back to top
خانهدیدگاه هامحمد نوری زاد: فرقه ی ضالّه ی مضلّه

محمد نوری زاد: فرقه ی ضالّه ی مضلّه

noorizad mohammad 1 به نقل از وب سایت رسمی محمد نوری زاد:

من همچنان به شوخی بودن خبر این فتوا و سایر فتاوای منتشر شده در خبرگزاری تسنیم امید دارم. وگرنه اگر این خبر درست باشد و این فتاوا از جانب ایشان صادر شده باشند، باید نشست و خاک همه ی عالم را ذره ذره جمع کرد و یکجا بر سر افشاند و از خدای خالقِ عقل تا خود قیامت پوزشخواهی کرد.

فتاوایی که اخیراً از جناب رهبری منتشر شده، نشان می دهد که مراتب علمی ای که در میان مراجعِ ما دست بدست می شود – حتی در ابتدایی ترین وجهش – به آنچنان سکته ی دردناک مغزی ای فروشده است که بیرون خزیدن از این ورطه ی هولناک، مگر به سوختن و هدرشدن و بخاک افتادن دهها نسل ایرانی و شیعی میسر شود. من اول بار که این فتاوا را دیدم گمان بردم که مطایبه ای و طنزی صورت پذیرفته است و جماعتی از سرِ شوخی و مزاح سربسرِ حضرت ایشان گذارده اند. تحقیق که کردم دیدم نخیر، سرِ چشمه، “خبرگزاری تسنیم” است که همت کرده و به جمع آوری تازه ترین فتاوای رهبر مسلمین جهان دست برده است. و این یعنی: کمی آنسوتر، فتاوای دیگری از این دست نیز یافت می شود بیا و ببین!

در میان این فتاوای بهت انگیز و پت و پهن و کاملاً مناسب حال بشرِ هزاره ی سوم، دیدم جناب ایشان افاضه فرموده اند: “….. گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌گردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است….”

من همچنان به شوخی بودن خبر این فتوا و سایر فتاوای منتشر شده در خبرگزاری تسنیم امید دارم. وگرنه اگر این خبر درست باشد و این فتاوا از جانب ایشان صادر شده باشند، باید نشست و خاک همه ی عالم را ذره ذره جمع کرد و یکجا بر سر افشاند و از خدای خالقِ عقل تا خود قیامت پوزشخواهی کرد. درباره ی فتوای فوق بگویم: چهار ستون این فتوای معکوس، بر مفسده استوار است. یعنی مغز و متن این فتوا، هم در ادامه ی پروژه ی مستمرِ خرکردن مردم است، و هم به زیر بغل مسئولین پلید و دزد و آلوده ی دولت اسلامی داربست زدن.

باز دیدم جناب ایشان همچنان در عرصه ی افتاء بر نجس بودن و ممنوعیت معاشرت با اهالیِ فرقه های ضالّه ی مضلّه اصرار می ورزند، بد ندیدم من نیز به یک فرقه ی ضالّه ی مضلّه ی مشخص و پرآوازه اشاره کنم تا رسماً پاسخ ایشان را در این خصوص استفتاء کرده باشم. پس برای این که پرسش من در میان هیاهوهای اخیر گم نشود، به مختصری از مفصل بندی پرسش خود اشاره می کنم و چشم براه پاسخ جناب ایشان می مانم:

“…… کسب نظر محمد نوری زاد – مسلمان – شیعه ی اثنی عشری – ساکن تهران – از مرجع گرانقدر عالم تشیع جناب حضرت آیت الله العظمی جناب آقا سید علی خامنه ای دامت افاضاته درباره چگونگی معاشرت و معامله با فرقه ی ضالّه ی مضلّه ای که در زیر به مختصری از شاکله ی ضلالتش اشاره می شود …. : “

حضرت آیت الله،

یک: این فرقه، در بهمن ماه سال پنجاه و هفت تأسیس گردید و از همان بدو تأسیس به آدمکشی روی برد و در یک ماراتن بزرگ و بی حساب و کتاب، به کشتار مخالفین خود پرداخت. اگر مایل باشید شخصاً شما را بر سرِ گورهای تک نفره و دستجمعیِ این مخالفین خواهم برد تا بدانید این فرقه از همان ابتدا به نوشیدن خون حریص تر از فروبردن اکسیژن بوده و هست.

دو: این فرقه با خلق شعارهای رنگینی چون نه شرقی نه غربی، به فریبکاری بزرگی دست برد. جوری که بلافاصله هم در آغوش غرب افتاد و هم اجازه داد گاوی باشد: نه تنها برای شیرنوشی، که برای زنده خواری شرق با محوریت روسیه و چین.

سه: این فرقه از بدو پیدایش، به اموال مردم جوری نگریسته است که ما معمولاً به ارث پدری خود می نگریم. این فرقه در دزدی و مصادره و بالاکشیدن اموال مردم به خلقِ شگردهای کم نظیر تاریخی توفیق یافته است که اگر مشتاق باشید در مرقومه ای مجزا به فهرست مطولی از اموال بالاکشیده شده ی مردم اشاره خواهم کرد.

چهار: این فرقه بجای همراهی و همدلی با مجامع جهانی و طرح دعواهای خود در کانون های حقوقی بین المللی و بجای فرابردن عقلانیت بجای شعار، به جنگی هشت ساله با همسایه ی غربی خود فروشد و به وساطت عقلای جهان اعتنا نکرد و در آن هشت سال تلخ و طولانی، عظیم ترین منابع انسانی و عاطفی و پولی وحیثیتی مردم را به باد داد. بزرگان این فرقه، هرگز به جان و مال مردم بها ندادند و تلاشی نکردند که: یک روز – آری یک روز – اگر این جنگ زودتر پایان پذیرد، یک انسان کمتر به خون می غلتد، یک عاطفه کمتر خراشیده می شود، یک زندگی کمتر متلاشی می گردد، یک حیثیت کمتر خدشه برمی دارد، و یک اسکناس کمتر می سوزد.

پنج: این فرقه بنای بقای خود را بر ترسانیدن مردم نهاده است. سانسور می کند بوفور. زندانی می کند بوفور. به حریم خصوصی مردم سرفرومی کند بوفور. نمایندگان مجلس را به گله ای بُز بدل می کند بوفور. قاضیان مرعوب و مأمور تربیت و اجیر می کند بوفور.

شش: رهبر این فرقه بیست و چهار سال است که به هیچ پرسش مردم پاسخ نگفته و به این که:…..آقاجان، طبق قانون قرار بود پنج سال نه ده سال رهبر باشی نه مادام العمر، بس است دیگر تو را به جدت…..، هیچ اعتنایی نکرده است.

هفت: رهبر این فرقه تمامی سرنخ های مملکت را به اراده ی خود بند کرده است و در ازای همه ی اختیاراتی که برای خود بلوکه کرده است کوچکترین اعتنایی به شأن پاسخگویی نکرده و نمی کند. یعنی نمی شود به رهبراین فرقه گفت: آقاجان، مسئولی گفته اند و مسئولیتی گفته اند و قانونی و پرسشی و پاسخی. هیچ. رهبر این فرقه اما با همان اختیاراتی که برای خود بلوکه کرده است، یک تنه بجای هفتاد میلیون نفر سخن می گوید و یک تنه بجای همانان تصمیم می گیرد.

هشت: دستگاههای مخوف رهبر این فرقه و بازوهای نظامی اش تا توانسته اند هم آدم کشته اند و هم قاچاق کرده اند و هم مردم را زده اند و زندانی کرده اند و مالشان را بالا کشیده اند.

نه: رهبر این فرقه شخصاً دست به جیب مردم برده و پولهای آنها را برداشته و به جاهای مختلف بذل و بخشش کرده است. بویژه بخش هنگفتی از پول مردم را در قمار هسته ای باخته و بخشی دیگر را به جیب بشار اسد قاتل تپانده است تا پیش چشم اسراییلِ لمیده بر صندلیِ عقل، سوریه را شخم بزند.

ده: رهبر این فرقه وسیستم پلیسی ای که بر کل کشور مسلط کرده، زبان مردم را در یک پروژه ی ملی به لکنت انداخته و با زندانی کردن رهبران مخالفان، نه که هیچ مفری برای صلح و آشتی و همدلی و گذشت و مدارا قائل نشده بل با برکشیدن آدمهای کودن و نامتعادل، کشور را به هزارتوی فلاکت و بیماری های اخلاقی و بدهکاری و بیکاری و تحریم های بین المللی فروفرستاده و سرمایه های بی بازگشت کشور را تباه فرموده است.

یازده: سیاست های این فرقه، باعث شده که شعله ی علم و فناوری در کشور فروکشیده شود و بجای آن خرافه و رسم مداحی و رویه های مبتنی بر ریاکاری فزونی بگیرد. اجبار در مظاهر سطحی دین بصورت ملی درآمده و مردمان مجبورند به گونه ای تظاهرکنند که: مفتیان و علامگان پوک مغزاین فرقه تحکم می کنند.

دوازده: این فرقه، تنها و تنها به خود و به همفکران معدود خود بها می دهد و همه ی آنانی را که مختصر زاویه ای با رهبر این فرقه دارند یا از هستی ساقطشان کرده یا به زندانشان انداخته یا اموالشان را روفته یا خانه نشینشان کرده یا به مهاجرتی ناخواسته مجبورشان کرده است.

حضرت آیت الله،

این دوازده بند، مختصری از وجوه ضلالت این فرقه ی ضالّه ی مضلّه است. اکنون شما بفرمایید آیا ما مجاز به معاشرت و همنشینی و داد و ستد با این فرقه و رهبر آن هستیم یا نه؟

با احترام و ادب:

محمد نوری زاد

دهم مرداد سال نود و دو

تهران

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید