الف- دفاع صریح و فاشیستی( = فتوای ضمنی؟) ناصرمکارم از آپارتاید مذهبی!
سران رژیم و مراجع مذهبی گاهی در تبلیغات رسمی خود ظاهرا از دشمنان اسلامی که مشغول نفاق افکنی بین شیعه و سنی هستند و از دامن زدن به اصطلاح به هلال شیعه و سنی ابرازانزجارمی کنند و برحسب تعارف ژست مدافعان وحدت مذاهب را بخود می گیرند و به عنوان ابزاری درخدمت دیپلماسی از آن سودمی جویند. اما همواره دم خروس آشکارتر از آن است که بتوان پهنانش نگهداشت، چرا که این ادعاها در تناقض آشکار با عمل و سایرسخنان آنهاست. در حقیقت خودرژیم و مراجع وابسته به آن بیش ازهرکس دیگری به این شکاف ها و نفرت های مذهبی دامن می زنند. صرفنظراز آن که اصل حکومت اسلامی براساس شیعه گری در ذات و شالوده خود مبتنی بر آپارتاید نسبت به ادیان و حتی شاخه های دیگرشیعه گری و البته همه دگراندیشان است، اما آنچه که در کنش های اخیرآنها برجسته است، صراحت یافتگی آنهاست. آن ها اکنون پرده های ریا را پاک کنارگذاشته و به طورآشکار از آپارتاید مذهبی سخن می گویند.
ناصرمکارم شیرازی از “اساتید برجسته حوزه” و مراجع با نفوذ و نزدیک به قدرت حاکم اخیرا درمورد اهل سنت سخنانی فاشیستی و تهدیدآمیز بزبان آورده است که بخوبی ماهیت فوق ارتجاعی حکومت اسلامی و مراجع مرتبط با آن را عیان می سازد*. سخنانی که براساس قواعدبین المللی و ناظربرحقوق بشر بدلیل نفرت پراکنی بین مذاهب و در صفوف مردم، و انکارحقوق اولیه زندگی اقلیت های مذهبی و دگراندیشان جرم آشکاری محسوب می شود و درهیچ کشوردموکراتیکی گوینده آن بخصوص اگر درمنصب مذهبی یا دولتی باشد نمی تواند دمی از فشارمطبوعات و افکارعمومی و حتی خطرمجازات در امان باشد.
فشرده سخنان وی چنین است:
کانون اصلی شیعه ایران است. و تحرکات وهابی ها در دشمنی با آن افزایش یافته است. در این مسیر یکی از اصلیترین برنامههایشان تغییر بافت جمعیتی و افزایش اهل سنت است ضمن اینکه در کناراین فعالیت به خرید زمین، خانه و املاک تجاری از شیعیان هم روی آوردهاند. او به اقداماتی مشابه از سوی وهابیها در شهرهایی همچون مشهد، شیراز و ارومیه اشاره کرد و گفت: اکنون در اطراف مشهد میبینیم که اهل سنت در حال خرید زمین و خانهها از شیعیان هستند تا نسبت جمعیتی خود را افزایش دهند.
آنگاه او برای تکمیل ارشادات و ذهنیت مالیخولیاتی خود، به رابطه نزدیک وهابی ها و اسرائیلی ها (صهیونیست ها)هم اشاره کرده است تا بخیال خود بتواند حسابی حساسیت مخاطبان و دست اندرکاران رژیم را نسبت به خطری که کیان اسلامی را تهدید می کند و او نسبت به آن هشدارمی دهد و مدعی است که اگر نجنبند دیگر دیرخواهد شد، جلب نماید. چنان که در این سناریوی ساخته و پرداخته ذهن معیوب آیت اله مشاهده می کنید عینا رابطه بین اسرائیل و فلسطین در جابجائی جمعیت و خریدزمین به تعرض اهالی سنی مذهب کشور نسبت به “شیعیان مظلوم” کپی برداری شده است!. چنان که مشهوداست تهدیدهای این “استادبرجسته حوزه” دیگر از مرحله لعن و نفرین های کلی به وهابیت گذشته و به طورصریح بخشی از مردم ایران و زندگی و دادوستد آنها را آماج خود گرفته است.
ناصرمکارم از مراجع بانفوذ قم خواستار تشکیل کارگروههایی به منظور مقابله منسجم و مناسب با اهالی سنی مذهب شده و افزوده : در این زمینه هیچ بن بستی نیست و باید تلاشمان را بیشتر کنیم.
بنظرمی رسد که ناصر مکارم قصد دارد که از مصباح یزدی که اکنون اندکی ستاره افولش پس از احمدی نژاد افول کرده، سبقت گرفته و تلاش می کند که منحرف کردن مطالبات مردم از آزادی و دموکراسی و مطالبات اقتصادی و فرهنگیرا با رجعت به دوران تاریک رواج جشن عمرکشان و تحقیرمذاهب دیگرتوسط مذهب حاکم-شیعه- منحرف سازد.
اما مکارم شیرازی حتی باین هشدارها بسنده نکرده و راهکارهم – البته از نوع فاشیستی آن- ارائه می دهد: او خواستار تشکیل کارگروههایی به منظور مقابله منسجم و مناسب با اقدامات وهابیها شده و افزوده : در این زمینه هیچ بن بستی نیست و باید تلاشمان را بیشتر کنیم. چنانکه ملاحظه می شود راهکار او تشکیل گروه های باصطلاح کاری برای مقابله منسجمی است که هیچ منع قانونی و بن بستی هم در برابرآن وجود ندارد. تشکیل گروه های منسجم برای مقابله طبق فتوای این گونه”حضرت آیت اله ها” را، ما در قتل های زنجیره ای در تهران و جهرم و سایرنقاط ایران توسط مأموران و اوباشان و چماقداران به کرات دیده ایم. اگر اوضاع برمیل این آیت اله باشد خریدو فروش خانه و زمین و تجارت و نفس کشیدن در ایران اسلامی بین شیعه و سنی هم توطئه دشمنان برای تغییرترکیت جمعیت محسوب شده و مشمول تبعیض مذهبی می گردد.
بنظرمی رسد که ناصر مکارم قصد دارد که از مصباح یزدی که اکنون اندکی ستاره اقبالش پس از احمدی نژاد افول کرده، سبقت گرفته و تلاش می کند که مطالبات مردم از آزادی و دموکراسی و مطالبات اقتصادی و غیراقتصادی را با رجعت به دوران تاریک رواج جشن عمرکشان و تحقیرمذاهب دیگرتوسط مذهب حاکم-شیعه- منحرف سازد. این گونه یاوه های فاشیستی و ضد انسانی گرچه پژواکی در میان اکثریت بزرگی از مردم ایران نداشته و تنها با پوزخند آن ها مواجه می شود، اما پرداختن با آب و تاب خبرگزاری هائی چون فارس و نزدیک به سپاه پاسداران به آن در راستای نیازجریان های افراطی حاکمیت برای بسیج چماق بدستان و بسیجی ها در شرایط درهم شکسته شدن تابوی مذاکره با شیطان اعظم و دل دادن و قلوه گرفتن با آن، نه فقط قابل فهم است بلکه نیازمندتودهنی محکمی توسط افکارعمومی و نیروهای آزادیخواه و برابری طلب در حمایت از حق بی قید و شرط آزادی اعتقاد و مذهب و دگراندیشی و علیه هرگونه هراس افکنی توسط اختاپوس های حاکم است. باید این حضرات را در انزوای مطلقشان دفن و تدفین کرد.
هشدار آیتالله مکارم شیرازی نسبت به تحرکات وهابیت
.www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920725000082
ب-بحران مهاجرت در مرز فاجعه!
فاجعه انسانی مهاجرت، هم چون ننگی برپیشانی تمدن بشری!
اساس بحرانی بنام مهاجرت را فقر و جنگ و سرکوب تشکیل می دهد. کمترروزی است که خبری دردناک و فاجعه آمیز دراین مورد بگوش نرسد. هرروزخبرهائی چون غرق شدن صدها نفر در آب های ایتالیا و مالی- از دروازه های ورود به جهان غرب- و یا نجات صدها تن دیگر درامواج پرخروش دریاها بگوش می رسد. زیاد دورنرویم. همین یکی دو روزاخیرمی توانیم این خبرها را در رسانه ها مشاهده کنیم: یک کشتی آمریکائی صد و چندنفر را نجات داد، حدود 700 نفر در مرزاسپانیا دستگیرشدند. بلغارستان درصدد ایجاد دیوارآهنین بین ترکیه و خود برای جلوگیری از ورود مهاجرین هستند و…
اتحادیه اروپا نیزهمواره مقررات سخت تری را برای ممانعت از ورود مهاجران “غیرقانونی” تصویب می کنند … آن چه که بویژه درمهاجرت های اخیرجلب توجه می کند میزان ریسک پذیری بالای آن است. به آب و آتش زدن مهاجران اعم از جوانان و زنان وکودکان باوجود خطرات جدی جانی و انتشاروسیع اخبار فاجعه های پیش آمده، نشان دهنده آن است که وضعیت آنان تاچه حد غیرقابل تحمل شده است که ناچارند جان عزیزخود را به داو گذاشته و چنین ریسک هائی را بجان بخرند. گوئی شعارآنها این است که یا جائی امن تر و انسانی تربرای ادامه زندگی پیدامی کنند یا با مرگشان ازاین همه رنج و نکبتی که گرفتارآمده اند نجات می یابند!.
با این که مهاجرت به یک بحران جهانی تبدیل شده است و هرروزفاجعه می آفریند، اما کشورهای پیشرفته صنعتی و جوامعی که جزایرخوشبختی تصورمی شوند و آماج مهاجرت قرارمی گیرند، هیچگاه حاضرنشده اند که به این معضل، نه از بعد منافع تنگ این یا آن کشور و این یا آن بلوک، بلکه به عنوان یک مسأله جدی و یک معضل جهانی، از بعدانسانی و باهدف ریشه کردن آن نگاه کنند . واقعیت آن است که سرمایه و دولتهای سرمایه داری درحالی که درحوزه ها اقتصادی و فرهنگی برجهان روا شدن آن ها اصرارمی ورزند و مرزهای سنتی را درهم می نوردند، اما درهمان حال حاضرنیستند که مرزهای جغرافیائی و امتیازات نهفته درپشت این گونه مرزها را نیز بهمان نسبت درهم بشکنند. برعکس با انسداد بیشترمرزهای خود به روی این فلاکت زدگان که مورد یورش سرمایه جهانی قرارگرفته اند و از زمین و تولید بومی و محلی کنده شده و به عرصه لامکان پرتاب شده اند، تنها بدنبال جذب و مهاجرت متخصصان و مغزهای کشورهای فقیرند وبه موازات آن با دشوارساختن راه های ورودی، اعم از قانونی و شبه قانونی، بیش از پیش فرایند مهاجرت ریسک آمیزمردمان فلاکت زده به “قلمروهای جزایرخوشبختی” را تقویت می کنند.
واقعیت آن است که بدون توزیع عادلانه خوشبختی و رفاه و تأمین حداقل شرایط زیست و منزلت انسانی در مقیاس جهانی و بدون مبارزه قاطع برای خشکاندن ریشه های مهاجرت یعنی جنگ و فقر و سرکوب و بدون برداشتن مرزهای مصنوعی در جهانی که دهکده اش می خوانیم و بدون رعایت حق انتخاب مکان و محل زندگی توسط آحاد بشر که حتی درهمین قانون حقوق بشرهم برسمیت شناخته شده است و دریک کلام بدون سامان دادن به یک شهروندی جهانی و مبارزه علیه تبعیض و ستم و برای برابری و عدالت، بشر قادرنخواهد بود مسأله مهاجرت را حل کند. ایجاد دیوارهای جدید آهنین و این بارتوسط سرمایه داری غرب، درجهانی که سرنوشت همه انسان ها به هم گره خورده است و جهانی شدن انسان و منزلت او خصیصه اصلی آن را تشکیل می دهد راه برون رفتی ریشه ای ازاین معضل نیست. درحقیقت پاسخ انسانی و بسنده به این معضل عاجل به یکی از شاخص مهم برای سنجش میزان تمدن و بربریت بشرامروزی تبدیل شده است.
2013-10-19
*- دستگیری ۷۰۰ پناهجوی غیر قانونی در مرز اسپانیا
http://persian.euronews.com/2013/10/18/morocco-stops-700-migrants-from-entering-europe