back to top
خانهنویسندگانعلی شفیعی- شکست آمریکا در افغانستان، و جنایت و خیانت در...

علی شفیعی- شکست آمریکا در افغانستان، و جنایت و خیانت در حق افغانها ( بخش اول )

Shafie-Ali-1

پس از آنکه رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن، روز سه شنبه دو هفته پیش تصمیم گرفت، سربازان آمریکایی را تا روز 11 ماه سپتامبر از هندوکش خارج کند، آلمان هم اعلام کرد تا اواسط ماه ژوئیه و حداکثر تا اواسط آگوست نیروهای نظامی خود را که بالغ بر 1100 نفر هستند، از افغانستان خارج کند. ناتو نیز تصویب نمود مجموعه آموزگاران نظامی خود را از افغانستان بیرون آورد.
از آنجا که آمریکا خروج نیروهای نظامیان خود از افغانستان را دیگر با شرایطی همچون بنای مردمسالاری و حفظ آن از طریق مراعات حقوق انسان، پیوند نمیدهد، ناظران بین المللی هراس دارند، طالبان بار دیگر به افغانستان بازگردد و تمامی آن کشور را تحت استیلای خویش در آورد. و در عمل همان بساط تعدی و تجاوز به حقوق افغانها تحت پوشش اسلام را با کمک کشورهای همسایه و همجنس خویش در منطقه، همچون ایران و پاکستان و عربستان سعودی، مثل گذشته ادامه دهد.
جو بایدن در مورد خروج نیروهای نظامی آمریکا، همراه با 30 کشور عضو ناتو از افغانستان، میگوید: « زمان آن رسیده است که آمریکا، به طولانی ترین جنگ ( تاریخ ) خویش در افغانستان پایان دهد. »
به زبانی دیگر، رئیس جمهور آمریکا علناٌ اعلام میکند: ما آمریکائیان در افغانستان شکست خوردیم. ما میخواستیم جهت سلطه گری بر آن منطقه، با کمک دیگر دولتهای وابسته به خودمان، بیش از همه عربستان سعودی و پاکستان، ملت افغانستان را بیش از چهل سال دچار بدترین جانیان و خائنان و مفسدان سیاسی کنیم. ما با صرف میلیاردها دلار پول و از میان بردن جان بسیاری از انسانها، حالا اعلام میکنیم شکست خوردیم و از افغانستان بیرون میآییم. البته با معرفت بر این امر که افغانها را طعمه طالبان فاسد و جنایتکار میکنیم.
فراموش نکنیم، خانم بی نظیر بوتو، پیش از ترور خود بدست طالبان، گفته بود: « طالبان با اسلحه آمریکائی و طراحی انگلیسی و پولهای عربستان سعودی و اداره اطلاعات ارتش پاکستان، تشکیل شد و به افغانستان حمله برد.»
بدین ترتیب، بیش از چهل سال پیش در خدمت سیاستهای سلطه گرانه آمریکا در آن منطقه طالبان تأسیس یافت. حال پس از 20 سال حضور نظامی غرب در افغانستان باره دیگر طالبان با همکاری دیگر دولتهای استبدادی وابسته در آن منطقه، میخواهد بر افغانستان حاکم شود.
بعد از شکست داعش در سوریه بخشی از نیروهای آنان به افغانستان کوچ کردند و داعیه رهبری امارات اسلامی در افغانستان را دارد. ولی طالبان زیر بار نمیرود و باعث درگیری بین این دو گروه تروریستی شده است. با وجود آنکه داعش در افغانستان حضور پررنگی دارد ( مسئولیت بعضی از ترور ها را بر عهده می گیرد) ولی طالبان از گسترش و سراسری شدن داعش در افغانستان ممانعت بعمل میآورد. این امر نیز در راستای منافع آمریکا است.
حال اگر به وضعیت کنونی کشور افغانستان و آینده مردم آن نظاره کنیم، ابعاد وسیعی از خیانت و جنایت و فساد علیه مردم این سرزمین را بهتر میتوانیم به تصور در آوریم.
گزارشگر مجله آلمانی اشپیگل، Christoph Reuter در اشپیگل شماره 16 بتاریخ 19 تا 26 ماه آپریل 2021 تحلیل ذیل را در مورد وضعیت کنونی مردم افغانستان نوشته است که ترجمه آنرا از نظر خوانندگان می‌گذرانم:
عنوان تحلیل: خیانت
تحلیل: اعلام بیرون بردن نظامیان آمریکائی از افغانستان، اعلان سالهای متمادی خود فریبی است.
از زمانیکه جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، در این هفته تاریخ غیره قابل بازگشت خروج همه نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان را تا روز 11 ماه سپتامبر امسال، اعلام کرد، این سئوال را که « چه بر سر ما خواهد آمد؟ دختران دانشجو، زنان خبرنگار، مرد ها نیز با ترس و وحشت در کابل از خود میکنند.
حتی شرکتهای خصوصی خدمات نظامی هم تا تاریخ مذکور بایستی افغانستان را ترک کنند. باقی مانده گروهها و دستجات متعلق به ناتو که حضور کمی در آن کشور داشتند نیز، همراه با نیروهای آمریکایی از افغانستان خارج میشوند.
حال سئوال اصلی اینست: چه برسر تمامی یک نسل جوان افغانی خواهد آمد که دستکم در شهرهای بزرگ افغانستان در بیست سال گذشته در آزادی نسبی توانسته رشد کند و بزرگ شود؟ اگر طالبان بار دیگر در افغانستان به قدرت رسید، آنچه بطور حتم باعث ایجاد جنگ داخلی خواهد گشت، یکی از جهت های شکل گیری آینده این کشور خواهد شد. معنای این امر اینست که برای این نسل از افغانها، یا مرگ و یا فرار از میهن خویش، دو راهکار میشود.
در اینصورت از هم اکنون میتوان گفت که به این نسل خیانت شده است. ولی عاملان اصلی این خیانت به تنهایی جو بایدن و هیئت حاکمه بخش خارجی و امنیتی واشنگتن نیستند، بلکه تمامی شرکت کننده گان در این خود و دیگران فریبی بزرگ هستند که تجاوز نظامی به کشور افغانستان را بمثابه یک پیروزی بزرگ، به خورد دیگران میدادند. پیروزی که عملاً از سال 2005 دیگر هیچ وجود خارجی نداشت. ( پررنگ کردن جمله ها از من است. )
پس از تجاوز نظامی به کشور افغانستان حکومتهایی که با کمکهای نظامی و میلیاردها دلار پول از کشورهای غربی در کابل مستقر و سرحال نگاه داشته شدند، حکومتهایی بودند که کارگزاران آنها هرگز تلاش نکردند، مستقل از غرب، با کمک گرفتن از نیروهای خود مردم افغان، حکومت کنند.
این حکومتهای وابسته به غرب، ارتشی را بوجود آوردند که افسران آن، سلاح ها و مهمات جنگی ارتش افغانستان را تا همین امروز به طالبان میفروشند. طالبان بدون این افسران فاسد، هرگز قادر نبود تا این حد قوی گردد.
بخشش های مالی و نظامی واشنگتن سبب گردیدند که فساد و خودکامگی حاکمان کابل تا جایی پیش رود که بار دیگر طالبان جان گیرد و صاحب اقتدار گردد. سرود پیروزی خواندن گردانندگان سیاست خارجی آلمان سالهای متمادی براین مبنی بود که اگر کمی دیگر در افغانستان بمانیم، میتوانیم مدارس سواد آموزی برای دختران بنا و این مدارس را امن کنیم. این سرود ها همگی فرار از واقعیت ها بودند، یا، آنطور که بایدن میگوید: « نسخه ای برای تا ابد در افغانستان ماندن. »
ار هم اکنون نظامیان آلمانی نیز از افغانستان بیرون میآیند. این امر بیانگر پایان دادن به یک شبیه سازی غیره واقعی، پایان دادن به وحشتی است که تازه دارد در افغانستان شروع میشود، و نه آنکه پایان یافته باشد. »
همانطور که گزارشگر اشپیگل یادآور شده است، افغانستان بعد از 20 سال که از سقوط طالبان در این کشور میگذرد و بنا بر داده های خود آمریکاییان، بیش از هزار میلیارد دلار در افغانستان هزینه کردند. با این وجود نتوانستند، ساختاری قانونمند و بطور نسبی مردم سالار را در این کشور نهادینه کنند.
کرزای از دسامبر سال 2001 تا 2014 ، یعنی به مدت 13 سال رئیس جمهور افغانستان بود. بدین صورت که 3 سال اول آن، دوران موقت و گذار بود که تحت نظر آمریکائیان در کنفرانس بن انتخاب شد، و دو دوره هم به اصطلاح از طرف مردم افغانستان به ریاست جمهوری انتخاب شد.
وقتی کرزای پس از 13 سال کاخ ارگ ریاست جمهوری در کابل را ترک کرد، براساس گزارش « سازمان شفافیت جهانی» افغانستان در کنار سومالی و کره شمالی در رتبه 174 یعنی جزء فاسد ترین کشورهای جهان به ثبت رسید.
عواملی که کارشناسان برای این همه فساد بر شمردند، غیر از وابستگی دولت افغانستان به آمریکا و غرب، فساد شدید در تمامی دستگاههای رهبری دولت حاکم بر افغانستان، شناسائی شدند.
این فساد ها سبب فقر روز افزون مردم، عدم آگاهی آنان از وضعیت میهن خویش، قطب بندیهای حزبی و قومی و منطقه ای در اثر حاکم بودن روابط قوا میان گروههای سیاسی و اجتماعی گوناگون، بعلاوه تداوم جنگ داخلی، عدم انطباق قوانین وضع شده با واقعیت های جامعه افغانی، و بیش از همه نبود پایبندی به اصول و ارزشهای دینی و اخلاقی، در نتیجه نا امیدی روز افزون افغانها از آینده خود و جامعه خویش، شمارش شدند.
برای مثال کارکردن در دولت و ادارات افغانستان نه برای خدمت به مردم افغان، بلکه برای سودجویی و ثروت اندوزی شده است. بنابر گفته غالب افغانهای ساکن در آلمان، تقریباً هیچ کاری بدون رشوه در دستگاههای اداری کشور قابل حل نیست. فرماندهان نظامی در شهرها و ایالات با نیروهای مسلح که تحت فرمان خود دارند، به جان مردم افتاده اند و در تصرف اموال عمومی مردم افغان با یکدیگر رقابت میکنند. رؤسای ادارات که خود فاسد و رشوه خوار هستند، بالطبع نمی توانند نیروهای تحت فرمان خود را از رشوه خواری و پارتی بازی منع کنند.
برنامه مبارزه با فساد که تحت فشار دولتهای خارجی فقط برای خالی نبودن عریضه به اجرا گذاشته شدند، تنها عده ای از مأموران فاسد جزء را قربانی خویش کرد، سران، به اصطلاح دانه های درشت مفسدان، در امان ماندند.
همین رشوه خواری ها و بی عدالتی ها سبب ایجاد بهترین زمینه برای جذب جوانان و تهی دستان ناراضی از این وضعیت، به گروه طالبان گشتند. طوریکه امروزه این خیل ناراضیان مهمترین سرمایه برای طالبان بشمار می آیند. غالباً افرادی که جانبدار طالبان میشوند، این باورند غلط را دارند که طالبان دستکم دزد و رشوه خوار نیستند.
البته وجود فساد در تمامی دولتهای مستبد و وابسته امری بدیهی است. کافی است نگاهی به کشور خودمان ایران اندازیم و مشاهده کنیم که مبارزه با فساد تا چه اندازه مضحک، و حتی غم انگیز است. دزدان و اختلاس گران در رأس قدرت دولتی هزاران میلیارد پول به جیب میزنند و به جای از دست دادن مقام خویش و مجرم شناخته شدن در غارت اموال عمومی مردم، هر روز ترفیع درجه می گیرند.
به هر حال معضل فساد در دولت غنی ـ عبدالله هم چندان تغییری نکرده است و همچنان در بر همان پاشنه قدیم می چرخد. هرچند رئیس جمهور، غنی و معاون او، عبدالله با مذاکرات آمریکا و طالبان برای دستیابی به صلح و خروج آمریکا از افغانستان موافق نبودند، ولی بر اثر فشار و تهدید ترامپ ناگزیر شدند با مذاکرات موافقت کنند.
طالبان نیز با میانجی گری، عمران خان، نخست وزیر پاکستان که دوست ترامپ است، راضی به این مذاکرات شد. در نتیجه نمایندگان طالبان و آمریکا بعد از هجده سال جنگ و 18 ماه مذاکره توافقنامه ای را برای پایان دادن به جنگ، به امید استقرار صلحی پایدار در کشور جنگ زده افغانستان، در قطر امضا کردند.
با وجود آنکه آمریکا بدون اجازه گرفتن از دولت غنی در حین مذاکرات، آزادی پنج هزار زندانی طالبان ( که اکثراٌ آنان در عملیات تروریستی شرکت داشتند) را به آنها قول داد، ولی اعتراض دولت افغانستان نه تنها به جایی نرسید، بلکه حکومت غنی تحت فشار آمریکا قبول کرد، با طالبان مذاکره کند.
رئیس هیئت حکومت افغانستان در مذاکرات با طالبان، عبدالله عبدالله است. او از طالبان خواسته است:
« قانون اساسی افغانستان، آزادی بیان و انتخابات، حقوق زنان و اقلیتها، بعلاوه حاکمیت قانون و حقوق شهروندان که دستاوردهای بزرگ مردم افغانستان هستند، بایستی حفظ شوند.» در جواب نمایندگان طالبان در مذاکرات تاکید کردند، « افغانستان باید یک نظام اسلامی داشته باشد و مردم افغانستان مانند برادران یکدیگر در کنار هم زندگی کنند».
غالب کارشناسان معتقدند، سخت ترین نگرانی ها از آینده افغانستان است:
آیا مراعات حقوق انسان افغانی که از قول عبدالله در بالا بیان شد، حفظ خواهند شد؟ طالبان در گذشته و هم اکنون نیز نشان میدهد، هیچ اعتقادی به اصول و ارزشهای دموکراتیک ندارند. در واقع همه نگرانی ها، همانطور که در تحلیل رویتر، گزارشگر مجله اشپیگل هم آمد، پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان است.
بطور حتم میتوان پیش بینی کرد که طالبان از این خلاء نبود نیروهای نظامی غرب، از فرصت استفاده خواهد کرد و دوباره هژمونی خود را در افغانستان برقرار خواهد کرد.
در نوشته بعدی به وضعیت حقوق انسان افغانی در حال حاضر در کشور افغانستان خواهم پرداخت.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید