back to top
خانهدیدگاه هامازیار شکوری گیل چالان: انتخابات ریاست جمهوری و نقش تضاد و توحید

مازیار شکوری گیل چالان: انتخابات ریاست جمهوری و نقش تضاد و توحید

maziar-shakouriباسمه تعالی
 ذهن و عین دو پدیده میباشند که در ظاهرازهم مستقل میباشند.اما آنچه حقیقت دارد این که رابطه دوسویه مابین این دو پدیده که به صورت مکمل عمل میکنند میتواند شکل دهنده پندارو رفتار آدمیان باشند.براین مبنا دریافت ها ازعین که در ذهن لانه کرده وبه گونه ذهنیت به حیات خود ادامه میدهد میتواند به دووجه کلی تضاد و توحید خودنمایی کند.اما درمرحله بعداین تأثیربه گونه متقابل نیزبه وقوع میپیوندد.درنتیجه اینباراین ذهنیت است که به گونه اعمال و رفتاردرجهان خارج تأثیرنهاده حتی میتواند واقعیت را مطابق خواست خود تغییر و تحول بخشد.
با این وصف جهان واقع وبرداشت ازآن یا باید استوار بر توحید باشد ویا استوار بر تضاد.آنچه باید به آن معترف باشیم اینکه اگر جهان واقع برپایه توحید باشد بی شک اجزای تشکیل دهنده آن یک کل واحد را قوام میبخشند که مقصد واحدی را میپیماید ومضافا تمامی کنش ها و واکنش های اجزا تشکیل دهنده درراستای مقصد مورد نظرهماهنگ با یکدیگرراه کمال را میپیمایند.از این روی مبدإ ومقصد حرکت،اهداف وحتی افعال اجزا درجهت یک کل واحد تبیین میگردد که خللی در آن رسوخ نکرده.اما اگرجهان واقع بر پایه تضاد باشد بی شک کل واحدی را شکل نداده وهر جزء را میباید به تنهایی و مجزا از دیگر اجزا مورد تحلیل قرارداد والبته این جهان عینی نه تهنا نیل به مقصد واحدی را درنظر ندارد بلکه هر جزء جدای از دیگر اجزا هدفی خاص را میپیماید که دراین صورت این امکان وجود دارد که اهداف بسیاری از جزءها در تضاد با یکدیگرقرارداشته باشند.مع الوصف اگربپذیریم که جهان واقع برتضاد است سخن ازشعور، نظم وتکامل کاملا بی هوده مینماید.
درهرصورت ذهن با برداشت وتفسیر از جهان عینی با یکی از دوجهانبینی توحیدی یا ثنویت وچندگانگی که همان شرک است مواجه خواهد بود.متعاقب این پس ازپذیرش هریک ازاین دوجهانبینی ذهن برمبنای جهانبینی پذیرفته شده درجهان خارخ به تکاپو پرداخته وبا اعمال ورفتارش جهان عینی را سامان میبخشد.
حتی نظامات اجتماعی،سیاسی، اقتصادی،صنعتی وهرچه درجهان کنونی حادث میشود میباید یا برمبنای توحید شکل گرفته باشد و یا بر مبنای تضاد.آنچه برمبنای توحید بناشود محکوم است به تکامل و هرچه برپایه تضاد بناشود لاجرم محکوم به زوال است وفساد.
 اما این روزها نظام سیاسی جمهوری اسلامی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری را برگزارمیکند.آنچه را که ما برزبان راندیم و میرانیم رژیم ولایت فقیه مضموم میپندارد درمناظره های تلویزیونی کاندیداهای رژیم به گوش میرسد.
ازسویی ولی امرمفسدین جهان مکررازقله های پیشرفت ،عدالت وتوسعه سخن میراند وقوم خویش سببیش هم در مناظرات تلویزیونی بدنبال وی بی باکانه وشاید جاهلانه برهمان شعارها اصرار میورزد که البته نگاه تحقیرآمیزدیگرکاندیداها را به خود جلب مینماید.اما در برابراین لاف وگزاف ها کاندیداهایی که خود از ابتدای شکل گیری این لانه فساد ازتصمیم گیران ومجریان آن بوده اند ازسویی همچون رهبرجمهوری اسلامی سخن ازقله های پیشرفت وتوسعه وازدیگرسوی ازکاستی های سیاسی،فرهنگی واجتماعی همچون اقتصاد ویران،بی اخلاقی درجامعه،بی کاری و بحران شدید اشتغال،ناهمگونی درتصمیم گیری و اجرا درسیاست های داخلی وخارجی سخن بر زبان میرانند.البته بعضا فقط در مصادیق کاستی ها و ویرانی های ببارنشسته با یکدیگرمتفق القول نمی باشند اما در کلیت به ویرانی ببارنشسته درعرصه های مختلف گوی سبقت ازهم ربوده اند.
حال آنچه می باید مدنظرقرار گیرد اینکه منشإ تناقضاتی که درشرح وتوصیف شرایط کنونی ونظام سیاسی کشوراز زبان کاندیداهای حاضربیان میشود چیست؟
مسلم اینکه نمیشود نظام سیاسی کشوروملتی را به قله های پیشرفت رسانده باشد اما ازفیلترگذشتگانش برای تصدی پست ریاست جمهوری درباب فجایع خانمان سوزی همچون اعتیاد فزاینده واز این قبیل معضلات درجامعه سخن برزبان رانند.این تناقض گویی ها درمناظرات چند روز اخیرکاندیداهای ریاست جمهوری نشان ازآن دارد که ذهن اینان مبنای جهان خارج را برمبنای توحید نپذیرفته بلکه بالعکس ذهنیت شان برمبنای تضاد ازعالم واقع شکل گرفته که اینگونه درتوصیفشان از شرایط کنونی دچاردوگانگی و تضاد عمیق گشته اند.
ازفرد فرد کاندیداها که درگذریم به خود نظام سیاسی خواهیم رسید.همان گونه که این قلم پیش از این مرقوم داشت حتی نظامات سیاسی هم برمبنای توحید ویا تضاد شکل میگیرند و برهمان مبنا اعمال خود را سامان میدهند.دراین باب میباید به ادعای”علی اکبرولایتی”رجوع کنیم تا برما عیان شود که نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر توحید بنا شده یا برشرک وتضاد.
علی اکبرولایتی که شانزده سال برکرسی دیپلماسی جمهوری اسلامی جلوس کرده بود وهم اکنون مشاورعالی علی خامنه ای دراموربین الملل است ازعملکرد تیم سعید جلیلی درپرونده هسته ای ایران انتقاد کرد وخطاب به جلیلی گفت:« دیپلماسی به معنای “خطابه خواندن” و قرائت “بیانیه” بر سر میز مذاکره نیست، بلکه دیپلماسی به معنای “بده و بستان” است . . . قدرت های جهانی در مذاکرات آلماتی پیشنهاد لغو بخشی از تحریم ها را در ازای توقف غنی سازی ۲۰ درصدی ایران داده بودند که می توانست مبنای توافق قرار گیرد، اما آقای جلیلی این پیشنهاد را رد کرد»
آنچه مسلم است اینکه ولایتی به عنوان سرشناس ترین دیپلمات جمهوری اسلامی و از نزدیک ترین شخصیت ها به علی خامنه ای پیش از این هم دردالان ها وپستوهای بیت رهبری هم نارضایتی های خود از عملکرد تیم جلیلی را عنوان کرده است.حال واقعا چه درکاراست که ساختارتصمیم گیری واجرایی نظام سیاسی با علم براینکه تیم سعید جلیلی درمذاکرات هسته ای شدیدا ناکارآمد است تن به ابقای این تیم درمذاکرات ناموفق هسته ای داده است؟
ولایتی در بخشی دیگراز سخنانش مدعی کارشکنی ها ودوگانگی ها درمذاکرات هسته ای شده است.ولایتی با صراحت عنوان کرد:« یک بار علی لاریجانی، مذاکره کننده وقت اتمی ایران، با خاویر سولانا، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این مورد که ایران با تعداد مشخصی سانتریفوژ به غنی سازی ادامه دهد به توافق رسیده بود، اما همان وقت “مسئول ارشد اجرایی کشور” در نماز جمعه گفت که مذاکرات اتمی تمام شده است و “ما مذاکره نمی کنیم” و به این ترتیب توافق مذکور به هم خورد . . . بار دوم خود او به دعوت نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور وقت فرانسه به پاریس رفت و بر سر تعداد سانتریفوژهایی که ایران می تواند داشته باشد به توافق نزدیک شدند، اما همزمان وزارت خارجه ایران کاردار فرانسه را احضار کرد و پیغام داد که آقای ولایتی از طرف ایران مذاکره نمی کند»
واقعا چند گانگی های عنوان شده درحوزه تصمیم گیری واجرا که دست اندرکاران جمهوری اسلامی با صراحت تمام بدان معترف هستند ریشه درکجا دارد؟
ریشه این نابسامانی وفساد و زوال را میباید درتضادی که جمهوری اسلامی برآن پایه ریزی شده است جست.همین تضاد است که نظام سیاسی ایران را شدیدن به فساد وزوال فراخوانده وقوامش را به مخاطره انداخته است.
 
 
 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید