با نام و یاد منتخب هستی
جناب حسن روحانی رئیس جمهورمنتخب :
حسن آقای عزیز : با سلام و تحیت ودرود ، انتحاب شما را به رای دهندگانتان تبریک میگویم ، و برای موفقیت شما در بانجام رساندن وعده های انتخاباتییتان دعا میکنم.
بیاد دارم در صبح روز پنجم بهمن 1358 با عده زیادی از همفکران و هم تلاشگران قبل و بعد از انقلاب مقیم آمریکا راهی شهر لس آنجلس در جنوب ایالت کالیفرنیا شدیم تا برای اولین بار در تاریخ ایران عزیز برای انتخاب اولین رئیس جمهور کشورمان شرکت نمائیم. در چند هفته قبل از انتخابات بحث بر انتخاب فردی بود که در گذشته بر سه اصل انقلاب ( استقلال،آزادی، و برپائی جمهوری اسلامی ) باورمند بوده ، و در آینده نیز بر تحقق و پاسداری از آنها استوار باشد و تحت هیچ شرایطی پیمان نشکند .
ما بر این باور بودیم که با رایمان با منتخب ملت میثاقی را به ثبت میرسانیم ،و بخود و جهانیان مینمایانیم که تحقق این سه امر حتی در روز های پایانی قرن بیستم نیز شدنیست و مطمئن هستیم که ما برای ایران و کشورهای منتظر سنگ اولین بنای رستگاری در عدالت اجتماعی را بر صفحه خاک آن سر زمین زیبا بنا و سند را بنام ایرانی در تاریخ معاصر ثبت خواهیم کرد .ما در تمای سالهای قبل از انقلاب در سخنرانیهایمان و نوشتارهایمان به انسان منتظر اطمینان داده بودیم که ایران الگوی اجرای این سه اصل در آن سوی جهان خواهد شد . نه به خود و نه به دیگران دروغ نگفتیم . بر انجام این سه اصل سخت باورمند بودیم و توانا .
پس از ماهها بررسی و کاوش در سوابق گفتاری و نوشتاری و رفتاری داوطلبین به این نتیجه رسیدیم که فرد مورد نظر ما ن را تعیین و در روز انتخابات به او رای خواهیم داد .
رای به ابوالحسن بنی صدر ،رای به تحقق آن سه اصل بود. و ما چنین کردیم .
و اکثریت قریب باتفاق ما پس از اتمام دروس دانشگاهیمان برای خدمت بملت بزرگ ایران و همراهی با منتخب ملت در جهت آبادانی ایران عزیز راهی وطن زیبایمان شدیم .بخاطر دارم که روز اول شهریور وارد ایران شدم و متاسفانه پس از سی و یک روزاقامت در ایران ارتش صدام به ایران عزیز ما حمله نظامی کردند (البته پس از حملات گفتاری چندین ماهه بعضی از سخنگویان نا آگاه ما از سیاست جهانی به رهبران کشور های جهان مخصوصا کشور های عربی ) . خب ، میبایستی بر آن عهدی را که با ملت و منتخب مان بسته بودیم میماندیم ، که ماندیم و راهی جبهه شدیم وپس از پنج ماه مجددا راهی غربت ….. بماند .
حسن آقای عزیز : امروز پس از سی وچند سال تجربه کم و بیش همگان از خدمات و صدمات پس از انقلاب اگاهیم ، که نیاز به باز گوئی نیست .
اجازه میخواهم شرح مختصری ازانتظارات این ملت صبور از آن سه اصلی را که برای تحقق آن از جان و مال ومقام و هستی خود گذشت را بر رسی و باز یابیم که به کدامین از آن اصول دست نیافتیم !!!.
استقلال : امروز اول جولای سال 2013 کشورهای مسلط دستور دادند رادیو و تلویزیون ما که از طریق ماهواره برای خارج از کشورفرستاده میشد را نیز قطع کنند!!. و در سطح درد آورتر دهک امارات اهانت به ایرانی را بر خود مباح میداند !! حتمی جناب عالی از دیگر موارد استقلال بر باد رفته ما بهتر از من با اطلاعید. چقدر درد آور است که در عصررسانه های اجتماعی(social media ( که اتفاقا جوانان این مرز و بوم کاربرد آنرا در سال 1388 به جهان معرفی کردندصدای یک ملت را در حلقوم خفه کنند !!. چقدر درد آور است که باورمندان به استقلال همه جانبه آن سر زمین کم نظیر شاهد چنین فاجعه ئی باشند .
آزادی :امروز جهان آزاد بر این باور هست که در ایران حتی پدیده ( آزادی ) نیز زندانیست . چه رسد به برخورداری و دست یابی به آن .من در شبهای جمعه برای آزادی هموطنان زندانیم دعای توسل به حضرت نلسون مندلا را میخوانم ! مطمئن هستم که بزودی مستجاب خواهد شد .
جمهوری: آرزو میکردم که ما آن پسوند اسلامی را نگهمیداشتیم برای این زمان و صبر میکردیم ببینیم اگر به پدیده جمهوریت دست مییافتیم و آنرا پاس میداشتیم ، آنگاه در نهایت سربلندی اسلام را هم بر آن میافزودیم. افسوس که هردو را در مسلخ استبداد بدون نوشاندن یک جرعه آب سر بریدند .
جناب حسن آقای عزیز ، باورم کنید اگر بگویم که شما یکی از خوشبخت ترین منتخبین این زمان هستید !! اغراق نگفته ام .زیرا در برابرآینه ئی ایستاده اید که موفقیتهایش نیز شکست بوده، و کافیست که شما بدنبال تحقق و تکمیل آن پیروزیهای خانمان براندازبرای این ملت نروید . صادقانه به شما پیشنهاد میکنم برای ثبت در تاریخ لوایح زیر را بحضور مقام معظم رهبری،و مجلس تقدیم کنید و اجازه دهید برای اولین بار ملت ایران و ملل جهان آشکارا بدانند که ما برانجام آنچه بنامش انقلاب کردیم توانائیم، وآماده ایم که حتی پس از 35 سال گناه مستمریک شبه توبه کنیم از طرف دیگر بر همگان نیز آشکار گردد که کدامین نیرو یا نیروهائی باز دارنده رشد این ملت بزرگ برای عدم تحقق آرمانهایش در سی وچند سال گذشته بوده و هستند ،گرچه در نیمه همیشه پنهان و آشکار فرهنگ ما این بهانه که ( اقا از این جنایت ها اطلاع ندارند) سرنوشت مارا باینجا کشیده .اجازه دهید شما اولین منتخبی باشید که در عصر حضور رسانه های اجتماعی این پدیده شوم و ضد رشد را بر ملا میکنید .وآشکارا به جهانیان بنمائید که همه امور کشور مستقیما زیر نظر محترم آقا انجام میشده ولی از این پس منتخبین این ملت خود بانجام امورآگاهند و توانا . شما کافیست به این حداقلها عمل فرمائید ،عدم به انجام هرکدام از این حقوق حقه این ملت این بار تکلیف همه را روشن خواهد کرد ،اجازه دهید این افتخار بنام تمامی نظام هم اکنون تا دیر نشده ثبت گردد .
1- بهنگام انتخاب کابینه خود یکنفر از خواهران اهل تسنن را بعنوان وزیر بمجلس معرفی کنید.در هر وزارتخانه که شما صلاح میدانید با این عمل بجهان میگوئید ما مسلمانیم ، وبا برسمیت شناختن آن 20 ملیون سنی ایرانی بدیگر برادران و خواهران مسلمان ما ثابت میکنید که ایران نیز وطن شماست و ما هم عقیده ایم و حق شرکت در امور اداره ایران یکی از حقوق شماست ، و از همه زیباتر اینکه این فرصت به همه دگر اندیشان نیز داده شود !! چه اعتماد سازنده و امیدوار کننده ئی ؟.و چه افتخاری برای ایران .
2- لایحه آزادی بیان ( مطبوعات ، سینما،رادیو،تلویزیون ،و نشر اندیشه ) را شما تقدیم مجلس کنید .زندان کردن اندیشه خلاف آیه ( و علم آدم الاسماء کلها ) است. گرچه عده ئی هنوز مدعی وجود چنین قوانینی در بایگانی های آن کشورمیباشند ! شاید فراموششان شده باشد ؟
3- لایحه آزادی و احترام به عقیده ( هر باور) را شما بمجلس ببرید، اجازه دهید یکبار دیگر در سرزمین کورش فرمان ( لکم دینکم ولی دین ) بر سر در هر معبدی نقش بندد .باور انسان اصول راهنمای خرد اوست ،باور دربند کشیدنی نیست .زندان کردن باور انسان،تلاش بیهوده برای زندانی کردن خداوند است .و این یک امر محال خواهد بود .برای یک انسان باورمند به توحید، اهانت به باور دیگر باورمندان گناهی غیر قابل بخشش خواهد بود .( البته اگر در آن نظام هنوز توحید و عمل به آن معنی داشته باشد ).
4- به آنچه بهنگام مبارزات انتخاباتی خود گفتید بهر قیمتی عمل کنید . به شعله های آتش دروغ رهبران کشور های به اصطلاح مسلمان نگاه کنید، اجازه ندهید این آتش بخانه ما نیز سرایت کند . زیر خاکستر بودن این آتش بر چشمان اهل بصیرت پوشیده نیست .شما اولین منتخبی باشید که آب گوارای صدق را بر گرده این آتش میافکنید . انفجارباروت صبر این ملت تنها نیاز مند به برخورد آخرین جرقه خیانت به امید این ملت خواهد بود .اجازه ندهید این بدنامی بنام شما ثبت شود.
5- لایحه عفو عمومی وآزادی زندانیان سیاسی -عقیدتی را شما به مجلس ببرید ،تا ملت با شور وشعف از آنها استقبال کنند.اجازه ندهید این آزادی بگونه دیگر توام با … باشد ؟؟. خدای نا خواسته، در آن زمان هر ایرانی بگونه ئی عزادار خواهد بود !!.
جناب رئیس جمهور منتخب ، اگر مایل باشید نامه ئی را که درست یک سال قبل برای جناب محمد مرسی رئیس جمهور مصر از طریق سفارتشان ارسال نمودم را بحضور شما نیز تقدیم نمایم .” نامه کم و بیش بر همین مضمون بود ،به ایشان عرض کردم که در مصر تنها اخوان المسلمینی ها انسان و مصری نیستند ، بر شماست که امروز تمامی نیروهای مصر را در اداره امور کشور شریک کنید ،از آن میترسم که براه ما بروید و انقلاب زیبایتان منجر به خون ریزیهای زشتی در سرزمین کهن سال مصر گردد و مردم بزرگ مصر از کرده خود پشیمان ؟ “. امروز ( پنجم جولای 2013) اولین 17 نفر مصری بیگناه نقش بر زمین شدند ،و جناب مرسی هم به سرنوشت جناب مبارک گرفتار شد !!. گرچه یکی از مقامات بلند پایه نظام فرمودند: که آقای مرسی باید همانند ما در همان ابتدای امر مبارکی هارا سلاخی ،و نهاد های موازی را ایجاد میکردند،اما ایشان از یک حقیقت غافلند ،این همان طناب ننگینی است که در سی و چند سال گذشته هر روز گره اش بدور گردن آن ملت و این نظام محکتمر میشود ،شرم آن اعدامها هرگز از پیشانی این نظام پاک نخواهد شد . آموزه قرآنی میگوید : حیات بخشیدن به یک اعدامی برابر حیات بخشیدن به بشریت هست، و برعکس گرفتن جان یک انسان مساوی اعدام بشریت خواهد بود .
آقای روحانی ،محترما بعرض شما میرسانم که ، تمامی شواهد نمایانگر این واقعیت هستند که این آخرین انتخابات مسالمت آمیز ملت ایران خواهد بود .یا به آنچه که گفتید عمل کنید ،یا حد اقل خواسته های بر حق این ملت را شما بمجلس ببرید. یا نظام به چنین مرحله از پذیرش واقعیت ها رسیده که زمان ،زمان سال 1357 ، حتی 1388 نیست و بایستی برای بقای خود و برون رفت کشور از این بن بست مرگ آور وباز یافت سرفرازی ایران به خواسته های بر حق این ملت جامه عمل بپوشد و یا در نهایت تاسف شاهد وضعیتی باشد که نه در شان ملت و نه در شان باورایرانیست . من نیک میدانم که بسیاری از همفکران محترم و عزیز من با تبسمی معنی دار به خوشبینی من پوز خندی خواهند زد !! اما انسان عاشق همیشه دنیا را از پشت عینک عقلا نمیبیند . من عاشق ایرانم و در این باب اگر به نقصان عقل و خوشباوری متهم شوم مفتخرا این اتهام را میپذیرم .
اگر جناب رهبربه این حقیقت که در نهایت دیر یا زود بواقعیت خواهد پیوست اعتقاد ندارند از ایشان دعوت کنید که سری به یکی از گورستانهای کشور بزنند و از نزدیک ملاحظه فرمایند که تمامی همراهان ایشان اکنون بزیر خروارها خاک سرد در انتظار بازگشت و روبرو شدن با نتیجه اعمالشان هستند ،و ایشان نیز از این قاعده مستثنی نیستند .این ملت انقلاب کرد تا خود تصمیم بگیرد و نه فقط یکنفر بجای 80 ملیون !!.
در پایان آرزوی هدایت برای همگان و سربلندی ایران و ایرانی از پیشگاه خداوند بزرگ را مسئلت دارم . حتمی که دوست شما هستم و عاشق وطنم .
آمریکا جولای 2013 . نادرانتظام