بر قدیر ِ بی دلان دل را ، نبند
شب نگردد روز ِ آنها بی گزند
عید ِ آنان از بلور ِ اشگ پُر
خوش وضو گیرند با این آب کُر
کِی علی را شرم دارند از حضور؟
از خشونت ها کجا گشتند ، دور ؟
دختران ِ آفتاب و این جفا
عیدتان پُر شور ، یاران خدا
آن خدایی را که خود پرداختید
قلبی از آهن برایش ساختید
دختران ِ این وطن ، یک رشته اند
زین نمط آنها ، هزاران کِشته اند
دست ِ روحانی اگر با مردم است
دست ِ بالا تر چو نیش ِ کژدم است
دولتی خنثی است ، ترکیبش ببین
ناصبی ها را گُذیده ، خوشه چین
نرمشی گر هست ، آن با دشمن است
ظلم و جور و دارها ، سهم ِ من است
داریوش لعل ریاحی
سوم آبان 1392
dlr1266@hotmail.com