در سال 88، خامنهای حسین طائب را به درخواست سید مجتبی خامنهای به ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بمنصوب کرد. معاون او، محمد حسین زیبائینژاد نیز، از آدمهای سید مجتبی است. از شش ماه پیش که توان کارکردن و رسیدگی به امور خامنهای در کاهش است، سید مجتبی جانشین او در اداره بسیاری امور گشتهاست. علاوه بر سازمان اطلاعات سپاه، محمد اسماعیل کوثری، فرمانده قرارگاه ثارالله، مأمور «حفظ امنیت» تهران، در مواقع بحرانی و محمد رضا یزدی فرمانده سپاه محمد رسولالله نیز از دست نشاندگان مجتبی هستند.
مطهری زمانی در جمع فعالان سیاسی گفت: «سپاه گاهی از حیطه وظایف خود خارج شدهاست. مثلا سپاه نباید در کار وزارت اطلاعات دخالت کند.».
مطهری در تاریخ 20 مرداد 88 در نامهای به حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان نوشت: «وقتی ما مدیریت بحران اخیر را بهدست افرادی مانند طائب میدهیم که با باتوم بیشتر مانوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین خواهد بود.»
البته بعدها معلوم شد، نیروهای حسین طائب برای کم کردن روی علی مطهری، در دفتر او را تجهیزات کنترل و شنود کارگذاشتهاند.
☻ وب سایت الف احمد توکلی در توجیه انتصاب حسین طائب به این مقام مینویسد:
با توجه به تمرکز دشمن بر جنگ نرم و ضرورت تقویت نهادهای اطلاعاتی- امنیتی در مواجهه با این مساله، میتوان دریافت که ارتقای معاونت اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات و آشنایی طائب با انواع جنگ نرم، فعالیت اطلاعاتی در کشورمان همراه با تعاریف مدرن دنیا، ماموریت متناسب با این مساله برای خود تعریف خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه در همایش چشمان آسمانی ویژه شهدای جامعه اطلاعاتی سپاه که در سالن 5 آذر برگزار شد، گفتهاست: «برای ضربه زدن به هر نظامی ابتداء سازمان اطلاعات آن را از کار میاندازند و در قتلهای زنجیرهای دشمنان میخواستند به سازمان اطلاعات ما ضربه بزنند که در این موضوع اطلاعات سپاه وارد شد و در یک عملیات و در یک روز 40 خانه عملیاتی یکی از گروههای مربوط به این قضیه را شناسایی و عوامل آنها را دستگیر کرد».
طرفه اینکه او هیچگاه نگفت آن خانههای تیمی از آن کدام سازمان بود و بعد از دستگیری «گروههای مربوطه»، چرا تحویل قوه قضائی داده نشدند و از دستگیری بدین سو، کجا هستند و چه میکنند؟
وقتی به موازی کاری سازمان اطلاعات سپاه پاسداران اعتراض شد، سردار رمضان شریف گفت: «در رسانههای معاند تلاش میشود که بهافکار عمومی القا شود که یک سازمان امنیتی موازی با وزارت اطلاعات در سپاه وجود دارد. فقط ادعای دشمن است و واقعیت ندارد.»
اما چندی بعد، علی سعیدی، نماینده خامنهای در سپاه، سخنان رمضان شریف را رد کرد و دروغگوئی این سردار به اطلاع خود او و همگان رساند. در مرداد 88 در گفتوگویی، سعیدی گفتهاست: « فعالیت اطلاعاتی سازمان سپاه یک کار موازی لازم است، که با هماهنگی طرفین و دستگاههای بالادستی صورت میگیرد و بههیچ عنوان کار موازی مضر نیست.»
ذوالنور که از جنایت پیشگان بنام است و جانشین سابق علی سعیدی در سپاه و «نماینده» کنونی مجلس است، در رابطه با موازی کاری، گفتهاست: «اطلاعات موازی نداریم، ممکن است سپاه نیروهای مختلف داشته باشد با کارهای مختلف ولی اینکه موازی باشد چنین چیزی در سپاه نداریم، سپاه اطلاعاتش یکپارچه است. یک حفاظت اطلاعات داریم و یک اطلاعات. حفاظت اطلاعات را در نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم داریم که کار پرسنل را بررسی میکند. ولی اطلاعات نیروی انتظامی یا اطلاعات سپاه کارکرد بیرونی دارد و برای عملیات، مقدمات را بررسی میکند. مثلا اگر سپاه در راستای ماموریتش با یک جریان برانداز برخورد کند، طبیعتا ممکن است عوامل و آدمهایی داشته باشد که قبل یا حین فتنه عناصر محوری و موثر جریانبرانداز و فتنه گرا را دستگیر و بازجویی کند و این لازمه کار سازمانهای عملیاتی است».
☻ علی یونسی، واواک در حکومت خاتمی، در بهمن 92 در گفتوگو با روزنامه اعتماد با اشاره بههمین موازی کاریها گفتهاست: «بدون استثنا هر جایی که دیگران آمدند ووظیفه اصلی وزارت اطلاعات را انجام دادهاند کار بهدرستی پیش نرفته و بهعبارت دیگر کار را خراب کردهاند. موازیکاری در عمل فقط منجر بهخرابکاری میشود».
با توجه به شناسایی نیروهای دخیل در اطلاعات موازی و عملکرد آنها، یعنی قتلهای سیاسی (فروهرها و نویسندگان و مدافعان حقوق بشر و…) در سال 78و دستگیری وب لاگ نویس ها و شهرداران تهران و قتل زهرا کاظمی و دستگیری هاله اسفندیاری و سیامک پور زند و جمشیدی ودستگیری شرکت کنندگان در کنفرانس برلین، ترور سعید حجاریان، تقلب در انتخابات سال 84 و 88، تعطیلی نشریات، و… و کاریهای درونی این باند، در مییابیم که اطلاعات موازی از نیروهای زیر تشکیل شده بود. تأسیس سازمان اطلاعات سپاه یعنی تجدید سازمان و سامان همکاری آنها:
اول: مجموعه نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران (ساسپ) و اطلاعات ناتب (نیروی انتظامی تهران بزرگ) و نیروهای دادستانی به عنوان منابع اطلاعاتی و کسب اطلاعات هماهنگ و ضابط قوه قضاییه.
دوم: حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه رکن دوم این نهاد موازی بودهاند.
سوم: مراکزی چون اماکن نیروی انتظامی و معاونت اجتماعی و اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی نیروی انتظامی
چهارم: مراکز رایانهای وابسته به سپاه پاسداران و نیروی انتظامی و دادستانی کل کشور رکن چهارم این نهاد را تشکیل داده بودند
این ارکان بعدها به دلیل ایجاد مشکلاتی خاص تا حدی دست از کار کشیده و با تشکیل سازمان اطلاعات سپاه، کلیه هماهنگیها به «صورت قانونی» در این سازمان فراهم گشت.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، آنگونه که، در عمل، نشان دادهاست، «جهت حفظ دستاوردهای انقلاب، نظارت خود بر فعالیت های سیاسی، روزنامه نگاران، رهبران و اعضای احزاب و گروههای سیاسی، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر ، نزدیکان و وابستگان شخصیت ها و… را گسترش داده و در برخی مواقع در امور اقتصادی و شرکتها و کارخانجات دخالت کرده و با توجه به اطلاعات اقتصادی، در کمین شرکتها و موسسات مالی است تا بتواند با ترفندهای خاص ، بخشهایی از سرمایههای آنان را به دست آورد. تازهترین نمونه، به اجبار سهیم شدن در سرمایه از راه از ن خود کردن 80 درصد سهام اسنپ (خطوط ویژه تاکسیرانی که اخیرا در تهران فعال شده و بسیار پر طرفدار میباشد) و مصادره شرکت کیش اورینتال که از سیروس ناصری به زور گرفته شد.
☻مهمترین فعالیتهای این سازمان:
– حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی !
– مقابله با جنگ نرم یا انقلاب رنگین!
– مقابله با فعالیتهای غیر مجاز سایبری
– و…
افراد عضو سازمان اطلاعات سپاه، در اواخر سال 95 با دستگیری برخی از طرفداران حسن روحانی و در بوق کردن اتهاماتی همچون کودتای تلگرامی، عملیات ایذایی، جنگ نرم و مهندسی انتخابات، تلاش کردند شاید بتوانند مانع از ایجاد موج تلگرامی حامیان روحانی و اصلاح طلبان شوند اما تیرشان به سنگ خورد. هر چند توانستند فضای ترس را در اجتماع ایجاد نمایند، ولی ازاین پروژه نیز طرفی نبستند. قبلا اینگونه عملیات توسط اطلاعات موازی صورت میگرفت اما بعد از تشکیل سازمان اطلاعات سپاه ، همان مجموعه فرماندهی تهیه و اجرای این پروژهها را بر عهده دارد.
سازمان اطلاعات موازی هنگامی که با انتقاد نیروهای سیاسی و نمایندگان مجلس و حتی وزیر اواواک روبرو شد، دروغگوی قوه قضاییه که خود بخشی از اطلاعات موازی است را به میدان فرستاد تا وزیر اواواک را تهدید کند و بگوید که پای او هم گیر است.
قبل از تاسیس سازمان اطلاعات سپاه، معاونت سپاه با غلامحسین رمضانی بود. همان کسی که در جریان وب لاگ نویسها در کنار محمد رضا نقدی مسئولیت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی را بر عهده داشت و هم اینک مسئولیت فرماندهی حفاظت اطلاعات وزارت دفاع را عهده دار می باشد. در زمان تصدی معاونت، سرتیب مجید حسینی نقش جانشینی این معاونت را در اختیار داشت.
جانشین حسین طائب در این مقام، سردار محمد حسین زیبایی نژاد(معروف به حسین نجات) است. او از عوامل اصلی حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد است. او قبل از رسیدن به این مقام، مسئولیت سپاه ولی امر را بر عهده داشت که کار این سپاه حفاظت از رهبری و بیت او است،
در زمان تحلیف حسن روحانی نیز، مسئولیت حفاظت از مجلس را بر عهده داشت و با هماهنگی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و قرارگاه ثارالله از ترس عملیات احتمالی تروریستی در روز تحلیف حسن روحانی، شهر تهران را تعطیل اعلام نمود تا مبادا خطری پیش آید . گفتنی است که، مدتها قبل، چارت تشکیلاتی اطلاعات موازی منتشر شدکه تقریبا با چارت سازمان اطلاعات سپاه شبیه است:
• فرماندهی
• نقشه
• جمع آوری
• سیاسی
• عملیات
• اجتماعی
• پشتیبانی(آماد)
• امنیت
• مرکز اسناد
• فنی
• اتاق فکر ( تحلیل و بررسی)
• فرماندهی
• این تشکیلات از دو قسمت خواهران و برادران تشکیل شدهاست که کلیه ده واحد زیر مجموعه برای هرکدام از تشکیلات خواهران و برادران وجود دارد .
• هرکدام از این قسمتها دارای شرح وظایف خاص خود هستند و نیروهای مقاومت به تناسب روحیه و سطح سواد و تجربه در یکی یا بیشتر از یکی از قسمتها مشغول بکار میشوند .
☻سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران یک سازمان متمرکز مستقل و زیر مجموعه ستاد فرماندهی کل سپاه پاسداران مستقر در تهران، خیابان تختی، میدان باکری، به نام پادگان کوثر ولایت است که مسئول کسب، پرورش و حفظ اطلاعات نظامی و تخصصی سایر واحدهای سپاه و بدست آوردن آگاهیهای لازم از وضعیت دشمنان داخلی و خارجی سپاه پاسداران و حکومت ایران و مقابله با توطئههای آنان میباشد.
علاوه بر سپاه پاسداران، دفتر عمومی حفاظت و اطلاعات فرماندهی کل قوا و دفتر نمایندگی ولی فقیه نیز بر کار این سازمان نظارت دارند.
این سازمان به عنوان یکی از قدیمیترین نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، از مهمترین بخشهای تشکیل دهنده سپاه پاسداران از بدو تاسیس آن بود. این سازمان بلافاصله پس از تشکیل هسته اولیه سپاه شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت. فرمانده این نیرو از بین افراد مورد تأیید خامنهای، انتخاب و با حکم او به این مقام منصوب میشود.
رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه بر حسب مورد در زمینههای انتصابات، ترفیعات، نقل و انتقالات، مأموریتها و پرسنل سپاه، از اختیاراتی معادل فرماندهان نیروهای سپاه برخوردار میباشد.
این سازمان، بر خلاف سازمان اطلاعات سپاه، معمولا در خارج از سپاه فعالیت نمیکند و وظایف زیر را بر عهده دارد.
– مقابله با جاسوسی در داخل ایننهاد
– جلوگیری از نفوذ جریانهای ناهمسو با خط مشی سپاه،
– جلوگیری از راه یافتن اطلاعات محرمانه به خارج از سپاه
– نظارت سیاسی – امنیتی بر فرماندهان و پرسنل سپاه
سردار محمد کاظمی از سوی خامنهای مسئولیت این سازمان را بر عهده دارد و قبل از او افراد زیر در این سازمان مقام فرماندهی را در اختیار داشتهاند:
– «حجت الاسلام» علی سعیدی که هم اکنون نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران میباشد .
– سردار سرلشکر مرتضی رضایی از قدیمیترین فرماندهان سپاه که سالهای بسیاری این فرماندهی را عهده دار بود. شایعات دخالت او در قاچاق نفت و مواد مخدر به گوش میرسد.
– «حجت الاسلام» غلامحسین رمضانی معروف به برادر مقدادی که زمانی مسئولیت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی را بر عهده داشت و هم اکنون مسئولیت حفاظت اطلاعات وزارت دفاع به جای سردار شمشیری است.
– سردار محمد کاظمی که هم اینک فرماندهی این بخش از سپاه را بر عهده دارد.
این سازمان صرفاً وظیفه «حفظ سلامت و قداست سپاه« را برعهده دارد؛ موضوعی که در احکام انتصاب رهبر انقلاب برای فرماندهان این سازمان نیز بدان تصریح میشود.
توجیه گران تاسیس سازمان سپاه در این مورد تنها به قداست و سلامت سپاه بسنده نکرده و معتقد بودند این سازمان باید به جز حفاظت از نیروهای درون سازمان به بدست آوردن اطلاعات بیرون از سپاه نیز اقدام نماید. بسا، دوکاره شدن این سازمان منجر به حضور جاسوسان اسراییل در ردههای بالای سپاه و بسیج و واواک شده است.
در گزارشی از علیجانی در این مورد آمده است: خبرها و شنیدههای جدی حکایت از آن دارد که در سالیان اخیر “مسئول” میز اسرائیل در اطلاعات سپاه به اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر و پس از ماهها بازجویی اعدام شده است. وی در یکی از سلولهای یک بند از یک بازداشتگاه امنیتی که یکی از فعالین اصلاحطلب نیز در آنجا زندانی بوده، محبوس بوده است. همین اتفاق در سال گذشته برای “مسئول” میز اسرائیل در وزارت اطلاعات نیز افتاده و او نیز همان فرجام همردیف خود در اطلاعات سپاه را داشته است. همگان میدانیم وقتی “مسئول” میز اطلاعاتی یک کشور در یک نهاد امنیتی، جاسوس از آب در میآید، یعنی چه و چه فاجعهای به بار آورده و تبعات ویرانگرش چقدر میتواند باشد.
در همین موردبهتر دیدیم به خبری که وب سایت مشرق نیوز در رابطه با دستگیری جاسوس اسراییلی (هیثم محمد شوربه)، در میان مقامات بالای حزب الله لبنان اشاره نماییم . بسا سبب آگاهی ما بر علت برخی دستگیریها در ایران و ارتباط میان دستگیریها بشود:
به گزارش مشرق نیوز،در دیماه سال 93 اعلام شد که فرمانده عملیات برون مرزی حزب الله لبنان به نام هیثم محمد شوریه که سالها جاسوس اسراییل نزد نیروهای حزب الله لبنان بوده، دستگیر شدهاست. او مسئول واحد عملیات خارجی حزب الله لبنان بود.به نقل واشنگتن پست از منبع لبنانی ناشناسی، فرد دستگیر شده که از سال 2008 تاکنون در راس واحد عملیات خارجی حزب الله بودهاست، اطلاعاتی را به سازمان جاسوسی رژیم اسرائیل، یعنی موساد انتقال داده است.
گفته میشود دستگیری شوربه با استفاده از کمکهای ایران صورت گرفته و پس از آن بود که حزب الله به حضور یک نفوذی در ردههای بالای خود شک کرد. در دوره مورد نظر، حزب الله دو فرمانده ارشد خود یعنی عماد مغنیه و حسان اللقیس را در عملیات تروریستی که تصور میرود ماموران اسرائیلی در آن نقش داشته اند، از دست داده، چند عملیات خارجی حزب الله ناکام مانده، برخی از عناصر حزب الله در کشورهای دیگر دستگیر شده و چند مامور حزب الله در سرزمینهای اشغالی از دست رفته اند.
بنا به گزارشی دیگر، در سال 2012 حمله به یک اتوبوس در شهر بورگاس بلغارستان، به کشته شدن راننده و پنج جهانگرد اسرائیلی منجر شد. مقامات اسرائیلی مدعی نقش داشتن حزب الله در این حمله شدند و این حمله از جمله دلایلی بود که باعث شد اتحادیه اروپا، حزب الله را گروهی تروریستی بنامد. اکنون روشن شدهاست که اطلاعات داده شده توسط عوامل نفوذی باعث شده است که رژیم اسرائیل، پیشاپیش از این حمله باخبر باشد.
گفته میشود او در دورهای مسئول حفاظت از نصرالله بوده و سپس به فرماندهی واحد 910یا واحد عملیات خارجی حزب الله رسید.
روزنامه الرای نیز مدعی شدهاست که شوربه در گرفتاری دو تبعه ایرانی به نام های فیضی و فرجی در جمهوری آذربایجان نقش داشتهاست ( گفته میشود این دو تبعه ایرانی میخواستند که اتوموبیل یکی از مقامات اسراییلی در اذربایجان را با بمب منفجر کنند).
☻ در گزارشی به سه مورد مهم در رابطه با دستگیری شوروبه اشاره شده است:
اول:با وجود شناسایی هیثم محمد شوربه، نفوذ اطلاعاتی اسرائیل تا بالاترین سطح فرماندهی حزب الله یا مرتبطین با حزب الله وجود دارد.
دوم: افشا کردن جاسوس اسراییلی در رده بالای فرماندهی حزب الله توسط اسراییل ظاهرا به معنای سوزاندن مهره است و یک خطای امنیتی محسوب می شود مگر اینکه صهیونیستها با داشتن عوامل و مزدورانی در ردههای مهمتر و بالاتر، از اشراف اطلاعاتی شان اطمینان کامل داشته باشند. انجام عملیات پس از لو رفتن جاسوس اسراییلی، بدین معنا بود که «ما در ردههای مهمتر سوار هستیم».
سوم: طی اتفاقات اخیر، مشخص شد که دشمن توان ترور عالیترین فرماندهان مقاومت را داراست اما چرا هنوز اقدامی علیه شخص سید حسن نصرالله صورت نگرفته است؟ ظاهرا دشمن به دنبال دستاوردی بزرگتر است.(میثم محمد شوربه زمانی در حفاظت حسن نصر الله شرکت داشت)
☻در مقاله علیجانی آمدهاست: «گفته میشود بیش از سی نفر از افراد با اتهامهای اثبات شده در رابطه با همکاری مستقیم با اسرائیل بازداشت شدهاند. اینها تمامی از افراد اطلاعات و سپاه و بسیج بودهاند با چهرههایی مذهبی که معمولا از این نوع افراد انتظار میرود. در بین آنها افرادی با ظواهر یا رویکرد افراد مثلا انجمن پادشاهی و نظایر آن تقریبا هیچ وجود ندارد. در حالی که اتهامات و اعترافات افرادی از این دست به جاسوسی برای اسرائیل عموما(ونه البته مطلقا) زیر فشار شکنجه بوده و بعدا نیز عموما انکار میشود. اما افرادی که سابقه و صبغه درون نظامی داشتهاند، بعدا نیز از سوی خود آنان جاسوسی مورد اذعان قرار گرفته و بعضی نیز از کارشان دفاع هم می کنند!
گفته میشود فردی در ازای دریافت حدود ۶۰ هزار دلار در یک سال اطلاعات و نقشه کل پادگانهای سپاه در تهران را به اسرائیلیها دادهاست.
گفته میشود فردی که مدتی راننده سردار نقدی بوده (البته ظاهرا پس از آن دوران جذب اسرائیلیها شده) یکی از این افراد است. طبق این شنیده قابل اعتنا، وی سربازی بوده که در سپاه خدمت میکرده و سپس به کار در بخش اداری و کامپیوتری سپاه میپردازد. پس از چند سال خدمت؛ در یک مرحله، جزء نیروهای تعدیل شده سپاه (البته نه به دلایل سیاسی) قرار میگیرد. وی از خانواده کمدرآمدی از جنوب شهر تهران بوده و مدتها در یکی از واحدهای بسیج نیز به شدت فعال بودهاست. پس از بیکاری، ظاهرا، یکی از دوستانش به او پیشنهاد میدهد که تو با همین اطلاعاتی که از کارهای سپاه به خاطر حضورت در آن و نیز کار در بخش اداری و کامپیوتری سپاه داری (وی ظاهرا از برخی نامهنگاریهای اطلاع پیدا میکرده)، میتوانی به خارج بروی و پناهنده شوی. او در ترکیه به سفارت آمریکا (و بعد انگلیس) مراجعه میکند. آنها اطلاعات او را میگیرند اما میگویند این اطلاعات مهم نیست و به درد ما نمیخورد. وی به سفارت اسرائیل میرود و با همین پاسخ مواجه میشود، ولی اسرائیلیها به او میگویند اطلاعاتاش مهم نیست اما آنها حاضرند با وی کار کنند. بدین ترتیب او را برای یک دوره آموزشی به ارمنستان میفرستند. وی به ایران برمیگردد اما پس از مدتی بازداشت میشود. در لبتاب او نوعی ویندوز قرمز به دست میآید که گویا اسرائیل در اختیار این نوع افراد قرار میدهد.
متأسفانه خبرها و شنیدههایی از این نوع در ماههای اخیر به شدت افزایش یافته است. گفته میشود یکی از افرادی که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده به افراد هم بندی خود گفتهاست: من یک بار که برای ملاقات با خانوادهام به محل ملاقات رفته بودم سرتیم بازجوییام را دیدم که او نیز با چشمبند برای ملاقات خانوادهاش آمده بود. او هم جاسوس اسرائیل بودهاست!
شگفت انگیز این که بنا به همین خبرها و شنیدهها برخی از این افراد که حتی زیر حکم اعدام قرار دارند از کارهای خود دفاع میکنند. یکی از آنها گفتهاست: عربهاهیچگاه با ما خوب نبوده و نیستند اما ما با اسرائیل منافع مشترک داریم و من هیچ وقت خلاف منافع ملی کاری انجام ندادهام!
فرد دیگری از همین جماعت به شکل مضحکی برای توجیه کار خود میگفتهاست: روحانی و ظریف دارند در مذاکرات هستهای کشور و نظام را میفروشند و اطلاعات درست هم به مقام رهبری نمیدهند. اما غربیها اطلاعاتشان از مذاکرات را به اسرائیلیها میدهند. من میخواستم از این طریق اطلاعات درست اسرائیلیها از مذاکرات هستهای را بگیرم و به نظام بدهم!
هم چنین به طور مکرر در ماههای اخیر شنیده شد که یکی از مسئولان و معاونتهای نیروی انتظامی در امر ترافیک که مسئول دوربینهای نصب شده در سطح شهر تهران بوده نیز همراه همسرش به همین اتهام بازداشت شدهاست. نوار دوربینهای کنترل ترافیک در دوران جنبش سبز توسط وی در اختیار اطلاعات و سپاه قرار میگرفت و به شدت علیه فعالان جنبش و برای بازداشت و سرکوب آنها مورد استفاده امنیتی قرار داشت. بنا به شنیدههای مکرر، وی (یا همسرش) در یک سفر خارجی جذب اسرائیلیها شده است. آنها در ازای پرداخت پول درخواست دریافت فیلمهای دوربینهای اطراف بیت رهبر جمهوری اسلامی و مسیرهای تردد وی و نیز دوربینهای اطراف سفارتخانههای خارجی را داشتهاند.
هر چند افراد سپاهی نیز حتی به خاطر جاسوسی برای فرانسه بازداشت و حکم ده ساله دریافت کرده اند. و یا فردی در حد معاونت فرهنگی وزارت اطلاعات و یا فرد دیگری که کارمند حراست ایرنا بوده به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت و در زندان به سر می برده اند. شگفت انگیزتر اینکه فردی از وزارت دفاع که از مترجمان این وزارت خانه بوده نیز به اتهام جاسوسی برای روسیه بازداشت و حکم هفت ساله دریافت کرده است. اما عمده جاسوسیها برای اسرائیل بوده و هست. مانند یکی از مسئولان اطلاعات در خوزستان و یا فردی سپاهی که دو نفر از اقوام شان نیز بازجوی امنیتی هستند و گفته میشود هفتاد هزار دلار از اسرائیلی ها دریافت کرده و یا سرهنگی از سپاه که وی نیز حکمی ده ساله به جرم جاسوسی برای اسرائیل دارد و…(نیازی به آوردن اسامی مشخص این افراد که برای هم بندیهای شان همه گی مشخص هستند، نیست)».
☻ دو تن دیگر از دستگیرشدگان که از عوامل مرتبط با نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی بوده اند در گزارش وب سایت زیتون اینگونه معرفی شده اند:
«رضا گلپور پیش از این همکاری نزدیکی با اطلاعات سپاه داشته و متخصص «پروژه های سفارشی تخریب» بوده است. بنابراین گزارش، همسر سوم گلپور که خبرنگار و ساکن بیروت است و تابعیت امریکایی دارد نیز به جاسوسی برای سرویسهای خارجی متهم شده است. همسر اول او هم تابعیت لبنانی داشت».
☻ وب سایت عماریون که توسط «محمدحسین رستمی» اداره میشد، محل انتشار گزارشهای جنجالی گلپور علیه مقامهای دولت محمود احمدی نژاد و حسن روحانی بود. رستمی هم دستی بر آتش این تنور داشت و آخرین خبر جنجالی خود را ۲۷اردیبهشت ۹۵ در صفحه فیسبوکش منتشر کرد و نوشت همسر دوم «محمدجواد ظریف»، وزیر امورخارجه ایران، به جرم جاسوسی به زندان محکوم شده است.به نوشته برخی فعالان اصول گرا، پس از انتشار این خبر جعلی، او بازداشت و محاکمه شد و در نهایت هم دادگاه به هشت سال زندان محکومش کرد.
☻ وب سایت «آمدنیوز» در ۲۲ بهمن ۹۵ خبر داد علت دستگیری رستمی، به فضاسازی یک مقام ارشد امنیتی علیه او مربوط می شود: «این سردار سپاه به دلیل اختلافات نزدیک خانوادگی با وی و بروز برخی مشکلات، برای محمدحسین رستمی پرونده سازی کرده و وی را به زندان افکنده است.»
یک روز پس از انتشار این خبر، کانال تلگرامی «عمارنامه» خبر داد علت بازداشت محمدحسین رستمی، ارتباط با سایت آمدنیوز و انتقال اطلاعات به خارج از کشور بودهاست.
در روزهای اخیر اما برخی مدعی شدهاند او به ارتباط با اسراییل متهم شدهاست. راستی آزمایی این خبرها کار آسانی نیست ولی این تک و پاتک های خبری به خوبی نشان دهنده یک جنگ پشت پرده، حداقل در سطح رسانهای است.
اخیرا نیز دو مداح مرتبط با مراکز نظامی و امنیتی، به اتهام داشتن رابطه با اسراییل و یک خانم در سفارت فرانسه، دستگیر شدند. دستگیری این دو این مسئله را بیشتر روشن ساخت که بر خلاف احتمالات که جاسوسان اسراییلی ازمیان مردم عادی هستند، اکثر این جاسوسان از نهادهای نظامی یا مراکز وابسته به آنها هستند.