١٣٩٣/٠٢/٠١- هادی کحال زاده: در مورد هدفمندی یارانه ها حداقل در سطح جامعه مدنی باید توجه کرد که ایده اصلی دریافت یارانه این بود که قیمت حامل های انرژی آزاد شود و پول ۴.۳ میلیون بشکه نفت سال ۸۴ که اکنون به کمتر از ۲.۵ میلیون رسیده میان مردم توزیع شود تا هرکس به اندازه استفاده ی که از انرژی میکند سهم خود را از آن بپردازد. بنابراین منابع حاصل مربوط به همه شهروندان ایران است؛ اغماض از این حق نیز البته حق هر فرد است. اما این پول اندک حق هر شهروند ایرانی فارغ از سطح توانایی مالی اوست.
نکتهٔ دوم اینکه نباید فراموش کرد که ایدهٔ مشعشع هدفمندی با این شیوه توسط کسانی طرح شد که امروز سکّان اقتصادی دولت آقای روحانی را در دست دارند. انداختن مسئولیت خرابی کنونی به گردن دولت احمدی نژاد به تنهایی٬ نادیدن سهم کسانی است که حداقل از ابتدای دهه ۸۰ با طرح های تخیلی خود، این ایده را برای احمدی نژاد آمادهکردند. ضمن احترام به جناب آقای کروبی، ایدهٔ پرداخت ۵۰ هزار تومان پول نقد به مردم، ایدهٔ کسانی بود که معتقد بودند باید بند ناف دولت را از درآمد نفت برید تا به کارآمدی آن افزوده شود و طی ۸ سال گذشته با زیرکی تمام در دل شاد بودند، اما سکوت می کردند تا اعتباری به احمدی نژاد ندهند. ولی نتیجهٔ این ایده، اکنون آشکار شده است. همانطور که ایدهٔ سهام عدالت را همین افراد به آقای هاشمی دادند تا در انتخابات ۸۴ مطرح کند و احمدی نژاد هم از آن ایده استفاده کرد. پرداخت ۴۰ هزار میلیارد تومان سهام عدالت و یا در ابعاد بزرگتری ۱۲۰ هزار میلیارد تومان واگذاری چه بلایی سر اقتصاد ایران آورد و نه تنها حجم دولت ایران را کوچکتر نکرد که آن را ۴ برابر کرد. البته پاسخ این افراد همیشه چه در برنامهٔ تعدیل و چه اکنون این است که ایدهٔ ما خوب اجرا نشد و آنچه ما می گفتیم، این نبود! اما اینکه به قول حسام الدین آشنا، دولت احمدی نژاد مسیر دولت روحانی را مین گذاری کرده است و یارانه ها هم یکی از میادین مین است؛ فراموشی نقش کسانی است که هم اکنون در دولت اقای روحانی هم حضور دارند و اصل ایده هدفمندی یارانه ها از آنها است. فراموش نمی کنم که سال ۸۸ در ستاد آقای کروبی، غلامحسین کرباسچی طرحی مشابهٔ هدفمندی یارانه ها را به قلم و خط یکی از همین مشاوران امروز آقای روحانی که به تخته کشیده شده بود را نشان می داد و از آن طرح تمجید می کرد.
نکتهٔ سوم این است که نیروهای سیاسی با مسئولیت پذیری در قبال شرایط کنونی ایران و برای دفاع از دولت، دیگران را به انصراف از حق یارانه دعوت می کنند، اما باید این سؤال را هم پرسید که یارانه ای که قبلا دولت به قول خودش به مردم ایران می پرداخت، به دلیل ناکارآمدی مصرف انرژی هدفمند شد تا مردم خود هزینهٔ ناکارآمدی مصرف خود را بپردازند! اما آیا دولت هم حاضر است از یارانه ای که مردم ایران برای ناکارآمدی دولت می پردازند(تورم بالا- ناکارآمدی نهاد دولت- فساد و کیفیت پایین و سطح نامطلوب زندگی) صرف نظر کند؟ واقعیت این است که مردم و دولت ایران هر دو طرف، به یکدیگر یارانه می پردازند. نیروی کار ایران قیمت بسیار پایین تری از نیروی کار بین المللی دارد و شرایط نامطلوب کیفیت زندگی را تحمل می کند و بخاطر ناکارآمدی دولت در عرصه های مختلف هزینه های بسیار بالای اقتصادی به جان می خرد. آیا دولت هم حاضر است از یارانه ای که مردم ایران به دولت می پردازند، چشم پوشی کند و به سمت کارآمدی و مبارزه با فساد پیش برود؟ آیا دولت هم حاضر است قیمت خودرو یا دستمزد عوامل تولید را واقعی کند؟ آیا دولت هم به حساب کشی از حساب های خود توسط افکار عمومی استقبال می کند؟ البته لازم به تأکید نیست که منظور من نه این دولت مشخص، بلکه نهاد دولت در ایران است.
دست آخر اینکه دولت ایران از سال ۱۳۸۴ تاکنون هر ساله جدولی در بخش مصارف بودجهٔ خود قرار داده است. این جدول در دورهٔ احمدی نژاد شروع شد و ۳۰ ردیف با ۱۰ میلیارد تومان هزینه داشت؛ اما اکنون به ۷۵۰ میلیارد تومان با ۱۵۷ ردیف افزایش یافته است. این بودجه به اشخاص، بخش اندکی از بودجه ای است که به نهادهای فرا قانونی و انتصابی مثل سپاه، شورای نگهبان، صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه علمیه و … پرداخته می شود و بودجه ای است که به نهادهای عامل ناکارآمدی بیشتر و افزایندهٔ هزینهٔ مبادله، در اقتصاد ایران تخصیص می یابد. آیا دولت حاضر است از حمایت های خود از این نهادهای ضد توسعه و مخرب دست بردارد و یا حداقل آن را در حد رفع نیازهای جاری آنها تقلیل دهد؟ دفتر آقای مصباح یزدی در مالزی چه خروجی برای منافع ملی ایران و شهروندان ایران دارد که از بودجهٔ عمومی ایران ارتزاق میکند و خشونت و تفرقه برای مسلمانان تولید میکند؟
اگر بنا به بخشیدن و انصراف از حق یارانه است؛ این حقی دو طرفه است و به نظرم باید در فضای جامعه مدنی این مطالبه از دولت روحانی پیگیری شود.
منبع: فیس بوک نویسنده