back to top
خانهدیدگاه هادر باره فوتبال بیمار ایران، به بهانه بازی پر سپولیس و استقلال

در باره فوتبال بیمار ایران، به بهانه بازی پر سپولیس و استقلال

Baygan reza 22012014

رضا بایگان: نوع دیگری از خیانت 
 
واقعیت این است که مرا رقبتی و شوقی و اندک کششی به نوشتن این مقاله نبوده است و نیست. ولی گاهی نیش چاقو از گوشت عبور کرده و به استخوان می رسد. اینجاست که خواستن و نخواستن را معنایی نیست، بایدت که کاری کرد.
 
روز جمعه ۲۷ دی ماه ( همین جمعه گذشته) از سر بیکاری و یا کمی میل، به سرگرمی، دو ساعت وقت عزیزم را دادم تا مسابقه بین پرسپولیس( که هرچه کردند که آنرا پیروزی کنند، نشد که نشد ) با استقلال( که از تاج بودنش دور شده و نام جدید پذیرفته) را تماشا کنم.
 
هرکه این بازی ندیده است، حداقل دو ساعت وقت را برده است. در هر حال شاید که خوانندگان عزیز این ایراد بر من بگیرند که چرا همان دو دقیقه اول چشم از صفحه بر نداشتی و به کاری دیگر نپرداختی. در جواب سئوال دوستان، باید عرض شود که این هم از جمله ثمرات درد اعتیاد به ورزش است.
 
در هر حال این بازی چیزی نبود مگر یک سری حرکات با توپ که از فوتبال مدرن فاصله ای به درازا داشت.
 
در این بازی، هرکسی که صاحب توپ می شد، فکر می کرد باید که حتماً یکنفر را دربیل کند، از یک حرکت ساده دور زدن صرف نظر کرده و به یک جنگ تن بتن مشغول می شد که حاصل کار هم، بجز خطا از یکی از دو طرف، چیز دیگری نمی شد .
 
متاسفانه:
 
هنوز این نکته را بازیکنانی که در محبوب ترین تیم های ایران بازی می کنند و باید که گران ترین های فوتبال ایران باشند، نیاموخته اند که در طول نود دقیقه بازی، در نهایت هر بازیکن بین دو تا سه دقیقه بیشتر صاحب توپ نیست. در زمان باقی مانده، آنچه مهم است و می ماند، بازی بدون توپ است و تفکر اینکه در این فاصله چه باید کرد و کجا باید بود.
 
هنوز این موضوع برای بازیکنان میلیاردی ایران جا نیفتاده است که توپ به بازیکن در حال حرکت باید پاس داده شود و ایستادن را در فوتبال امروز معنایی نیست.
 
نمیدانم اینان کجا فوتبال آموخته اند که فرا نگرفته اند اینرا که اصل اولیهٔ فوتبال، دریافت توپ است. اگر نتوانی توپ را به خوبی و در حد ممکن راحت در سخت ترین شرایط و به بهترین فُرم ممکن صاحب شوی، شانس پیگیری باز با توپ را نخواهی داشت.
 
هرچه از این نکات فنی ابتدایی فوتبال و عدم اجرایش در این بازی بنویسم، یک از صد نخواهد بود.
 
و اما خود بازی که در زمان تماشای آن می شد که راحت کتابت را بخوانی و  و تخم مرغت را نیمرو کنی و چیز هم از دست نداده باشی، چه اتفاقی افتاد و یا چه گلی بسر تماشاچیان در استادیوم و یا خانه زده شد؟ این جای تاسف است.
 
در طول زمان بازی تنها یک آفساید دیده شد. این یعنی اینکه هیچ فراری از بازیکنی بدون توپ صورت نگرفته و یا خط دفاعی پوشش آخر داشته و قصد حمله نداشته است و یا توپ پشت دفاع فرستاده نشد.
 
در طول بازی، چهار یا پنج کرنر بیشتر دیده نشد و آنهم تنها از تیم پرسپولیس. این یعنی اینکه فشار به تیم مقابل آنقدر زیاد نبوده که دفاع تن به کرنر دهد.
 
در طول بازی تنها چند فرار از سمت راست خط حمله پرسپولیس در نیمه دوم صورت گرفت که نتیجه کار صفر بود. دلیل نتیجه نگرفتن هم این است که:
 
اینگونه حمله ها باید سریع و برق آسا باشد و دارندهٔ توپ دو کار را باید که انجام دهد. یا با فرار تا نزدیک خط کرنر توپ را از زاویه بسته به زاویه باز بدهد. و یا اینکه در روی خطوط عمودی راست یا چپِ محوطهٔ ۱۸ قدم حریف، خط دفاع را باز کرده و با پاس، موقعیت لازم برای گل زنی را فراهم سازد. تمامی اینها به سرعت بازیکن صاحب توپ بستگی دارد.
 
در این بازی حرکات و سرعت بازی چنان بود که گویا فیلم یک بازی دستهٔ چهار لیگ آلمان را با نصف سرعت فیلم برداری شده، بنمایش گذارده باشند.
 
در طول ۹۰ دقیقه بازی، تنها یک توپ در چهار چوب دروازه ها شلیک شد و آنهم از یک بازی ایستگاهی و فول که آخرش هم نفهمیدیم که به تیر دروازه خورد و یا دروازه بان آنرا دفع کرد .
 
خلاصه هرچه از بد بودن این بازی و تعداد خطاهای آن که هر دقیقه یکی بود، بنویسم هنوز به آنقدری که بازی بد بوده، بد ننوشته ام.
 
و اما دلیل اصلی من از این نوشتن، اظهار فضل و یا به رخ کشیدن سوادم در فوتبال نیست، چرا که میدانم تعداد کسان بهتر از من بیش از آن است که کم سواد تر از من در این ورزش وجود دارد.
 
چیزی که مرا واداشت که دست بقلم شوم ( انگشت برکلید های تحریر کامپیوتر بفشارم)، نظرات مربیان دو تیم و بازیکنان و سرپرستان و بخصوص اعلامیهٔ مشترک بعد از بازی دو تیم است.
 
آقای دایی که در سطح جهانی برای خودش نامی دارد، از دفاعی بازی کردن حریف شکایت دارد.
 
بابا جان من، تو که خود دارای شعور و تجربه هستی، هیچ مربی تیمش را برای باخت و مناسب حال حریف به میدان نمی فرستد. هر فنی به قول کشی گیر ها، یک بدل هم دارد. شما باید از اول بفکر بدل کاری می بودید.
 
آقای قلعه نویی هم از بازیکنانش ستایش می کند. یعنی فوتبال کشک و مردم یعنی هیچ. بابا جان گرفتن امتیاز اگر مهم است و گرفتن یک امتیاز بجای سه امتیاز از پیش برنامه ریزی بشود که دیگر فوتبال یعنی دهن درکشیدن تماشاچی و مفسر فوتبال. اگر شما همین گونه ۵ بازی را پیگیری کنید که ۱۰ امتیاز از دست داده اید و از صدر به وسط جدول خواهید رفت. پس این تصمیم از قبل گرفته شده و وقتی میگوید دستوری نبوده و سیاسیش نکنید، شک مردم را بالا می برید و حضور دستور های سازمانهای امنیتی را عریان تر.
 
قربانت شوم هیچ بفکر این بوده اید که چند ده هزار نفر که به استادیوم آمده اند و چند میلیونی که پای تلویزیون نشسته اند، به فکر دیدن فوتبال هستند و نه خمیازه کشیدن. کجای دنیا به این نوع بازی می گویند فوتبال؟
 
و اما شرم آورترین نکته این تئاتر بزرگ، اعلامیهٔ دو تیم و حمله به تلویزیون و رادیوست. اینکه این تلویزیون و رادیو چه هست و چه نیست، در اینجا مطرح نیست. مهم نوع بیان در این اعلامیه است.
 
من چند سالی ست که به بچه های کوچک مهد کودکی، موسیقی ( مقدمه موسیقی و ریتم ) درس میدهم و با بچه ها سر و کار دارم. باور کنید برخورد این حضرات که هرکدام برای خودشان تا عرش ادعا دارند، شباهتی  فراوان دارد به واکنش های بچه های مهد کودک.
 
 بچه ها، وقتی بیکی از آنان سازی را به دلیلی می دهم، بقیه هم می خواهند. وقتی می گویم که نمی شود و امکان ندارد، خواهند گفت پس چرا آن یکی دارد.
 
این بزرگان کوچک اندیش، بجای پوزش طلبی از آن همه کثافتکاری که کرده اند و پی بردن به اینکه به خزانهٔ ملت خیانت کرده اند و در برابر پول دریافتی و یا در حد پول دریافتی، خدمت ( که همان بازی زیبای فوتبال باشد) عرضه نکرده اند، جواب دادند که شما هم از پول ملت استفاده می کنید. این درست همان است که من از بچه های مهد کودک می بینم.
 
ببینید در سرزمینی که مدیران فوتبالش از دکتر اکرامی، آن بزرگمرد که هرچه داشت برای ورزش بکار برد و بارها بما می گفت اول درس و اخلاق و بعد ورزش، رسیده است به سردارهای شمشیر بند.
 
 در فوتبالی که از بزرگانی مثل برومند و دهداری، بیاتی ها و طیورچی و خیلی های دیگر، رسیده است به علی پروین بی ادب و قلعه نویی و دادکان و علی دایی و . . . چه انتظاری باید داشت.
 
من همیشه یاد دکتر علی امینی می افتم( از نظر سیاسی با ایشان کاری ندارم ولی هر حرف خوب و حرکت خوب از هر کس که باشد نیکوست) که می گفت بجای فرستادن این تیم ها به خارج، تشک کشتی و توپ فوتبال بین جوانان تقسیم کنید.
 
شما تا به امروز یک ورزشکار در سطح ملی از سیستان و بلوچستان دیده اید؟ این منطقه، فراموش شده و در تهران علی دایی و قلعه نویی و بازیکنانی که اعصاب خردکن هستند، در آمد میلیاردی دارند.
 
باور کنید یک موی آقا اورج( مربی چند ده سال پیش راه آهن تهران)خودمان که سواد درست و حسابی هم نداشت، می ارزد به صدتا علی دایی مهندس مولتی میلیاردر.
 
آن مرد از زمین خاکی راه آهن چندین بازیکن بزرگ در حد تیم ملی تربیت کرد. چقدر پول گرفت ؟ و چه زندگی داشت؟ 
 
امروز سرداران سپاه دست روی فوتبال گذارده اند. البته که نه برای خدمت به ورزش، بلکه برای کنترل هواداران و بردن سودهای کلان و بستن نفس تماشاچیان که گاه برای خود حق اعتراض در نظر داشتند.
 
قدیم تر ها هم ارتشیان در ورزش حضور داشتند با این تفاوت که  آنان خود ورزشی بودند.
 
ایزدپناه نظامی بود ولی ورزشکار بود و خادم به ورزش. برادرش استاد ایزدپناه، به دومیدانی ایران بی نهایت خدمت کرد.
 
از برادران بیاتی، یک پزشک بود و یکی نظامی، ولی هر دو در تیم تاج سالها بازی می کردند( یکی آنها که یادم نیست محمد بود یا محمود، دروازبان تیم ملی بود).
 
مین باشیان نظامی بود، ولی در چند بازی سنگربان تیم ملی بود.
 
تیمسار خسروانی ( که من دل خوشی از او ندارم)، ورزشکار بود و تیم تاج را پایه گذارد که در تمام رشته ها فعالیت داشت و ثمر بخش.
 
قبل از انقلاب، وقتی که فوتبال اندک اندک داشت حرفه ای میشد، شهربانی، نیرو زمینی، نیروهوایی و لشگر گارد و . . . وارد ورزش شدند و برای این کار سرمایه گذاری کردند و خیلی ها را بخاطر ورزشکار بودن به خدمت گرفتند و صاحب شغل کردند.
 
می خواهم بگویم که حضور نظامیان در ورزش اگر درست باشد و هدف خدمت، میتواند ثمر بخش هم باشد.
 
تیم پاس خیلی راحت موی دماغ شاهین و تاج آن زمان شد و کلی بازیکن بزرگ به فوتبال تحویل داد و دوران سربازی خیلی ها را هم آسان کرد.
 
آقایان پرسپولیسی ها، آقایان استقلالی ها، باید که بدانید شما بابت بازی فوتبال، دارید از یکی از صندوق های دولت پول دریافت می کنید( دیگران هم از صندوق های دیگر دولت). هر نوع کم فروشی، دزدی از بیت المال و توهین به ملت است.
 
شاید کمی دور از تصور باشد و اندکی سخت برای پذیرفتن، ولی فرهنگ جامعه با ورزش و هنر جامعه پیوند دارد. شما به فرهنگ جامعه خیانت می کنید و خیانت هر نوع آن که باشد، همان خیانت است.
 
باید بدانیم که:
 
رشد جامعه با رشد فکری و جسمی مردم هر کشوری پیوند دارد
 
شاد باشید،
 
رضا بایگان

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید