back to top
خانهدیدگاه هاکیوان کابلی: ابراهیم نبوی، امیرانتظام و سکوت اصلاح طلبان

کیوان کابلی: ابراهیم نبوی، امیرانتظام و سکوت اصلاح طلبان

amirentezam Abbas

ابراهیم نبوی در صفحه فیسبوک خود مطلبی در مورد آقای امیرانتظام نوشته و از ظلم و ستمی که در سی سال گذشته در نظام ولایت فقیه بر وی رفته سخن گفته است. نبوی میگوید زمانیکه در وزارت کشور کار می کرد و مامور ناطق نوری بود، به پرونده امیر انتظام دسترسی داشت و دریافت که او بیگناه است و زندان و شکنجه ای که بر وی اعمال شده چقدر ناعادلانه بوده است.

نبوی در این نوشته بعنوان کسیکه بی گناهی امیر انتظام را به مسئولین گزارش کرده از خود یاد می کند و از همه کسانی که در این سی سال از این زندانی بی گناه حمایت نکرده اند، بشدت انتقاد میکند. درد و دل فیسبوکی نبوی در مورد آقای امیر انتظام، جزء بسیار کوچکی از ظلم و جورهایی که در اوایل انقلاب توسط جنایتکاران حاکم بر مخالفان رژیم رفته است را به نمایش می گذارد. این اولین باری است که یکی از اصلاح طلبانی که به بیرون از نظام پرتاپ شده ، شروع به روایت داستانی می کند، که بیگمان هزاران مورد از این دست تاکنون در محاق سکوت مانده است.

پس از شکست خط اصلاحات در دوران خاتمی، بسیاری از اصلاح طلبان که در روزنامه های دو خردادی چهره شده بودند، مجبور به ترک ایران شدند. برخی از وابستگان این جناح ها نیز از 14-15 سال پیش که تصفیه های جناحی شروع شد به خارج آمدند و تحت حمایت موسسات بی شمار غربی و با دریافت حمایت های مالی و سیاسی، مشغول گذران زندگی در تبعید بوده و در اکثر موارد، با گرفتن ژست دموکراسی خواهی، مدافع اصلاح طلبی در چهارچوب نظام هستند. فراموش نکنیم که جناح خط امام، طرفداران رفسنجانی و بعد جناح دوم خرداد موسوم به اصلاح طلبان، نزدیک به 24 سال مسئولیت اجرائی کشور را در اختیار داشته اند و بطور مستقیم در ترورهای خارج کشوری (کشتار مخالفین سیاسی یا تروریسم در سراسر جهان)، سرکوب و جنایت در داخل، غارت سرمایه های ملی، طراحی و ادامه برنامه هسته ای همراه با صرف میلیاردها دلار از سرمایه های کشور و دادن باج های کلان به دلالان خارجی بمنظور دستیابی به بمب اتمی، نقش داشته اند.  اما آنچه که می توان از آن به عنوان یک قرارداد ناگفته میان اکثر این اصلاح طلبان اخراج شده از جمهوری اسلامی یاد کرد، سکوت همه جانبه آنان در همه موارد یاد شده است.

این حرکت ابراهیم نبوی در گفتن داستان امیر انتظام مثبت است گرچه حتی برای دادن نمره بیست به خودش باشد. بدون شک شروع سخن گفتن توسط نبوی می تواند سرآعازی برای تشویق دیگر اصلاح طلبانی باشد که در طول دو دهه گذشته، پس از خارج شدن از جلد بنیادگرایی اسلامی در لباس روشنفکری از نوع ولتر و هابرماس ظاهر شدند. مهم نیست که اگر در ابتدا، از نقش خود هم نگویند.

***

 

آقای نبوی، شروع به حرف زدن کنید. بگذارید افکار عمومی در ایران و جهان بداند که خمینی و رژیم جنیاتکارش با نام اسلام چه بر سر فرزندان این خاک و بوم آوردند. اشکالی ندارد که برای پنهان کردن خود، جفایی که بر امیرانتظام رفته است را یکی از دلایل استعفای خود از وزارت کشور خمینی اعلام کنید. کسی اکنون نمی پرسد چرا در تمام این سالهایی که خارج از ایران بودید، از امیرانتظام حرفی به میان نیاوردید. کسی به دل، بد راه نمی دهد که شاید دلیل گفتن داستان آن دوران امیرانتظام، اکنون مطرح کردن دیدار وی از گیلانی جنایتکار در بیمارستان و جا انداختن مفهوم “ببخش و فراموش کن،” باشد. بیایید بگویید. اگر خواستید می توانید وقایع را بصورت داستان از زبان سوم شخص مفرد بنویسید. دیگر دوستانتان را نیز به  گفتن روایت ظلم و ستمهای اعمال شده بر مخالفان جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته تشویق کنید. اشکالی ندارد، بگویید که گروههای سیاسی آن دوران به امیر انتظام اجحاف کردند، اگر این دروغها می تواند دهانتان را برای نقل جنایتهای آن دوران باز کند.

حال به کارنامه شما و دوستان اصلاح طلبتان در این مدت در خارج از کشور نگاه کنیم. آیا تاکنون شنیده اید که مثلا برادران خط امامی سابق که از دیوار سفارت بالا رفتند و اکنون در دانشگاههای آمریکا درس پرهیز از خشونت میدهند یک بار برای اطلاع همگان از نحوه طراحی و اجرای حمله به سفارت و نقش نهادهای پشت پرده در این داستان سخن گویند؟

برنامه هسته ای در زمان میر حسین موسوی شروع شد و بویژه پرداخت میلیاردها دلار به عبدالقادر خان در زمان رفسنجانی بود. تاکنون شنیده اید کسی در این مورد لب از لب بازکرده باشد؟

اکبر گنجی در اوج ترور مخالفین در اروپا و بویژه در ترکیه، رایزن فرهنگی در سفارت رژیم در ترکیه بود. آیا تاکنون ایشان حاضر شده از مسائلی که در آن خانه جنایت و ترور انجام میشود سخن بگوید؟ بقیه براداران و خواهران ارزشی که در سفارت خانه های اروپائی رژیم و در وزارت اطلاعات مشغول بکار بوده اند نیز گویا نه در این جنایات سهم داشته اند و نه از آن باخبر بوده اند.

جناح خط امام (یعنی همین اصلاح طلبان کنونی) بنیانگذار وزارت اطلاعات بود و نقش درجه اول در جنایات دهه شصت در زندانها داشت. تاکنون شنیده اید یکی از آنان که به خارج آمده و از هابرماس سخن می گوید، کلامی در مورد آن جنایات هولناک گفته باشد؟

بهمین ترتیب، سکوت کامل آنان در مورد تشکیل حزب الله لبنان، حراج نفت و دهها سیاست ضد ایرانی که کشورمان را به خاک سیاه نشانده است.

اگر واقعا می خواهید که مفهوم “ببخش و فراموش کن” را در میان هموطنان جا بیاندازید، لااقل شروع به نقل داستانهایی از این دست کنید. آخر نمی شود، که هیچ نگویید و بدون طلب بخشش از مردم بخواهید که ببخشند و فراموش کنند. از آقای نوریزاد یاد بگیرید. به سخنرانی او در سالگرد کشته شدن ستار بهشتی توسط جنایتکاران حاکم گوش کنید. آقای نوریزاد می تواند طلب بخشش کند نه شمایی که لبان خود را در مورد زندان و شکنجه و اعدام، دخالتهای تروریستی و برنامه هسته ای مهر و موم کرده اید.

سپس بعد از آنکه در این موارد سخن گفتید، به خودتان بپردازید. آقای نبوی. شما سالها در این نظام کار کرده اید و با لاجوردی نیز محشور بوده اید. اما بجز همین نوشته فیسبوکی که به خودتان نمره بیست داده اید، آیا تاکنون مطلبی در مورد جنایات بی شمار همکاران سابق خود، از لاجوردی تا ناطق نوری گفته اید؟

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید