در این سخنرانی، تنها یکبار از کلمه دشمن (دشمنان)، در توصیه دوازدهم، استفاده کرد و در ما بقی سخنان او هیچ اشارهای به دشمن نشد .
بیانات او نشان از نرمش و چرخش و طنازی نسبت به دشمنان بود و گویای این امر محتمل بود که برای حفظ قدرت و مهار مردم کشور، قرار است به خارجیان بیشتر باج بدهد تا اگر در داخل نیاز به تشدید سرکوب شد، مردم لب به اعتراض نیز بازنکنند. اگر بخواهیم به بند بند « 12 فرمان»، بپردازیم، سخن به درازا میکشد. به توضیح چند نکته که از اهمیت خاصی برخوردارند، بسنده میکنیم:
اول: انشای سخنان او در این دیدار با انشای سخنان دیگر او، متفاوت بود.
دوم: نگارندگان این سخنان توجهی به کلمات کلیدی خامنهای، در سخنرانیها ننمودهاند. در برخی موارد از واژههایی استفاده کردهاند که کمتر بر زبان او جاری میشوند.
سوم: تلاش شده در بیانات این دیدار تنفر و کینه همیشگی کناری نهاده شود و از واژههایی استفاده شود که کمتر بیانگر دشمنی باشند.
چهارم: تناقضات این بیانات نشان میدهد، در برخی موارد کار از دست نویسندگان سخنرانی خارج شدهاست. در نتیجه، جملاتی ناقض جملههای دیگر شدهاند.
پنجم: از حرکت انقلابی سخن گفتن و در کنار آن، بکاربردن واژههایی چون نرمش و پیچش و طنازی از سوی خامنهای متصور نبود. معمولا او چکشی برخورد میکند، بنابراین این احتمال وجود دارد که نگارندگان بیانات او، به عمق خطری پی بردهاند که از سوی کشورهای منطقه و امریکا متوجه ایران است و خامنهای را قانع کردهاند که همان رفتار در واپسین مرحله بحران هستهای را باز درپیش بگیرد و به نرمش قهرمانانه دیگری تن دردهد. این بار، بجای کلمه نرمش، از پیچش و طنازی، سخن بمیان آورد.
ششم: مقامات ایران و به خصوص خامنهای به خوبی از دو دوزه بازیهای چین و روسیه در مواقع حساس با خبرند. از فشارهایی که از سوی سعودیها و متحدانش آنها یعنی امارات، مصر، اسراییل، امریکا بر کشورهای اروپایی وارد میشود برای اینکه آنها نیز به جبهه تحریم و تهدید ایران بپیوندند، نیز، آگاهند .
هفتم: تحریم سپاه پاسداران و تأیید آن از سوی رییس جمهوری چون ترامپ – که انجمن روانشناسان و روانکاوان امریکا او را فردی خطرناک، خطرناکترین، معرفی میکنند – به او حالی کردهاست که این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست. معمولا رسم بر ایناست که خامنهای، در برابر این گونه فشارهای سخت غربیها و متحدانش، به خصوص امریکا، به ظاهر واکنشهای تند وکینه توزانهای ابراز میکند و مرتب از کلمه دشمن و غلط کردی و ما هم برجام را اتش میزنیم و توی دهن امریکا میزنیم و … استفاده میکند. بعد از اعلان استراتژی امریکا توسط ترامپ نیز گفت: اگر آنها برجام را پاره کنند ما آنرا ریز ریز میکنیم. باوجود این، سمت یاب، سخنان او شامل «دوازده فرمان» است:
12 فرمان اخیر خامنهای چه میگویند؟:
نخست گفت:… این مدت برای انجام کارهای اساسی، زمان کمی نیست همچنانکه امیرکبیر در دوران سهساله صدارت خود، کارهای مهمی کرد. اکنون کشور به فعالیتهایی از آن جنس نیاز دارد.
لازم به ذکر است که آنچه در این 12 فرمان آمده، بهیچرو، با راه و روش امیر کبیری که خامنهای از او بعنوان سرمشق سخن میگوید، خوانائی ندارد. چراکه دوران افول و عقب ماندگی ملتها، از جمله ایران، زمانی شروع شد که جای اندیشیدن را تقلید، جای تلاش و کوشش را خودانگیخته را اطاعت کورکورانه، جای رشد را تسلیم شدن به قضا و قدر و جای شرکت همگان در شور و گرفتن تصیم را تسلیم تصمیم مستبد جبار گرفت. در «فرمان» ها تأمل کنیم:
☻ فرمان اول: «داشتن نیت الهی برای خدمت به مردم به عنوان بندگان خدا و حل مشکلات آنها»، و «انس با قرآن و دعا»
آیا او نمیداند که قدرتمداری و خشونتگستری رژیم ولایت فقیه، قدرت را خدا گردانده و خداوند را از یاد او و دستیاران او بردهاست؟
☻ فرمان دوم:… لزوم داشتن «روحیه جهادی و تلاش مضاعف و خستگیناپذیر و بدون چشمداشت»
اما او از جهاد نه کوشش خودانگیخته برای رشد که «جهاد ابتدائی» یعنی تقدم جستن در جنگ میفهمد. روش او «النصر بالرعب است». تحت کلمه جهاد، مردم جنگ 8 ساله و خشونت گستری «حزبالله» و عملیات سازمان ترور تحت امر او را تجربه کردهاند. بیرون آمدن کلمه جهان از زبان او، خشونت را متبادر به ذهن عموم میکند. این «فرمان» بدون اینکه او توضیح بدهد از چه زمان جهاد را بکاربردن زور نمیداند و معنای جدیدی که به آن میدهد چیست؟
☻ فرمان سوم: اعضای دولت علاوه بر اینکه در تصمیمات دولت، مسئولیت مشترک دارند، باید با یکدیگر همکاری داشته باشند و به صورت تیمی عمل کنند.
اما اجرای این «فرمان» ناممکن است. به این لیل ساده که وزیران اصلی را او تحمیل کردهاست و کارجمعی هیأت وزیران با اطاعت از دستور او، خوانائی ندارد. با وزیرانی نظیر جواد ناظری همان جهرمی وزیر بازجوی حجاریان و امین زاده و یا علوی تابع مطلق خامنهای و یا امیر حاتمی که بدتر از سردار نقدی است و منصور غلامی، چگونه ممکن است کار تیمی کرد؟
☻فرمان چهارم: تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشید و با بالا بردن حلم خود که همان ظرفیت درونی است، از نقادی استقبال و استفاده کنید.
از قرار، خامنهای یادش رفته، در برخورد با مخالفان محمود احمدی نژاد در سال 88 چه کرد و مخالفان را میکروب سیاسی خواند،و رییس جمهور او هم مردم را خس و خاشاک نامید و نمایندهاش در مشهد انها را گوساله و بزغاله خواند. او فرمان داد منتقدان و مخالفان و معترضان را به گلوله ببندند. او میگفت شاگرد آیهالله منتظری بودهاست، بدین خاطر که خطاب به خامنهای گفت: سواد مرجعیت را ندارد، 5 سال محصور و تا پایان عمر از تدریس ممنوع کرد و حسینیه او را به غارت مزدوران خود سپرد و…
☻ فرمان پنجم:«داشتن بخش ارتباطات مردمی قوی» و سفرهای استانی بسیار خوب و مفید است».
در آغاز، بنیصدر بود که گفت: هر ماه از سال را در یک استان خواهد گذراند و در آن ماه، اسباب رشد هر استان را برپایههای داشتههای آن استان میگذارد. این کار را با خوزستان آغاز کرد. بازسازی شبکه آبیاری دوران باستان، بدینترتیب آغاز شد. اما چون قدرت هر کار را از محتوی خالی میکند، سفرهای استانی نیز در هزینه کردن پول برای ترتیب استقبال و وعدههائی که اغلب به عمل در نمیآیند، ناچیز شد.
☻فرمان ششم: «لزوم حفظ و تقویت روحیه مردم و پرهیز از اشرافیگری »،
گوئی فراموش کردهاست دستگاه عریض و طویل «رهبری» و این واقعیت را که اموال رهبری و خورد و برد فرزند و دستیاران خویش را
☻ فرمان هفتم : به حرکتهای مردمی که غالباً خودجوش است اعم از فرهنگی، اقتصادی و خدماتی همچون گروههای جهادی یا فرهنگی، کمک و مساعدت کنید.
روشن است که معنی حرکت خودجوش را نمیداند و یا بهتر بگوئیم که آنرا هم در حرکتهای خشونتآمیز دستوری فروکاسته است. او گروههای جهادی چماقدران را چماقدران میداند. النصر بالرعب را توسط همین «گروههای جهادی» به اجرا میگذاشت و میگذارد: حملههای گروههای مسلح و نیمه مسلح به سفارتخانه و دفتر هواپیمایی عربستان، شرکت نستلهیا، حمله به خانه آیهالله منتظری یا حمله به مردم حاضر بر مزار سحابی و خانه داریوش فروهر و به زندانیان سیاسی در بندهای مختلف زندان اوین و گوهر دشت کرج، بخشی ناچیز از جنایتکاریهای این گروههای تحت فرمان خامنهای است.
☻ فرمان هشتم: «در نظر گرفتن کارآمدی، تدین، انقلابی بودن ، پرکاری و جهادی عمل کردن در انتخاب همکاران و مدیران زیرمجموعه»
احمدی نژاد که میگفت طرز فکرش به او نزدیکتر از طرز فکر هاشمی رفسنجانی و تحمیل منصور غلامی (تازهترین دسته گل «رهبر») و نیز کسانی که در بیت او کار میکنند، گویای درک او از کلمههائی است که بکار بردهاست.
☻ فرمان نهم:… پیگیری و نظارت بر زیرمجموعه»
تکرار است و گویای این واقعیت که چون او از «زیر مجموعه»، آدمهای مطیع میفهمد، هنوز ندانستهاست که هرگاه بنابر رعایت حقوق و منرلتها باشد و هر صاحب مقامی لیاقت و دانش آن مقام را داشته باشد، در تمامی دستگاه اداری هیجان مثبت کار پدید میآید.
☻فرمان دهم: «داشتن برنامه دقیق و مدون و علمی»
آیا در خود نمینگرد که فاقد علم است و 35 سال است بعنوان رئیس جمهور و رهبر مسبب وضعیت امروز ایران است؟
☻ فرمان یازدهم: «در تصمیمگیریها و اقدام، با درنظرگرفتن اسناد بالادستی و سند چشمانداز و قوانین مصوب مجلس، شجاعت به خرج دهید و روحیهی خطرپذیری داشته باشید».
باز تکرار است اما واجد نکته مهمی نیز هست: مطیع من باشید. زیرا سیاستهای کلی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاست خارجی را او تعیین میکند. ناقض فرمان دهم نیز هست. زیرا اگر قرار بر اجرای سیاستهائی باشد که او تعیین میکند، دیگر «برنامه دقیق و مدون و علمی» چه محلی از اعراب پیدا میکند.
☻ فرمان دوازدهم: مهمترین «رهنمود رهبر» در این بند امده است که در زیر توضیح میدهیم:
خبر دیدار خامنهای با وزیران حکومت روحانی از سوی «روابط عمومی بیت رهبری» به عنوان «توصیههای رهبری به دولت دوازدهم»، تنظیم و در اختیار خبرگزاریها قرارگرفت. همه آنها میبایست آنرا همانگونه که بیت ارسال داشته ، انتشار دهند. الا اینکه اول: مسئولان روابط عمومی، به دلخواه سخنان او را تقسیم بندی کرده و هر بخش را به عنوان توصیه رهبری، شماره گذاری کردهاند .
دوم: مسئولان روابط عمومی هنگامی که به آخر توصیهها رسیدند، دیدند که شمارهها در حال افزایش اند. لذا، در توصیه دوازدهم ، شماره گذاری را متوقف کرده و توصیه دوازدهم را که خود 15 بند بود را یکجا آوردند:
توصیه دوازدهم چنین تنظیم شدهاست:
«آخرین توصیه رهبر انقلاب اسلامی به دولت، موضوع در نظر گرفتن اولویتها در هر حوزه و تمرکز بر اولویتهای اصلی بود». اما همین توصیه 15 قسمت جداگانه دارد:
1. «اقتصاد» را اولویت واقعی کشور است. اقتصاد باید اولویت همه اعضا و بخشهای دولت باشد.
بالاخره معلوم شد اقتصاد مال خر نیست و…
2. اگرچه وزارتخانههایی مانند اقتصاد، صنعت، معدن، تجارت و جهاد کشاورزی مستقیماً در مسائل مهمی نظیر تولید و اشتغال مسئولیت دارند، اما دیگر بخشهای دولت از جمله وزارت امور خارجه، آموزش و پرورش، علوم و ارشاد نیز میتوانند در حل مشکلات اقتصادی، زمینه سازی و کمک کنند.
3. آمارهای ارائه شده در بخش اقتصاد بر اساس مبانی علمی مطرح میشود، اما این آمارها بهطور کامل و در همهجا، نشان دهنده وضع واقعی کشور و زندگی مردم نیست، بنابراین در این میان مشکلی وجود دارد که باید آن را شناخت و حل کرد.
4. بر اساس این آمارها، تورم از چند ده درصد به زیر ده درصد رسیده، اما آیا قدرت خرید مردم و ارزشی پول ملی نیز در همین مقیاس، بالا رفته است؟
در بند سوم و چهارم و بندهای بعدی او روحانی و حکومت او را دروغگو میخواند. اما خرابیها که بر هم انباشته شدهاند، در ریاست جمهوری و سپس رهبری او ببارآمده و اینک برآنها افزوده میشود.
5. درباره رکود هم آمارهای اعلام شده درست است ولی هنوز واحدهای کوچک و متوسط فراوانی وجود دارد که زیر ظرفیت کار میکنند یا تعطیل شدهاند و این واقعیت نشان میدهد که یک جای کار عیب دارد که باید آن را پیگیری و رفع کرد.
6. مسئله بانکها، سرمایه گذاری، رشد نقدینگی و مسئله قاچاق را در موضوع اقتصاد مهم است. مسئولانی که در دولت با اقتصاد، ارتباط مستقی مدارند باید مانند یک تیم هماهنگ، تصمیمگیری و عمل کنند و دیگران نیز به آنها کمک نمایند.
اول با تحمیل وزیران کار تیمی را ناممکن میکند و سپس دستور کارکردن تیمی را صادر میکند!
7. اجرای سیاستهای اصل ۴۴ از دیگر سرفصلهای مهم اقتصاد است و در این زمینه، کار پیش نمیرود. در بسیاری از موارد ،سیاستها و مشکلات روشن است، و تصمیمات خوبی هم گرفته میشود اما کارها آنچنان که باید و شاید پیش نمی رود که این واقعیت نشان می دهد مشکل اصلی در اجرای تصمیمات است.
پنداری از یاد بردهاست که سیاست های کلی در باره اصل 44، تصویب کرده و دستور اجرایش را دادهاست، سبب شده که صدها میلیارد تومان از اموال مردم به سرداران سپاه و نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی داده شود. روحانی ناگزیر شد بگوید بعنوان خصوصی سازی، از دولت بیاسلحه گرفتیم و به دولت با اسلحه دادیم.
8. دست به دست شدن بنگاهها و مراکز اقتصادی در بخشهای مختلف دولت بیفایده است. باید با اجرای صحیح سیاستهای اصل ۴۴، دولت از تصدیگری به تنظیمگرایی، تغییر وضعیت دهد و با مشخص کردن راهها و سیاستها، نظارت و نظم را اعمال کند.
9. برخورد جدی با مفاسد اقتصادی ومسئله روستاها ومدیریت واردات و صادرات و آمایش سرزمین نیازمند توجه ویژه هستند. در آمایش سرزمینیِ استانها کارهایی شده است اما در آمایش سرزمینیِ کشور، هنوز سندی نداریم که باید برای تدوین و اجرای این سند مهم، برنامه زمانبندی تهیه شود.
پنداری او مسئول بیابان شدن سرزمین ایران و بیابان شدن جامعه ایرانی نیست. و بعد از 40 سال، تازه یادش آمده در باره آمایش سرزمینی سندی نداریم!
10. فعالیتهای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی و تصمیمات آن خوب است. اما همه این تصمیمات عملیاتی نشد و توقع این است که نظارت و پیگیری شود تا تکالیف تعیین شده دستگاهها، بخوبی محقق شود.
و هنوز نمیداند برنامه بازسازی اقتصاد تولید محور را مثله کردن و دستورالعملی با مواد متناقض صادرکردن و برآن، اقتصاد مقاومتی نام نهادن، غیر ممکن کردن بازسازی اقتصاد تولید محور است.
11. تغییر جهتگیری اقتصادی کشور از «اقتصاد رانتی و نفتی» به «اقتصاد مولد و مردمی» ضرورت دارد. باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیتها و نیروی انسانی کشور تحققپذیر است، همانگونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کردهاند.
آیا او نمیداند که آن «برخی کشورها» گرفتار بلای ولایت مطلقه فقیه و حزب سیاسی مسلح و مافیاهای نظامی – مالی نیستند؟
12. حفظ جهتگیری و روحیه انقلابی و دینی در دیپلماسی مهم است. باید در مسائل دیپلماسی به انقلاب خود افتخار کنیم و از عمل کردن به هنجارهای ملی یعنی هنجارهای برآمده از انقلاب، نظیر ایستادگی در مقابل استکبار، ظلم ستیزی و مخالفت با نظام سلطه،
احساس عزت کنیم.
و باز نمیداند که استبدادی با تمایل به استبداد فراگیر انقلاب را میان تهی کرده، دین را از خود بیگانه و آن از خود بیگانه را نیز از خود بیگانه کرده و اعتباری برای کشور در جهان باقی نگذاشته است. سخنان او حاکی است که میداند چه به روز ایران آوردهاست و وارونه «نظام مقدس ولایت مطلقه فقیه» مطلوب مردم ایران است.
13. پایبندی به مواضع و هنجارهای انقلابی باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود، ضمن اینکه این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلماسی منافاتی ندارد.
راستی ایناست که 12 فرمان و بندهای فرمان دوازدهم، پوشاندن گندابی است که رژیم ولایت مطلقه فقیه شدهاست. این قسمت از بند 13 و دو بند 14 و 15 گویای وضعیتی هستند که خامنهای خود و رژیم را در آن میبیند. از دید او، عامل تعیین کننده، رابطه با قدرتهای خارجی است و راهکار او برای تنظیم این رابطه، «نرمشها و پیچشها و طنازیها» است!
14. گشودن چتر دیپلماسی بر همه جهان و تمرکز نکردن بر روابط با چند کشور محدود، » باید روش کار باشد.
15. در عرصه دیپلماسی باید چابک، به روز، سریع و هوشیار عمل کرد و به فضل الهی در آینده نیز همانگونه که تاکنون پیش رفتهاید و در مقابل دشمنان ایستادهاید، عمل کنید.
اما تاکنون، آنچه حکومت روحانی انجام دادهاست، بکاربردن «نرمش قهرمانانه» در سپردن 105 تعهد به «دشمنان» در قرارداد وین است. و چون، به دستور او، تسلیم در مورد اتم همراه نشد با عادی کردن رابطه، اینک «دشمن» اصلی، تحریمهای جدید وضع و تعهدهای جدید مطالبه میکند.