ایستادگی مردم اوکراین سبب شد رئیس جمهوری که بروی مردم اتش گشوده بود فرار کند. اوکراین حدود سه ماه مبارزه کرد و در خیایان ایستاد، اول هدف را این قرار داده بود که از طریق نزدیک شدن به اتحادیه اروپا، خود را از سلطه روسیه برهاند، ولی در جریان جنبش خواستهای دموکراتیک انقلاب قبلی غلبه پیدا کرد و در نتیجه ایستادگی به پیروزی مرحله نخست دست پیدا کرد. (البته اگر ارتش خود را وارد می کرد، و به علت حضور جریانهای نژاد پرست در در ون جنبش می توانست بطرف بلای سوریه بر سرش بیاید. ولی خوشبختانه نکرد. برکناری فرمانده ارتش نشان داد که ارتش نمی پذیرد در سرکوب مخالفان شرکت کند.)
اینکه چه خواهد شد زیاد معلوم نیست، چرا که در اوکراین جنبش روی داده است و نه انقلاب. ولی وقتی تغییر ساختار سیاسی- اقتصادی هدف قرار گیرد انگاه می شود سخن از انقلاب گفت.

ولی جنبش سبز در آینه جنبش مردم اوکراین می تواند بهتر علت شکست خود را بیابد: در اوکراین، جنبش، بعد از قدری ابهام، هدف را تغییر قدرتمندترین فرد در اوکراین قرار داد و از آن کوتاه نیامد و تا آخر ایستاد. حتی اتحادیه اروپا و روسیه تصمیم گرفتند که برای مدتی این رئیس جمهور را نگاه دارند ولی این مردم بودند که نپذیرفتند و اینگونه استقلال عمل خود از اتحادیه اروپایی که نوع رابطه با آن جرقه جبنش را زده بود، را نشان دادند. بنابراین، جنبش در اوکراین، محل عمل خود را در خارج از رژیم قرار داد و این سبب اصلی پیروزی جنبش شد، در حالیکه، جنبش سبز، با شعار رای من کو از اول محل عمل خود را در داخل رژیم قرار داد و وقتی بخشی از جنبش کوشش کرد محل عمل خود را در خارج از نظام قرار دهد و ولایت مطلقه فقیه را هدف قرار داد، رهبران و دیگر نحبگان اصلاح طلب بر سر این جریان ریختند و آنها را به زیاده طلبی!!! محکوم کردند. به بیان دیگر، جنبش سبز با قرار دادن محل عمل خود در داخل رژیم از آغاز خود را محکوم به شکست کرده بود. در حالیکه اگر جریانی که هدف را ولایت مطلقه فیه قرار داده بود در برابر فشار رهیران اصلاح طلب عقب نشینی نمی کرد و بر خود می افزود، به ضرس قاطع می شود گفت که به هدف خود که استقرار مردم سالاری در ایران مستقل و ازاد بود می رسید.

اوکراین برای رسیدن به هدف اولیه خود حدود 70 کشته داد در حالیکه جنبش سبز بسیار بیشتر کشته و زخمی و زندانی داد ولی از آنجایی که از درون گفتمان اصلاح طلبی و در نتیجه از درون رژیم عمل کرد، خود را به شکست کشاند.

اینکه اینده اوکراین چه می شود کسی نمی داند. اینکه بخش روسی زبان با وضعیت تازه چگونه برخورد خواهند کرد را کسی نمی داند. اینکه نژاد پرستان خشونت ورز که حضور پر رنگ تری در جنبش یافته اند، چگونه فضای سیاسی را تحت تاثیر قرار خواهد داد کسی نمی داند، ولی این را می دانیم که جنبش مردم اوکراین، از طریق عمل در خارج از رژیم، فضا و اینده را بروی خود باز کرده است، اینکه ایا الترناتیو مردم سالار و توانا و صاحب برنامه و نقشه راه وجود دارد تا از این فضای باز برای استقرار مردم سالاری استفاده کند و یا قدرت جدیدی آن را پر خواهد کرد را نمی دانیم، ولی این را می دانیم که جنبش مردم اوکراین این امکان و شانس را برای جامعه اوکراین فراهم کرده است کاری که جنبش سبز نتوانست. جنبش سبز اگر می خواهد از جنبش اوکراین بیاموزد، مهمترین درس این است که محل عمل خود را در خارج ار رژیم قرار داده و بنابراین هدف اول را تغییر نه فقط ولی مطلقه فقیه که اصل ولایت مطلقه فقیه قرار دهد. پیروزی اینگونه است که حاصل خواهد شد