“شیخ حسن روحانی” پیروز انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری شده است. انتخاباتی که در چارچوب باید و نبایدهای عرفی بافت قدرت از ویژگی رقابتی برخوردار بود. اما آنچه می باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد پس لرزه های احتمالی پس از پیروزی اعتدالیون و اصلاحیون است. بازخوانی لرزه های روزهای انتخابات تا کنون می تواند به گمانه زنی در باب پس لرزه های احتمالی پسین انجامد.
اول: شورای نگهبان صحت انتخابات را دو هفته پس از برگزاری و اعلام نتیجه انتخابات از سوی وزارت کشور تأیید نموده است. این در حالی ست که در دوره های پیشین صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان بالفور با مهر تأیید ممهور می شد.
دوم: مشی “علی خامنه ای” در صدور پیام تبریک خطاب به پیروز انتخابات ریاست جمهوری درخور تأمل و واکاوی ست. سنت و سیره خامنه ای در این باب تبریک صریح و بی وقفه به پیروز انتخابات در فردای اعلام نتیجه انتخابات بوده است.
*پیام تبریک به “محمد خاتمی” در سوم خرداد ماه سال هفتاد و شش:
«به رئیس جمهور منتخب مردم، جناب حجه الاسلام آقاى حاج سیّد محمّد خاتمى، توفیق خدمتگزارى ملت عظیم الشأن ایران و تحمل این امانت بزرگ را صمیمانه تبریک مىگویم و ایشان را به وظیفه شکر و اهتمام و آمادگى متذکر مىگردم»
تبریک به خاتمی در نوزدهم خرداد ماه سال هشتاد:
«به رئیس جمهور محترم، توفیق دوباره خدمتگزارى به مردم و کشور عزیز را تبریک میگویم و ایشان را به وظیفه شکر الهى و قدردانى از ملت و اهتمام به وظائفى که قانون اساسى بر عهده ایشان نهاده است و تلاش بى وقفه در راه رفع مشکلات کشور متذکر میگردم»
*پیام تبریک به “محمود احمدی نژاد” در چهارم تیرماه هشتاد و چهار:
«اینک با تبریک این مسئولیت خطیر به رئیس جمهور منتخب جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد، نکاتی را به ایشان و همه آحاد ملت عرض میکنم»
پیام تبریک به احمدی نژاد و مردم در بیست و سوم خردادماه سال هشتاد و هشت:
«چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریک آمیز و بدگمانانه پرهیز کنند. رئیس جمهور منتخب و محترم، رئیس جمهور همه ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند»
وجه مشترک پیام های تبریک علی خامنه ای به رؤسای جمهور در تبریک دوره چهار ساله اول و دوم نهفته است. در اولین دوره انتخابات نام پیروز انتخابات ذکر شده اما در پیام تبریک به مناسبت پیروزی در دوره چهارساله دوم از ذکر نام پرهیز و بجای آن از عبارت رئیس جمهور منتخب استفاده شده است.
اما این سنت در مورد حسن روحانی با بدعت رویارو شده است. مقایسه پیام های تبریک رهبر رژیم در دو انتخابات یازدهم و دوازدهم ریاست جمهوری بدعت معنی داری را که با خود متحمل شده است را نمایان کرده و خواهد کرد.
*پیام تبریک در بیست و پنجم خرداد ماه سال نود و دو:
«خود و شما را به ذکر و شکر و قدرشناسی این نعمت بزرگ فرا میخوانم و با سلام و عرض اخلاص به حضرت ولی الله الاعظم روحی فداه و تبریک به ملت عزیز و به رئیس جمهور منتخب جناب حجتالاسلام آقای حاج شیخ حسن روحانی نکاتی را به ایشان و همه آحاد ملت عرض میکنم»
اما در پیام تبریک موخه سی ام اردیبهشت ماه اخیر نه تنها نام حسن روحانی در متن پیام به چشم نخورده و نمی خورد بلکه، رهبری رژیم حتی حسن روحانی را با عنوان حقوقی رئیس جمهور منتخب هم یاد نکرده و مخاطب او فقط و فقط ملت ایران بوده اند و از زاویه نگاه رهبر جمهوری اسلامی حسن روحانی در قد و قامتی نبوده که رأس هرم قدرت او را در حد و اندازه ای دانسته و شناخته باشد که مخاطب قرار گیرد.
سوم: بافت قدرت بنا بر ماهیت خود دو رویکرد را میتواند در هر انتخابات در قبال سیاست داخلی و خارجی اتخاذ نماید. رویکرد اخم به خارج و سرکوب در داخل و یا رویکرد لبخند به خارج و سرکوب در داخل. وقایع دوران انتخابات و آنچه بر آن رفت تا شورای نگهبان پس از گذشت دو هفت از اتمام انتخابات صحت آن را تأیید نماید و همچنین امتناع رهبر جمهوری اسلامی از اعلام تبریک به حسن روحانی نشان از یک سر در گمی در بافت قدرت و رأس هرم رژیم دارد. گویی تقابل بینش در روش میان رهبر رژیم از یک سو و بدنه جناح اقتدارگرا و سپاه پاسداران به آرامی سر گشوده و می گشاید. علی خامنه ای با دید دیکتاتور مآبانه ای وسیع و عمیق، روش و منش سرکوب در داخل و لبخند در خارج را تضمین بقای رژیم و حفظ تمامیت بافت قدرت تلقی نموده و می نماید. اما در دیگر سو بدنه جناح اقتدارگرا و سپاه پاسداران که از آموزش و درک عمیقی برخوردار نبوده و نیستند سرکوب در داخل و اخم به خارج را پذیرفته و می پذیرند.
چهارم: سیاست سرکوب در داخل و لبخند به خارج که با حسن روحانی به پیش رفته و می رود تجربه ای مقبول برای رهبر رژیم بوده است. این تجربه اکنون نیز به کمک ولی امر آمده و سرکوب در داخل سهل تر انجام پذیرفته و می پذیرد. اکنون همچون دیروز اصلاح طلبان آبروی خود را در گرو حمایت از روحانی عرضه داشته اند. اما اصلاح طلبان در قبل کوتاهی های او و خلف وعده هایش مجبور به سکوت می باشند تا با وارونه نگاری آبرو و اعتبار خود را در جامعه حفظ نمایند. شیخ امنیتی در اولین سفرش به قم پس از پیروزی انتخاباتی در خدمت مراجع تقلید اقتدارگرا سر تعظیم و ارادت به زیر آورد اما از کنار بیت فقیه آزاد اندیشی به نام “شیخ یوسف صانعی” حتی عبور هم نکرد. این خود معنایی عمیق را با خود به همراه داشته و دارد. موج بازداشت فعالان ستاد حسن روحانی هم از سر گرفته شده است. تهدید های هر روزه “محسنی اژه ای” هم سرعت فزاینده ای به خود گرفته است.
در سیاست خارجی هم وضع بر همین منوال می چرخد. “شیخ حسن روحانی” و “محمد جواد ظریف” همواره لبخند بر لب در پی پاسخگویی به غرب می باشند تا بتوانند سرکوب و خوشنت و تروریسم را در فضای بین المللی کتمان کرده و یا موجه جلوه گر شوند. رئیس دستگاه دیپلماسی دولت بارها و بارها با انتشار مقالات در مطبوعات پرتیراژ غرب به توجیه بینش و روش رژیم پرداخته است. او اخیرا در پاسخ به حمایت ترامپ از سلطنت مرتجع سعودی در حساب توئیتر خود نوشته است:
«ایران که تازه یک انتخابات واقعی را پشت سرگذاشته است توسط رییس جمهور آمریکا در آن مهد دمکراسی و میانه روی مورد حمله قرار می گیرد. آیا این سیاست خارجی است یا صرفا دوشیدن چهارصد و هشتاد میلیارد دلار از عربستان سعودی؟»
همچنین شیخ دیپلمات خود هم شخصا و رأسا به اتحاد اخیر ترامپ و پادشاهی مرتجع صعودی حمله کرده و مشارکت بالای مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری را به رخ صعودی ها کشیده است. او با این گفتمان سعی در تفهیم غرب در راستای سیاست خارجی رژیم اقدام نموده است. او گفته است:
«مردم عربستان دوستان ایران هستند و او اظهار امیدواری کرد که دولت عربستان نیز راه صحیح را انتخاب کند. زیرا راه قدرت، خریدن سلاح نیست. حتی راه قدرت، درست کردن سلاح هم نیست. اساس قدرت، قدرت ملی است که با انتخابات بوجود می آید . . . آقای ترامپ زمانی به منطقه آمد که در ایران حضور چهل و پنج میلیونی مردم در پای صندوق های رای رخ داد اما درنهایت دونالد ترامپ به کشوری رفت که در آنجا حاکمیت، موروثی است و انتخاباتی در کار نیست»
پنجم: نهادهای قدرت وابسته به اقتدارگرایان و سپاه پاسداران در روزهای انتخابات و پسا انتخابات به کرات حسن روحانی و حامیانش را مورد تهدید قرار داده و حتی پس از انتخابات از بازداشت دولتی ها تا ابطال انتخابات و ترور و غیره سخن به میان آورده اند.
*”محسنی اژه ای”، سخنگوی قوه قضائیه در مقام تهدید استانداران و فرمانداران بر آمد و گفت:
«بیش از شصت نفر از مدیران دولتی و اجرایی اعم از استانداران، فرمانداران، بخشداران و روسای ادارات دولتی تخلفات انتخاباتی داشتهاند . . . یکی از ستادهای انتخاباتی برای اینکه اسناد و مدارکی علیه رقیب خود به دست بیاورد از بعضی از افراد خواسته بود از سازمان خود اسنادی را سرقت کنند . . . اگر میخواهند ریسک کنند و خلاف قانون عمل نمایند به فکر خانواده هایشان باشند و فردا دیگر توقع و انتظاری نداشته باشند. چراکه قوه قضائیه مصمم است با هر تخلفی از هر ردهای اعم از استاندار، فرماندار، دهیار و… برخورد کند»
**پاسدار “مسعود جزایری” ، سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح نیز در مقام تهدید روحانی بر آمد. او در پاسخ به حسن روحانی که به رونمایی از شهرک های موشکی سپاه و نوشتن شعار بر روی موشک ها معترض بود، گفت:
«مجدداً به نامزدهای انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری تأکید و توصیه می کنیم که از ورود مناقشه آمیز به مسائل مهم و حساس نظامی و دفاعی کشور و دادن آدرس های غیرصحیح به مردم اجتناب ورزند . . . ارتقاء توان موشکی جمهوری اسلامی در راستای سیاست ها و تدابیر کلان نظام در حال انجام است و وجود پایگاه های زیرزمینی و موشکی یک عامل مهم بازدارندگی دفاعی برابر تهاجمات دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی و ملت ایران محسوب می شود»
البته تهدید هایی از این دست بسیار بوده است. در نوشتار پیشین با عنوان “رأی به روحانی، اصلاح پذیری یا اصلاح ناپذیری” به موضع خامنه ای و تهدید های او علیه روحانی و چرخش موضعش در آخرین لحظات توضیح داده شده است.
اما تهدید های پس از انتخابات هم در جای خود از قوت برخوردار بوده اند.
*روزنامه وطن امروز، نزدیک به جبهه پایداری در یادداشتی با عنوان “ما هستیم درست وسط میدان” خطاب به روحانی و حامیانش تهدید کرده و نوشت:
«گوش ما، فرمان از ولی امر می برد و اگر این گونه نبود و اگر اطاعت ما از قوانین مملکت نبود، شنبه سی اردیبهشت نود و شش را چنان به کام تان تلخ می کردیم که برای ابد، از خاطرتان محو نشود»
این سخن خبر از آن دارد که اقتدارگرایان و سپاه پاسداران سعی در حذف حسن روحانی داشته اند اما علی خامنه ای در آخرین لحظات از حذف و سرکوب حسن روحانی و حامیانش ممانعت به عمل آورده است.
**اقتدارگرایان مدعی تخلفات گسترده انتخاباتی از سوی ستاد های حسن روحانی و دولت بوده اند. مدعیان تقلب و تخلف پیگیری ها در این زمینه را با قوت و امید تا روز اعلام نظر شورای نگهبان ادامه دادند. در این راستا آیت الله “موحدی کرمانی” دبیر کل جامعه روحانیت مبارز اعلام کرد:
«ممکن است با بازبینی و بررسی مجدد گزارشات و تخلفات رأی آقای رئیسی از شانزده میلیون به نوزده میلیون افزایش و رأی روحانی نیز از حدود بیست و سه میلیون به بیست و یک میلیون کاهش پیدا کند»
این خود نشان از آن دارد که هنوز در رأس هرم قدرت تصمیم نهائی راجع به صحت یا عدم صحت و ابطال نتیجه انتخابات اتخاذ نشده بود. گویی در رأس هرم قدرت سر در گمی و بلاتکلیفی حاکم بوده و بخش گسترده ای از اقتدارگرایان قصد و امید بر آن داشتند تا بتوانند رأی و نظر علی خامنه ای را راجع به نتیجه انتخابات دگرگونه سازند. گویی به این جهت بوده که شخص علی خامنه ای بدعت در سنت نهاده و از گفتن تبریک به حسن روحانی امتناع ورزیده است تا از تعمیق شکاف اقتدارگرایان و سپاه با نهاد رهبری جلوگیری به عمل آورد. احتمالا همین شکاف و سر در گمی در بدنه اقتدارگرایان و بیت رهبری عامل شده بود تا شورای نگهبان صحت انتخابات را پس از دو هفته مورد تأیید قرار دهد.
ششم: چنانچه این تحلیل از صحت و قوت برخوردار بوده باشد تضاد منافع میان باندهای قدرت و ثروت موجود در جناح اقتدارگرا و بالاخص سپاه پاسداران با نهاد رهبری رژیم بالا خواهد گرفت. پس لرزه های تعمیق این تضاد ها میتواند به سست شدن پایگاه رهبری رژیم در لایه های غیر نظامی اقتدارگرایان انجامیده و در نتیجه قدرت لایه فوقانی سپاه پاسداران در جهت تحت شعاع قرار دادن سیطره رهبری عمل نماید. این احتمال نیز خالی از قوت نبوده و نخواهد بود که سپاه پاسداران در جنگ بر سر لاشه های قدرت به یکباره بر علیه رهبری رژیم و نهاد روحانیت کودتا نموده و کشتار فقها در ایران را به کتابی از کتابخانه تاریخ بیافزاید. روند تکاملی سپاه پاسداران از تشکیل اولیه در مساجد تا نیروی نظامی لشکری و سرکوبگر داخلی تا مبدل شدن به مافیای نظامی-مالی و . . . این توان را در سپاه پاسداران به خوبی برملا کرده می کند.
هفتم: تشکیل و تأسیس سپاه پاسداران هدف سرکوب داخلی را دنبال کرده و می کند. در بدو امر قرار بود این نهاد با عنوان “گارد انقلاب” به سرکوب در داخل اشتغال داشته باشد اما به جهاتی با عنوان سپاه پاسداران به امر خطیر سرکوب مشغول شد. اساسنامه این نهاد سرکوبگر حیطه وسیع دخالت های آن را ترسیم نموده است. ماده اول این اساسنامه هدف تأسیس این نهاد سرکوب را نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن تحت رهبری مقام رهبری بیان داشته است. بر این اساس بالقوه پس از رهبری رژیم سپاه پاسداران اولین نهاد جمهوری اسلامی بوده و اکنون این قوه را به فعل تکامل داده است. بنا بر این چنین نهاد فربه ای که همواره بیش از این نیز قوه فربه شدن را داراست این توان را نیز داراست تا به محض تعمیق شکاف با رهبر رژیم به بهانه حفظ دستاوردهای انقلاب علیه رهبر رژیم نیز کلید کودتا را در قفل قدرت و ثروت بچرخاند و در حکومت را برای خود مفتوح نماید.