یک روز مانده به اعلام صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری است که زمزمه های رد صلاحیت هاشمی به گوش می رسد. جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز،روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشت گفته است: “شورای نگهبان باید با توجه به عملکرد و سن بالای هاشمی عدم احراز صلاحیت او را اعلام کند.” حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس، مهدی طائب رئیس شورای مرکزی قرارگاه عمار، محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس، حمدرضا باهنرنائب رئیس مجلس بعلاوه حدود یکصد نماینده مجلس نیز در چهارشنبه هفته گذشته طی نامه ای به شورای نگهبان خواستار رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی شده اند. با تمام این شواهد و مدارک این روزها در فضای مجازی کسی احتمال رد صلاحیت هاشمی را نمی دهد. چرا که ردّ صلاحیت هاشمی را به معنی آبروریز ی و بی اعتباری نظام می دانند. و اینکه هاشمی گفته است بدون موافقت رهبری در انتخابات شرکت نمی کند. سومین دلیلی که می آورند این است که غلام علی رجایی یکی از نزدیکان هاشمی فاش کرده است که به همراه تنی چند از دیگر نزدیکان هاشمی مشغول نوشتن بیانیه انصراف هاشمی از کاندیداتوری بودند که به ایشان گفته می شود:” جا نمانید حاج آقا رفتند وزارت کشور برای ثبت نام”. رجایی ادامه می دهد که گویا در آخرین روز ثبت نام تلفنی از بیت رهبری شده و از نزدیکان مورد اعتماد آقای خامنه ای خواسته اند ایشان در انتخابات شرکت کنند. ضمن احترام و محتمل دانستن تمام ادله فوق از طرفی و حملاتی که به هاشمی در این روزها می شود بعلاوه یک سری دلایل عقلی دیگر از طرف دیگر احتمال رد صلاحیت هاشمی را صفر نمی پندارم. این که رد صلاحیت هاشمی به آبروی نظام لطمه می زند بدیهی است اما می دانیم که هاشمی با رهبری زاویه دارد، همچنین دارای وزنی در طبقات مختلف نظام از جمله روحانیت سنتی، طبقه بازار و تکنوکرات های محرم نظام هست. بنابراین با ورود هاشمی به انتخابات (و به احتمال زیاد رآی آوری او) مخالفی قدرتمند در برابر خامنه ای ایجاد خواهد شد و شاهد نظامی دو سر خواهیم. با توجه به شناختی که همه از آقای خامنه ای دارند آیا هیچ منطقی قبول می کند ایشان فردی مخالف خود را بعنوان رئیس جمهور بپذیرد؟ پر واضح است که خیر، بنابراین دلیلی هم وجود ندارد که رفسنجانی اساساً چراغ سبزی از بیت گرفته باشد. همه برهان های موافقت رهبری در حدّ شنیده های و گمانزنی است و مستندات محکمی در این باره ارائه نشده. لذا هیچ بعید نیست که هاشمی در ثانیه های آخر بدون نظر رهبری و به هر دلیلی ناگهان وارد گود شده باشد که در این صورت خلاص شدن از شر هاشمی نظام را در یک دو راهی باخت باخت قرار می دهد. یا باید به دست شورای نگهبان رد صلاحیّت شود که موجب آبرو رویزی هر چه بیشتر نظام است یا ممکن است بگزارند از این مرحله بگذرد و تنور انتخابات را گرم کند و بعد با تقلّبی شبیه سال 1382 از شرّش خلاص شوند. به گمانم راه حل دوّم را نظام هرگز نخواهد پذیرفت چرا که ریسک آن بسیار بالا خواهد بود. تقلب بزرگ می تواند جنبشی بس بزرگتر از جنبش سبز را در پی داشته باشد که نظام به شدّت از آن وحشت دارد. به ویژه که عوامفریبی هایی که احمدی نژاد تحمیل شده توسط خامنه ای بر سر طبقات فقیر جامعه انجام می داد با رسیدن گوشت به کیلویی سی و پنج هزار تومان و شیوع بیکاری روز افزون قشر کارگر امروزه به ضدّ خود تبدیل شده است. به بیان دیگر طبقات فقیر جامعه به خوبی باید فهمیده باشند که چهار سال پیش طبقه متوسط و جنبش سبز بر حق بود. بنابراین نزدیکی طبقات جامعه شرایط را برای یک جنبش همگانی کاملاً آماده کرده است. در این شرایط خطیر آیا دلیلی وجود دارد که حاکمیّت ریسک کند و موجبات یک جنبش را فراهم کند؟ دوماً روند رفتار رژیم طی چهار سال گذشته سرکوب روز افزون بوده. به همین روش به خوبی (هر چند زودگذر) توانسته کنترل را در د ست بگیرد.چه دلیلی وجود دارد که به این روش ادامه ندهد؟ بر این باورم که این رژیم حتی سر سوزنی فضا را باز نخواهد کرد. سوم اینکه خامنه ای شخصیاتاً هرگز به عقب برنمی گردد و با هاشمی رانده شده همدست نخواهد شد. چهارم این که اگر در این مرحله شورای نگهبان هاشمی را ردّ صلاحیت کند کار صد در صد قانونی انجام داده و اگر هم اندک اعتراضاتی شکل بگیرد سرکوب آن به مراتب راحتتر از سرکوب معترضان به نتایج انتخابات تقلبی است، و آبروی نداشته نظام کمتر در خطر قرار می گیرد. به دلایل فوق فکر می کنم هر چند حذف هاشمی توسط شورای نگهبان برای نظام ساده نخواهد بود اما احتمال آن صفر هم نیست.