back to top
خانهنویسندگانپژوهنده: قوه قضائیه مأمور سرکوب بنابراین جنایت و خیانت فسادگستر. ( بخش...

پژوهنده: قوه قضائیه مأمور سرکوب بنابراین جنایت و خیانت فسادگستر. ( بخش نخست)

 Ghoveye ghazaieh-jpg   «محارب بعد از دستگیر شدن، توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود و کیفرش همان است که  قرآن گفته. کشتن به شدید‌ترین وجه. حلق آویز کردن به فضاحت‌بارترین حالت ممکن. تعزیر باید پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را درهم شکند». بخشی از بیانات قاضی القضات و حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب و دریافت کننده نشان عدالت، «آیهالله» محمد گیلانی صومعه سرایی که نه از قرآن که ناقض قرآن است. چراکه محارب کسی نیست که بر ستم‌گستری عصیان می‌کند. چنین کسی جهاد افضل می‌کند.

    پیش از انقلاب ایران، بنابر اصلی از اصولی که خمینی در نوفل لوشاتو اعلان کرد و بنا بر نوشته‌ها و سخنرانی‌ها و شعارهادر توضیح آن اصل، قرار بر این بود که قوه قضاییه،قوه‌ای باشد مستقل و پشتیبان حقوق انسانی و حقوق شهروندی مردم ایران و مسئول میزان گرداندن عدالت در ام القرای اسلام!  بر اساس  اصل 156 قانون اساسی.

    از آنجا که ریاست این قوه مانند دیگر سازمان‌های سرکوبگر همچون فرماندهی سپاه پاسداران، فرماندهی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران،فرماندهی سازمان بسیج سپاه پاسداران، فرماندهی سپاه قدس سپاه پاسداران، فرماندهی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، فرماندهی سپاه 12 هزار نفری ولی امر سپاه پاسداران، فرماندهی نیروی انتظامی، فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، وزیر واواک، وزیر دادگستری جمهوری اسلامی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، دادستان کل کشور، رییس دادگاه ویژه روحانیت،دادستان دادگاه ویژه روحانیت،  فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی، فرماندهی حفاظت اطلاعات ارتش ، ریاست ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح ، دبیر شورای عالی امنیت ملی، ریاست دادگاه‌های انقلاب اسلامی، ریاست دادگاه‌های نیروهای مسلح و… از سوی خامنه‌ای، «ولی مطلق»، نصب می‌شود و اختیارات مطلق او کاربردی جز در بکاربردن زور ندارد، قوه قضائیه هم مدموریت جز سرکوب برای خود نمی‌شناسد.

    بنا بر قانون، رییس این قوه از سال 68 به بعد که در قوانین تغییراتی جهت مطلقه کردن ولایت تصویب شد، از سوی «رهبر»، به مدت 5 سال تعیین می گردد که قابل تمدید می‌باشد. در حال حاضر  کسی چون صادق اردشیر لاریجانی معروف به «آیهالله» آملی لاریجانی رئیس این قوه سرکوب‌گر است

     نکته مهم این‌است  که در قوه قضاییه، صاحب منصبان دادگاهها و سازمان‌های مختلف، تقریبا به جز یکی دو نفر، همگی از مشهورترین ظالمان و فاسدان و جنایتکاران تاریخ بعد از انقلاب ایران می‌باشند، که در مقاطعی از این دوران که دارد 40 ساله می‌شود، در فنون جنایت و فسادگستری و سرکوب، کارگشته و «جنایت کار تاریخی» شده‌اند.

    براساس اصل 157 قانون اساسی، به منظور انجام مسئولیت‌های قوه قضاییه در کلیه امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری   رییس این قوه را که باید مجتهد، عادل و آگاه به امور قضایی (در حالی که شیخ صادق تا قبل از انتصاب به ریاست این قوه حتی در یک دادگاه به عنوان قاضی یا حاکم شرع حضور پیدا نکرده بود)، مدیر و مدبر باشد، انتخاب می‌کند.

     انتصاب افرادی چون محمد یزدی و هاشمی شاهرودی و صادق اردشیر لاریجانی آملی،که فاقد خصایص فوق هستند، نقض قانون اساسی است و این کار از کسی بر آمد که برخلاف قانون اساسی و با جعل نامه و قول خمینی، «رهبر» شد. خود نه مجتهد است و نه عادل و نه آگاه و نه مدیر و نه مدبر. از حکومتداری تنها کینه‌ورزی و زورگوئی و تسلیم حسادت و خشم  گشتن و دستور ارتکاب جنایت و خیانت صادرکردن را می‌فهمد.

õرییس این قوه چه وظایفی را بر عهده دار؟:

1. ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری

2. تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی

3. استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آن‌ها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان

    خوانندگان  به خوبی می‌توانند سوابق رؤسای قبلی و فعلی این قوه را با توجه به بندهای فوق مورد بررسی قرار دهند و ببینند چه قضات و رؤسای دادگستر و عادلی  در طول تاریخ بر مسند ریاست دستگاه قضائی، نشسته‌اند. اگر به پرونده افراد دیگری که قبل از اینان در مقام ریاست قوه قضائیه قرارگرفته بودند چون محمد حسینی بهشتی و موسوی اردبیلی و نیز کسانی که منصب قضائی جستند چون موسوی تبریزی و موسوی خویئنیها و ریشهری و لاجوردی و … مراجعه کنند، در می‌یابند چرا حال و روز ایرانیان این‌است که هست.

    علاوه بر قوانین مرتبط با وظایف رییس این قوه، براساس اصل 156 قانون اساسی، وظایف قوه قضاییه عبارتند از:

1. رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین می‌کند.

2. احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی‌های مشروع

3 . نظارت بر حسن اجرای قوانین

4. کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام

5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین

    خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، نحزب سیاسی مسلحی که یکی از عوامل دخیل در احکام و تصمیمات قضات مستقل! است در مورد این قوه انچنان سخن می‌راند که گویا در ایران زندگی نمی‌کند و یا در مورد قوه‌ای سخن میراند که در آسمان است، این خبرگزاری در تعاریف خود از این قوه می‌گوید:

    در عمر بیش از ۳۰ ساله دستگاه قضایی کشور تاکنون ۵ نفر سکاندار قوه قضائیه بوده‌اند که اولین آنها شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بوده و اکنون ریاست آن بر عهده آیت‌الله صادق آملی لاریجانی است.

    دستگاه قضایی در کشور ما یکی از مهمترین قوا به شمار می‌رود و مرجع عدالت‌خواهی و رسیدگی به دعاوی شهروندان است. قوه قضائیه موظف به پیگیری شکایات، برخورد با متخلفان و در نهایت اجرای عدالت به بهترین شکل ممکن است و در این میان استقلال دستگاه قضایی بیش از پیش در تسریع روند فعالیت‌ها نقش دارد.

اگر قوه قضائیه متأثر از نهادها و یا دستگاه‌های وابسته به قوای دیگر بود به هیچ عنوان شاهد استقرار عدل و ایجاد آرامش در کشور نبودیم. بدون شک نوع وظایف محوله بر دستگاه قضایی دلیل اصلی برای استقلال این قوه است و رؤسای دستگاه قضایی از آغاز تاکنون در جهت استقلال این قوه تلاش بسیاری کرده‌اند.

رؤسای قوه قضاییه از ابتدای انقلاب:

    محمد حسینی بهشتی، از شیفتگان قدرت که از بدو پیروزی انقلاب در پی کسب قدرت مطلق بود و در کنار خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، در تقلب انتخابات اولین دوره مجلس دخیل بود. او که در شورای انقلاب به ولایت جمهور مردم رأی داده بود، در مجلس خبرگان، در تصویب اصل ولایت فقیه در کنار حسن آیت و نیز در کودتا برضد انقلاب و دموکراسی و اولین رییس جمهور منتخب مردم ایران، شرکت داشت.

     او چنان تشنه قدرت بود که به سختی از کاندیداتوری ریاست جمهوری به دلیل روحانی بودن کنار گذاشته شد زیرا معتقد بود که چیزی برای ریاست جمهوری کم ندارد. بنایش بر این بود که مجلس خبرگان ولایت مطلقه فقیه را تصویب کند و قانون اساسی اصلی پیداکند که بنابر آن، «رهبر» می‌توانست اختیارات خود را به دیگری انتقال کند. هرگاه رئیس جمهوری می‌شد، با مرگ خمینی، رهبر صاحب اختیار مطلق می‌شد.

     بهشتی در جمع اعضای انجمن پزشکان گفته‌بود: «رؤسای سه قوه مجریه و مقننه و قضاییه هماهنگ هستند. ترکیب این سه قوه هماهنگ است، تنها رئیس‌جمهور ناهماهنگ است که باید برود. من چه کم دارم. سه زبان بلدم، دکترا دارم، روحانی هم هستم، چرا حکومت نکنم؟»

    عملکرد حسینی بهشتی در  قضاوت و عدالت گستری به گونه‌ای بود که از شکنجه و بی‌عدالتی دفاع می‌کرد. بانی دستگاه ستم‌گستری شد که در نهایت گریبان فرزندش را در جریانات تقلب انتخاباتی سال 88 گرفت و توسط همان دستگاه زندانی شد.

     دکتر بهشتی یکی از حامیان شکنجه در زندان‌ها بود و در برابر بنی صدر که سخن از وجود شکنجه در زندانها می‌گفت، او را تهدید به برخورد نمود و گفت: «بی‌شک در موقع خود، کسانی که شایعه شکنجه در زندان‌ها را درست‌کرده‌اند، تحت تعقیب قضایی قرار می‌گیرند».

سنگ بنای شکنجه زندانیان و مخالفان از دوره بهشتی و با تأیید خمینی توسط حکام شرع او گذاشته شد. در دوران موسوی اردبیلی به جایی رسید که فریاد آیهالله منتظری را هم در آورد و در نامه‌ای در سال 67 به خمینی این‌گونه نوشت:

   « حدود هشت سال است با خشونت و اعدام زیاد و بازداشت زیاد و مصادره‌های بیجا حکومت کردیم و به جائی نرسیدیم.

آیا می‌دانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟

آیا می‌دانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟

آیا می‌دانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانیهای دختر، بعدا ناچار شدند حدودبیست و پنج نفر دختر را با اخراج تخمدان و یا رحم ناقص کنند؟

آیا می‌دانید در زندان شیراز دختری روزه دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟

آیا می‌دانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را به زور تصرف کردند؟

آیا می‌دانید هنگام بازجوئی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رائج است؟

آیا می‌دانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجه‌های بی‌رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده‌اند و کسی به داد آنان نمی رسد؟

و

آیا می‌دانید در ادارات و وزارتخانه‌ها و متاسفانه بعضی دادستانیها و دادگاهها رشوه بیداد می‌کند؟

آیا می‌دانید دزدیهای کلان با رشوه و سفارش و تلفن حل می‌شود ولی دزدیهای کوچک تعقیب می‌شود؟

آیا می‌دانید از بس دزدی و اختلاس و مخصوصا با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی و مالی نمی‌کنند؟

و

در مورد عدالت و ظلم یاران خمینی، آیهالله پسندیده برادر او،  در نامه‌ای، به او نوشت:

   «آیا این ناله‌ها را شما می‌شنوید؟روزی که آن سید بیچاره[بنی‌صدر] را که فقط قصد خدمت داشت و خود شما صد بار گفته بودید که از فرزند به من نزدیکتر است؛ با آن افتضاح از ریاست جمهوری خلع کردند و یک بدبخت بدعاقبت را که اداره یک کاروانسرا هم از عهده‌اش برنمی‌آید به ریاست جمهوری این مملکت بزرگ و معتبر تعیین کردند؛ به شما گفتم این شیاطین قصد دیگری دارند و می‌خواهند از این عروسک برای اجرای مقاصد خود استفاده کنند.

    روزی که دستور دادید همه صندوق‌ها را به نام علی‌آقا خامنه‌ای باز کنند، من و دو سه آدم دلسوز که حداقل یکیشان؛ یعنی شیخ علی آقا تهرانی بیست سال شاگرد خاص و مورد محبت شما بود؛ به شما نوشتیم که این انتخاب ایران را بر باد میدهد،گوش نکردید وحالا می بینید آنچه نباید می‌دیدید.

     این‌همه خونها ریخته شد، این‌همه جنایات وقوع پیداکرد که از ذکر آن به خود می‌لرزم که مبادا قطره‌ای از این خونها به سبب اخوت من و شما دامن مرا بگیرد؛ فقط برای اینکه شما به جای گوش سپردن به آنها که هم به اسلام و هم به ایران علاقه‌مند بودند،گوش به شیاطین دادید.

    این چه معنا دارد که ما اسلحه از اسراییل بخریم و بعد از جنگ با اسراییل و تحریر جنوب لبنان سخن بگوییم؟ بنده در مورد جنگ و مسایل آن حرف نمی‌زنم که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است؛ فقط می‌گویم آیا به گوش شما نمی‌رسد که بعضی از نور چشمیها چه دست اندازیها به بیت‌المال مسلمین به اسم جنگ و کمک به جنگ زدگان کرده‌اند.

     بیش از ۳ ماه است بنده برای دیدن شما وقت خواسته‌ام ولی دفتر شما مرتب می‌گویند وقت ندارید. آنوقت هر روز ملای فلان ده و دادستان بهمان قصبه را به حضور می‌پذیرید. چون لابد به جز مدح و ثنا نمی‌گویند و بدبختانه شاید چون خداوند تبارک و تعالی به من لسان مداحی نداده حتی باید از برادر خود محروم بمانم.

    حال روزنامه‌ها یک روزه یک شیخ را آیت ‌العظمی می کنندو دیگری را افقه الفقها.آن شیخ گیلانی جلاد آیت‌الله می‌شود ودسته دسته ثقهالاسلام و حجه‌الاسلام از کارخانه حکومتی بیرون می‌آید.اسمش را هم گذاشته‌اند حکومت جمهوری اسلامی و مسرورید که حکم خدا را در زمین اجراکرده‌اید؟ خوشا به سعادت آنها که همان روزهای نخست رفتند و این روزها را ندیدند.من نیز دیر و زود می‌روم. تنها، وحشتم برای شماست.»

    دو متن فوق از دو آیهالله منتظری و پسندیده دستگاه قضائی و ستمی را معرفی می‌کنند که ساخته بهشتی و دیگر قاضیان جنایتکار نظام ولایت است.

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی:

    او خشونت طلبی بود ادامه دهنده کج‌راهه بهشتی و ربانی املشی و محمد گیلانی  که در رأس قوه قضائی قرار گرفت. در دوران او و در پاسخ به پرسش او بود که خمینی فرمان کشتار زندانیان که باید تحت نظارت او (موسوی اردبیلی) انجام می‌گفت را صادرکرد. جالب اینکه او در پایان عمر اصلاح طلب شده و از مردم و خدا طلب بخشش می‌کرد. سرانجام رانده «رهبر» شد و مرد. 

   در باره روش کار او، این نوشته بنی‌صدر گویا است: «وقتی فهرست شکایات واصله از سپاه را طی دو ماه برای آقای موسوی اردبیلی فرستادم، کمترین عملی از سوی دستگاه قضایی که باید عدل اسلامی را برقرار سازد مشاهده نشد. آنچه از این فهرست به یادم مانده ، 250 مورد شکنجه ، 31 مورد قتل و بسیاری موارد توقیف و مصادره بود، با آقای خمینی هم در این باره صحبت کردم. اما هیچ جوابی نداد». آن زمان هنوز اول کارش بود. آخرکارش کشتار زندانیان و جنایت‌ها و فسادهای بیرون از اندازه شد که زمینه ساز پیدایش مافیاهای نظامی   گشت.

    از مشاغل و مسئولیت‌های وی پس از انقلاب اسلامی می‌توان به عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، دادستانی کل کشور، ریاست دیوان عالی کشور ، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و مسئولیت اجرای «فرمان شش ماده‌ای امام‌ خمینی» اشاره کرد.

شیخ محمد یزدی:

     یکی از ظالم‌ترین و فاسدترین رؤسای قو قضاییه می‌باشد، در پایان ده سالی که او در این مقام بود، به قول شاهرودی که جانشین او شد، قوه قضاییه ویرانه‌ شده بود. در دوران او بود که با استفاده از مقام به سرمایه‌ای افسانه‌ای دست یافت و لاستیک دنا و کارخانه‌های دیگر از جمله خورد و بردهای این روحانی فقیر و بیچاره قبل از انقلاب بود.

    او به همراه خانواده و به خصوص فرزندش حمید مشکلات فراوانی برای مردم شمال و نابودی جنگل‌ها به وجود آورد. در دوران حاکمیت او بر قوه قضاییه دهها قتل و جنایت و صدها مورد احکام برای بی‌گناهان صادر شد .

     در پرونده این مفسد، عضویت در شورای نگهبان، نمایندگی استان تهران در مجلس خبرگان رهبری، دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در جامعه روحانیت مبارز  و دبیری شورای عالی حوزه‌های علمیه، ریاست قوه قضائیه (1368 تا 1378)، نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دوره‌های اول و دوم، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی از سوابق دیگر اوست.

    پالیزدار در سخنرانی خود در همدان در مورد این رییس قوه می‌گوید:…رفتیم جلوتر دیدیم یک دانشکده‌ای را از مقام معظم رهبری اجازه تإسیسش را گرفتند. آمدند نزد مقام معظم رهبری گفتند که می‌‌خواهیم یک دانشگاه علوم قضایی برای خواهران بسازیم در قم. با این توضیح که خواهران، به کارهای قضایی [اعم از بازجویی و بازپرسی و غیره] بانوان برسند. آقا هم استقبال کردند و مجوز تأسیس دانشکده را به این عده دادند.

    بلافاصله بعد از مجوز رفتند سراغ ساپورت مالی، نامه نوشتند به آقای نعمت زاده [وزیر صنایع دولت هاشمی رفسنجانی] مقام فعلی وزارت نفت که محبت فرمایید برای تاسیس دانشکده قضایی خواهران، کارخانه لاستیک دنا را کارشناسی کنید جهت این دانشکده از آنجا که مؤسسین دانشکده در دستگاه قضایی دخیل بودند، کارشناسان دادگستری ترسیدند و رقم کارشناسی کارخانه را 126 میلیارد تومان اعلام کردند، تا خوش بحال مؤسسین دانشکده شود. در حالی که قیمت واقعی آن بیش از 600 میلیارد بود. تازه 126 میلیارد شامل ویلاهای شمال، زمین‌های شیراز، پول نقد حساب کارخانه در بانک نمی‌شد. بعد دوباره همان آقا نامه نوشتند به نعمت زاده که محبت فرموده و تخفیف منظور فرمایید. آقای نعمت زاده هم که از ارث پدریش می‌بخشید نوشت 50 درصد تخفیف!

    دوباره نوشتند محبت فرموده تخفیف دیگری منظور فرمایید! خلاصه بعد از 5 بار نامه نگاری برای گرفتن تخفیف، قیمت را از 126 میلیارد به 10 میلیارد و 300 میلیون رساندند. بعد دوباره همان آقا نوشتند که ما امکان پرداخت این پول را نداریم، نعمت زاده نوشت که 80 درصدش را به اقساط بلند مدت و 20 درصدش را هم نقدی بپردازید.  باز گفتند 2 میلیارد هم نداریم نقد بدهیم! ما بررسی کردیم دیدیم انبارهای شرکت دنا، به اندازه کافی محصول دارد! 8-9 ماه مهلت می‌خواهیم تا اجناس انبار را بفروشیم و 2 میلیارد را بدهیم! نعمت زاده قبول کرد و نوشت سفته‌ای 9 ماهه به ما بدهید. دوباره گفتند پول هم نداریم سفته بخریم! نعمت زاده هم نامه نوشت برای محمدتقی بانکی، رئیس وقت سازمان صنایع ملی ایران، مبنی بر اینکه 23 میلیون تومان از صندوق برداشت کنید، سفته بخرید، بدهید به آیت الله فلانی و فلانی امضا کنند و کارخانه را تحویل ایشان بدهید.

     بعد از چند وقت هم دیدیم که کارخانه در بورس مطرح شد و فروخته شد به پشت پرده‌هایی که این ها را هدایت می کنند. کسانی مثل گنجی [منظور اکبر گنجی، فعالی سیاسی نیست.] صاحب کارخانه مهرام، صاحب تمام کارخانه‌های شرکت سرمایه گذاری بانک ملت، صاحب سرمایه گذاری‌های بانک صادرات است و … این آیهاللهی که می‌خواستم نامشان را عرض کنم که برای یک دانشکده درخواست یک کارخانه کردند، این شخص آیهالله یزدی رئیس سابق قوه قضاییه [محمد یزدی در زمان ریاست بر قوه قضائیه این اقدام را انجام داد]  دبیر فعلی جامعه روحانیت مبارز بود. و دیگری آقای محمد علی شرعی نماینده مجلس خبرگان از قم بود.

     مجددا آیهالله یزدی نامه نوشت؛ آقای فروزش، حمیدمان بی‌کار است، ترتیبی اتخاذ فرمایید تا از جنگل‌‌های شمال، جهت صادرات چوب بهره‌مند گردد! همان زمان آقای حمید یزدی مدیرکل حوزه ریاست قوه قضائیه بود! این کار هم انجام شد و جنگل‌های شمال به تاراج رفت. بعد رفتند مردم بومی شمال را که حالا شاید به اندازه هیزمشان چوب انبار کرده بودند بازداشت کردند که باعث شلوغی جلوی بازداشتگاه در شمال شد. کسی پرونده را به مردم لو داده بود و گفته بود آقای حمید یزدی چوب‌های جنگل‌های شمال را می‌برند. خانواده شهدا اعتراض کردند، ما نمی‌توانیم برای نیازمان چوب برداریم اما آقای یزدی می‌تواند صادر کند؟ دیدند قضیه در حال لو رفتن است، بازداشت شدگان را آزاد کردند.

     این‌ها اسنادش هست، همین جا، اگر لازم شد نشان می‌دهیم. چون دوستان وزارت اطلاعات گفتند اسناد محرمانه را چرا به مردم نشان دادید.

سیدمحمود هاشمی شاهرودی:

     در دوران جنگ، او ریاست مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را داشت و در ایران می‌زیست. او سال‌ها در شورای نگهبان ایران مشغول به کار بود و بعدها به مدت 10 سال مقام ریاست قوه قضاییه ایران را در اختیار گرفت.

    جنایات کشتار و زندانی کردن صدها نفر از معترضین به انتخابات سال 88 از جنایتهای دوران ریاست وی بر این قوه‌اند. طرفه این‌که، یکی از جنایتکاران بنام، که سر متصدی جنایتهای بس سبعانه در زندان کهریزک بود، یعنی حسین فدائی، بنابر حکم خامنه‌ای، مسئول دفتر بازرسی «رهبری» شد. این انتصاب گویای درک خامنه‌ای از نقش بازرسی و بازپرسی و قضاوت است: از جنایت جز جنایت صادر نمی‌شود

     او بعد از پایان دوره ریاست بر قوه قضاییه به عضویت شورای نگهبان و شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام در آمد و هم اکنون نیز ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را در اختیار دارد .

    به گوشته‌ای خورد و بردهای مسئولان این قوه در دوره ریاست شاهرودی برقوه قضائی، توجه کنید:

    عباس پالیزدار، دبیر و سخنگوی سابق خانه صنعتکاران، با بیان اینکه هر کارخانه ماشین سازی یک سری از ماشین‌های تولیدی‌اش بر اثر رعایت نکردن مسائل فنی و ایمنی دچار مشکلی یا شکستگی جک‌ها، نقص در بدنه و شیشه و همچنین خط خوردگی می‌شوند،[خودروهای کارشناسی شده] اظهار داشت: کارخانه‌های ماشین سازی موظفند این ماشین‌ها را با قیمت پایین و به صورت مزایده به مردم واگذار کنند. اما غروی و مدیران قبلی ایران خودرو این کار را انجام نمی‌دادند و این ماشین‌ها را در اختیار دوستان خود قرار می‌دادند. ایران خودرو در اقدامی به تمام کارکنان قوه قضاییه یک دستگاه ماشین صفر کیلومتر را به عنوان ماشین کارشناسی شده تحویل داد. کارخانه ایران خوردو بدون هیچ ضابطه‌ای به قضات قوه قضاییه ماشین پرشیا به نصف قیمت داد و بقیه‌اش را هم به اقساط. خیلی که ماشین به نامشان شد این قسط را هم نپرداختند.

شیخ صادق آملی لاریجانی

     در شمار منفورترین رؤسای قوه قضاییه شد. در جنایت و حمایت از جانیان و به زندان افکندن بسیاری از مبارزان، به بهانه تثبیت نظام ولایت فقیه اندازه نگه نداشت.

     او یکی از 5 برادران لاریجانی است. او و علی رؤسای دو قوه قضائیه و مقننه هستند. سه برادر دیگر نیز صاحب مقامند.  ریاست او بر قوه قضائیه، بعد جنبش همگانی سال 88، با حکم خامنه‌ای آغاز شد.  صدور احکام شدید برای دستگیر شدگان و حتی حکم اعدام آنها، کار اول او بود و او را به یکی از منفورترین صاحب مقام‌ها تبدیل نمود .

     حمایت از قاضی مرتضوی و قاضی صلواتی در برخورد با مخالفان و نیز گسترش فسادهای مالی و اخلاقی در این قوه، حاصل ریاست او است.

     حمایت از جنایتکاران کشتار زندان کهریزک و نیز از فاسد‌الاخلاقی مانند سعید طوسی و متجاوزین به زنان و مردان در جریان سال 88 و همچنین سکوت در قتل ستار بهشتی در زندان و…و نیز فساد مالی  خود، (حساب‌های شخصی 63  حساب) و موضوع‌گیریهایش در اموری که ربطی به دستگاه قضائی ندارد او را تجسم ولایت مطلقه فقیه در مقام عمل بدل کرده‌است: هرکس بخواهد بداند چرا ولایت مطلقه فقیه مساوی است با جنایت و فساد و خیانت، باید در عمل شیخ صادق لاریجانی و قاضیان دست نشانده، بخصوص در «دادگاه انقلاب» را بنگرد.

    در همان حال، او عضو مجلس خبرگان است .

    در ادامه ابتدا به بخش‌های مختلف عدالت و قضاوت در ایران و قوه قضاییه می‌پردازیم  و سازمان‌های سرکوب آن‌را معرفی می‌کنیم: دادگاه های ویژه روحانیت

دادگاههای  انقلاب اسلامی

دادگاه  عالی انتظامی قضات

سازمان قضایی نیروهای مسلح

دیوان عالی کشور

دیوان عدالت اداری

دادگستری کل کشور

سازمان ثبت اسناد و املاک کشور 

سازمان پزشکی قانونی

سازمان بازرسی کل کشور 

سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور

ستاد حقوق بشر اسلامی

و

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید