملاقات نمودند بالاخره قرار شد مستوفی قبول مسئولیت نماید. روز 4 شنبه 23 شهریور نزدیک ظهر مؤتمن الملک بوسیلۀ تلفن به مجلس اطّلاع داد که در نتیجۀ مذاکرات مفصّل مستوفی حاضر به قبول مسئولیت شده اند.
پس از وصول این خبر جلسۀ خصوصی تشکیل گردید و در بارۀ زمامداری مستوفی اخذ آراء به عمل آمد و د رنتیجه از طرف نمایندگان با اکثریت 66 رأی در مقابل 12 رأی اظهار تمایل به مستوفی گردید.
◀زمامداری مستوفی
روز 5 شنبه 24 شهریور مستوفی بدربار احضار و از طرف شاه به وی تکلیف زمامداری گردید و قرار شد ظرف یکی دو روزه کابینه تشکیل و بکار مشغول گردد.
مستوفی از دربار مستقیماً به منزل میرزا حسن خان پیرنیا مشیر الدوله آمد و در بارۀ عضویت ایشان در کابینه مذاکره و تقاضا نمود که قبول نماید. ولی نامبرده بنا بمعاذیری نپذیرفت و تا حیات داشت دیگر سمتی را نپذیرفت حتّی در دورۀ هفتم هم که جزو لیست کاندیدای دولتی تهران منظور کرده بودند و انتخاب شده بود از قبول نمایندگی هم خودداری کرد و به نوشتن تاریخ ایران اشتغال یافت.
مستوفی چهاربعد از ظهر همان روز 5 شنبه به عمارت هیئت دولت آمد و چند نفری را که تصمیم داشت دردولت خود بکار بگمارد احضار کرد. بتدریج وثوق الدوله – علیقلیخان انصاری – مهدیقلیخان هدایت و میرزا احمد خان بدر حضور بهمرسانیدند و مذاکراتی در بارۀ برنامۀ کابینه و اعضای دولت به عمل آمد.
معرّفی [حکومت] به مجلس
روزشنبه 26 شهریور مستوفی در جلسۀ رسمی حضور یافت و هیئت دولت خود را به شرح زیر معرّفی نمود:
آقای میرزا حسنخان وثوق – وزیر عدلیه
2 – آقای میرزا حسنخان اسفندیاری- وزیر مالیه
3 – اقای علیقلیخان انصاری – وزیر خارجه
4- آقای مهدیقلی هدایت ( مخبر السلطنه )- وزیر فواید عامّه
5 – آقای میرزا احمد خان بدر- وزیر معارف
6 – اقای میرزا محمد علیخان فروغی- وزیر جنگ
7 – آقای میرزا احمدخان اتابکی- وزیر پست و تلگراف.
8 – آقا میرزا محمود خان علامیر( احتشام السطنه ) – وزیر داخله
سپس موادّ برنامۀ دولت را در 18 مادّه قرائت نمود.
قرار شد برنامۀ دولت طبع و توزیع و در جلسۀ سه شنبه مطرح گردد.
* طرح برنامۀ [ حکومت] مستوفی در مجلس
به نقل از جلسۀ 12 مورخ 29 شهریور ماه 1305 – در بارۀ مخالفت بعضی از نمایندگان قبل از اینکه برنامۀ دولت مطرح شود رئیس الوزرا ( مستوفی الممالک ) پشت تریبون رفت و روی واقع بینی که داشت و می دانست که اگر بخواهند با کابینۀ او مخالفت کنند کنار خواهد رفت و پس از وی معلوم نیست که کار ادارۀ مملکت روی چه اصولی خواهد گذشت چنین بیان داشت: (8 )
◀ مشروح مذاکرات مجلس شورای ملّی – سه شنبه 29 شهریور 1305 – جلسه ۱۱
مجلس ساعت قبل از ظهر بریاست آقای تدیّن تشکیل وصورت مجلس روز شنبه ۲۶ شهریور قرائت وتصویب شد .
رییس –باحضور هیئت وزرا مقتضی این است که اصول نشامنامه حظ شود سئوالی دارید سئوال کیند جواب داده شود اینمذاکرکرت همیشه درعیبت هیئت وزرا بوده است .
رۀیس الوزرا – چون بنده احتمال میدهم که بعضی از آقایان محترم خصوصاً عموزاده محترم آقای مصدّق السلطنه نسبت به بعضی از آقایان محترم همکارهای من تصمیم داشته باشند که پاره مذاکراتی بفرمایند که بنده آن مذاکرات را اصلاً درمجلس شورای ملّی صلاح نمیدانم لهذا بنام مصالح مملکت از آن آقایانیکه این تصمیم را دارند ومخصوصاً از مجلس شورای ملّی تقاضا میکنم مذاکراتی که عرض کردم بعقیده بنده هیچ مطابق مصالح مملکت نیست که دراینجا مطرح شود، صرف نظر فرمایند وداخل دستور وحلّاجی پروگرام دولت بشویم .
رئیس –وارد دستور شویم ؟
جمعی از نمایندگان –بلی .
رئیس – دستور پروگرام هیئت دولت است، شور درکلّیات است، آقای مصدّق قبلا اجازه خواسته اند.
دکتر مصدّق –درتعقیب فرمایشات حضرت آقای رییس الوزرا بنده هم صلاح مملکت را دراین میدانم … که نسبت به بعضی از اعضا کابینه متوحّش است اطمنینان بدهند که درآتیه عملیات گذشته تکرار نشود ودرآتیه تمام اعضا کابینه به مملکت خدمت خواهند کرد .چون شخص بنده وهمقطارهای محترم بنده، آقایان نمایندگان غیر از اینکه بمملکت وافراد آ ن خدمت کنند نظر دیگری ندارند. ولی اگرحضرت عالی این اطمینان رابه مجلس شورای ملّی نمی دهید هیچ کس نمی تواند حقّ نطق را از یک وکیلی سلب نماید. بنده وکیل ملّت هستم و بنام وصلاح ملّت و مصلحت مملکت هرچه راصلاح بدانم عرض خواهم کرد وفقط چیزیکه بنده را قانع خواهد کرد، آن است که آقای رئیس الوزرا برخیزند وبفرمایند؛ اشخاصی که سابقاً یک خطاهای سیاسی کرده اند، و به خطاهای خودشان متوجّه شده اند ودیگر آن خطاها را تکرار نخواهند کرد ومن هم از این نظر بوده که آنها را داخل کابینه خودم کرده ام واگر غیر این باشد، بنده تصوّر نمی کنم که یک کابینه که یک عدّه ی آن به مملکت معتقد باشند ویک عده ی آن نباشند، دردنیا تشکیل شود. در ممالک اروپا درمواقع فوق العاده یک کابینه هائی تشکیل میشود که آنها را میگویند «کوالسیون» یعنی اشخاص مختلف المسلک از احزا ب مختلفه وارد درکابینه میشوند که بواسطۀ نفوذ آنها کابنیه قوّت فوق العاده پیدا کند و بتواند کاری کند. ولی هیچوقت یک کابینه تشکیل نشده است که یک عدّه به مملکت علاقه مند باشند و یک عدّه نباشند. بنده باز تکرار میکنم که اگر آقای رئیس الوزرا این اطمینان را میدهند کاملاً موافقت میکنم والّا اگرغیراز این باشد وحقّ نطق را از من بگیرند استیضاح میکنم .
رئیس الوزرا – بنده احساسات وطن دوستی عموزاده عزیزم آقای مصدّق السلطنه را تحسین وتقدیر میکنم وخاطر نشان میکنم با اینکه نمی خواهم وارد یک مسائل بشوم وصلاح هم نمی دانم ورود درآن گونه مسائل را همین قدر به طور سر بسته عرض میکنم، خوب است آقای دکتر مصدّق وآقایان که قدری توجّه بمواقع گذشته بفرمایند وبیش از این نمی خواهم وارد دراین قضیّه بشوم، چون اصلاً صلاح نمی دانم این مبحث درمجلس مطرح شود وراجع به اطمینانی که فرمودند البتّه اگربنده بههمکارهای خودم اطمینان نداشتم، مسئولیت تمام اعمال آنها را دردوش خودم بعهده نمی گرفتم. البتّه به همکاری خودم آن آقایان را دعوت نمی کردم. لذا بنده کمال اطمینان را نسبت به همکارهای خودم دارم ومسئولیت اعمال آنها را کاملاً بعهده میگیرم واز این حیث کاملا به آقایان اطمینان میدهم .
رئیس –آقای مدرّس (اجازه (
– آقای مدرّس بطرف کرسی خطابه حرکت کردند
وزیر عدلیه –عرض بنده مختصر است اجازه بفرمایید بنده یک توضیحی بطور اختصا ص عرض میکنم اگر چه خارج ازترتیب شد. عقیدۀ بنده این بود که آقای دکترمصدّق وسایر آقایان هرچه دارند نسبت به کلیه افراد کابینه مخصوصا نسبت به بنده بفرمایند .اطمینانی که قبل از وقت از عملیات آتیۀ بنده دادند صحیح نیست وایرادی واعتراضی دارند بفرمایند بنده هم جواب عرض کنم وبالاخره معلوم شود بنده صلاحیت نشستن روی این کرسی را دارم یا ندارم .
مدرّس –حالا اگر آقای دکتر مصدّق حرفی دارند بفرمایند تا جواب داده شود، اجازه بنده محفوظ است (از پشت کرسی خطابه طرف صندلی خودشان رفته جلوس نمودن)
شماره ۸۳۷ از ۱ تا ۱۴ مهر ۱۳۹۲