back to top
خانهنویسندگانتیز بین: آتش به اختیار یعنی «کار فرهنگی خودجوش و تمیز»!؟

تیز بین: آتش به اختیار یعنی «کار فرهنگی خودجوش و تمیز»!؟

atashbeekhtyar 29062017٭ عقل معتاد به امر و نهی خشونت‌آمیز زودتر گرفتار ضعف می‌شود:

   خامنه‌ای واعظ وخطیبی توانا به حساب بود. اما چند وقتی است که برای سخنرانی مجبور به کد نویسی بر روی برگه و نگاه به آن، هنگام سخنرانی است. چرا که به قول برخی از نزدیکانش بخاطر ضعف جسم و نیز کینه شدید،عصبانیت  همراه با فراموشی، رشته فکرش زود به زود بریده می‌شود. حتی دیگر کاغذ نوشته‌ها نیز کافی نیستند. گاهی اوقات کلماتی را بر زبان می‌آورد که همه را شگفت زده می‌کنند. در نتیجه، مسئولان بیت و مسئولان وب سایت او مجبورند، سخنان او را «ویرایش» کنند. یعنی  برخی از  کلمه‌ها و جمله‌ها را حذف کنند.

    در سخنرانی‌های سال 96 خود، بخصوص این روزها، تقریبا در هر سخنرانی، کلمه‌‌ها و جمله‌هائی برزبان می‌آورد که گویای ضعف عقل هستند.  اینست که کار دستیاران او در رفو کردن و درز گرفتن زیاد شده‌است.

٭ باوجود این، همه کلمه‌ها و جمله‌هائی که بی‌ربط می‌نمایند، بی‌ربط نیستند و زمینه‌سازی و  دستورها به رمز هستند:

    از ابتدای سال 96، به آن دلیل که در هر انتخابات و هر فرصتی، مردم بیزاری خود را از او اظهارکرده‌اند، به این دلیل که مردم ایران می‌دانند دو قطبی کردن، یعنی حاکمیت اقلیت رانت خوار و جنایت و خیانت پیشه بر جمهور مردم ایران – این همان دو قطبی کردن واقعی است که بنی‌صدر، برای جلوگیری از پدید آمدنش استوار ایستاد و  خامنه‌ای که از پدیدآورندگان این دو قطبی بود، خود کرده را به او نسبت می‌دهد – و می‌کوشند خود را از این حاکمیت ایران برباد ده برهند، افسردگی خامنه‌ای بیشتر شده‌است. بیماری او نیز رهایش نمی‌کند. بسیار رنج می‌برد وقتی می‌بیند، هنوز زنده است اما جناح‌های رژیم، با زبان رمز، برسر «رهبر» بعدی، بایکدیگر محاجه می‌کنند.

    او در سخنرانی‌های اخیر خود، از کلمات و جملاتی استفاده می کند که انسان را به یاد ، چاله میدانی‌ها می‌اندازد و از این‌ که چنین فردی بر جان و مال و ناموس مردم ایران بسط ید دارد،  احساس شرمساری می‌کند.

    برای نمونه به سخنان خامنه‌ای در تاریخ 28 خرداد ماه سال 96 در دیدار با خانواده‌های شهدای مرزدار و «مدافعان حرم» که از وب سایت شخص او برداشته شده است توجه کنیم. یادآور می‌شود که مسئولان وب سایت برخی از سخنان او را به دلیل شدت سخاوت حذف کرده‌اند.

● سخنان خامنه‌ای،بخش مربوط به چاقو کش‌ها که سانسور شده‌اش در وب سایت او درج است و سانسور نشده‌اش در روزنامه جوان:

– در «سایت رهبری» می‌خوانیم: این افراد بی‌تجربه، ملت و مسئولان ایران را نشناخته‌اند و هنگامی که تو دهنی بخورند، آن زمان متوجه خواهند شد، حساب و کتاب چیست!

– در روزنامه جوان می‌خوانیم: این افراد مثل کسانی که تازه وارد عالم چاقوکشی شده‌اند، این چاقوکشان تازه‌کار بی‌تجربه که به هرجایی که می‌رسند یک نیش چاقویی می‌زنند نمی‌فهمند که دارند چکار می‌کنند تا هنگامی که تو دهنی بخورند، آن زمان متوجه خواهند شد، حساب و کتاب چیست!     

  دلیل پریشان گویی و بیان سخنانی که نیازمند به رفو و باز سازی است، علاوه بر بیماری، مسائلی هستند که او و دستگاهش می‌سازند و این مسائل تلنبار می‌شوند و  مردم ایران، به درستی او را مسئول اول حاکمیت اقلیت ویران‌گر و مسئله ساز بر کشور می‌دانند و می‌دانند وقتی او به روحانی می‌گوید مردم را دو قطبی نکنید، یعنی تسلیم حاکمیت این اقلیت (دولت با اسلحه و همه چیز دار) باشید. نگرانی او از جنبش، بنابر این، حضور اندیشه و روش بنی صدر در جنبش‌ها با هدف برخورداری ایرانیان از حق حاکمیت و دیگر حقوق و پایان بخشیدن به ثنویت حاکمیت جبارانه اقلیتی ناچیز بر مردم ایران، افسردگی او را باز هم تشدید می‌کند.

    گیر افتادن در باتلاق سوریه، عراق ، یمن  و گرفتار کردن کشور به انزوا و تحریم‌ها – نوحه خوان نشسته بر سفره مفتخواری را چه باک از تشدید تحریم‌ها! –  و  مغضوبیت روزافزون او و سرکوبی که دائم رو به افزایش است و پر عده و عده شدن مخالفانش در خود رژیم و شکستش در یک سر کردن رژیم و هنوز بجائی نرسیدن ولیعهدی سید مجتبی بخاطر مخالفت برخی از روحانیون و خطر کشیده شدن دامنه جنگ به درون کشور و عدم تواناییش برجلوگیری از افشاشدن جنایتها و خیانتها و فسادها، از جمله، افشا شدن دهها پرونده مالی کلان که در برخی از آنها، پای او،  بیت رهبری، مسئولان بلند پایه سپاه و اطلاعات و قضات بمیان است و..، دلایل دیگر افسردگی روزافزون او هستند.

و…

    یادآور می‌شود که تنها او گرفتار ضعف عقل و افسردگی نیست: در سال‌های گذشته، محمد یزدی نیز دیگر قادر به کنترل زبانش در نماز های جمعه نبود. پرت و پلا می‌گفت حتی فحاشی و هتاکی می‌کرد. در نتیجه، ستاد برگزاری نماز جمعه، از امامت نماز جمعه توسط او ممانعت کرد و او را کنار نهاد.

    بعد از او، نوبت به جنتی رسید. او نیز گرفتار ضعف و فتور عقل شد. گاه یادش می‌رفت در مورد چه امری دارد حرف می‌زند. کلامی را که می‌خواست بر زبان بیاورد فراموش می‌کرد. جمله نیمه تمام را چند بار تکرار می‌کرد و لذا قادر به امامت نماز جمعه نیست . چنین شخصی رئیس مجلس خبرگان است!

٭ واکاوی فرمان «آتش به‌اختیار»:

   پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر به واکاوی این سخن خامنه‌ای، بر اساس سخنان خمینی و دیگر «بیانات رهبر  انقلاب» پرداخته است:

● «فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم:

   وقتی درباره وضعیت «آتش به اختیار» سخن می‌گوییم، باید بدانیم که این فرمان ناظر به چه‌کسی صادر شده است؟ مخاطبِ صریحِ این کلام کیست؟

   بر اساس اندیشه‌ حضرت امام خمینی رحمه الله و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، وقتی از مأموریت‌های نظام اسلامی سخن می‌گوییم به تعبیر مشترک کلیدی و مهمی می‌رسیم با عنوان «فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی»: «امام‌ بزرگوار ما در یک حادثه‌ مهم جنگى در قضیه‌ یک عملیات که پیروزى‌اى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند؛ در آن پیام این نکته وجود داشت که فتح‌الفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست». 1391/7/12[1]

   «امروز این جوانان تربیت‌شده، این «جوان‌های دانشجو و افسران جوان جنگ نرم»، در شرایطی که «جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی ــ جنگ نرم ــ مواجه است» ، باید به میدان بیایند: «گفتیم افسران جوان جنگ نرم؛ نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط باید منتظر باشد که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچ‌گونه از خودش تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری و اراده ندارد و باید هرچه فرمانده می‌گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحی های کلان را می‌کنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم به‌دستور عمل می‌کند، هم صحنه را درست می‌بیند؛ با جسم خود و جان خود صحنه را می‌آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم می‌بینند، در چهارچوب هم کار می‌کنند».

1388/6/8[2]

٭ مهم‌ترین اولویت:

   بنابر توجیه توجیه کنندگان «آتش به اختیار»، وقتی افسر جوان جنگ بخواهد در عرصه‌های مختلف به‌صورت «آتش به‌اختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت عملیات خود را بشناسد و مسائل اصلی و فرعی محور خود را به‌درستی شناسایی کند؛ زیرا از زمینه‌های صدور فرمان «آتش به‌اختیار» اساساً همین جابه‌جایی اصلی‌ها و فرعی‌ها است. در شرایط تهاجم و نفوذ نرم دشمن، غفلت مسئولان و «اصلی ــ فرعی نکردن امور» و عدم شناخت درست از اولویت‌ها برای اقدام، مایه‌ی آسیب‌های گسترده در ابعاد ملی است. این عدم تشخیص صحیح در شرایطی که «دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی» دچار اختلال می‌شود، ابعاد و عمق گسترده‌تری می‌یابد و هزینه‌های فراوانی را بر انقلاب و کشور تحمیل می‌کند.

    یعنی مهم‌ترین اولویت فلج کردن روحانی و حکومت او است.

٭آتش به اختیار یعنی «کار فرهنگی خودجوش و تمیز»؟!:

    در نماز عید فطر 5 تیر 1396، خامنه‌ای، «آتش به اختیار» را معنی کرد: آتش به اختیار یعنی کار فرهنگی خود جوش و تمیز! نبود ربط میان آتش به اختیار و «کار فرهنگی خودجوش و تمیز»، در ظاهر، گویای ناتوانی عقل در جور کردن معنی اصطلاح بکار رفته‌است. چگونه ممکن است «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» معنای آتش به اختیار باشد؟ کار خودجوش کار عقل مستقل و آزاد است. در این کار آتش بی‌نقش است. زیرا درکار خودجوش، از خشونت هیج نمی‌تواند باشد. آتش گویای جبر بکاربردن خشونت است و جبر ناقض خودجوشی است.

     باوجود این، معنی که خامنه‌ای از «آتش به اختیار» بدست می‌دهد، گویای ضعف عقل نیست. زیرا «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» اسم رمز عملیات است. دستورها که توسط میرحجازی به سعید امامی (سعید جون خامنه‌ای) و دیگر سرشاخه‌های سازمان ترور صادر می‌شد، این اسم رمز را داشت: «کارفرهنگی خودجوش و تمیز». معنی آن این بود که افرادی که باید حذف می‌شدند، باید به ترتیبی حذف می‌شدند که هم عملیات کامل انجام می‌گرفت و هم ردی برجا گذاشته نمی‌شد و هم ترس و وحشت را به جان همگان می‌انداخت. تا زمانی، آمران ترورها و انواع دیگر جنایت‌ها اصرار نداشتند معلوم نباشد قربانی به دستور از بین برده شده‌است. اما از اواخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، «کارفرهنگی» هم باید «خودجوش» انجام می‌گرفت و هم «تمیز»، قتلهای بسیار فجیع فروهرها و نویسندگان به این ترتیب انجام گرفتند و وقتی‌هم مجریان شناسائی شدند، آنها را اعضای «محفل خودسر» خواندند. خودجوشی خودسر معنی یافت!

    بدین‌خاطر است که هتاکی نوحه خوان به روحانی و ظریف، در همان نماز فطر (که خامنه‌ای گفت: آتش به اختیار فحش و… نیست) را شاخه تبلیغاتی سازمان ترور تحت امر خامنه‌ای، «کار فرهنگی خودجوش تمیز» تعریف کرد!

٭ افسران مأمور اجرای فرمان «آتش به اختیار»:

    سربازان ولایت باید تابع افسرانی باشند که دستورهای فرماندهی کل را بصورت «کارفرهنگی خودجوش و تمیز» به اجرا می‌گذارند. مأموریت آنها در مرحله اول، برآورد کردن میزان مقاومت روحانی است. هرگاه او نشکند، میزان فشار را بالا نگاه می‌دارند. خاتمی گفت هر 9 روز یک بحران برای او ساختند، قرار است برای روحانی، برفرض ایستادگی، بیشتر مسئله و بحران بسازند. دانستنی است که نوحه خوان، بدستور عمل کرد و کار او بهیچ‌رو خودجوش نبود. توضیح این‌که نوحه‌خوان، میثم مطیعی، از گروه اخوان‌الرضوان است که سرگروه آن حسن کردمیهن است. شاعر شعر سیاری از دانشجویان دانشگاه امام صادق و حرفه‌اش اینگونه شعرسازیها است. میثم مطیعی از حمله‌کنندگان به سفارت عربستان نیز بود. یعنی آن «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» نیز بدستور انجام گرفته بود.

   «افسران» زیر کسانی هستند که خامنه‌ای آنها را آتش به اختیار کرده‌است و مأمور به انجام «کارهای فرهنگی خودجوش و تمیز هستند:

1. ائمه جمعه و جماعت

2. مداحان اهل بیت

3. روحانیون وابسته به جامعتین و حوزه های مختلف تحت نظارت «رهبر»

4. اعضای مجلس خبرگان رهبری

5. افسران جبهه‌ها و قرارگاههای مختلف مانند جمنا، پایداری، عمار، اوج، ایثارگران، رهپویان، انصار حزب الله و…و کلیه رسانه‌های وابسته و سرداران جبهه دیده و ندیده سپاه پاسداران در بخش‌ها و سازمان‌های مختلف سپاه پاسداران و سازمانهای وابسته به آن. از آن جمله‌اند:  حسین الله کرم، عبدالمجید محتشم، مسعود جزایری، مسعود ده نمکی، محمد رضا نقدی، حسین نجات(زیبایی نژاد)، حسین طائب، حسین غیب پرور، علی سعیدی، محسن رضایی، رحیم صفوی، محمد باقر ذوالقدر، محمد باقر قالیباف، محمد علی جعفری،غلامحسین رمضانی، طه طاهری، عبدالله ضیغمی( مشفق)، رضا سراج، سعید قاسمی، صادق محصولی، سعید جلیلی و…

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید