* دستگاه های سیاسی حقوق مدار: این گونه دستگاه های سیاسی اصل حقوق مداری فرد فرد نوع بشررا محورومبنای عملکرد خود قرارداده وبنا براین صنعت تبلیغات را درجهت حقوق نوع بشردرخدمت گرفته وازهرگونه دروغ ووارونه نمایی درراستای منافع ومصالح قدرت پرهیزمینماید.
** دستگاه های سیاسی خود کامه: این دست ازدستگاه های سیاسی برخلاف دستگاه های سیاسی حقوق مداراصالت را برمبنای منفعت ومصلحت استوارنموده ودراین راستا صنعت مورد نظررا فقط وفقط درجهت توجیه منافع ومصالح قدرت بکارمیگیرند. ازآنجا که دستگاه های سیاسی خودکامه محل اعرابی برای حقوق انسانی نمیشناسند لاجرم دستگاه تبلیغ خود را درراستای نقض حقوق شهروندان بکارگرفته و دراشاعه دروغ ووارونه نمایی هیچگونه پروا به خود راه نمیدهند.
اما آنچه را این قلم راقصد برآن است تا به آن بپردازد بکارگیری صنعت تبلیغات درنظام ولایت فقیه می باشد.
ازاین حیث میتوان یک همگونی محسوس میان تمامی نظام های خود کامه ونظام ولایت فقیه درایران را مشاهده کرد.
« حقیقت همان دروغی است که بارها و بارها تکرار شده است»
این عبارت ازاعماق فکردیکتاتورنازی، آدولف هیتلرتراوش نموده است. آنچه ازاین بیان نتیجه می شود اینکه با تکراردروغ میتوان آن را به عنوان حق وحقیقت به مخاطبان القا نمود. مسلم این تفکرمنفعت محورکه دروغ ووارونه نمایی را درجهت منافع ومصالح توجیه اهداف واعمال نازیسم دردستگاه تبلیغات رایش سوم ظهوروبروزمی یافته است. برهمین مبنا درهمین راستا بود که “یوزف گوبلز” وزیرتنویرافکارعمومی وتبلیغات دولت نازی ها عنوان داشت:
«پیروزی برپایه دروغ استواراست. پس همواره دروغ های بزرگ بگویید تا همگان باورکنند»
این بیان یوزف گوبلزبه عینه رابطه قدرت، منفعت وتبلیغ را درمرام ومسلک نظام خودکامه نازی ها نمایان میسازد. مسلم رادیوومطبوعات تحت سیطره نازی ها بی وقفه ازانواع واقسام دروغ ها جهت پیشبرد اهداف خود استفاده مینمودند.
دستگاه تبلیغاتی استالین هم دراین باب کاملا همگون وهم پیاله با هم مسلک خود هیتلریسم بود. تنها یک مورد ازاعمال دروغین دستگاه تبلیغات استالین درجهت وارونه نمایی حقیقت میتوان به سانسوروحذف تصاویرمربوط به اعضای حزب بولشویک اشاره کرد که به جوخه های اعدام وتیغ ترورسپرده میشدند. برای نمونه عکسی ازاستالین به همراه وروشیلوف، مولوتوف ویژوف است که هنگام بازدید ازآبراه مسکو- ولگا گرفته شده است. پس ازاعدام یژوف درجریان تصفیه کبیر، استالین شخصا دستوربه حذف تصویریژوف ازعکس مزبورمیدهد تا درراستای توجیه منافع قدرت حاکم وکتمان آگاهی ازتاریخ به عنوان حقوق مسلم شهروندان ممانعت به عمل آورده وتبلیغات تاریخی خود علیه معدومان را اینگونه توجیه نماید.
اما ازماشین تبلیغات نظام سیاسی ولایت فقیه چه به بیرون می تراود که آن را با دیگرنظامات خودکامه همچون نازیسم واستالینیسم همگون می سازد.
دستگاه تبلیغات نظام ولایت فقیه همواره با رسمیت بخشیدن شعارهایی همچون مرگ برآمریکا، نه شرقی نه غربی وسیل عریض وطویلی ازشعارهای تبلیغاتی دراین راستا همیشه سعی برالقاء استکبارستیزی با دنیای غرب بالاخص امریکا داشته است. این شعارها ازدرودیوارگرفته تا رادیووتلویزیون، تا کتب درسی درهمه جا دیده وشنیده میشود. اما براستی واقعیت نیزبا این تبلیغات همخوانی دارد؟ بی شک نگاهی به سرگذشت نظام کنونی ایران نشانگراختلاف خاک تا افلاک حرف تا عمل این نظام سیاسی میباشد. رابطه پنهانی خمینیسم- ریگانیسم که به تسخیرسفارت امریکا درایران وبحران گروگان گیری انجامید فقط وفقط یک شاهد برمدعای این قلم میباشد. اما درروزهای اخیرهم ماشین تبلیغات حاکمیت ولایی با دروغ سعی دروارونه نمایاندن آنچه درمورد توافقنامه ژنوبه وقوع پیوسته است دارد. فقط نگاهی گذرا به ادعای اخیررئیس جمهور، حسن روحانی درخوزستان گویای رویه دروغ پردازی دردستگاه تبلیغات حاکمیت ولایت فقیه میباشد. شیخ حسن روحانی درجمع مردم خوزستان تسلیمنامه ژنورا پیروزی دیپلماسی حاکمیت ولایت فقیه برطرفین غربی دعوی قلمداد کرده است. وی درمدعی شده است:
«میدانید توافق ژنویعنی چه؟ توافق ژنویعنی تسلیم قدرت های بزرگ دربرابرملت بزرگ ایران»
اما این سخن رئیس دولت تدبیروامید نکاتی بسیارظریف را با خود به همراه دارد.
اول: دسته گل اتمی اووهم قطارانش درحاکمیت جمهوری اسلامی به آنچنان بحرانی فزاینده مبدل شده بود که حتی شعله های آتشش تمام متن وحاشیه انتخابات اخیرریاست جمهوری را هم تحت شعاع خود قرارداده بود.
دوم: اگرتوافقنامه ژنوتسلیم قدرت های بزرگ دربرابرملت ایران است پس ازچه روی:
* ملت ایران ازمفاد تسلیم نامه ژنومطلع نبوده ومفاد تصریح شده درتسلیمنامه را می باید اززبان وزیرخارجه امریکا ومتحدانش استماع نماید؟
** با نظر به اینکه فرض محال محال نمی باشد اگربپذیریم آنچنان که حسن روحانی مدعی شده اند قدرت های بزرگ دربرابرملت ایران تسلیم شده اند. واقعا نباید تعقل کرد نقش ملت ایران درکل روند بحران هسته ای ایران ازروزابتدا وتسلیم نامه اخیرژنوبه گونه خاص چه بوده است؟ واقعا آیا ملت ایران ازفرایند تصمیم گیری حاکمیت واجرایی نمودن آن ازاکنون تا کنون مطلع بوده اند یا فقط با کوله باری ازشعاردراین زمینه مواجه بوده اند؟
با این همه تناقض که ازرفتاروگفتارروحانی وهم کیشانش نمایان است آیا نمی باید این حرکات وسکنات را درراستای دستگاه های تبلیغات نظامات خودکامه هیتلری واستالینی قرارداد؟
شاید ازهمین زاویه دید است که پس ازتبلیغات فاشیستی اخیررئیس جمهوروائمه جمعه “جی کارنی” سخنگوی کاخ سفید گفته است:
« این مسئله نه برای ما تعجبانگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود که رئیس جمهور ایران توافقنامه ژنو را به فراخور مخاطبان داخلی خود تفسیر کند»
گویی اومیداند ماهیت حاکمان کنونی ایران درراستای منافع شان کدام گونه تبلیغ را می طلبد. گویی اومیداند بقای فاشیسم بردروغ وشایعه استواراست واکنون روحانی بالاجبارمیباید دستگاه تبلیغ را با سیل دروغ براه اندازد تا منافع ومصالح قدرت حاکمه ادامه حیات دهد.
مازیارشکوری گیل چالان : تسلیمنامه ژنووتبلیغات فاشیستی حسن روحانی
اخبار مرتبط