به تازگی آقای روحانی گفته اند: “این دولت, دولت راستگویان است و همه واقعیتها را برای مردم توضیح خواهد داد. چه واقعیتهایی که خوشحالکننده باشد و چه آنها که خیلی مردم را خوشحال نکند.”
مردم در ایران سال ۸۸ تقلب بزرگ را با چشم خویش دیدند، جنبش بزرگی که در پی آن تقلب بزرگ به وجود آمد را دیدند، اما آقای روحانی مثل یک روباه میگوید هیچ تقلبی نشده بود و احمدی نژاد منتخب واقعی آن انتخابات بود!! در مورد حرف احمدی نژاد که گفته که در سرکوب آن جنبش نقشی نداشته حرفی نمیزند! اگر احمدی نژاد در آن سرکوب نقش نداشت چه کسانی نقش داشتند!؟ چرا آقای روحانی که میگوید به مردم حقیقت را خواهد گفت با دروغ گفتن شروع کرده آیا این حداقل چون و چرا کردن را هم فکر میکند مردم از دست دادهاند؟ بچه که بودم مادر بزرگم برایم داستان آقا روباه را تعریف میکرد که به شهر حیوانات میاید همه میترسند ولی او داد میزده رفتم به بیت الله و توبه کردم خوب و بد دنیا را، و حیوانات را به خانه خود برای شام دعوت کرد، هرکدام از حیوانات که گول آقا روباه را خورد شکار او شد. سوال این است چرا آقای روحانی تمام همت خود را گذاشته بگوید در انتخابات قبلی تقلبی نشده بود؟ این ماموریت برای دروغگویی را چه کسی به او سپرده؟ هدف از این دروغگویی آن هم جلوی چشم مردم با وجود شهدای جنبش ۸۸ چیست؟ پاسخ این سوال را باید از دهان خانم زهرا رهنورد شنید، چندی بعد از تقلب بزرگ در سال ۸۸ ایشان حرفی زدند که “اصلاحطلبان” که با اینکه خود را علاقه مند به آقای موسوی و خانم رهنورد معرفی میکنند، سعی کرده و میکنند تا میشود آن سخن را سانسور کنند! چون آنها هم این نظام استبدادی را که خود در کنار خمینی پایه گذشتهاند را “مقدّس” مینامند! و هیچگاه نمی خواهند که این نظام تغییر کند. خانم زهرا رهنورد گفته بودند “بهتر شد که همسر من در پی این تقلب بزرگ رییس جمهور نشد چون کار زیادی در این نظام از او بر نمیآمد ولی با این تقلب بزرگ ۳۰ سال جنایت افشا شد” این حرف ایشان دو قسمت مهم دارد: ۱- در نظام ولایت مطلقه فقیه از هیچکس برای خدمت به مردم و دفاع از حقوق شهروندی آنان و حقوق ملی کاری بر نمیاید. ۲- ۳۰ سال جنایت افشا شد. من با ایشان در این مطلبشان موافق هستم و ۳۲ سال است این حرف را تکرار کرده و میکنم. باید بدانیم در هر جامعهای اندازه آزادی و استقلال را میتوان با آزادی و استقلال زن در آن جامعه اندازه گرفت، هر چه زنان در تعیین سرنوشت خویش و وطنشان آزاد و مستقل باشند آن جامعه آزاد و مستقل خواهد بود، جالب توجه است که از آغاز ریاست جمهوری آقای روحانی ظلم به زنان چند برابر شده. تا وقتی گول روباه را میخوریم و خود را قانع میکنیم که ناتوان هستیم و از ما کاری بر نمیاید فرصتها را از دست میدهیم و ۳۰ سال جنایت کاملاً افشا نمیشود و تغییر ممکن نمیگردد! با ما است که تغییر کنیم، انسان دارای حقوقی ذاتی شویم. نه گفتن به ظلم را بیاموزیم ، تغییر کنیم تا تغییر دهیم.
باید به یاد بیاوریم که این ما ملت بودیم که اجازه دادیم تا کودتاها ممکن شود. لحظهای غفلت و عمری حسرت! حال وقت آن نیست که از خود بپرسیم که اگر در زمان مصدق بودیم مقابل کودتای سازمان سیا با همکاری شاه سابق چه میکردیم یا وقتی خمینی در پی درخواست همه پرسی رئیس جمهور که میخواست از مردم بپرسد آیا رئیس جمهور خود را میخواهند یا نه گفت اگر ۳۵ ملیون بگویند بله من خواهم گفت نه، چه میکردیم؟ یا وقتی برای طولانی کردن جنگ با عراق برای نابود کردن نسلی که انقلاب کرده بود چه کردیم؟ زمان که پایان جنگ بعد از کمتر از یک سال با پیروزی ایران، و عقب نشینی عراق در خاک خودش با پرداخت غرامت ممکن شد برای ساختن این استبداد سیاه گفتند “جنگ نعمت است”!! چه میکردیم؟ نباید فرصتها را از دست میدادیم و حال باید در فکر آینده از گذشته درس گرفت و تغییر را ممکن ساخت. برای مسلمان در قران گناه مظلوم از ظالم بیشتر شناخته شده، چرا که اگر مظلوم ظلم را نپذیرد ظالمی به وجود نمیاید، پس اگر ظالم است، مقصریم و باید جبران کنیم و از تجربه بیاموزیم.
باید عمل کرد و ایستاد تا به نتیجه برسیم، در داستان ضحاک حکیم فردوسی، جامعه باور کرده بود که کمترین بها برای تحمل ضحاک، دادن ۲ جوان از هر خانواده برای مارهای ضحاک است، و مخالف حرکت بود، کاوه آهنگری که سیاسی هم نیست، وقتی نوبت به او میرسد میگوید نه، و نه کاوه حرف دل همه مردم میشود، با آنکه از جنبش جامعه را میترساندند جنبش به وجود آمد و بساط ضحاک جمع شد. تاریخ پیامبران هم همین بوده، تغییر دادن انسانها به یاد اوردیشان که انسان هستند، که تمامی فرشتگان مقابلش سجده کردند که دارای حقوق است و نباید که وسیله “دین”، “مرام”، “علم” یا هر چیز دیگر شود حتا در وحشیترین قبائل، مثل عربهای قبل اسلام، تغییر ممکن میشود و جینبش همگانی بساط دستگاه استبدادی را بر میاندازد. روش موفق در تاریخ زیاد است پس باید ایستاد و البته زیگ و زاگ به نام “واقع گرائی” نزد تا بیان شفاف باشد. باید نه گفتن، به زور گویی و زورپرستی را آموخت و اجرا کرد. پیروزی ممکن است.
شاد باشید.
حمید