بعضی از هموطنان فقط به شکل اهمیت میدهند و چون و چرا و تحقیق، روش آنها نیست. از یک موضع گیری مشترک بین دو بینش گوناگون، بدون تحقیق فقط با پیش داوری نتیجه گیری میکنند. بنابرین برای این دسته از افراد هر کس ریش داشته باشد چون بز هم ریش دارد، بز است. در نتیجه ناخواسته نه تنها خود سانسوری میکنند، بلکه این برداشت غلط خود را ترویج میکنند و باعث تشدید سانسور میشوند. چند سال پیش وقتی مسولان استبداد ولایت مطلقه فقیه برای بقای استبدادی که با کودتا علیه انقلاب تاسیس کردند و حفظ آنرا اوجب واجبات خود خواندند، ۱۰۵ تعهد یک جانبه علیه حقوق ملی که به برجام معروف شد را امضا کردند و “رهبر” استبداد به مجلس نمایشی دستور داد در ۲۰ دقیقه انرا تصویب کند، من و دوستانم امضا این تعهدنامه، علیه حقوق ملی را محکوم کردیم و هشدار دادیم که این اولین تعهد نامه استبداد علیه حقوق ملی که استبداد ولایت مطلقه فقیه برای بقایش امضا کرد نیست و آخرینش هم نخواهد بود، نوشتیم فرصتها را برای نابودی استبداد در پندار با پاک کردن اصالت دادن به زور در آن و در عینیت نباید از دست داد که بقای استبداد با بقای ایران در تضاد است در همان زمان در درون استبداد، اصولگراها و در میان آنها شریعتمداری و روزنامه کیهان هم مخالف برجام موضع گرفتند نه برای دفاع از حقوق ملی، بلکه از نظر آنها بقای استبداد نیاز به ادامه دادن به بحران داشت. اما همان عده که اهل تحقیق نیستند گفتند و نوشتند پس من و دوستانم و شریعتمداری و همدستانش یک حرف میزنیم. و نه تنها توضیحات را نخواندند و نشنیدند، با تکرار این برداشت دروغ، باعث تشدید سانسور استبداد شدند.
چهل سال از کودتا علیه انقلاب میگذرد با وجود سند کودتا علیه انقلاب توسط تمامیت خواهان بنام“ اسلام عزیز”، ضد ایران و ضد قرآن، ضد انقلاب چه آنها که برای تاسیس استبداد ولایت مطلقه فقیه کودتا کردند و چه آنها که استبدادشان با انقلاب رفت، سعی در سانسور کردن کودتا علیه انقلاب داشته و دارند. این بار اول نیست، این سانسور، سالها در مورد کودتا علیه جنبش ملی کردن نفت هم اجرا شده بود. عده ای ادعا کردند کودتا یعنی بردن یکی از قدرت با زور و جانشین کردن کسی دیگر است، عده ای که اهل تحقیق نبودند نه کودتا علیه جنبش ملی کردن نفت را دیدند و نه کودتا علیه انقلاب و حرف کودتاچیان را تبلیغ کردند که این مصدق بود که میخواست کودتا کند و شاه نگذاشت، میگویند بنی صدر میخواست کودتا کند، شکست خورد، هر دو میگویند که چه شاه، چه خمینی “قانونی” عمل کردند. و این دروغ خود که از برداشت سطحی شان نتیجه میشود را نه تنها با خودسانسوری باور کرده اند، بلکه سالها ترویج کرده و همدست استبداد در سانسور شده اند. اگر تحقیق میکردند، از خود می پرسیدند ملت ایران بعد از جنبش ملی کردن نفت، آیا احیاء حقوقش به عنوان بشر و شهروند ممکن شد؟ آیا دفاع از حقوق ملی محور تصمیم گیری برای وطن بجای محور کردن قدرتهای خارجی شد؟ میدیدند پاسخ این دو سوال، آری است و میدیدند که با کودتای شاه، حقوق ملت از او سلب شد و دوباره محور تصمیم گیری قدرت خارجی شد و می فهمیدند کودتا علیه حقوق ملت شده، به همین صورت می دیدند که تا قبل از اینکه خمینی خطاب به ملت ایران بگوید اگر همه بگویید بله او خواهد گفت نه و تصمیم ، تصمیم او است ، میزان رای ملت بود. می دیدند که با خیانت گروگان گرفتن کارمندان سفارت آمریکا بود که دوباره محور تصمیم گیری را سعی کردند بجای دفاع از حقوق ملی، آمریکا را در شکل توهین و تهدید در عیان و زد و بند در پنهان قرار دهند و بعد از کودتا تا امروز قرار دادند و می فهمیدند علیه انقلاب کودتا شد، علاوه بر آن سند طرح کودتا که یک به یک به اجرا گذاشته شد و به اسم نوار آیت( کودتای خرنده) منتشر شد وجود دارد و کافی بوده با تحقیق پی به کودتا ببرند.
من و دوستانم چهل سال است ملت را به تحریم فعال انتخابات استبداد دعوت کرده و میکنیم، اما امروز چون بعضی از مهره های استبداد مثل نوه خمینی، احمدی نژاد، … که نگذاشتند نامزد انتخابات شوند، گفته اند در انتخابات شرکت نمیکنند، آن عده که اهل تحقیق نیستند میگویند بله شما هم مثل احمدی نژاد و نوه خمینی و.. حرف میزنید. و میگویید رای ندهیم؟ اگر تحقیق میکردند می فهمیدند که این مهره های استبداد معترض به زیر پا گذاشتن حقوق ملت نیستند، معترض به وضعیت خود در استبداد هستند.
می دیدند که ما انتخابات را شکل بیان یک حق میدانیم، که حق تصمیم گیری برای خود و وطن است، میگوییم وقتی چه در استبداد شاه بعد از کودتایش علیه جنبش ملی کردن نفت، چه استبداد ولایت مطلقه فقیه بعد از کودتا علیه انقلاب، این حق را از هر ایرانی سلب کرده، شرکت در انتخابات نه تنها بیانگر آن حق نیست بلکه میگوید ایرانی لیاقت استفاده از این حق را به عنوان بشر و شهروند در ایران مستقل و آزاد ندارد. از نظر من آنهایی که به ملت ایران میگویند در استبدادی که حقوقتان را بعنوان بشر و شهروند سلب کرده و برای بقایش، حقوق ملی را پایمال میکند، شرکت در انتخابات بکنید، ملت ایران را دعوت به تسلیم شدن مقابل ظلم و پذیرفتن استبداد میکنند، پذیرفتن ظلم و استبداد عین کفر است.
با ما است این افراد را دعوت به ترک خودسانسوری کنیم تا نادانسته همدست استبداد در تشدید سانسورها نشوند. طرفداران استبداد پهلوی که منکر کودتای شاه علیه جنبش ملی کردن نفت هستند و دروغشان را سالها است تکرار میکنند و طرفداران استبداد ولایت مطلقه فقیه که منکر کودتا علیه انقلاب هستند دست در دست هم دارند و امیدوارند ملت ایران سانسورها را نشکند تا به خیال خود شانس ماندن یا رسیدن به قدرت برایشان زیاد شود.
بدانیم اگر سانسورها را نشکنیم، نمیتوانیم استبداد را از وطن برای همیشه دور سازیم، چرا؟ چون تا وقتی جنبشهای ملت ایران را از خود ندانیم و در پی ادامه تجربه انقلاب نرویم، از تجربه درس نخواهیم گرفت، ضعف ها که پیروزی کودتاها علیه جنبش ملی کردن نفت و علیه انقلاب را ممکن کردند نخواهیم شناخت و در پی تبدیل آنها به قوت نمیرویم، اجازه میدهیم همان ضعف ها وعده شکست ها را در آینده بدهند. قوت ها را نخواهیم شناخت و در پی حفظ آنها نخواهیم رفت. و در استبداد اسیر خواهیم ماند شاید با اسم و رنگ دیگر، اما مانع احیاء حقوق خود و وطن میشویم.
مطلبی از کسی خواندم که نوشته بود ملت ایران لیاقت امیر کبیر و مصدق و بنی صدر را نداشته و ندارد. به او پاسخ دادم ، اگر امیر کبیر بوده، اگر مصدق بوده، اگر بنی صدر بوده و در ایران به خواست ملت ایران نخست وزیر یا رییس جمهور شدند پس ملت ایران لیاقتشان را داشته، نوشتم بجای تحقیر ملت بیاندیشیم، ضعفها کدام بودند که طرفداران استبداد که اقلیتی بیش نبودند توانستند هر بار با کودتا حقوق ملت را زیر پا بگذارند و آنها را کنار بزنند و استبداد خود را به ما تحمیل کنند، نوشتم از این استبداد بنام اسلام، ضد قرآن و ضد ایران هم عبور خواهیم کرد. پس در شناخت ضعف ها و تبدیل آنها به قوت با ادامه دادن تجربه انقلاب بکوشیم، آنزمان با همت و تلاش خودمان فردایی بهتر را ممکن خواهیم ساخت.
شاد باشید. حمید رفیع