۱۳۹۳/۰۱/۲۵- انقلاب اسلامی در هجرت: دستگاه تبلیغاتی خامنه ای اعتبار ایرانیان بمثابه یک ملت با فرهنگ و جنازه ریچارد فرای را، خرج رسیدن به هدف های خود می کند. جلوگیری از به خاک سپاری او در اصفهان را با توهین و تحقیرش توأم می کند. توهین و تحقیر کسی که عمر را وقف خدمت به فرهنگ و تاریخ ایران کرده و ایران دوستی برآنش داشته است که بخواهد خاک ایران آرامگاه او باشد. اثر این رفتار بی فرهنگان فرهنگ ستیز بر مردم امریکا و بر وجدان انسانیت، امری نیست که دستگاه ولایت مطلقه فقیه از آن بی اطلاع باشد. درست بخاطر این اثر است که چنین رفتار زشت را در پیش گرفته است. جز این، سه هدف دیگر را نیز تعقیب می کند. در پایان، پس از نقل، نوشته رمضان پور و نامه های کاظم بجنوردی و ظریف و توضیح همسر ریچارد فرای، چهار هدف را فهرست می کنیم:
روز آنلاین- نوشته علی اصغر رمضان پور، بتاریخ دوشنبه ٢۴ فروردین ١٣٩٣: جنگ میان جناح های قدرت در ایران بر سر اجرای وصیت ریچارد فرای ایران شناس آمریکایی برای به خاک سپرده شدن در اصفهان، تراژدی پر عبرتی است.
در حالی که نمایش مضحک گرد آمدن عده ای از لباس شخصی های مورد حمایت روحانیون تندرو در مقبره آرتور پوپ در کنار زاینده رود و نوشتن شعار های ضد آمریکایی بر در و دیوار آن می خواهد نشانی از یک اعتراض خودجوش به دست دهد، حملهٔ هماهنگ امام جمعهٔ اصفهان و نمایندهٔ اصفهان در خبرگان رهبری و عضو تندرو شورای شهر به ریچارد فرای از دنیا در گذشته، دلایل قوی تری مبنی بر هماهنگی در سطح بالا تر برای جلوگیری از به خاک سپردن پیکر بر زمین مانده در ایران، به دست می دهد.
خواست بالادستی ها برای جلوگیری از این اقدام به اندازه ای قدرتمند بود که محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه هم ناگزیر شد نامهٔ کسب تکلیف خود را از رئیس جمهوری در مورد به خاکسپاری جسد، تکذیب کند. جالب اینکه تکذیب نامه وزیر امور خارجه که خبر آن توسط خبرآنلاین، رسانهٔ زیر نظر معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد منتشر شد، توسط خبرگزاری دولت صورت گرفت. بالا گرفتن منازعه نشان می دهد که ماجرا جدی تر از تفکر سطحی و بیمارگونهٔ عده ای معترض بی اعتنا به شأن و اهمیت کار سترگ ریچارد فرای در بارهٔ ایران و احترام عمیق او به ایران و ایرانیان است:
شاید ریشه های ماجرا را باید در پرونده ای جست که سال گذشته روزنامهٔ کیهان و در پی آن رسانه هایی مانند باشگاه خبرنگاران وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی علیه ریچاد فرای و محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ایران به جریان انداختند. در آن پرونده، روزنامه کیهان ریچارد فرای را بزرگترین جاسوس امریکا در خاورمیانه معرفی کرد و دیدار آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهوری ایران با این ایران شناس برجسته را زمینه ساز اعتراضی خواند که سال ها بعد در اعتراض به تقلب در انتخابات رخ داد. به این ترتیب جنجال آفرینی علیه دولت به بهانه اجرای وصیت یک دانشمند ایران شناس به نخستین نبرد فرهنگی تندور ها در سالی شد که بعنوان سال فرهنگ نام گذاری شده است.
از همان نخستین روزهای ایراد سخنرانی علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در آغاز سال نو و اعلام آن بعنوان سال فرهنگ، این نگرانی در میان فعالان فرهنگی و سیاسی ایران مطرح شد که این سخنان می تواند دستاویزی برای به راه انداختن جنجال هایی به نام فرهنگ علیه برنامه های دولت و آزادی بازشدن نسبی فضای فرهنگی کشور باشد. به ویژه آنکه نکته محوری سخنان آقای خامنه ای ضرورت ادامه فعالیت گروه های به اصطلاح مردمی بود که از سوی بسیج و محافل مورد حمایت دولت محمود احمدی نژاد و با هزینه دولت سازمان داده شده بود تا سیاست های سرکوب فرهنگی را به نام فعالیت های خودجوش حزب اللهی ها دنبال کند؛ همان امری که در زمان قطع یا کاهش ردیف های صدها میلیارد تومانی بودجه فرهنگی ای از سوی نزدیکان آقای مصباح یزدی مطرح شد که توسط دولت احمدی نژاد در بودجه کشور به این گروه ها اختصاص داده شده بود.
صرف نظر از این هدف به ظاهر فرهنگی که خواست سیاسی نیروهای تندرو را دنبال می کند، هدف این جنجال آفرینی نشان دادن ناتوانی دولت در پیشبرد برنامه بازسازی فضای ایجاد رابطه سیاسی با امریکا و زمینه سازی برای ساختن چهره ای متعادل تر از ایران در عرصهٔ بین المللی است؛ دولتی که بار دیگر با عقب نشینی در اجرای این خواسته ریچارد فرای، به این باور دامن می زند که تا چه حد در پیگیری برنامه های خود ناتوان و لرزان است. به این ترتیب جدال بر سر به خاکسپاری یک ایران شناس به صحنه ای برای ضرب شصت نشان دادن کیهان و رهبران تندرو به دولت روحانی تبدیل شده است.
درست همزمان با این رخداد آقای مصباح یزدی گفته است که مقابله فرهنگی با دشمن از طریق فیلتر کردن اینترنت و فیسبوک فایده ندارد و باید به کار ایجابی دست زد. روشن است که معنای کار ایجابی از دید رهبران تندرو ها این نیست که در رسانه های خود حرف های خود را بزنند چرا که ابزار دنبال کردن این راه سال هاست مهیاست و همه گونه ابزار مدرن و انواع تکنولوژی های تبلیغاتی در سال های گذشته در اختیار ارتش سایبری و نهادهای زیر نظر روحانیون حامی آقای خامنه ای قرار گرفته است. بلکه به نظر می رسد روش مورد نظر آقای مصباح چیزی در شمار همین اقدام های عملی برای مقابله با دیدگاه های فرهنگی مورد توجه مردم است. باید به انتظار نشست و دید اقدام های فرهنگی ایجابی بعدی مورد نظر آقایان چیست.
در نهایت نخستین ثمره سیاست کار ایجابی فرهنگی مورد نظر آقای مصباح جلوگیری از به خاک سپردن مردی بوده که همسرش ایرانی است و سال ها برای شناخت فرهنگ و تمدن ایران تلاش کرده است. مردی که کینهٔ دشمنان فرهنگ و تمدن ایران، او را از به یادگار ماندن همیشگی پیکرش در ایران و همسر ایرانی اش را از حق اجرای وصیت او، بعنوان نخستین حق یک شهروند ایرانی سلب کرده است. این آخرین افتخار ریچارد فرای بعنوان یک ایران شناس و ایران دوست است که پیکرش نیز تاوان عشق به ایران را می پردازد.
***
نامه مورخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۳ سید کاظم بجنوردی، رئیس دائرهالمعارف بزرگ اسلامی به روحانی:
جناب آقای دکتر حسن روحانی،
رئیسجمهور محبوب ایران،
با عرض سلام، مجدداً راجع به پروفسور ریچارد فرای به استحضار میرساند که مشارالیه بزرگترین ایرانشناس جهان بوده است و فعالیت او در این زمینه چنان بود که مرحوم دهخدا به او لقب ایراندوست داده بود. وقتی روابط ایران و امریکا بسیار پر تنش بود وی به هنگام دریافت جایزه بنیاد افشار فریاد برآورد که من کاری ندارم که دیگران چه میگویند ولی من می گویم «زنده باد ایران». این در هنگامی بود که بوش رئیسجمهور سابق امریکا اعلام کرده بود که ایران محور شرارت است. راستی چرا باید در کشور ما جریان هائی به وجود آید که دوستان ایران را ناراحت و دشمنان ایران را خوشحال کند؟ اگر اجازه خاک سپاری به پیکر پاک این ایرانشناس برجسته داده نشود، باعث ایجاد بدبینی نسبت به کشور ما و نظام جمهوری اسلامی ایران می شود و بیش از همه موجب خشنودی ضدانقلاب خارج و تندروهای امریکائی می شود. اجازه ندهید که تعداد اندکی که شاید دچار خبط دُماغ باشند، منافع ملی ما را نادیده بگیرند و همصدا با دشمنان جمهوری اسلامی ایران نظرات شخصیشان را در سیاست دولت تدبیر و امید که میلیونها ایرانی در حمایت از آن همصدا هستند و هیچگاه شما را تنها نخواهند گذاشت پیش ببرند. مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی) که مهمترین و بزرگترین مرکز پژوهشی ـ فرهنگی جهان اسلام است و مخصوصاً اینجانب که وصی آن شادروان هستم بر خود فرض دانسته که پیکر پروفسور ریچارد فرای را تحویل بگیرد و با احترام و تشریفاتی که شایسته این عزیز از دست رفته است در کنار زاینده رود اصفهان به خاک بسپارد. همچنین، مرکز دائره المعارف تعهد می کند که برای او مقبرهٔ کوچکی با ظرایف هنری بسازد و سپس بزرگداشتی در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی در تهران برای او بگیرد و اساتید برجسته ای که برخی شان شاگرد این شادروان عزیزند و عضو شورای عالی علمی مرکز مزبور اند در ستایش و معرفی مراتب علمی پروفسور ریچارد فرای سخنرانی کنند. سپس ترتیبی داده شده که بخش ایران شناسی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، یک جلد کتاب یادمان ویژه پروفسور ریچارد فرای فراهم و منتشر سازد. دوست عزیز و رئیسجمهور گرامی باید از حرکت های فریبکارانه و دروغ پردازان ممانعت فرمائید. تقاضای اینجانب تعجیل در صدور مجوز ورود پیکر پروفسور فرای است. از عنایت و توجهی که می فرمایید، سپاسگزارم.
کاظم موسوی بجنوردی،
رئیس مرکزدائرهالمعارف بزرگ اسلامی،
***
نامهٔ ۱۹ فروردین ٩٣ ظریف به نهاوندیان
جناب آقای دکتر نهاوندیان،
رئیس دفتر محترم ریاست جمهوری،
با سلام، احتراماً به پیوست تصویر نامهٔ واصله از جناب آقای موسوی بجنوردی رئیس محترم مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به شمارهٔ ۱۲۰۵۰ مورخ ۱۹۰۱۱۳۹۳ جهت استحضار و صدور دستور جنابعالی ایفاد میگردد.
در نامه یاد شده درخواست شده است پیکر شادروان ریچارد نلسون فرای استاد ایران شناسی آمریکائی که اخیراً درگذشته است، از بیمارستانی در بوستون آمریکا به ایران منتقل شده و در اصفهان کنار مزار آرتور پوپ دفن گردد. ضمناً مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی اعلام داشته است بقیه امور، از تحویل پیکر در فرودگاه تا خاک سپاری مشارالیه در اصفهان را برعهده خواهد گرفت.
خواهشمند است دستور فرمائید از اقدامی که معمول می گردد این وزارت نیز مطلع نمائید.
محمد جواد ظریف
رونوشت: جناب آقای موسوی بجنوردی، رئیس محترم مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، جهت استحضار جنابعالی (بازگشت به نامه شماره ۱۲۰۵۰ مورخ ۱۳۹۳۱۱۹)
***
خبر ویژه کیهان (۲۵ فروردین ۹۳) ربط دستآویز کردن جنازه ریچارد فرای برای دو نزاع، یکی با «سران فتنه» و دیگری و مهمتر، «امریکا ستیزی» صوری را آشکار میکند:
ظاهرا ماجرای دفن ریچارد فرای در اصفهان ابعاد تازهای پیدا کرده است. پس از آنکه مافیای روشنفکری داخلی و خارجی- در ادامه حرکت دولت احمدینژاد و همسو با حلقه انحرافی- با خبرسازی و انتشار مقالات و یادداشت های متعدد در نشریات زنجیره ای سعی بر تحت فشار گذاشتن دولت و در نهایت دفن فرای در اصفهان داشتند، مردم اصفهان با موضع گیری انقلابی خود نسبت به این اقدام واکنش نشان دادند. ائمهٔ جمعه و رئیس شورای شهر و نمایندهٔ اصفهان در مجلس شورای اسلامی با مواضعی انقلابی به حمایت از مردم این شهر پرداختند. آیت الله مهدوی امام جمعه موقت اصفهان و عضو مجلس خبرگان در این باره گفت: آمریکا نماینده رسمی ایران را به کشور خود راه نمی دهد، چطور انتظار دارند ما جاسوس مردهٔ آمریکایی را به کشور خود راه دهیم!
اما علاوه بر واکنش تحسین برانگیز مردم و مسئولان مؤمن و مذهبی اصفهان، این روزها خبرهای جدیدی به گوش می رسد. تورج دریایی که پیش از این مقالاتش به صورت متوالی در وبسایت بی بی سی و روزنامهٔ شرق منتشر می شد، پس از اعتراض مردم انقلابی اصفهان به دفن فرای در یادداشتی برای بی بی سی نوشت: «از ایرانی بودن شرمنده ام» همچنین مصطفی محقق داماد رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و علی دهباشی سردبیر مجله بخارا که پیش از این با جعل خبر و خبرسازی ادعای درخواست تاجیکستان برای دفن فرای را مطرح کرده و سعی کرده بودند با تحریک مردم این واقعه را به رویدادی ملی تبدیل کنند، اکنون ساکت تر از گذشته به نظر می رسند، چرا که دو تن از مقامات فرهنگی تاجیکستان این خبر را اساساً تکذیب و اعلام کردند که این کشور برای انتقال پیکر ریچارد فرای هیچ درخواستی نداده است. مظفر عزیزاف رئیس بخش آثار فرهنگی و تاریخی وزارت فرهنگ تاجیکستان به خبرگزاری دولت (ایرنا) گفت: اگر چنین درخواستی از سوی تاجیکستان شده بود قبل از همه، ما باید در جریان قرار می گرفتیم. وی با رد این درخواست گفت: ما این مطلب را تنها در رسانه های ایران خواندیم. همچنین معاون دفتر سخنگوی وزارت خارجه تاجیکستان نیز در این مورد اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: درخواستی از سوی مقامات رسمی این کشور برای انتقال پیکر ریچارد فرای به تاجیکستان نشده است.
اما ماجرا وقتی جالب شد که وبسایت رادیو فردا ارگان رسمی دولت ایالات متحده در مطلبی به تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۳ سوابق جاسوسی ریچارد فرای را تأیید کرد. و پس از آن عدن نبی، همسر فرای نیز بر این موضوع صحه گذاشت و گفت: این موضوعی پنهان نبوده و در نوشته های خود ریچارد فرای آمده است.
حال باید دید سید محمد کاظم موسوی بجنوردی که بعنوان وصی ریچارد فرای برای دفن او در اصفهان خود را به آب و آتش می زد و در این راستا کوچکترین توهین و تحقیری را از مخالفان دریغ نمی کرد، چه توجیهی برای رفتار خود دارد! همچنین گفتنی است برخی از نمایندگان مجلس نظیر علی مطهری و جواد هروی نیز با وجود سابقه آشکار ریچارد فرای به دفاع از وی پرداختند و علی رغم مطالبه مردم خواستار دفن او در اصفهان شدند.
گفتنی است سال گذشته و در پی گشاده دستی! دولت قبلی و حلقه انحرافی از بیت المال مسلمین که یک عمارت قدیمی متعلق به میراث فرهنگی را به ریچارد فرای، جاسوس نشان دار سازمان سیا بخشیده بود، کیهان طی سلسله مقالاتی در صفحه پاورقی روزنامه با ارائه اسناد و مدارکی از هویت این جاسوس آمریکایی و سوابق او پرده برداشته بود و هفته قبل نیز طی یادداشتی با عنوان «یک داغ دل بس است» ضمن پرداختن مجدد به هویت ریچارد فرای به زمینه سازی مشترک اصحاب فتنه و حلقه انحرافی برای دفن وی در اصفهان اعتراض کرده بود.
انقلاب اسلامی در هجرت: در زمان جنگ جهانی دوم سیا تأسیس نشده بود تا ریچارد فرای عضو آن باشد: جعل کیهان از قول عدن نبی همسر ریچارد فرای
● در ۲۴ فروردین توضیح عدن نبی، همسر ایرانی آسوری ریچارد فرای، در سایت ها منتشر شد. او می گوید: فعالیت های “جاسوسی” فرای محدود به جنگ جهانی دوم و علیه آلمان نازی بوده است؛ موضوعی که پنهان نبوده و در نوشته های خود ریچارد فرای آمده است. همسرم هیچگاه حقوق بگیر سیا نبوده است.
● شرکت در جنگ بر ضد آلمان نازی، بعنوان افسر اطلاعاتی، کسی را جاسوس و آنهم جاسوس سیا نمی کند. سازمان سیا دو سال بعد از جنگ جهانی دوم، در ۱۹۴۷ بوجود آمده است. بنابر مجله هاروارد، در سازمان اطلاعاتی که روزولت رئیس جمهوری وقت امریکا پدید آورد، در دوران جنگ، عضو بوده است. این امر که با تشکیل سیا، او عضو این سازمان نشده، گویای این واقعیت است که او در خدمت وطن خویش در جنگ با آلمان نازی بوده است. مگر اینکه از دید امثال شریعتمداری که همان طرز فکر را دارند که نازی ها داشتند، شرکت در جنگ با آلمان نازی گناه نابخشودنی باشد.
افزون بر اینکه بسیارند تحلیلگران پیشین سیا که اینک مرتب سیاست امریکا در ایران را نقد و دسایس اسرائیل را افشا می کنند.
اعتبار ملت ایران بعنوان ملتی با فرهنگ و جنازهٔ ایران شناس امریکائی، قربانی کدام نزاع هستند؟:
خبر ویژهٔ کیهان چهار گناه بزرگ ریچارد فرای را بر خواننده معلوم می کند:
۱ – او ایران شناس بودهاست و بیان قدرتی ضد اسلامی که ولایت مطلقه فقیه است با ایرانیت در تضاد است. با فرهنگ نیز در تضاد است.
۲ – او امریکائی بوده است و خامنه ای گرچه بحکم اجبار می خواهد بحران اتمی را با تن دادن به تسلیم پایان ببرد، اما به سیاست ستیز و سازش با امریکا نیاز دارد. بسا برانگیختن هرچه بیشتر احساسات ضد ایران درامریکا، جزو برنامهٔ کار است. رودستی که روحانی و ظریف در مورد ابوطالبی خوردند، نمونهٔ دیگری است گویای اصرار خامنه ای و دستیاران در برانگیختن احساسات ضد ایران در امریکا.
۳ – او با خاتمی دیدار کرده و عکس گرفته و احمدی نژاد هم به او خانه ای در اصفهان اهداء کرده است. حذف «سران فتنه»،همچنان در دستور کار است. سیاست، همچنان جلب بدنه و حذف سران «اصلاح طلب» است.
۴ – همانطور که انقلاب اسلامی در ایام «انتخابات» ریاست جمهوری توضیح داد، احمدی نژاد بنای کار خود را بر این گذاشته است که اصول گراها سر ندارند و او تنها کسی است که می تواند نقش سر اصول گراها را بازی کند. این روزها سر و گوش می جنباند، از اینرو زیر حملهٔ دو دسته مخالفان است: اصول گرایانی که نمی خواهند سر به تنش باشد و جبههٔ سوم رژیم از هاشمی رفسنجانی تا خاتمی و …