۳۹۳/۰۵/۲۸- محمد جلالی چیمه (م.سحر): خبر آمد که مُرد سیمین جان
رخت ازین خانه بُرد سیمین جان
روشنی بخش، جان والایش
شمع بود و فسرد سیمین جان
من برآنم که او نمی میرد
که زنی بود گُرد سیمین جان!
با نهایت دریع و تأثر خبر مرگ سیمن را شنیدم.
سیمین البته مردنی نیست.
تا ایرانیان و فارسی زبانان در این جهان هستند و تا آزادگی والاترین ارزش است و آزادی عزیز ترین و دوست داشتنی ترین آرمان انسانی ست و تا جستجوی عدالت بر ترین انگیزه انسان های بیدار دل است و تا ایران دوستی و وطنخواهی ندای شرافت و وجدان هم میهنان و تا انساندوستی و آرزوی برابری زن و مرد و پیر و جوان و کافر و مسلمان از اصول پایه ای و گریزناپذیر اندیشه های والا و شریف است، سیمین زنده است زیرا همه این ارزش های متعالی را در غزل های جاندار و تپنده و پر طنین و زیبای خود سروده و به زمزمه دلهای آزادگان و به طنین فریاد دادخواهان ایران زمین ارمغان داشته است.
جاودان زی که جاودانه تویی!
م.سحر
۲۰۱۴/۰۸/۱۹
آوردن نوشته کوتاه زیر با عنوان «نامه ای برای سیمین» را ـ اگرچه حدود ٨ سال پیش نگارش یافته است ـ در اینجا بی مناسبت نمی یابم، زیرا توصیفی است از شخصیت و اندیشه و هنر و شعر او.
نامه ای برای سیمین
چند سال پیش به دعوت دانشگاه لندن برای شرکت در مراسم یادوارۀ دکتر غلامحسین ساعدی سفری به انگلستان پیش آمد. در این سفر دیدار بسیاری از دوستان غنیمتی بود و از میان آنان دیدار دوست گرامی زنده یاد آقای دکتر منوچهر ثابتیان (که متأسفانه دیگر در میان ما نیست ). در این دیدار، ایشان از من پرسشی داشتند و مایل بودند که پاسخ آن را به صورت کتبی بفرستم تا در نامه ای که قرار بود از سوی انجمن قلم ایران (در تبعید) برای کمیتۀ انتخاب برندگان جایزۀ ادبی نوبل بفرستند، مورد استفاده قرار گیرد. پرسش ایشان از من این بود که: «به نظر تو برای معرفی شدن به کمیتۀ مسئول نوبل ادبی، در میان نویسندگان و شاعران ایرانی امروز چه کسی شایسته تر از دیگران است!» در پاسخ به این سؤال، بدون هیچ تردید یا وقفه ای نام خانم سیمین بهبهانی به زبان آورده شد، همراه با توضیحات مجمل و مختصری در این زمینه. من که عازم پاریس بودم، دو روز بعد یادداشت زیر را در بارۀ سیمین بهبهانی و شعر و شخصیت وی برای ایشان فکس کردم.
متن نامه:
۲۰۰۶/۰۱/۲۶،
دوست ارجمند، آقای دکتر منوچهر ثابتیان
با سلام از من خواسته بودید که نظراتم را در بارۀ شعر خانم سیمین بهبهانی بگویم و برایتان بفرستم. اینک وفای به عهد. خانم سیمین بهبهانی بی شک بزرگ ترین شاعر غزلسرای ایران امروز است. اکنون که سخن اصلی را بیان کردم، بد نیست بگویم که: با نگاهی به تاریخ ادبیات ایران، درخواهیم یافت که شعر ایران در زیباترین و درخشان ترین و شکوه مندترین لحظه های خود، درغزل فارسی تبلور یافته است و بزرگ ترین نوابغ تاریخ ادب ما، زیباترین شعرهای خودشان را در این فرم بیان کرده اند و گفتن ندارد که سعدی و مولوی و حافظ که بی تردید از بزرگ ترین شاعران در ادبیات جهان هستند، غزلسرایان بزرگ شعر فارسی محسوب می شوند! (و فراموش نکنیم که شعر، اصولاً مهم ترین و پایه ای ترین عنصر فرهنگ ایران است.) حالا بر این مبنا باید بگویم که خانم سیمین بهبهانی، به عنوان بزرگترین غزلسرای ایران امروز، نمایندۀ اصیل ترین و ریشه دار ترین و غنی ترین بخش شعر فارسی در ادبیات شاعرانۀ معاصر محسوب است. خانم بهبهانی تا سال ۱۳۵۷ که هنوز کاملاً به تحول ادبی و شکوفایی نبوغ آسای کار خود دست نیافته بود، چندین مجموعه غزل منتشر کرده بود و در همان زمان نیز در کنار شهریار و سایه و رهی معیری و عماد خراسانی، از غزلسراهای بزرگ محسوب می شد.
اما مهمترین نکته ای که می باید دربارۀ سیمین بیان کرد، آن است که وی با انتشار کتاب «خطی ز سرعت و از آتش»، اهل ادب و شعر ایران را شگفت زده کرد. او مُبدع و مبتکر وزن های جدیدی ست که خود به اوزان کلاسیک فارسی افزوده. سیمین در فرم غزل و به خصوص در وزن غزل، یک تحول بی سابقه ایجاد کرد و همراه با کشف و بهره گیری از وزن های جدید، تنوع ریتمیک و تنوع زبانی و تنوع مضمونی در غزل فارسی به وجود آورد و بنیاد غزل معاصر را دیگرگون ساخت! این تحول در آثار بعدی او بسیار جدی و آگاهانه دنبال شد تا جایی که کوشش سیمین بهبهانی در متحول ساختن شعر فارسی (در حوزۀ غزل) را با نو آوری های نیمایوشیج مقایسه کردند و شاعر بزرگ و ادیب نیما شناس معتبری مثل اخوان ثالث، سیمین بهبهانی را «نیمای غزل» نامید. تحولی که سیمین در اوزان غزل فارسی ایجاد کرده، موجب شد که اوزان شعر فارسی از نظر کمّی به ابعاد بی سابقه ای دست پیدا کند، و طبیعتاً این تحوّل کمّی، به نوبۀ خود یک تحوّل کیفی را نیز به همراه بیاورد. از نظر مضمون، غزل های سیمین، کاملاً نو و امروزی و متأثر از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران معاصر است. شکایت از اختناق و آرزوی آزادی و عدالت و برابری حقوقی زنان با مردان، و نقد فرهنگی ـ اجتماعی جامعۀ امروز، از مضمون های اصلی کار اوست. سیمین از شاعران آزادی خواهی ست که مقاومت فرهنگی و مقاومت فکری و مقاومت هنری در برابر استبداد و تحجّر و تک صداییِ نظام توتالیتر و ایدئولوژیک، اساس و بُن مایۀ شعر اوست. و اینهمه را با احساسی بسیار رقیق، توأم با رأفت و مِهر مادرانه، بسیار ظریف و هنرمندانه بیان می دارد. سیمین با نگاه زنانه از آزادی و از مظلومیت انسان ها در دوران اختناق سخن می گوید و شعر او سرشار از مهر به فرهنگ و عشق به ایران است. به تاریخ ایران مهر می ورزد و نگران فرو ریختن ارزش های اصیل انسانی و ملی ست که در شرایط اختناق و با وجود حاکمیت ایدئولوژیک و دینی بر ایران، در موقعیت شکننده و ویران شونده قرار گرفته اند. غزل سیمین صدای درد و دریغ و حسرت و اعتراض انسان هایی ست که آرزوی آزادی و دموکراسی، آن ها را به میدان آورده بود تا جهان استبداد زدۀ پیشین را دگرگون کنند، اما با موقعیت و روزگار دهشتناکی روبرو شدند که نه تنها به آزادی و آرزوهای دیرین خود دست نیافتند، بلکه دستاوردهای تاریخی گذشتۀ خود را هم از کف دادند و ارزش های متعالی، انسانی و اخلاقی و فرهنگی جامعۀ خود را هم در معرض اضمحلال و نابودی یافتند. غزل های سیمین، اینچنین سرشار از دردهای انسان ایرانی معاصر است و به بهترین شکل صدای مظلومیت ملت ایران در این ربع قرن آخر سدۀ بیستم و دهۀ اول سدۀ بیست و یکم میلادی ست.علاوه بر این، سیمین یکی از مهم ترین شخصیت های اجتماعی و فرهنگی ایران امروز است. یکی از شخصیت های پایه ای و شجاع کانون نویسندگان ایران و سخنگوی نویسندگان و شاعران ایران است و از کسانی ست که بی وقفه بر ضد سانسور و برای استقرار آزادی بیان و اندیشه کوشش می کنند و در این راه تاکنون بهای بسیار گزافی پرداخته اند (چند تن از اعضای این کانون تاکنون ربوده و ترور شده اند). از این ها گذشته، سیمین به واسطۀ اهمیت شعر خود در ادبیات معاصر و به واسطۀ نقش خود در جامعۀ روشنفکری ایران و به واسطۀ کوشش های اجتماعی و فرهنگی خود در عرصۀ مسائل زنان و دفاع از حقوق پایمال شدۀ آنان، به یکی از چهره های شاخصِ مدافعینِ حقوق زنان و به یکی از نمایندگان برجستۀ زنانِ ایرانِ امروز در جامعۀ مرد سالار و در حاکمیت نظامِ زن ستیزِ اسلامی بدل شده و از احترام فوق العاده ای برخوردار است. از این بابت سیمین بهبهانی یک چهرۀ منحصر به فرد در ادبیات فارسی و نیز در آزادیخواهی و در ضدیت با سانسور و نیز در دفاع از حقوق زنان محسوب است. وی بابت این ویژگی کیفی و نیز بابت کیفیت های گوناگون دیگری ـ که فرصت طرح آن نیست ـ به شایسته ترین وجهی ادبیات فارسی و شعر ایران و جامعۀ روشنفکری ایران را نمایندگی می کند و از هر لحاظ شایستۀ جایزۀ نوبل ادبیات است. وظیفۀ جامعۀ فرهنگی و ادبی ایرانیان است که در این زمینه حق مطلب را ادا کنند و «کمیتۀ نوبل» و مجامع ادبی و فرهنگی جهان را از وجود شاعر بزرگ و زن آزاده و شجاعی همچون سیمین بهبهانی آگاه گردانند و او را به جهانیان بشناسانند.
موفق و مؤید باشید!
محمد جلالی چیمه (م. سحر)
پاریس ۲۰۰۶/۰۱/۲۶