۱. من موضع ایالات متحده آمریکا را روشن کرده ام: ایران نباید سلاح اتمی بسازد. این خطری نیست که قابل کنترل باشد. من به عنوان رییس جمهور به دنیا گفته ام که برای رسیدن به اهداف مان، تمام گزینه ها روی میز است. آمریکا برای جلوگیری از یک ایران اتمی، هر چه لازم باشد انجام می دهد.
۲. یک مسئله روشن است. ایالات متحده هیچ وقت نباید به ایران اجازه دهد که دنیا را با بمب اتم تهدید کند.
۳. در واقع همه دنیا مایل است جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی را بگیرد. یک ایران اتمی ساز و کار منع گسترش سلاح های هسته ای را که ما پایه گذاری کرده ایم، کلا زیر سوال می برد. خطر این است که سلاح اتمی ایران به دست یک گروه تروریستی بیفتد. یقینا بقیه کشورهای منطقه هم احساس می کنند ناچارند سلاح اتمی داشته باشند که باعث شروع یک رقابت هسته ای در یکی از شکننده ترین مناطق دنیا می شود. باعث تقویت رژیمی می شود که مردم خودش را سرکوب کرده، و گروه های تحت نفوذ ایران را تقویت می کند که از منطقه شام تا جنوب غرب آسیا حملات تروریستی انجام داده اند.
۴. ایران شدیدا به دنبال این سلاح هاست و صادرکننده تروریست است، در حالی که یک اقلیت غیر انتخابی آرزوی مردم ایران برای آزادی را سرکوب می کنند.
صحبت از حمله و تنبیه ایران مدتهاست که ادامه دارد دست کم از سخنرانی معروف سال ۲۰۰۲ جورج دابلیو بوش که گفت «ما دنیا را از آدم های بد نجات می دهیم» که در آن سیاست خارجه آینده آمریکا را تشریح کرد. بعد از تاکید بر همکاری آمریکا و افغانستان در نبرد با تروریسم، او فتوحات آینده را نام برد (به ترتیب از آخر؟):
کره شمالی رژیمی مجهز به موشک و سلاح های کشتار جمعی است در حالی که شهروندانش با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند.
ایران شدیدا به دنبال این سلاح هاست و صادرکننده تروریسم است در حالی که یک اقلیت غیر انتخابی آرزوی آزادی مردم ایران را سرکوب می کنند.
عراق همچنان به دشمنی با آمریکا و حمایت از تروریسم ادامه می دهد. رژیم عراق بیش از یک دهه است که سعی کرده سیاه زخم و گاز اعصاب و سلاح های اتمی تولید کند. این رژیمی است که با گازهای سمی هزاران نفر از شهروندان خودش را کشته، جسد مادران را بر روی کودکانش رها کرده است. این رژیمی است که با بازرسی بین المللی موافقت کرده اما بعد بازرسان را اخراج کرده است. این رژیمی است که چیزی را از دنیای متمدن پنهان می کند. این نوع کشورها و متحدان تروریست آنها، محور شرارت را تشکیل می دهند و صلح جهانی را تهدید می کنند. این رژیم ها به دنبال سلاح های کشتار جمعی هستند و خطر بزرگ و رو به رشدی محسوب می شوند. آنها می توانند این سلاح ها را به تروریست ها بدهند، ابزاری که با میزان نفرت آنها همخوانی دارد. آنها می توانند به متحدان ما حمله کنند که به آمریکا فشار بیاورند. در هر کدام از این حالت ها، بی توجهی خیلی گران تمام می شوند. ما با همکاری نزدیک با متحدان خود، نمی گذاریم تروریست ها و کشورهای حامی آنها به وسایل و فناوری و تخصص لازم برای تولید و توزیع سلاح های کشتار جمعی دست پیدا کنند.
سخنرانی بوش کاری به حقایق نداشت، بخصوص حقایقی که هانس بلیکس، بازرس ارشد سازمان ملل جمع آوری کرده بود که تمام عراق را به دنبال سلاح های کشتار جمعی زیر پا گذاشت و عملا هیچ چیز قابل توجهی پیدا نکرد. بلیکس به عنوان دبیر آژانس بین المللی انرژی اتمی از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۷، می دانست چه می گوید. همانطور که در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۴ درباره اشغال عراق گفت: «حدود ۷۰۰ بازرسی انجام شد و در هیچ مورد ما سلاح کشتار جمعی پیدا نکردیم.»
اگر کسی نگران دعوای داخلی است باید بگویم آسوده باشید که هیات دولت هم با جنگ طلبی رییس جمهور هم داستان است. در سخنرانی که اخیرا در مجمع سالانه آیپک ۲۰۱۳ در اوایل ماه مارس ادا شد، جو بایدن معاون رییس جمهور اصرار داشت که رییس جمهور «بلوف نمی زند» و اینکه در مورد ایران «همه گزینه ها، از جمله گزینه نظامی، روی میز است.» وزیر دفاع جدید اوباما، چاک هیگل که نظر نسبتا میانه رو او نسبت به ایران و اسراییل قبلا به لیبرال ها امید داده بود، در جلسه رای اعتمادش از طرف اعضای حزب جمهوری خواه خودش مورد انتقاد قرار گرفت که به اندازه کافی نسبت به ایران تند نیست. اوباما و اسراییل احتمالا خوشحالند که هیگل از زمان رای اعتمادش تا امروز کاملا ساکت بوده است.
متاسفانه این صحبت های یکی از مهم ترین کارشناسان سلاح های اتمی نتوانست جلوی نه رهبران آمریکا را بگیرد و نه بریتانیا. و مسلما هیچ تاثیری روی سیاستمداران و جنگ طلبان طیف های مختلف نداشت که حامی اشغال عراق بودند. (در سال ۲۰۰۵ کوری رابین یک تحلیل جامع درباره دلایل این مسئله نوشت.) در هر صورت جالب است که در دهمین سالگرد حمله آمریکا به عراق، که حتی بعضی از موافقان سرسخت حمله به عراق هم در این مورد بازنگری و عذرخواهی کردند – یا تفاسیر متفاوتی ارائه کردند – (پیتر بینارت، جاناتان چیت، ازرا کلاین، کریس متیوز، اندرو سالیوان و بسیاری دیگر)، همه علائم نشان از حمله بعدی دارد.
دور از ذهن نیست که بگوییم خیلی ها که در سال ۲۰۰۹ خواستار تغییر در دولت آمریکا بودند، می خواستند از شر جورج بوش جنگ طلب خلاص شوند. برای بسیاری، از جمله گروهی که برنده جایزه صلح نوبل را انتخاب می کند، خروج جورج بوش نشان دهنده ورود یک سیاست خارجه مبتنی بر صلح و واقعیت بود. اما تغییر در دولت آنطور که بسیاری از لیبرال ها امروز اذعان می کنند، تغییری در سیاست خارجه ایجاد نکرد. درست است که یک سال پیش باراک اوباما نسبت به صحبت ها درباره حمله به ایران هشدار دارد. اما به نظر می آید موضع او در شش ماه گذشته کاملا عوض شده است. هفته پیش در سفرش به اسراییل او قول داد که «آمریکا هر چه لازم باشد انجام می دهد که جلوی یک ایران اتمی را بگیرد.»
اگر کسی نگران دعوای داخلی است باید بگویم آسوده باشید که هیات دولت هم با جنگ طلبی رییس جمهور هم داستان است. در سخنرانی که اخیرا در مجمع سالانه آیپک ۲۰۱۳ در اوایل ماه مارس ادا شد، جو بایدن معاون رییس جمهور اصرار داشت که رییس جمهور «بلوف نمی زند» و اینکه در مورد ایران «همه گزینه ها، از جمله گزینه نظامی، روی میز است.» وزیر دفاع جدید اوباما، چاک هیگل که نظر نسبتا میانه رو او نسبت به ایران و اسراییل قبلا به لیبرال ها امید داده بود، در جلسه رای اعتمادش از طرف اعضای حزب جمهوری خواه خودش مورد انتقاد قرار گرفت که به اندازه کافی نسبت به ایران تند نیست. اوباما و اسراییل احتمالا خوشحالند که هیگل از زمان رای اعتمادش تا امروز کاملا ساکت بوده است.
اما اگر نسبت به تاثیر صلح آمیز هیگل بر رئیس جمهور نگران هستید، می توانید نفس راحتی بکشید. حرف های رئیس جمهور نشان می دهد که هیچکس – نه هیگل و نه جان کری وزیر خارجه جدیدش – مانع موضع تهاجمی اوباما علیه ایران نمی شوند. همانطور که ده روز پیش جاش گرستاین گزارش داد، رئیس جمهور به هر کس که تمایلی به شنیدن حرف هایش داشت اطمینان داد که: «وقتی می گویم که ما مصمم هستیم مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی شویم، برای اینکه مطمئن شویم که این اتفاق نمی افتد همه راه ها را دنبال می کنیم… من فکر می کنم کابینه ام برای هرگونه احتمالی آمادگی دارد، ولی جان کری و چاک هیگل اساسا با من هم عقیده هستند که مسئله توان اتمی ایران هم مشکل منافع امنیت ملی آمریکا و هم منافع امنیت ملی اسراییل است و همچنین با من هم عقیده هستند که تعهد ما نسبت به امنیت اسراییل غیر قابل خدشه است.»
حرف های رئیس جمهور بازتاب پافشاری شیمون پرز رئیس جمهور اسراییل است که اگر برنامه اتمی ایران از «نقطه بدون بازگشت» بگذرد آمریکا باید دست به حمله نظامی علیه ایران بزند. حتی فاکس نیوز، هشیارترین ناظر تمام مسائل ایران، با شور و شوق سخنرانی اوباما در اسرائیل را، هر چند جزئی، به مثابه چراغ سبز به بنیامین ناتانیاهو برای حمله به ایران تعبیر کرد. تمام این سخنان و موضع گیری های عمومی پیشاپیش حاکی از جنگی دیگر است، آن هم ۱۰ سال پس از «ارزیابی مجدد»/اشتباهات/عذرخواهی ها/تاسف در مورد اشغال عراق بر اساس بهانه هایی که آشکارا نادرست بود.
پس جریان چیست؟ چرا تکرار اشغال عراق؟ بگذارید یک راست به سمت شواهد برویم، خب؟ ایران هیچ قصدی برای حمله به اسرائیل ندارد. یک دلیل روشن این است که ایران توانایی محتملی برای حمله به اسرائیل ندارد. همانطور که نیما شیرازی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی برجسته به صورت دقیق و جامع مستند کرده (اینجا، اینجا، اینجا ، اینجا ، و روشن تر از همه در اینجا ) ایران هیچ تهدید اتمی یا غیر اتمی برای اسرائیل ندارد. هیچ. باراک اوباما این را می داند. شیمون پرز این را می داند. نتانیاهو این را می داند. شیرازی می نویسد:
ناتانیاهو عمدا این واقعیت را نادیده می گیرد که ذخیره اورانیوم غنی شده ایران به میزان لازم برای سلاح اتمی نیست و اینکه ایران بیش از یک سال است که به صورت مرتب بیشتر ذخیره ۱۹.۷۵٪ غنی شده خود را به صفحات سوخت تبدیل می کند که مانع انحراف به مقاصد نظامی می شود. البته این واقعیت که ایران این حق قانونی را دارد که یک برنامه انرژی هسته ای کاملا فعال شامل توانایی تولید چرخه سوخت اتمی داشته باشد به هیچ وجه مطرح نشده است. برای ناتانیاهو و دستیارانش، هر نوع برنامه اتمی ایران مساوی است با برنامه سلاح اتمی – و نه فقط این بلکه برنامه سلاح اتمی که برای «نابودی» «مردم یهودی» اسرائیل طراحی شده است. حقایق محلی از اعراب ندارند.
حرف های رئیس جمهور بازتاب پافشاری شیمون پرز رئیس جمهور اسراییل است که اگر برنامه اتمی ایران از «نقطه بدون بازگشت» بگذرد آمریکا باید دست به حمله نظامی علیه ایران بزند. حتی فاکس نیوز، هشیارترین ناظر تمام مسائل ایران، با شور و شوق سخنرانی اوباما در اسرائیل را، هر چند جزئی، به مثابه چراغ سبز به بنیامین ناتانیاهو برای حمله به ایران تعبیر کرد. تمام این سخنان و موضع گیری های عمومی پیشاپیش حاکی از جنگی دیگر است، آن هم ۱۰ سال پس از «ارزیابی مجدد»/اشتباهات/عذرخواهی ها/تاسف در مورد اشغال عراق بر اساس بهانه هایی که آشکارا نادرست بود.
هانس بلیکس، بازرس سازمان ملل که در سال ۲۰۰۲ مرتب اعلام کرد هیچ سلاح کشتار جمعی در عراق نبود، این را می داند (حقیقتی که طبقه لیبرال ما تازه الان به آن اذعان کرده است. رجوع شود به باینارت و سایرین در بالا). او باز هم تاکید کرد که هیچ سلاح کشتار جمعی در ایران نیست. همان طور که یک وب سایت خبری استرالیایی گزارش داده بلیکس اصرار دارد که: «خاطرات شکست ها و اشتباهات تراژیک در عراق به اندازه کافی جدی گرفته نمی شوند.» «در مورد عراق، برخی از دولت ها تلاش کردند تا سلاح های کشتار جمعی را که وجود نداشت از بین ببرند، و امروز صحبت از ورود به ایران است تا اهدافى را که ممکن است وجود نداشته باشد از بین ببرند. امیدوارم چنین اتفاقی نیافتد.»
آقای بلیکس حالا معتقد است که جامعه جهانی حتی شواهد کمتری از وجود سلاح اتمی در ایران دارد، کشوری که با فشار بین المللی روی برنامه اتمی بحث برانگیزش مواجه است. به علاوه حتی مقامات ارشد اسرائیلی که روابط نزدیکى با محافل اطلاعاتی دارند، از خطر ایران برای آمریکا یا اسرائیل مطمئن نیستند: علاوه بر اینکه کاملا روشن است که ایران هیچ نوع تهدیدی برای آمریکا نیست، چندین مقام نظامی و اطلاعاتی اسرائیل علنا این مسئله را که یک ایران اتمی «تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است» را رد می کنند.
افرایم هالوی رئیس پیشین موساد اخیرا به فدراسیون صهیونیستی بریتانیا گفت که موجودیت اسرائیل «در خطر نیست و نباید مورد تردید قرار گیرد.» (وب سایت تینک پروگرس فهرست مقامات اسرائیلی که نگران تهدید ایران علیه اسرائیل نیستند را منتشر کرده است.)
در اصل، تهدید علنی رو به افزایش مقامات آمریکا علیه ایران – درست در دهمین سالگرد تهاجم خودخواهانه و امپریالیستى و ویرانگر به عراق – ناگزیر ما را به یاد فریادهای جعلی برای جنگ در سال ٢٠٠٢ می اندازد. جایی بین حمایت از حمله به عراق توسط صاحب نظرانی که اکنون اصرار دارند که «اشتباه تحلیلی» به همراه نفرت از «ریش سفیدهای صلح طلب» آن ها را به همراهی با جمهوری خواهان (و دمکرات ها) در شروع جنگ تشویق کرد، در کنار بازخوانی های وهم آلودی که اکنون از تاریخ ارائه می شود، حالا شاهد گامی جدید برای جنگ علیه یک ملت مسلمان دیگر هستیم که توسط چهره های سیاسی گوناگون ارائه می شود.
کهنه کارهایی مثل جو بایدن هم هیچ درسی از اشتباهات گذشته نگرفته اند و دوباره همان ها را تکرار می کنند. چنانچه سال گذشته در جورجیا در مجمع خاخام ها گفت: «اجازه دهید یادآوری کنم وقتی ما سر کار آمدیم تقریبا هیچ فشار بین المللی روی ایران نبود» و افزود «مشکل ما بودیم، ما بودیم که در فضای دیپلماتیک در دنیا، در منطقه، در اروپا منزوی بودیم. ما نه مورد احترام کامل دوستانمان بودیم و نه مخالفانمان از ما واهمه داشتند. امروز وضع کاملا متفاوت است.»
مشکل است تصور کرد که بایدن باور داشته باشد فشار روی ایران «بین المللی» است یعنی از طرف کشورهایی به جز اسرائیل و آمریکا هم هست. پذیرفتنی نیست که این «بحران» چیزی جز فشار امپریالیستی بر یک کشور مستقل باشد تا تسلیم خواسته برتری جهانی شود. این موضوع خصوصا در پرتو مدارک گسترده دال بر عدم توانایی تخریب هسته ای ایران، عدم تمایل آشکارش برای تولید سلاح کشتار جمعی، و حسن نیتش در همراهی با شرایط معاهده منع گسترش سلاح های اتمی روشن است. اما همین را در مورد اسرائیل نمی توان گفت که نه تنها به این معاهده (منع گسترش سلاح هسته ای) نپیوسته بلکه پنجمین قدرت اتمی دنیا شناخته می شود.
با اینکه تاسف برانگیز است اما حرکت به سمت مقابله با ایران به هیچ وجه غافلگیرانه نیست.
پیشروی کنونی به سوی جنگ شامل هالیوود هم می شود، همانطور که دیدیم هیجان و سر و صدایی که برای جایزه بهترین فیلم سال در مراسم اسکار امسال به فیلم «آرگو» به پا شد، فیلمی جنجالی که بن افلک، محبوب هالیوود کارگردانی کرده بود. حتی میشل اوباما بانوی اول آمریکا هم وارد ماجرا شد که خودش این جایزه معتبر را به کارگردان تقدیم کرد. تصادفا، شاید. یا شاید تلاش برای پرده پوشی که ناگهان بانوی اول ظاهر شود و – غافلگیرانه!! – جایزه بهترین فیلم سال را (به سازمان سیا) بدهد در حالی که «سی دقیقه پس از نیمه شب» هم از مدعیان قوی همین جایزه بود.
پس بگذارید خلاصه کنیم. باوجود شواهد زیاد در مورد اثرات ویرانگر تهاجم بی دلیل به عراق که یک دهه پیش شروع شد، اکنون رئیس جمهور و متحدانش دارند بر طبل حمله به ایران می کوبند. جستجو برای سلاح کشتار جمعی خیالی که به غلط ادعا می شود که توسط ایران منع شده است. مرتب ادعا می شود که هیچ معلوم نیست آن مسلمان های دیوانه (یا مسلمان های دیکتاتور) دست به چه کاری بزنند. اما هنوز تایید های مکرر داریم که هیچ سلاح مخرب قابل باور یا توانایی ایجاد آن در کشوری که هدف قرار گرفته، نیست. هیچ کدام از اینها به گوشتان آشنا نیست؟ اندرو سالیوان، پیتر بینارت و ازرا کلاین، غرش هایی را حس کرده اند که خیلی قبل از انتخاب مجدد اوباما در سال ۲۰۱۲ آن را متوجه شده بودند. آیا قبل از اینکه دیر شود دیگران هم هشدار خواهند داد؟ یا اینکه ما فقط با سکوت و تهدید مواجه خواهیم بود.
آیا جواب در حرف هاى با مسماى یوگی برا است که مى گوید «خاطرات تکرار مى شود»؟
* از:فالگونی شث / در: سالون / ترجمه: سارا صمدی – ایران در جهان
فالونگی شث استاد فلسفه و تئوری سیاسی در کالج همپشایر است و درباره مسائل سیاسی، نژادی و فمنیسم می نویسد.
منبع: ایران در جهان