منبع : اخبار روز ، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱٣۹٣ – ۲۱ آوریل ۲۰۱۴
شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، واکنش جماعت اصلاحاتچی و اعتدالی است. یکصدا جمع شدهاند بگویند چیزی نبوده که به دولت مربوط باشد، در رقابت برای حمایت از رئیسجمهور ائتلافیشان پیشی میگیرند. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، سخنان فخرالسادات محتشمی (لله کلیه زندانیان سیاسی از بدو تاریخ تاکنون) و تقی رحمانی است؛ هر دو با این مضمون که «شکستخوردگان انتخابات خرداد ۹۲ راه لجبازی با دولت جدید را پیش گرفتهاند». شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، همدستی جامعه مدنی کذایی و حکومت در سلب مسئولیت از دولت محبوبشان است. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، همبستگی فعالان سیاسی در تحلیل «سنگاندازی در راه دولت» است. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، انداختن تقصیرها گردن لولوی «راست افراطی» است. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، خشونت گفتاری اصلاحاتچیان است، خشونتی که با سیاست «اخلاق» و «میانهروی» و «گامبهگام» و «آشتی با صندوق رأی» بزک دوزک میشود. مشتی واخورده و از همهجا مانده و رانده که برای صندلیهای پاستور و بهارستان سر و دست میشکنند و کمپین «نه به تحریم» و «نه به یارانه» و «نه به هر چه غیر از ما» راه میاندازند. که چه؟ که دولت تحتفشار است و هماکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم. که چه؟ که کسی بند نکند به حیفومیل اموال عمومی در هزارویک راه بیدلیل و همزمان بسیج زرادخانه تبلیغاتی دولت برای انصراف مردم از ثمن بخسی که عِرض و آبرویشان را هدف میگیرد. که چه؟ که کسی نگوید سرنخ بابک زنجانیها و مرتضویها به کجاها میرسد. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، «برانداز»خواندن هر آن کسی است که با اصلاحاتچی همراه نباشد. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، تقسیم زندانیان سیاسی به سبز و غیرسبز است. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، واکنش محسن کدیور است که جان زندانی برایش بنا به عقیده و جرماش قیمتگذاری میشود. شرمآورتر از شرم، گرمکنندگان تنور انتخاباتاند با ادعای بازشدن فضای جامعه و برداشتن دیوار امنیتی. شرمآورتر از شرم، منادیان اعتدال «نه سیخ بسوز و نه کباب»اند. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، دفاع محمد خاتمی از جمهوریت «با تمام وجود» است. شرمآورتر از ضربوشتم زندانیان، ترس همو از بههمریختن نظم اعتدالی است «چرا که وضعیت خیلی سیاهی خواهیم داشت».(۱ ) آری، شما وضعیت سیاهی خواهید داشت، شما که تمامقد به دفاع از ارکان ساختار موجود برخاستهاید، شما که هر چه دارید از آلاف و الوف، صدقهسر همین نظم کنونی است، شما که «برگزاری مراسم ترحیم و تولد» برایتان فعالیت سیاسی است، شما که در تحکیم پایههای این خرابآباد کم نگذاشتهاید، شما که هر فکر و عقیدهای غیر از «مشارکت» و «کارگزاران» و عمله و اکره آن را سرکوب کردهاید. فردای روزگار شما وضعیت سیاهی خواهید داشت، خیلی سیاه. سفیدشدن وضعیت مردم به این سیاهی میارزد…
پینوشت:
۱. روزنامه شرق، یکشنبه ٣۱ فروردین ۱٣۹٣، شماره ۱۹۹۵، صفحه ۶.