back to top
خانهدیدگاه هاجمهوری اسلامی و خیانت به منافع ملی ایران در سیاست خارجی /...

جمهوری اسلامی و خیانت به منافع ملی ایران در سیاست خارجی / کاوه جویا

بتازگی محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ی رژیم جمهوری اسلامی اعلام داشته است که ایران برای مذاکره با کشور امارات متحده ی عربی درباره ی جزیره ی ابوموسی آمادگی دارد [۱]. این ابراز آمادگی بدون توضیح و شرط برای مذاکره درباره ی بخشی از سرزمین ایران با یک دولت بیگانه به لحاظ سیاست خارجی رفتار شگفت انگیزی است. اگر رژیم ایران ابوموسی را بخشی از خاک ایران می داند، دلیلی نیست که درباره ی آن با کشور دیگری مذاکره نماید. در روابط میان کشورها، مذاکره درباره ی بخشی از خاک یک کشور با کشور دیگر رفتار مرسومی نیست. برای نمونه کشور بریتانیا در اختلاف با آرژانتین بر سر جزایر فالکلند (مالویناس) مذاکره را مردود دانست، هرچند که طرف آرژانتینی دلایلی دایر بر مالکیت این جزایر ارائه کرده است. تنها در شرایط ویژه ای که کشور دارنده ی سرزمین  از سوی کشور دیگر در وضعیت بسیار ناگواری واقع شده، مثلاً در جنگ شکست خورده، یا اینکه با حریفی بسیار نیرومند تر از خود در مصاف افتاده و پشتیبانی هم ندارد، مواردی از مذاکره بر سر سرزمین روی داده، چنانکه برای نمونه کشور آلمان پس از شکست در جنگ جهانی نخست (۱۹۱۸ ـ ۱۹۱۴) ناچار به مذاکره با کشورهای پیروز (فرانسه، روسیه و بریتانیا) و انعقاد پیمان ورسای شد که طبق آن  بخش هایی از خاک آلمان به دیگر کشورها واگذار گردید [۳].  با نگاهی به شرایط دو کشور ایران و امارات، چنین وضع ناگوار و نابرابری برای ابران در برابر همسایه ی کوچک ساحلی خود ملاحظه نمی شود [۴]. لذا ابراز آمادگی محمد جواد ظریف برای مذاکره درباره ی ابوموسی کرداری ذلیلانه و از لحاظ سیاست خارجی مغایر با منافع ملی ایران است، چرا که اراده ی ایران در حفظ سرزمین خود را زیر سؤال می برد، بویژه که همین چند ماه پیش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رسماً و صریحاً اعلام کرده بود که ایران موضوع تمامیت ارضی و حاکمیت خویش بر جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابو موسی را قابل مذاکره نمی داند [۵].

این نه نخستین و نه بزرگترین مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی علیه منافع ملی ایران است. موارد بسیار کلان تری از سیاست های ضد ملی این رژیم در درازای ۳۵ سال حاکمیت ننگین آن روی داده است که نمونه هایی از آنها را برمی شمریم:

۱ ـ سهم ایران در دریای مازندران:

 ماجرای تاراج سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای مازندران (خزر)  توسط همسایگان ساحلی شمالی براستی یک تراژدی ملی است که عامل اصلی آن سیاست وطن فروشانه ی رژیم جمهوری اسلامی در این خصوص است. بنا به پیمان دوستی ۱۹۲۱ ایران و شوروی تمامی حقوق دو کشور از دریای مازندران، اعم از رو و کف این دریاچه [۶] به نسبت برابر متعلق به ایران و شوروی شناخته شد [۷]. از این رو نیمی از تمامی حقوق و منافع ناشی از دریای مازندران متعلق به ایران است و ایران در سراسر آن حق کشتیرانی دارد. پیمان ۱۹۴۰ بازرگانی و دریانوردی ایران و شوروی نیز مفاد پیمان ۱۹۲۱ درباره دریای مازندران را تأیید نمود.  پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ چهار کشور نوپای ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان بجای شوروی پیشین مجاور دریای مازندران شدند و جانشین حقوق شوروی بر این دریاچه گردیدند.

 روشن است که رویدادهای درونی یک کشور از جمله تجزیه ی آن به چند کشور، تغییری در حقوق همسایگان آن کشور پدید نمی آورد. این قاعده ی منطقی در حقوق بین الملل، در مبحث جانشینی کشورها، پذیرفته شده است. از این رو فروپاشی شوروی هیچ اثر حقوقی در حق ۵۰ درصدی ایران بر منابع دریای مازندران و کشتیرانی در سراسر آن ندارد. لیکن برخی از کشورهای تازه بنیاد ساحلی با ملاحظه ی ضعف حکومت جمهوری اسلامی و برخورد های زبونانه و ابلهانه ی مقامات سیاست خارجی ایران، به تصرفاتی بسیار بیش از سهم خود در این دریاچه پرداخته، حقوق ایران در آن را نادیده گرفتند. در برابر این قانون شکنی، دولت جمهوری اسلامی نه تنها مقاومتی نشان نداد، بلکه دولت محمد خاتمی بناگاه ۳۰ درصد از سرزمین ایران را به رایگان به کشورهای رقیب بخشید و در کنفرانس سال ۱۳۸۱عشق آباد سهم ایران از دریای مازندران را تنها ۲۰ درصد اعلام داشت [۸]!

کشورهای رقیب که این اندازه خواری و کودنی را از طرف ایرانی دیدند به همین هم راضی نشدند و سهم ۲۰ درصدی ایران را نیز مردود دانستند، تا اینکه باز بناگاه در سال ۱۳۸۶ منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ی دولت احمدی نژاد، سهم ایران از دریای مازندران را ۱۱/۳ درصد اعلام نمود [۹]! این موضع گیری شگفت انگیز به اندازه ای تکان دهنده بود که حتی برخی از مقامات رژیم را هم به گله و انتقاد واداشت [۱۰]. نکته ی فاجعه بار دیپلماسی دولت های جمهوری اسلامی درباره ی سهم ایران از دریای مازندران این است که با این عقب نشینی داوطلبانه تا مرز ۱۱ درصد، سهم ایران از منابع ارزشمند نفتی و گازی دریای مازندران چیزی در حد صفر خواهد بود. زیرا این منابع در آن سوی محدوده ی ۱۱/۳  درصدی اعلام شده قرار گرفته است.

۲ ـ  برپایی و ادامه ی جنگ هشت ساله با عراق:

 رژیم دیکتاتور صدام حسین با تهاجم به خاک ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آتش جنگی ویرانگر را افروخت. اما سادگی است که نقش رژیم جمهوری اسلامی، بویژه نقش شخص روح الله خمینی را، در آغاز این جنگ و خصوصاً در طولانی شدن آن از نظر دور داریم. خمینی و دیگر مقامات بالای رژیم او از همان اوایل روی کار آمدن به ضدیت آشکار با رژیم عراق پرداخته، مخالفان این رژیم را تحت پشتیبانی مادی و تبلیغاتی خویش گرفتند. خمینی از مدتها پیش از آغاز جنگ، صدام حسین را صریحاً  کافر خواند و از مخالفان او خواست رژیم عراق را سرنگون ساخته، صدام حسین را نابود نمایند  و به آنان قول یاری و پشتیبانی داد [۱۱]. افزون بر این رژیم جمهوری اسلامی فرصت های مناسبی را برای پایان دادن آبرومندانه به این جنگ خانمان برانداز  تباه ساخت، تا اینکه ناچار شد پس از ۸ سال کشتار و ویرانی و کشته و معلول شدن صدها هزار تن با ننگ و خواری آتش بس را پذیرفته، جام زهر را سرکشد [۱۲]. این سیاست ضد میهنی، که ایران را سالها از کاروان پیشرفت و تمدن جهانی عقب انداخت، بیگمان چیزی جز یک سیاست خارجی خیانت آمیز

نیست.

۳ ـبرنامه ی هسته ای:

برنامه ی ضد ملی هسته ای جمهوری اسلامی که تنها از عطش رهبران رژیم برای دستیابی به  جنگ افزار هسته ای و از این راه ماندگار ساختن این رژیم ننگین سرچشمه می گیرد، تا همینجا به صرف هزینه های نجومی از جیب مردم ایران، انزوای ایران در جهان و تحریم های کمرشکن اقتصادی انجامیده است  که همه ی اینها گذران زندگی را بر ایرانیان روز به روز دشوارتر می سازد. نه تنها جهان غرب، بلکه بسیاری از کشورهای دیگر جهان، از جمله همسایگان ایران، به دلیل بدبینی واقع بینانه به زمامداران جمهوری اسلامی و جاه طلبی های ایدئولوژیک آنان با این برنامه مخالف و با فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران همراهند، که دود این فشارها به چشم مردم ایران می رود.   هیچ انسان آگاهی نمی پذیرد که رژیم تبهکاری که ۳۵ سال است زندگی مردم ایران را تباه کرده، در اندیشه ی” تأمین انرژی برای نسل های آینده” ی  ایرانیان  باشد [۱۳] و هیچ خرد انسانی باور نمی کند که رژیمی که از فراهم کردن ساده ترین داروهای مورد نیاز جامعه، چون آنتی بیوتیک و داروی بیهوشی، ناتوان است [۱۴] بر آن است تا از طریق غنی سازی اورانیوم ایران را در پیشرفته ترین انواع  دارو های هسته ای ( پرتودارو) خودکفا سازد!

۴ ـ  گاز و نفت  پارس جنوبی:

منابع غنی گاز طبیعی میدان پارس جنوبی در خلیج فارس، که ایران و امیرنشین قطر مشترکاً حق بهره برداری از آن را دارند، سالها توسط قطر به تنهایی استخراج می شد و جمهوری اسلامی تنها نظاره می کرد! حتی امروز نیز میزان برداشت قطر از گاز این منطقه چندین برابر ایران است [۱۵] و در حالیکه قطر روزانه بیش از ۵۰۰ هزار بشکه نفت از پارس جنوبی برداشت می کند، ایران هنوز نفتی برداشت نکرده است [۱۶]! به گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی میزان برداشت همسایگان عرب ایران از میدان های مشترک نفت و گاز خلیج فارس ۹ برابر ایران است [۱۷]! این یعنی به یغما رفتن بازگشت ناپذیر دارایی ملی ایرانیان.

۵ ـ آب رود هیرمند:

رود مرزی هیرمند میان ایران و افغانستان، که بنا به قواعد حقوق بین الملل و توافقنامه های دو کشور هردو کشور ابران و افغانستان حق بهره برداری از آب آن را دارند، از زمان جدایی افغانستان از ایران چندین بار موضوع کشمکش هایی میان دو کشور گردیده که هر بار با گفتگو و توافق حل و فصل شده است. لیکن از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی آب هیرمند  پیوسته  به زیان ایران جریان یافته، بگونه ای که در دوران حکومت طالبان آب این رود تقریباً به کلی به روی ایران بسته شد و جمهوری اسلامی نتوانست حق کشاورزان رنجدیده ی ایرانی این ناحیه را در بهره برداری از آب هیرمند احقاق کند. خشکسالی ناشی از جلوگیری از روان  شدن هیرمند به سوی ایران تاکنون بسیاری از هم میهنان جنوب خاوری را از زندگی ساقط نموده است [۱۸].

 ۶ ـ  قرارداد کرسنت:

 قرارداد  فاجعه بار  فروش گاز میدان سلمان در خلیج فارس که در سال ۱۳۸۱ میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت اماراتی کرسنت  بسته شد، یکی از نمونه های لورفته ی تاراج منابع طبیعی ایران توسط جمهوری اسلامی  و به سود بیگانگان است. این قرارداد در زمان وزارت نفت بیژن نامدار زنگنه، که در دولت حسن روحانی نیز به همین سمت برگزیده شده است، منعقد گردید، تا بر پایه ی آن گاز طبیعی ایران برای دو دوره ی ۷ و ۱۸ ساله به قیمت ثابت بسیار ارزانتر از قیمت بازار به شرکت طرف معامله فروخته شود [۱۹]! جالب است که پس از افشاگری جناح محافظه کار رقیب درباره ی این قرارداد خائنانه و احضار بیژن زنگنه به عنوان وزیر مسؤول  به مجلس، وی اظهار داشت که نقشی در این قرار نداشته است [۲۰]!  روشن نیست که اگر وزیر نفت وقت مسؤولیتی در امضای این قرارداد نفتی نداشته، پس چه کسی از سوی ایران قرارداد را امضا کرده و چرا مجلس امضا کننده را به پاسخگویی  نمی خواند.  قرارداد کرسنت تنها یک نمونه از قرارداد های وطن فروشانه ی جمهوری اسلامی با طرف های خارجی است. اخبار جسته و گریخته ی فراوانی از تاراج گسترده ی دارایی های ملی ایرانیان به سود بیگانگان به بیرون درز نموده است  که به دلیل محرمانه نگاه داشتن قراردادهای خارجی از سوی رژیم آگاهی جامعی از آنها در دست نیست.

موارد یادشده ی بالا تنها چند نمونه ی مشخص از آسیب های کلان سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی به منافع ملی ایران هستند. موارد فراوان دیگری را می توان نام برد که منافع مشترک ایرانیان قربانی کارکرد رسوای رژیم در صحنه ی بین المللی شده است، از آن جمله  ترورهای برون مرزی و تبدیل سفارتخانه ها و کنسولگری های ایران به لانه های آدمکشان وزارت اطلاعات، کمک های مالی و جنگ افزاری کلان از خزانه ی کشور به گروه های تروریستی و افراطی غیر ایرانی، صرف هزینه های نجومی برای صدور ایدئولوژی متعفن انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر زیر عنوان صدور انقلاب،  پایمال ساختن معاهدات بین المللی حقوق بشر، پشتیبانی نظامی و مالی از رژیم ضد مردمی بشار اسد در سوریه،  ماجرای انتقال محموله ی  ۱۸ و نیم  میلیارد دلاری پول و طلا به ترکیه [۲۱]، انتقال دارایی های عمومی تاراج شده توسط مقامات و وابستگان جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر.

آسیب های ناشی از کارکرد  خارجی جمهوری اسلامی به منافع کشور در ۳۵ سال گذشته به اندازه ای است که سیاست خارجی این رژیم را در قبال منافع ملی ایران می توان با جرأت سیاستی خیانت آمیز نامید. توجه و یادآوری این خیانت بویژه برای پاسخگویی به دیدگاه ظاهرالصلاحی که این رژیم را پشتیبان استقلال ایران خوانده، ایرانیان را بیم می دهد که تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی مغایر منافع ملی و همراهی با بیگانگان است، ضروری است. هیج دشمنی برای منافع ملی ایران بزرگتر و واقعی تر از رژیم ننگین جمهوری اسلامی نیست.

۲۴  آذر ۱۳۹۲ خورشیدی

زیر نویس ها:

            http ://www.tabnak.ir/fa/news/361642  [1]

http ://www.bbc.co.uk/news/uk-16320959            [2]

[3]    در سده های گذشته مورد فروش سرزمین نیز وجود داشت، که در زمان معاصر رایج نیست، مانند فروش سرزمین آلاسکا توسط روسیه به آمریکا در سال 1867. در مواردی چون جدایی سودان جنوبی از سودان با رأی مردم سودان جنوبی در سال 2011، مذاکرات مربوط  نه با کشور بیگانه، بلکه میان دو طرف سودانی صورت گرفت و کشورهای ثالث تنها نقش میانجی داشتند.

مساحت امارات حدود یک بیستم و جمعیت آن حدود یک چهاردهم ایران ا           [4]

http ://www.yjc.ir/fa/news/4278525                  [5]

[6]    دریای مازندران از دید جغرافیایی دریاچه است، زیرا از لحاظ طبیعی محصور در خشکی است و به دریای آزاد راه ندارد.

[7]     بویژه فصل سوم پیمان دوستی 1921 که دو کشور ایران و شوروی را در آب های مرزی دارای حقوق برابر شمرده است

   دریای دغدغه، همشهری، 6/3/1382    [8]

 [9]     روزنامه ی اعتماد  10/10/1386، ص 1

http://www.icana.ir/Fa/News/182859  [10]

http ://www.youtube.com/watch?v=zJzpWjuf3Gs    [11]

http ://www.cloob.com/timeline/article_29109_7436            [12]

[13]      علی خامنه ای اعلام داشته است که برنامه ی هسته ای ایران برای تأمین انرژی مورد نیاز نسل های آینده است.                
http ://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3378         

http ://www.asriran.com/fa/news/284565                      [14]

http ://www.khabaronline.ir/detail/176034                    [15]

http ://www.ghatreh.com/news/nn16530550                [16]

http ://www.tabnak.ir/fa/news/296094            [17]

http://www.dw.de//a-17129583 [18]

[19]
http ://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920518000170
  [20]
http ://www.jamejamonline.ir/NewsPreview/1277762882249225883

[21]
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=57439

http://kave-jooya.blogspot.de

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید