١٣٩٢/٠٣/٢۵- تقی روزبه: واقعیت آن است که دردنیای امروز هیچ حکومتی حتی از نوع مستبد آن نمی تواند بدون تظاهر به حمایت و رأی مردم درپشت سرخود به آسانی به حیات خویش ادامه دهد و این همان اهرمی است که شهروندان وکنشگران ازطریق آن می توانند بصورت مثبت یا منفی ازآن سود برند.
برای رژیم ایران هم تظاهر به داشتن حمایت مردمی برای دادوستدهای سیاسی ودیپلماتیک و سرمایه گذاری و فشارهای حقوق بشری و حتی تنظیم مناسبات درونی و جناح بندی های خود از دیرباز واجد اهمیت بوده است که سی وچندسال است باچنین اهرمی بازی می کند. بزرگترین هنرش این است که انتصابات خود را انتخابات جا می زند، با ترفندهای عجیب و غریبی که درمقطع انتخابات برای داغ کردن تنور انتصابات انجام می دهد آن را درخدمت تداوم و ترمیم و بازتولید اقتدارخود بکارمی گیرد.
این بار نگرانی از سرد بودن صحنه انتخابات وعدم شرکت مردم درآن بویژه پس از رویدادهای 88 به کابوس مهمی برای رژیم تبدیل شده بود. نگاهی به سخنان خامنه ای که مکرراً شرکت گسترده حتی توسط مخالفین را مهم ترین اصل و شرط حیاتی برای تقویت موقعیت نظام در برابر دشمنان عنوان می کند ، نشان دهنده نیاز حیاتی وی به حصور گسترده درپای صندوق ها است. صفوف منتقدین و اپوزیسیون درونی رژیم اعم ازاصلاح طلبان و اعتدال گرایان و اصول گرایان میانه هم دراین میان موجودیت خود و استراتژی بازگشت به قدرت را دردرهم شکستن صفوف تحریم می دانند. اگربه قول و فعل تمامی مروجین این جریان نظیر زیباکلام ها تاخود کاندیدها و پوسترهای آنها نگاه کنید می بیینید حول درهم شکستن جو عدم شرکت و دعوت ازمردم برای شرکت است. کسانی که حضورخودشان به بادی بنداست، مدعی تضمین و اثرگذاری صندوق رأی هستند!. برخی چون خاتمی پیشاپیش از تمکین و پای بندی خود به نتایج صندوق اعلام وفاداری می کنند وبا درست گرفتن از تجربه 88 هرگونه اعتراضی به تقلب را پیشاپیش تخطئه می کنند و یا چون رفسنجانی به خاطراولویت حفظ نظام ازهرگونه اعتراضی خود داری می کنند و با تشبیه آن به گذشت مادرواقعی از پچه اش در قضاوت علی نسبت به ادعای دو زنی که خود را مادربچه می خوانند، برآنست که سکوت ذلت آمیزش را به عنوان عزت بی پایان جا به زند. در واقع نقشی که اپوزیسیوزن درونی نظام درشکستن خط تحریم دارند خود جناح حاکم هم قادربه انجامش نیست.
باین ترتیب نفس خطرتحریم و شبح آن است که رژیم را وادار می کند که باتوسل به مانورها و آن چه که آن را به طنز می توان «خامنه ای کراسی» ایام انتخابات نامید، به امثال روحانی ها برای بازار گرمی میدان بدهد. البته نفس تبدیل شدن جنایتکارانی چون روحانی ها و رفسنجانی ها به نماد رأی اعتراضی خود یک فاجعه است و نشان دهند رواج کلبی مسلکی است.
درهرحال اگرترس از شبح تحریم است که رژیم را به این گونه مانورها می کشاند، پس مدافعان آن باید هم چنان محکم برسرمواضع خود بایستند و با خود آگاهی به نقش خویش پرچم آن را هم چنان دراهتزارنگهدارند. نبایداین واقعیت را نادیده گرفت که صحنه انتصابات داستان خوابیدن دریک بستر و دو رؤیاست که بزودی پس از فرونشستن گرد و خاک و مستی اولیه، بار دیگر این واقعیت سرسخت که بدون مبارزه همه جانبه با نظام سراپا فاسد و تبه کار، هیچ دست آورد واقعی و پایداری وجود نخواهد داشت، با شفافیت بیشتری رخ خواهد نمود. از همان فردای «انتخابات»، خامنه ای خطبه درخواهد انداخت که همه این ها رأی به نظام بودند و با تشکر از همگی برای انجام وظیفه الهی-ملی خود از آنها خواهد خواست که دیگر وظیفه اشان تمام شده و اوضاع را به دست مسؤلین بسپارند. روی دیگر سکه این است که رؤیای دومی که به آرایش خیانت شده است، طلبکاری اش بدلیل آرای مصادره شده دوبرابر می شود.