دومین فرد همانا، موحدی کرمانی، «رییس جامعه روحانیت مبارز» بود که زمانی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد فرزندش را به جرم فروش اسناد محرمانه به یکی از کشورهای غربی در فرودگاه دستگیر کردند. و همین امر منجر به ترک مقام نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران شد. جالب اینکه او اینک جانشین رسول الله در نماز جمعه تهران شده که حداقل باید ملکه عدالت اندکی در وجود او مانده باشد که نماندهاست.
اخیرا شنیده شد که امیر منصور مقصودلو همان «امیر تتلو» خواننده حامی ابراهیم رییسی نیز از آرای حلال سخن به میان آورده است. البته در تشخیص حرام از حلال مقلد «جنایتکار تاریخی» است.
لازم است به عنوان چهارمین نفری که از رای حلال و حتی سیاه، سخن به میان آوردهاست، یعنی از «حجت الاسلام» رحیمیان هم یادی بشود. این رییس جمنا که مسئولیت مسجد جمکران را بر عهده دارد و تلاش کرد یکبار دیگر رییسی را نظر کرده بگرداند و برخوردار از حمایت امام زمان جلوه دهد، نیز میگوید: رأی حلال را آقای رییسی به دست آورده و برخیها از رأی سیاه برای پیروزی بهره بردهاند.
٭آقای بنیصدر جلسه محرمانه در وزارت کشور را افشاکردهاست.در این جلسه، توافق میشود بر آرای سید ابراهیم رییسی افزوده و سپس نتایج اعلان شوند.
پس از آن، ابتدا، کسانی افزودن بر آرای رییسی را دور از انتظار دانستند و گفتند: اگر به آرای رییسی افزوده است او چرا اعتراض میکند. طرف مقابل باید اعتراض کند؟! اما چون دروغ بدون تناقض نمیتوان ساخت، آرای افزوده خود را نشان دادند. با توجه به خطر توقیف، اهل اطلاع، هریک به طریقی واقعیت را باز گفتند: سایت انتخاب رأی رئیسی را 22 درصد محاسبه کرد و در وب سایت های کلمه و سحام و… برخی از نویسندگان میزان آرایی که بنام رییسی خوانده شده است دور از حقیقت ارزیابی کردند.
بعد از افشاگری آقای بنی صدر در مورد جلسه ستاد انتخاباتی، عوامل دست اندرکار، دست بکار شدند و با اعتراض به تخلفات و تقلبات در انتخابات و…، از آرای حرام و حلال و…، کوشیدند هم نظرها را از میزان تقلب در انتخابات منصرف کنند و هم شدت شکست خود را بپوشانند.
● اولین کس شخص حسن روحانی بود که سخن از 4 تا 5 میلیون رایی می کند که مردم وقت نداشتند به صندوق ها بریزند و بعد از آن موحدی کرمانی به میدان می آید و سخن از سه میلیون رایی که باید به سود رییسی اضافه شود و دو میلیون رایی که باید از روحانی کم شود می گوید و سید احمد خاتمی هم آرای رییسی را به 17 میلیون می رساند تا اصل قضیه در این گیر و دار گم شود .
٭ ماجرا از کجا آغاز شد:
در اواخر شب روز جمعه 29 اردیبهشت،که هنوز در تهران رأی گیری در حال انجام بود، افراد وابسته به گروه افراطی مدعی اصولگرایی، به جنتی خبر دادند آرای سید ابراهیم رییسی بسیار پائین است. اگر وضع به همین شکل ادامه یابد ، میزان اختلاف آرای حسن روحانی نسبت به آرای سید ابراهیم رییسی، به گونهای خواهد بود که به جز سرشکستگی چیزی عاید اصولگرایان نخواهد شد.
جنتی به سرعت خود را به «بیت رهبری» میرساند و با خامنهای دیدار میکند و از او میخواهد برای جلوگیری از شکست فاحش اصولگرایان انتخابات ابطال شود (خبر را سحام نیوز داده بود)، اگر نه، اجازه مهندسی را بدهد. خامنهای میگوید موضوع را بر رستی میکند و تصمیم خود را ابلاغ میکند.
خامنهای که میداند شدت شکست «اصولگرایان» شکست سخت ولایت فقیه و شخص او است، چون نمیتواند انتخابات را به دلیل پیآمدهایش، باطل کند و نیز نمیتواند اجازه اعتراض به اصولگرا ها را بدهد، زیرا چند روز قبل گفته بود اگر کسی بد اخلاقی در انتخابات بکند سیلی سختی خواهد خورد ( نقل به مضمون)، سردار وحید حقانی، نماینده خود را به ستاد انتخابات وزارت کشور میفرستد. جلسه محرمانه تشکیل میشود و مهندسی آراء بسود رئیسی بعمل میآید.
طرفه اینکه اولین گزارش از میزان آراء، از سوی ستاد انتخابات، فاصله آرای روحانی از آرای رئیسی، چند میلیون است. فاصله در صدها نیز بسیار زیاد است. حال آنکه، صبح شنبه آرای مهندسی شده اعلان میشوند: هم فاصله آراء و هم فاصله درصدها «تعدیل شده» اند.
روز یک شنبه، هنوز اصولگرایان از گیجی بدر نیامده، کارشناسان مهندسی انتخابات که همه در ستاد رئیسی جمع بودند، دست بکار پوشاندن سه واقعیت میشوند: فقدان پایگاه اجتماعی و خو دادن مردم به مهندسی انتخابات و منصرف کردن توجه مردم از مهندسی آراء بسود رییسی. او نامه ای به جنتی مینویسد و به تخلفات و تقلبات وسیع در انتخابات اعتراض میکند. آیا او عملی خلاف «فصلالخطاب»، یعنی خامنهای میکند؟ باوجود پیام تشکر خامنهای از «حماسه شرکت مردم در انتخابات»، او چگونه دست به کارزار اعتراض به نتایج انتخابات میزند؟ حقیقت ایناست که نه او خلاف «رهبر» عمل نمیکند. مأموریت خود را انجام میدهد.