١٣٩٢/٠۶/١۶- محمد جلالی چیمه(م.سحر): چون در چنین حکومتی تنها کافی ست که تو مؤمن باشی یا تظاهر به ایمان کنی!
اما مؤمن بودن اگر به معنای صداقت در ایمان باشد ، در چنین نظام هایی آمد و نیامد دارد:
نخست برای این که ایمان تو می باید دقیقا بر ایمان حاکمان منطبق باشد یعنی می باید برداشت و تفسیر تو از موضوع ایمانت (دین ـ اعتقاد) با برداشت و تفسیری که منافع حاکمان از پیش تعیین کرده اند انطباق کامل داشته باشد.
زیرا اگر جز این باشد و چنانچه تن به انطباق با مذهب مختار یعنی برداشت و تفسیر حکومت از دین ندهی با دو راه روبرو خواهی بود:
یا ناگزیر تن به سکوت خواهی داد و در این صورت به اصالت اعتقادی و به تمامیت ایمانت یعنی به هویت فردی خودت پشت خواهی کرد تا از حکومتگران گدایی امتیاز و موقعیت کنی،
یا مقاومت خواهی کرد که در این صورت از دایرۀ خودی ها و سپس از دایرهء برخورداران از همۀ حقوق اجتماعی و سیاسی و شهروندی ات حذف خواهی شد.
پس کلاه صاحبان ایمانِ درست و اصیل، در یک حکومت دینی پسِ معرکه و پل آنان آن ور آب است.
بنابراین برای ماندن در حلقۀ خودی های حکومت دینی، یک راه بیشتر نیست و آن این است که به برداشت و تفسیر رسمی و به مذهب مختار یعنی به ارزشهایی که با هدف گسترش منافع اهل قدرت رواج می یابد تسلیم شوی و در برابر آنان کُرنش کنی به ناگزیر به جرگۀ سفلگان و ناراستان بپیوندی و به جامۀ آنان درآیی.
چنین کاری البته برای مؤمنان اصیل و به کسانی که به اصول پایه ای و اخلاقی و پرتسیپ های فکری و نظری و اعتقادی و آرمانی خود پایبندند، بسیار دشوار و درحکم خودکشی ست.
اما برای مردم ناداشت و پَست و سفله و بی ارزش و دروغگو و بی اخلاق، دعوی ایمان داری و دعوی خدا شناسی و دعوی تقوا به راحتی آب خوردن است.
آنها یعنی سفلگان و پست عنصر ها و دروغگو ها و فرصت طلب های بی همه چیز، راحت و یک شبه بدل به مؤمنان و معتقدان به مذهب مختار و به تفسیر و برداشت اعتقادی و دینی حاکمان می شوند و آنها که تا همین شب پیش، به قول سعدی منکری نبود که نمی کردند و مسکری نبود که نمی خوردند به سرعت برق جامه ایمان می پوشند و به نماز می ایستند و قرآن را از حفظ می کنند و شلاق و چماق به دست می گیرند و در برابر حجره قاضی شرع به صف می ایستند تا مجری احکام او شوند.
زیرا تنها پرنسیپ و اصلی که چنین موجودات به آنا پایبندند منافع شخصی و موقعیت فردی آنان برای کسب مال و جاه است.
در انقلابی که در سال 57 رخ داد و ملاها صاحب آن شدند دیدیم که یک شبه پست ترین موجودات و بی شرم ترین و دروغگوترین و سفله ترین و وقیح ترین افراد ریش گذاشتند و روی پیشانی شان به سرعت پینه بست و ولالضاللللییین شان از کوچه به خیابان و از خیابان به میدان و از میدان به کمیته ها و از کمیته ها به رسته های مسلح و چماقدار سرکوبگر رسید.
بنا براین حکومت دینی نه حکومت مؤمنان اصیل و شریف که حکومت دروغگویان و اراذل است و ما ایرانی ها این حقیقت را به چشم خود دیدیم و با پوست و گوشت و کفنمان لمس کرده ایم.
محال است که بشود در یک حکومت دینی یک انسان یافت.
مگر این که از فرط بلاهت روح خود را صد در صد به ملایان و مفتیان و متولیان دین حاکم و مدعیان مذهب مختار واگذار کرده بوده باشد!
والسلام
م.سحر
7/9/2013
منبع: صفحه فیس بوک م.سحر(Mohammad Djalali)