۱۳۹۲/۰۴/۲۳ پرداختن به مسئله زنان در این انتخابات را نسبت به انتخابات ۸۸ چگونه می بینید؟
در سال ۸۸ زنان حضور چشمگیری در عرصه انتخابات داشتند. آنان توانستند مطالبات خود را برجسته کنند و آنها را با نامزدهای اصلاح طلب در میان بگذارند و به این ترتیب نامزدهای اصلاح طلب را نیز وادار به موضع گیری مثبت در رابطه با مطالبات زنان سازند. باید گفت صدای بلند زنان در سال ۸۸ مرهون زمینه هائیست که آنان با تلاش مستمر خود ساخته بودند.
جنبش زنان قبل از سال ۸۸ شکل گرفته بود. زنان نهادهای خوبی را برای پیگیری مطالبات خود ساخته بودند و به همین دلیل در سال ۸۸ صدای آنان بلند ورسا بود. حضور خانم رهنورد درکنار مهندس موسوی را نیز نباید نادیده گرفت. اما در انتخابات ۹۲ صدای زنان چندان طنین انداز نشد.
من دلایل عمده این نارسائی را چند چیز می دانم : – سرکوب شدید جنبش زنان با تهدید و بازداشت زنان فعال و جلوگیری از فعالیت نهادهای مربوط به زنان در طول سالهای اخیر. – شرایط امنیتی حاکم برکشور که امکان هر گونه تحرک و تجمع قانونی را از زنان می گرفت . – وضعیت خاص انتخابات ۹۲ که موجب شد نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان بسیار دیر مشخص شود. این بلاتکلیفی باعث می شد که زنان ندانند مخاطب شان در انتخابات کیست و مطالبات خودرا در آستانه انتخابات با چه کسی باید مطرح کنند. این موارد عمده باعث شد که زنان نتوانند با برنامه وارد صحنه شوند.
– نامزدهای انتخابات اخیر و به خصوص نامزد پیروز چه برخوردی با مطالبات زنان داشتتند؟
به نظر می رسید که نامزدها در این دوره بطور کلی از مطالبات زنان بی خبر و نسبت به آن بی توجه اند. زنان نیز به دلایلی که عرض کردم به نامزدها هشدار ندادند. پرداختن به مسائلی مانند گرانی و معیشت مردم، تحریم ها، سیاست هسته ای ایران و تهدیدات خارجی موجب غفلت از مسئله بسیار مهم و اساسی داخلی یعنی مسئله زنان شد. آقای روحانی حتی در اولین کنفرانس خبری خود که به عبارتی می تواند برنامه و رویکرد کلی دولت وی محسوب شود اصلا به مطالبات و مشکلات زنان نپرداخت. به نظر من ایشان باید این ضعف بزرگ را جبران کند. قابل توجه اینکه خبرنگاران نیز در باره مطالبات زنان سوالی را مطرح نکردند. درسال ۸۸ نامزد ها ستادهای فعالی داشتند. زنان در این ستادها مشغول فعالیت بودند وبیانیه های خوبی در رابطه با مطالبات زنان از ستاد نامزدهای اصلاح طلب بیرون آمد. دراین دوره یعنی انتخابات ۹۲ اصلاح طلبان و نامزدهای آنان تحت فشار حاکمیت بلاتکلیف بودند و ستادها چندان فعال نبودند. به همین دلیل نامزد ها فقط پیرامون چند محوری که مورد توجه خودشان بود بحث می کردند. در واقع شرایطی فراهم نشد که زنان نامزدها را حتی نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان را در رابطه با مسائل زنان مورد پرسش قرار دهند. از آنجا که اساسا حضور اجتماعی زنان در همه عرصه ها کمرنگ است هیچ شرایطی در طول مناظره ها نیز فراهم نشد که زنان بتوانند مطالبات خود را مطرح کنند. به عنوان مثال در هیچیک از برنامه ها یک مجری زن مدیریت مناظره نامزدها را بر عهده نداشت. به احتمال قوی در طراحی برنامه مناظره ها نیز زنان حضور نداشته اند به همین جهت پرسشی در این باره مطرح نشد. زنان بطور جدی از نامزداصلاح طلبان که به او رای داده اند طلب کارند. در مورد نامزدهای اصول گرا نیز باید بگویم که آنان به دلیل پایگاه فکری سنتی خود حرف تازه ای برای زنان نداشته و ندارند.
– فعالیت جنبش زنان در این انتخابات را چگونه ارزیابی و ریشه یابی میکنید؟
حاکمیت با رفتارهای غیرقانونی خود موجب فروپاشی نهاد های مدنی و جنبش های مترقی که لازمه و نشانه حیات اجتماعی است، شده است. جنبش زنان با سرکوب شدید مواجه بوده، به همین جهت در این انتخابات حضور بایسته ای نداشت. یکی از دلایلی که زنان در این دوره مطالبات خود را مطرح نکردند این بود که تا دیر هنگام معلوم نبود نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان کیست. من این را نقطه ضعف جنبش زنان می دانم که باید برطرف شود. زنان باید نقش فعال و تعیین کننده داشته باشند و منتظرتصمیمات گروههای سیاسی نمانند. دلیل این نقطه ضعف اینست که این جنبش هنوز به اندازه کافی تنومند نشده است. به عقیده من جنبش زنان دارای چنان پتانسیلی است که می تواند در انتخاب رئیس جمهور تعیین کننده باشد. به این معنا که زنان باید رای خودرا به نامزدی بدهند که پذیرفته باشد مطالبات معینی را محقق سازد . زنان جمعیت قابل توجهی هستند که رای آنان تعیین کننده است . اگر جنبش زنان از انفعال در انتخابات وارد فاز فعالیت شود می تواند مستقیما در هر انتخاباتی تاثیر گذار باشد و به مطالبات خود دست یابد. البته برای رسیدن به این مرحله نهاد های زنان باید دوباره شکل بگیرند. بحث های جدی حقوقی، تئوریک و اجرائی در حوزه مسائل زنان بطور گسترده مطرح شود. این پتانسیل در جنبش زنان وجود دارد که با برنامه ریزی در هر انتخابات بجای دنباله روی از جریانات سیاسی ،می تواند خود جریان ساز باشد.
حال که نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان در انتخابات پیروز شده است از ایشان در رابطه با مطالبات زنان چه انتظاراتی دارید؟ و کدامیک از این مطالبات را در اولویت می بینید؟
مطالبات معوقه زنان بسیار است . زنان سهمی از قدرت و ثروت در کشور ندارند. آنان با وجود صلاحیت های قابل توجه، با تبعیضات ظالمانه ای روبرو هستند. از آقای روحانی انتظار می رود به همان اندازه که زنان با رای خود در رئیس جمهور شدن وی نقش داشته اند از اختیارات قانونی خود برای تحقق مطالبات زنان استفاده کند. از اولین قدم ها در این رابطه اینست که چند تن ازوزرا و معاونان خود را از میان زنان برگزیند. بعلاوه از زنان در پست های استان داری و سفارت استفاده شود و وزرا نیز موظف شوند برای کاستن از نابرابری هائی که در حق زنان اعمال شده، در پستهای مدیریتی به زنان اولویت دهند.
عدم حضور زنان در ریاست دانشگاهها و دانشکده ها علیرغم حضور پررنگ آنان در دانشگاه ها بسیار محسوس و موجب تاسف است. سپردن پست های مدیریتی به زنان حق زنان است و مضایقه دراین کار ظلم به آنان است.
برای جنبش زنان در دوره جدید چه وظایفی قائل هستید؟
همانطور که عرض شد تبعیضات علیه زنان در ایران بسیار دامنه دار است . زنان که نیمی از جمعیت کشور هستند هیچ نقشی در اداره کشور ندارند.چرا که سهمی از قدرت ندارند. حقوق زنان در قانون اساسی و قوانین عادی نامناسب و مغایر با شئونات آنان است . متاسفانه بسیاری از قوانین و شرایط نامناسب علیه زنان با ابزار دین وشریعت توجیه می شود در حالی که این توجیهات بی وجه است و خاستگاهی جز فرهنگ، دانش، بینش و سلیقه توجیه کنندگان ندارد.
جریان فکری حاکم بر کشور تغییر اساسی نکرده است و هنوز تنگناهای بسیاری پیش روی زنان قرار دارد . با این حال زنان با بهره گیری از فضای کنونی می توانند در جهت تحقق حقوق ومطالبات خود فعالیت تازه ای را آغاز کنند به ویژه آنکه تجربیات گذشته را نیز در اختیار دارند .
به نظر من جنبش زنان باید در دو زمینه مهم فعالیت جدی داشته باشند. یکی اصلاح قوانین است و دیگری کسب قدرت اجرایی و سیاسی . این دو به موازات یکدیگر باید انجام شود . زنان از یکسو برای اصلاح قوانین عادی و نیز تغییراصول قانون اساسی ویا تفسیر آن اصول باید بکوشند به گونه ای که تبعیضات قانونی و حقوقی علیه زنان به تدریج محو شود. از دیگر سوبه موازات این تلاش باید بکوشند در قدرت سهیم شوند. زنان تا کنون نتوانسته اند در مواضع اصلی قدرت حضور یابند. در شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری تاکنون زنان حضور نداشته اند. منصب ریاست جمهوری، رهبری و ریاست قوه قضائیه به مردان اختصاص یافته است. در حالی که این اختصاص هیچ وجاهتی ندارد و برخی کوشیده اند لفظ ” رجال سیاسی ” را که در قانون اساسی در بیان شرایط رئیس جمهور آمده اعم از زن ومرد تفسیر کنند وبه این وسیله تصدی ریاست جمهوری را توسط زنان بلامانع معرفی نمایند. اگرچه واقعیت حاکی از آنست که جریان سنتی حاکم بر کشور با چنین تفسیری موافق نیست اما به هر حال زنان باید با پیگیری جدی تفسیر نادرست را تصحیح کنند. جنبش زنان می تواند از حالا برای انتخابات آینده تدارک ببیند و یک نامزد زن را برای ریاست جمهوری آماده کند. زنان زیادی را به مجلس بفرستد و برای حضور در دیگر نهاد های قدرت تلاش کند.
حضور زنان در قدرت ساختار سیاسی را اصلاح خواهد کرد. در واقع تلاش برای حضور زنان در قدرت از مهمترین قدمها در مسیر اصلاحات است. به نظر من زنان باید حقوق واقعی و حد اکثری خود را بشناسند تا برای بدست آوردن تدریجی آنها بتوانند برنامه ریزی کنند. پیشنهاد می کنم تا فرصت باقی است زنان لیستی را تهیه کرده طی آن زنانی را برای حضور در کابینه به رئیس جمهور جدید معرفی کنند. همچنین برای تصدی پست های استان داری، سفارت و ریاست دانشگاه ها نیز لیست هائی را آماده سازند.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.