١٣٩٢/٠٨/٢٠- محمود رفیع:
زندانیان مظلوم؟ تحریمهای ظالمانه؟ در این نوشته به نمونههایی اشاره میشود تا معلوم گردد «زندانیان مظلوم» چه کسانی هستند و «تحریمهای مظلومانه» که رژیم و دولت حسن روحانی این روزها در ژنو برای لغو آنها تلاش میکنند علیه چه افرادیست. در حال حاضر 490 نهاد و مؤسسه و 105 شخص حقیقی از اعضای دستگاه رژیم اسلامی در فهرست تحریمهای پرونده اتمی قرار دارند. این لیست نقش نیروهای قضایی، امنیتی و نظامی رژیم را که برای لغو تحریمها علیه خود تلاش میکنند، بیش از پیش در سرکوب مردم و پیدایش شرایط کنونی نشان میدهد.
صد روز ریاست جمهوری حسن فریدون که روحانی است به زودی به پایان میرسد. در این سه ماه و اندی ما نه تنها شاهد تغییر و تحولی و یا حتا نشان دادن ارادهای برای تغییر در شرایط داخلی نبودیم بلکه پا به پای مذاکرات اتمی در ژنو، پیگرد و اعدام بود که جریان داشت و دارد. به گزارش رسانهها و نهادهای حقوق بشری در طول این صد روز، صدها تن در سراسر ایران، از جمله زندانیان سیاسی و امنیتی در استانهای مرزی کشور اعدام شدند.
جامعۀ دفاع ازحقوق بشر در ایران، براین باوراست که در نظام اسلامی، نه تنها آزادی انتخابات، بلکه آزادی مطبوعات و بیان، آزادی جوانان، دانشجویان و زنان، آزادی اقلیت های قومی ومذهبی، آزادی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به طورکلی آزادی وجود ندارد. در این نظام، انتخابات واژهای است تحریف شده. جامعۀ دفاع از حقوق بشر در ایران، بارها در گفتار و نوشتارهای خود، به این اصل اشاره نموده که شورای نگهبان عده ای را کاندید می کند، مردم موظف اند یکی از این نامزدها را گزینش کنند. در «انتخابات» ریاست جمهوری یازدهم نیز که 24 خرداد 92 برگزار شد، هشت تن از طرف افرادی مانند احمد جنتی، محمد یزدی ، سیدمحمودهاشمی شاهرودی ، محمد مؤمن که ازطرف خامنه ای در شورای نگهبان گماشته شدهاند، معرفی شدند و از بین آنها حسن فریدون که روحانی است، بنا بر توافق قبلی، از صندوقهای رأی در آمد.
قبل از این گزینش عده ای به محمد خاتمی، رییس جمهوری دو دوره پیش از احمدی نژاد، عریضه نوشتند که او خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری اسلامی کند. وی گفت: «ما نمی خواهیم نظام بر بیفتد، این نظام را قبول داریم». عده ای دیگر، گزینش شورای نگهبان را به حساب خود نوشتند و کاندیدای این شورا را از خود دانسته و مرتب از طرف مردم عریضه نگاری می کنند.
همواره چنین بوده است که هر بار بحران در نظام اسلامی تشدید یافت و ساختار جمهوری اسلامی با خطر روبرو شد، رژیم با سرمشق قرار دادن «از این ستون به آن ستون فرج است» دست به تزویر زد.
در این میان، چرا ما بایستی برای آرمان های انسانی مان قرن ها تلاش کنیم و در هر حرکتی که به شکست انجامید ، به خود ببالیم که: “تجربه خوبی شد”، اما هیچگاه در صدد بر نیائیم که ازاین تجربیات بیاموزیم و هر بار همان شیوه و همان راه را با همان عناصر در پیش بگیریم.
گماشتگان بر مسند ریاست جمهوری اسلامی:
اعدام های 67 به مثابه جنایت علیه بشریت در دوران هشت ساله ریاست جمهوری علی خامنه ای (سال 60 تا 68) و نخست وزیرش میر حسین موسوی نورچشمی «امام» که مانند خمینی «ناظر» جنایات دهه شصت بودند، روی داد. بعد، هشت سال اکبر رفسنجانی، آنگاه هشت سال محمد خاتمی، سپس هشت سال محمود احمدی نژاد و امروز، حسن فریدون که روحانی است.
عریضه نویسان به همه اینها عریضه نوشته و مینویسند. حال نیز مدعیاند دوره «نوینی» آغاز شده و همگی برای «تغییر» صف کشیدهاند. معلوم نیست چه و که را می خواهند تغییر دهند. ملت را؟ این عناصر را؟ یا این که این نظام را؟ مگر چه اتفاقی افتاده است جز اینکه باز هم یکی از کاندیداهای شورای نگهبان به ریاست جمهوری گماشته شده است. یک “تدارکاتچی” جدید، مردی در جُرگه «تدبیر» و «امید»، همان که خامنه ای رهبر حزب الله در حکم اش نوشته است: «… مشارکت گسترده مردم و برگزیدن منتخب شایستهای که آزمون بیش از سه دهه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را در کارنامه خود نگاشته و از دوران مبارزات انقلابی تا دهه ها پس از پیروزی انقلاب، از سنگر روحانیت به مقاومت در برابر دشمنان انقلاب پرداخته است، بدیهی است که آن رأی و این تنفیذ تا هنگامی است که ایشان به تعهد در پیمودن صراط مستقیمی که تا کنون در پیش داشته اند یعنی راه آرمانهای نظام اسلامی … و ایستادگی در برابر زورگویان و مستکبران پایبند باشند که به کمک الهی چنین خواهد بود، انشاءالله.”
او حتا از طاعت، بضاعت و جرئـت انتصاب همکار مورد اعتمادش، به عنوان وزیر عاجزاست. اولی را (جعفر میلی منفرد) راه یافتگان به مجلس رد کردند. با دومی (جعفر توفیقی) خامنه ای موافقت نکرد. بعد مجبور شد نفر سوم (فرجی دانا) را پیشنهاد کند و برای محکمکاری در معرفی او گفت: “فرجی دانا در محیطی مذهبی مثل قم پرورش یافته بخشی ازدوران زندگی اش در خدمت به سپاه پاسداران سپری شده”.
عدهای از چنین شخص بی اراده ای که اعمال و رفتارش طیق میل یا فرمان دیگری است، می خواهند حصاری را که در زمان همتای سابقاش بر پا شده است، از میان بردارد وگرنه «همه کسانی که درهشت سال گذشته (!) کشور را به وضع امروز رسا نده اند و حبس ها و حصرها را به وجود آورده اند… و تمام زندانیان شناخته شده و گمنامی که مظلومانه چهار سال گذشته را در زندان و محرومیت گذراندند، سود می برند…»!
تو گویی قبل از «هشت سال گذشته» کشور “گُل و بُلبل” بوده است. ترورهای خارج و داخل کشور، قتل عام سالهای 60 ، قتل های زنجیره ای سیاستمداران، روشنفکران و توقیف بیش از صدها روزنامه و نشریه، هزاران بازداشت و شکنجه و اعدام، موجهای جدید مهاجرت و آوارگی میلیونها ایرانی از خانه وکاشانه خود، انگار جزو کسانی نیستند «که مظلومانه چهارسال گذشته [را]… در زندان و محرومیت گذراندند».
زندانیان مظلوم!:
برای نمونه به زندانیان “مظلوم” مورد نظر این عریضه نویسان اشاره می کنیم: مصطفی تاج زاده “شناخته شده، مظلوم و محروم ” مرتب از داخل زندان و از درون سلول تحلیل می کند و برای مطبوعات خارج از کشور می فرستد و تازه به جنایتکاری مانند موسوی اردبیلی هم عریضه می نویسد که: «حضرت آیت الله موسوی اردبیلی، مقام محترم مرجعیت، ما مفتخریم که مسلمانیم و قرائت اهل بیت پیامبررا ازاسلام، عقلانی ترین، عادلانه ترین و عارفانه ترین تفسیر می دانیم که ترویج آن را حق خود و راه نجات بشریت ارزیابی می کنیم . از مرجعیت شیعه انتظار می رود در چنین هنگامه ای رسالت تاریخی خودرا یک بار دیگر به انجام رساند و با تنویرافکار عمومی مانع آن شود که خیزش بزرگ مسلمانان، [توجه کنید: نه ملت ایران!] بااستبداد دینی، به ضد خودش تبدیل شود.»
برای آشنایی با این “مرجع تقلید” که “رسالت تاریخی” دارد، به گفته های خود وی بدون هر گونه تفسیر اشاره می کنیم. روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 29 اردیبهشت 1369 نوشت: “آیت الله موسوی اردبیلی در مراسم نمازجمعه تهران گفت: «مبارزه با منکرات ریشه قرآنی دارد و جزو مسائلی است که از سالهای اول بعثت در اسلام این مسئله شروع و پیگیری شده است. در اسلام ما جزائیات داریم، حدود و قضا و … داریم اهمیتی که اسلام به مبارزه با منکرات داده است به دیگر بخش ها تا این اندازه نداده است. مجازات هایی که اسلام برای این بخش مشخص کرده است در جاهای دیگر نظیرش دیده نمی شود. برای آنهایی که همجنس باز هستند از مرد و زن، شدیدترین مجازات ها را در اسلام تعیین کرده اند. می دانید دراسلام با همجنس باز چگونه رفتار می کنند؟
بعد از ثابت شدن جرم، او را سرپا نگه می دارند و بعد با شمشیر او را به دو نیمه می کنند. بعد از مردن هیزم می آورند و جنازه او را می سوزانند و یا به بالای کوه می برند و از آن بالا به پائین پرتاب می کنند و قطعات جنازه را می سوزنند. و یا چاله ای را حفرمی کنند درون چاله آتش روشن می کنند و مجرم را درون آن می اندازند. ما در هیچ کدام از جرائم چنین مجازاتی را مشاهده نکردیم. مرد همجنس بازی را در زمان خلیفه دوم نزد او آوردند، او از حضرت علی پرسید چکار کنم؟ حضرت فرمود: او را با شمشیر بکشید. گردن اورا زدند خواستند جنازه را ببرند حضرت فرمود بقیه حد مانده است، هیزم بیاورید و جنازه را بسوزانید… در اسلام به شدت با منکرات مبارزه شده است و بنا بر این در مبارزه با بدحجابی و منکرات کمترین رحم، مروت و چشم پوشی نباید به خرج داد…»
آیا نباید نتیجه گرفت ک این مرد بیمار است؟ عریضه نوشتن به چنین آدم بیماری، بینش فکری نویسنده عریضه را می رساند. دوستی می گفت: ” تاج زاده از گذشته خود توبه کرده” باید به دوستم می گفتم “توبه قمارباز از بی پولی است”!
یکی دیگر از این زندانیان “مظلوم” فائزه دختر رفسنجانی است که این اواخر جلوی اسم اش می نویسد “زندانی سابق”! او نیز همراه با عدهای دیگر در عریضهای به اوباما رئیس جمهوری آمریکا خواستار برداشتن تحریمها شد. فائزه رفسنجانی اما تزویرمی کند. اول اینکه او به قول خودش که گفت «زندان برای من هتل بود» در «هتل» بود. درست همان گونه که رفیق دوست در “هتل اوین” بود. دوم اینکه اگر بخواهیم کمی با سوابق فائزه دختر رفسنجانی آشنا شویم، یاید سری به اعترافات امیر فرشاد ابراهیمی بزنیم. او از قول فائزه دختر رفسنجانی نوشته است: «… من می روم کیش پاتیناژبازی می کنم، سوار قایق می شوم، شما بیایید مثلاً از من مخفیانه فیلمبرداری کنید. بعداً فیلمش را همه جا پخش کنید… ما می رویم در مسجد نازی آباد سخنرانی می کنیم. [همراه با کرباسچی ] شما بیایید آنجا ما را بزنید…» فرشاد امیرابراهیمی میافزاید: «به ما پول می دادند تا برعلیه شان تبلیغ کنیم». حالا همین فائزه دختر رفسنجانی امروز جزو «زندانیان مظلوم» سابق هستند که خواستار لغو تحریمها شده اند.
تحریمهای ظالمانه!:
اگر بنا باشد در مقابل جنایت و جنایتکاران واکنشی صورت نگیرد، حتا در دورانی که ابزار پیگرد و محاکمه آنها وجود ندارد، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. دنیا نگران امنیت جهانی است. افکار عمومی جهان مانند مردم ایران مخالف خشونت و جنگ است. ملت ایران نیز چون سایر ملل جهان از جنایت و جنایتکاران گریزانند. اگر به لیست تحریم ها نظری بیندازیم خواهیم دید آنچه را رسانه های وابسته و سران نظام اسلامی به نام “تحریم های ظالمانه” معرفی میکنند، بخش عمدهای از آنها علیه خودشان است. به چند نمونه از این تحریمها اشاره میشود:
“تحریم نُه تن ازجنایتکاران سرکوبگر ایرانی و پلیس فتا ” که در روزنامه رسمی اتحادیه اروپا منتشر شده است، این افراد عبارتتند از : محمد سرفراز، معاون برون مرزی صدا و سیما و مدیر شبکه«پرس تی وی » ، حمید رضا عمادی، مسئول پخش « اعتراف های اجباری »، علی اشرف رشیدی اقدام، رئیس زندان اوین، اسدالله جعفری، دادستان ساری، مرتضی کیاستی و محمد باقر موسوی، دو قاضی دادگستری خوزستان، رضا موسوی تبار، معاون دادستان شیراز، عبدالصمد خرم آبادی، دبیر کارگروه مجرمانه اینترنتی (فتا). در دلایل تحریم خرم آبادی، به مرگ ستاربهشتی وبلاگ نویس ایرانی اشاره شده است، رحیم حمل بر، قاضی دادگاه تبریز.
اتحادیه اروپا تحریم های جدید را به دلیل «نقض خطرناک حقوق بشر» اعمال کرده و اتهامات تحریم شدگان را صدور احکام سنگین قضایی، شرایط بد زندان، ( نه آن «هُتل» که دختر رفسنجانی در آن بود)، پخش اعترافات اجباری متهمان در تلویزیون، سانسور و فیلترینگ سایت ها و… اعلام کرده است.
تعداد سرکوبگران و جنایتکاران حقیقی و حقوقی در رژیم اسلامی که در فهرست تحریم های اتحادیه اروپا قرار گرفته اند، به هشتاد و هفت تن میرسد: “به این لیست اضافه می شود نام شش پاسدار: “علی فدوی، پرویز فتاح، محمدرضا نقدی، محمد پاکپور، رستم قاسمی و حسین سلامی. پنج نهاد: سپاه پاسداران، فرماندهی موشکی الغدیر، ناصرین وحید، سپانیر و سپاه قدس” و به دنبال آن نام سی و چهار شرکت، سازمان و مؤسسه وابسته به این سرکوبگران آمده است. نام این افراد نیز در این لیست دیده می شود: “صادق محصولی وزیر کشور پیشین، حیدرمصلحی، مصطفی نجار و محمدحسینی، وزرای اطلاعات، کشور و ارشاد که در جنایت و سرکوب مردم و ارتشاء دست داشته اند”.
بنا به تحریم این افراد و شرکتها و نهادها از سوی اتحادیه اروپا، افرادی که نام آنها در این فهرست آمده، از ورود به بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا منع شده و حساب های بانکی آنها در بانکهای اروپایی مسدود می شود.
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران پیش از این نیز در گزارههای خود به اطلاع همگان رساند که «وزارت دارایی انگلیس اعلام کرده است که علاوه بر دارایی منصور ارباب سیار، شهروند آمریکایی دارای پاسپورت ایرانی، و غلام شکوری، عضو سپاه فدس، داراییهای حامد عبداللهی افسر سپاه قدس، عبدالرضا شهابی و قاسم سلیمانی از فرماندهان سپاه قدس را نیز مسدود کرده است.” لیست این تحریمها بسیار طولانی و از حوصله خوانندگان خارج است و ما فقط به نمونهای اشاره کردیم تا نشان دهیم که «تحریمهای مظلومانه» از جمله از چه نوع هستند و لغو این نوع تحریمها که رژیم و دولت حسن روحانی این روزها در ژنو برای آن تلاش میکنند، به چه معنی میتواند باشد. در حال حاضر 490 نهاد و مؤسسه و 105 شخص حقیقی از اعضای دستگاه رژیم اسلامی در فهرست تحریم های پرونده هسته ا ی قراردارند. وقتی به لیست تحریم ها می نگریم، نقش نیروهای قضائی، امنیتی ونظامی در سرکوب مردم و پیدایش شرایط کنونی بیش از پیش روشن میشود.
نظامیان سیاسی و اقتصادی:
حسن فریدون که روحانی است تزویر می کند وقتی می گوید: «ارتش و نیروهای مسلح ما هیچگاه در امور سیاسی مداخله نکرده اند». حسن فریدون که روحانی است، به دلیل مسئولیتهایی که تا کنون در نظام اسلامی داشته و دارد باید بهتر از هر کسی بداند نیروهای مسلح، انتظامی، بسیج و پاسداران در تمام شئونات زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور نقشی پررنگ دارند. آنها همه جا هستند: در مسائل فرهنگی از فیلم و سینما تئاتر تا کتاب و مدرسه و دانشگاه. در مسائل اجتماعی از پوشش زنان و جوانان تا گردش در پارک و خیابان و رستوران و سایر اماکن عمومی. در مسائل سیاسی از سازمانها و احزاب و انجمنهای صنفی تا مطبوعات و رسانهها. در مسائل اقتصادی که «اظهر من الشمس» است و تازه خود روحانی در آغاز ریاست جمهوریاش از سپاه پاسداران دعوت کرد تا پروژههای اقتصادی بیشتری را در دست بگیرند!
حضور تعیینکننده نظامیها در سیاست و اقتصاد را در این سخنان خامنهای نیز که خودش «فرمانده کل قوا»ست میتوان یافت: «برخی از آنچه در سفر نیورک پیش آمد بجا نبود… نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه ، بسیج و نیروهای انتظامی باید حصار مستحکمی در مقابل دشمنان باشند.»
بخش فارسی رادیو آلمان، دویچه وله، درگزارشی به تاریخ 24 اکتبر2013 نوشت: «نقش سپاه پاسداران در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی که مدتی پیش در ابهام بود رفته رفته آشکار می شود.به گفته جعفری فرمانده سپاه “این ارگان مأموریت های امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را برعهده داشته و پاسداران ضمن دفاع ازانقلاب برای فعالیت های خود محدودیتی را نمی پذیرد.»
باز هم به یک نمونه بسنده میکنیم: محمد رضا ثمانی در سال 1358 با خانواده خود از عراق اخراج شد، به شهرنقده آمد و شهرت نقده را برگزید، بعد در تهران به نقدی معروف شد. وی 1359 وارد مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق (در تهران) شد. 1361 یه سپاه پاسداران آمد. وسپس به عضویت سپاه بدر در آمد، او تا سال 1364 در لشکر بدر بود، از این سال در سپاه لبنان و سپس جزو نیروی قدس شد. بعداً او سمت های مختلف نظامی و سیاسی و انتظامی داشت از جمله مسئولیت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تا اینکه علی خامنه ای با صدور حکمی او را به سمت رئیس سازمان بسیج منصوب کرد. زمانی که در نیروی انتظامی بود، مهم ترین واقعه این دوران، دستگیری شمارکثیری از شهرداران مناطق تهران وشکنجه آنان بود. نقدی در دادگاه نظامی به هشت ماه حبس قطعی محکوم شد ، اما حکم او به اجرا در نیامد.
نقدی در حمله به کوی دانشگاه همراه با پاسدار محمد باقر ذوالقدر و پاسدار نجات و دیگران در سرکوب دانشجویان در تیرماه 1378 نقش داشت. محمدرضا نقدی متهم به دست داشتن در ضرب و شتم عبدالله نوری و مهاجرانی دو وزیر دوران خاتمی بود. روزنامه پیام آزادی چاپ تهران در تاریخ 6 مهر 1378 نوشت: «محمد رضا نقدی فرمانده حفاظت نیروی انتظامی که هنوز نتوانسته از حکم دادگاه مبنی بر تخلف در انجام وظیفه به هنگام رسیدگی به پرونده شهردارن تهران تجدید نظر و برائت بگیرد، اخیرا از موضعی فراقانونی از اجرای شخصی “حکم خدا”و عدم توجه به واکنش دستگاه قضایی نسبت به توهین کنندگان به ساحت مقدس امام زمان سخن به میان آورده و اعلام کرده است: “این افرادی که اهانت کردند اگربیست سال در زندان نگه شان دارند و زنده باشم بعد از بیست سال هم دستم برسد، حکم خدا را اجرا خواهم کرد.»
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه مارس 2008 محمدرضا نقدی را در فهرست تحریم این شورا قرار داد.
دولت پاسداران و امنیتیها:
حسن فریدون که روحانی است، بد نیست دوباره نظری به لیست همکاران خود بیاندازد و بعد اظهار نظر کند که آیا این جنایتکاران دوستان امنیتی او هستند و یا یاران “تدبیر” و “امید” در دولت یازدهم!
اکثرهمکاران روحانی یا پاسدار بودهاند و یا گذشته نظامی و امنیتی دارند. حتا یکی ازهمکاران سابق او در شورای عالی امنیت از زندان اوین می نویسد: «آقای روحانی، مؤتلفه، سپاه و باندهای مافیایی اطرافتان را پُر کرده اند!»
لیست آن دسته از یاران و همکاران روحانی که درنقض حقوق بشر دست داشتهاند، طولانی است. به چند نمونه اشاره میکنیم: مصطفی پورمحمدی، در بسیاری از جنایتها از جمله اعدامهای 1367 که به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده است، نقش داشت. مجید انصاری، زمانی که سرپرسنی زندان اوین را داشت از حسین شریعتمداری (مدیر مسئول کنونی کیهان تهران) و تیم اش برای شکنجه و بازجوئی زندانیان کمک میگرفت. خود او در شکنجه کیانوری و سایر اعضای حزب توده شرکت مستقیم داشت. روزنامه اطلاعات 6 خرداد 1360 (27 ماه مه 1981) ازقول علی شمخانی پاسدار آن زمان و مسئول کنونی شورای عالی امنیت نوشت: «مهم ترین فعالیت پاسداران انقلاب بعد از جنگ پاکسازی عناصرکثیف ضدانقلاب در کردستان می باشد، در نظرداریم از کردستان یک گلستان اسلامی بسازیم و کُود آن را از ضدانقلاب بدهیم.»
رفتار و اعمال حسن فریدون که روحانی است، مورد ستایش حداد عادل یکی از سرکوبگران و راه یافتگان به مجلس اسلامی است. حداد عادل در تأیید روحانی گفت: «محیط های دانشگاهی محل تاخت و تاز آن جریان ها نشود. حرف ما همان حرفی است که وی [یعنی حسن روحانی] در 23 تیر 1378 گفت.» اما حسن فریدون که روحانی است، در 23 تیر1378 که مسئول شورای عالی امنیت نظام بود، چه گفت که امروز مورد ستایش سرکوبگران قرارگرفته است؟ بعد از تظاهرات اعتراضی دانشجویان در 18 تیر حسن فریدون که روحانی است به دانشگاه رفت و گفت: «…مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است… اهانت به مقام ولایت، اهانت به ملت است… دیروز نسبت به این عناصر [یعنی دانشجویان] دستور قاطع داده شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصت طلب، هر کجا باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند… عناصر پست و مزدور، بدانند اسلام در این کشور زنده است… خوشبختانه اکثر این عناصر در ظرف دیروز و دیشب دستگیرشده اند، همه این افراد مورد بازجوئی قرارخواهند گرفت… به مجازات خواهند رسید…»
نباید هم جای شک و شبهه باقی بماند که یکی دیگر از جنایتکاران بنام، اکبر رفسنجانی، در حمایت از حسن فریدون که روحانی است بگوید: «… تا زنده ام از روحانی حمایت می کنم …» رفسنجانی نسبت به خودش هم دروغ میگوید: «اصلاً هیچ موردی تا به حال مخصوصا آن دوره ای که رئیس جمهور بودم، موافق با زندانی سیاسی کردن هیچ کس نبودم…» او نیز تزویر می کند. در آن دوره، در سال 1369 عده ای از ملی مذهبی ها اعترض نامه ای به او نوشتند. بعد از انتشار این نامه برخی از نویسندگان آن از جمله عزت الله سحابی بازداشت و زندانی شدند. بعدا سحابی دلیل زندانی شدنش را شرح داد و گفت: «… چند تن از نمایندگان به رفسنجانی اعتراض کردند” که چرا عزت الله سحابی را گرفتید؟” رفسنجانی پاسخ داد: “رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم.»
این تنها یک مورد بود. و اما نمونه دیگر: درسال 1373 زمانی که عباس عبدی سردبیر روزنامه سلام بود، به دنبال انتقادی که از اکبر رفسنجانی می نماید، بازداشت و به یازده ماه زندان محکوم میشود.
امروز نیز همان آش است و همان کاسه، فقط به جای رفسنجانی، خاتمی، یا احمدی نژاد، حسن فریدون نشسته است که روحانی است. سه نفر از همکاران روحانی که از دیماه سال 1389 به اتهام جاسوسی در بازداشت به سرمی برند، در نامهای از درون زندان به او نوشتهاند: “…آقای روحانی به خاطر شما برای ما سه نفر و نفرات دیگر پرونده سازی کرده اند، آیا شایسته است در مقابل ریخته شدن آبروی ما سکوت کنید؟….بحث بر سرجان و عمر ارزشمند انسانی ما است که بدون هیچ دلیل و مدرک محکمه پسند، درزندان هدر می رود. اگر موفق شوید تحریم ها را کاهش دهید، این موفقیت بیشتر به کام مؤتلفه، سپاه و باندهای مافیایی خواهد بود تا دلارها را راحت تر وارد کشور کنند. اما در بغل گوشتان، در همین زندان اوین انسانهای بی گناه را با شکنجه وادار به اعتراف دروغ و غیر واقع کرده و ساقط از زندگی می کنند و اینجا شما نزد وجدان چگونه آسوده خواهید بود؟»
ما نیز می گوئیم در این صد روز که از نشستن حسن روحانی بر صندلی “ریاست جمهوری” میگذرد، بیش از صد نفر را اعدام کردند، سی نفر در بلوچستان در عملیات تروریستی گروههای مسلح و اقدام تلافی جویانه دادستان زاهدان کشته شدند، چندین زندانی سیاسی و امنیتی اعدام شدهاند و خانواده های بسیاری نگران جان عزیزان دربند خود هستند. نقض فاحش حقوق بشر درست مانند سی و چهار سال گذشته همچنان ادامه دارد. عقب نشینی احتمالی رژیم و دولت روحانی در برنامه هستهای برای لغو همان تحریمهایی است که نمونهای از آنها را در بالا خواندید و عمدتا شامل نهادها و شرکتهای وابسته به نظام و مقامات آن میشود تا بتوانند بار دیگر با منابع مالی گسترده در خارج و نقل و انتقال پول و دارایی به فعالیتهای خرابکارانه خود در سراسر جهان بپردازند. اگر کسی، از جمله عریضه نویسان حرفهای، گمان کرده است عقبنشینی هستهای کمکی به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد کرد، کافیست نگاهی به اخبار رسانههایی بیندازد که گزارشهای مربوط به نقض حقوق بشر را اتفاقا در حین همین مذاکرات اتمی مرتب منتشر میکنند.
*محمود رفیع دبیر جامعه دفاع حقوق بشر در ایران