این مطلب بدور از باور و یا عدم باور نسبت به “عاشورا و عزاداری ” ونیز اکنون که نعره های گوش خراش “مداحان ” رژیم بگوش نمیرسد و فرصت تامل است نوشته شده است .
پیش از اینها محرم که می امد ، دهه اول ان و بخصوص روزها و شبهای تاسوعا و عاشورا دسته های سینه زن و یا زنجیرزن در کوی و برزن و محله های شهر که راه می افتاد انچه می شنیدیم صدای سینه و یا زنجیر زنانی بود که نوحه نوحه خوانان را پاسخ میدادند و یکصدا اشعاری را در سوک کربلا دم میدادند مردان در دسته های سینه زنی اشعار نوحه ها را در پاسخ نوحه خوانی که در میانه دسته قرار میگرفت خوانده صدای هماهنگ سینه زن ها با صدای فرود امدن دستها بر سینه ها می امیخت و طنین در طنین صدای “مردم”عزادار بگوش می امد . نوحه خوانها (مداحان) نیز در میانه دسته سعی در هماهنگی جلوداران دسته با انتهای ان داشت و سینه زنان را به پاسخ فرامیخواندند، او با صدای خود میخواند و حداکثر یک بلندگوی دستی همراه داشت که نه همیشه بلکه بعضی از مواقع که دسته نامنظم میشد بکارش میگرفت .قاعده این بود که صدای او را سینه زنان بشنوند و پاسخ بگویند و همین کافی بود که انها با تشخیص شعر نوحه و با همصدایی خود ریتم سینه زنی و اهنگ موزون انرا بوجود اورند و این درهم تنیدگی صدای سینه زنان و ضرباهنگ کوبش بر سینه ها وقتی دوتا دسته بهم میرسید به اوج رسیده و هیجانی ایجاد می نمود. اینها نواهایی بود که از دسته ها ی عزاداری امام حسین بگوش میرسید . خلاصه انچه بود پژواک صدای مردم بود .
امروز اما (چندسالی است) که از دسته ها صداهای دیگری بگوش میرسد. دستگاه های “اکو”و تقویت کننده صدا همراه سنج و طبلهایی که هرساله بزرگتر میشوند و تو گویی اندازه اینها میزان سنجش قدر و “بزرگی ” برگزارکنندگان هییت ها و شکوه انهاست بنابراین اندازه انها به رقابتی مضحک تبدیل شده همه چیز را تحت تاثیر قرار داده است ودر این میانه و غوغا تنها صدایی که شنیده میشود نعره های گوش خراش “مداح “ی است که میکروفون بدست بکسی رحم نمیکند و صدای نکره خود را که لابد خودش انرا خوش می پندارد ! پشت “اکو” رها کرده و با همراهی “گوم گوم” طبل ها بجان مردم بی نوا انداخته است و در این هیاهوی بیرحم ، جانهاست که آزرده میشود و البته ان نواها و اهنگ “سینه زنان ” ،یعنی صدای مردم ،نه تنها بگوش نمیرسد که “گم ” میشود . . .
این روند یعنی گم شدن صدای مردم اتفاقی نیست . این ماجرا ، نماد اتفاقی است که در کل کشور رخ داده !
در بحبوحه انقلاب ایران و در جریان شکل گیری ان ، شبکه روحانیون که در سراسر کشور گسترده بود فعال شده و به خدمت اقای خمینی درامد .
این شبکه در انزمان بخوبی همانند “رسانه” ای توانا ، پیام اقای خمینی را به اقصی نقاط کشور، اعم از شهر و روستا ، منتقل می نمود، ازانرو که بودند روستاهایی محروم ازاب لوله کشی و یا برق سراسری اما همینها نیز از وجود حداقل یک اخوند (بقول خودشان عالم) بهره می بردند و همینها بخوبی نقش رسانه ای سراسری خود را ایفا نمودند.در دوران پس از انقلاب نیز با وجود انکه شبکه های رادیوتلویزیونی کشور یکسره در اختیار اقای خمینی و همفکران ایشان قرار داشت اما نقش این دسته کمرنگ نشد چرا که این “شبکه” برای توجیه سرکوب ازادیخواهان توسط روحانیت کارایی بی نظیری داشت . در دوره حضور اقای خمینی ، بدلیل پایگاه مرجعیت ایشان و نقش وی در رهبری انقلاب ، درحوزه های علمیه و در میانمراجع کسی را یارای مخالفت با او نبود و سطوح مختلف حوزه ها و طلاب با “شبکه ” روحانیت هماهنگ و در اختیار وی قرار داشت. ایشان نیز با اگاهی از توانایی این شبکه بخوبی انرا بکارمیگرفت. اما پس از درگذشت اقای خمینی وتحمیل خامنه ای بوسیله رفسنجانی (و با کمک سید احمد) ، بدلیل انکه او مرجع نبود از ان پایگاه علمی و مورد احترام مراجع در حوزه علمیه قم برخوردار نبود، بنابراین در بین علمای طراز اول حوزه مخالفتهای روشنی با او بعمل می امد بزرگترین مرجع زمان او یعنی اقای منتظری اشکارا اعلام کرد که خامنه ای فاقد مرجعیت است و او را از دخالت بیشتر در حوزه ها نهی کرد(که البته او توجهی به نظرات اقای منتظری نکرد و از ابتدا برای دولتی کردن حوزه تلاش بسیار کرده و از محل خزانه کشور پولهای کلان و نجومی را به انهایی که حاضر بودند او را به رسمیت بشناسند و برنامه هایش را اجرا کنند پرداخته است). بنابراین خامنه ای از پشتیبانی سطح اول “شبکه روحانیت”یعنی مراجع محروم بوده است، سطح دیگری از این شبکه گروه خطبا و وعاظ است. اقای خامنه ای خود خطیب است و از قضا در این سطح جایگاه مناسبی داشته است اما از انجاکه بسیارند وعاظ توانا و بعضا” باسوادی که با اندسته از بزرگان حوزه که با او مخالفند ارتباط دارند و بهیچ وجه سطح وعاظ و خطبا یکدست نیست، ایشان نمیتواند به انها اعتماد نماید تا بتواند از این سطح شبکه بهره برداری نماید. اما او از تجربه استفاده از این شبکه و اهمیت ان اگاه است.بنابراین نمیتواند از ان چشم بپوشد! این شد که با روی کارامدن خامنه ای مردم کشور شاهد اهمیت یافتن “مداحی” و “مداحان “شدند. این گروه اسفل سطوح ان شبکه بوده و متشکل از ادمهای بیسواد و یا کم سوادی است که تنها داراییشان صدای رسا است . از سوی دیگر تعداد انها نیز بسیار بیشتر از سایر سطوح است چرا که در هر محله ای تعدادی از انها هستند که بنا به موقعیت خودی نشان میدهند.همچنین درون اینان بسیارند افراد مجرمی که حاضرند با دریافت دستمزد و یا داشتن امکاناتی هر انچه را به انها تکلیف میشود با طیب خاطر انجام دهند. نمونه های بارز و شناخته شدن انها را مردم در سالهای اخیر مشاهده کرده اند ، منصور ارضی و حدادیان هتاکان بی تربیتی که اشکارا دیگران را در منابر به مرگ تهدید کرده اند و محمود کریمی که در یک درگیری ساده در خیابان بروی مرد جوان و شخص همراهش هفت تیرکشی کرده نمونه های گویایی از این گروه اوباش اند. اما چرا خامنه ای دست اینها را باز گذاشته تا باخیال راحت چنین کنند؟ چون به انها در بکارگیری ان شبکه در سرکوب حرکتهای مردمی نیاز دارد. هرکدام از انها برای خود دارو دسته ای از “لاتها” راه انداخته اند و این دسته ها هنگامه عمل وارد میدان سرکوب میشوند.در واقع اینها حتی از بسیجیان نیز راحت تر عمل میکنند چون بسیجیان باید طبق برنامه ای و دستورا تی عمل کنند اما مداحان و باندهایشان وقت عمل ،خودکار وارد عمل میشوند و به کسی هم جوابگو نیستند. خامنه ای برای فعال کردن شبکه انهاارقام نجومی پرداخته و امکانات بیشماری را در اختیار این گروه از اوباش قرار داده به نحوی که امروزه مداحانی همانند منصور ارضی ، حدادیان ، هلالی و یا کریمی از ثروتمندان جامعه بشمار می ایند و امکانات بی نظیری همچون مجوزهایی استثنایی از شهرداری ها ، واردات و… در اختیار دارند. اینست که دیگر با دستمزدهای معمولی برای خواندن در مراسم حاضر نمیشوندو از دستمزدهای ده میلیون و بیشتر برای یک شب اجرای برنامه برخوردارند. پر واضح است کسانیکه اینان و نظیر ان ها را برای مراسم و برنامه هایشان دعوت میکنند نیز از نوع رانت خوارانی هستند که دارایی های ملت مظلوم ایران بی محابا در اختیارشان قرار گرفته است .اینها همه باعث شده امروزه نرخ “مداحی” بکلی بالا رفته و گروه مداحان بطور عام از نعمات مادی زیادی بهره مند شوند.
چنین است که ماجرای عاشورا و عزاداری امام حسین به نمایش قدرت نمائی تبدیل شده برای انها که دسته ها را راه می اندازند و “کارناوال”ی شده برای جوانانی که در این روزها بدنبال فضاهای تنفس و رهایی از بگیر و ببند گشتهای ارشاد هستند، انچه در این میانه ” گم ” است حسین است و قیام او در برابر ظالم ، و چنین است که در هیاهوی گوشخراش مداحان که توسط “اکو”ها و دستگاه تقویت کننده خامنه ای بلندترمیشودو جان را می ازارد صدای مردم نیز محو میشود .