همانطور که همگان مستحضرند ، بدنبال فوت جوان خواننده ، مرتضی پاشائی و مراسم غیر قابل تصور تشییع آن مرحوم ، بحث های بسیاری ، چه در روزنامه ها و چه در فضای مجازی ، در داخل و خارج از کشور مطرح شده است که باید به فال نیک گرفت که پدیده شناسی این واقعه نیاز به غور و بررسی فراوان دارد .
عنوانی را که برای این مطلب انتخاب کردم در مقابل پرسشی است که اخیرا” بسیار شنیده می شود که جوانان دهه شصتی ها ، ما نسل انقلاب را متهم می کنند و دائما” ما را در برابر این سوال به چالش می کشند که شما چرا انقلاب کردید ؟ وضعیت امروز ما نتیجهی حرکت نسنجیده و بدون ارزیابی قبلی شما ها می باشد.
بسیار خوب ، در بعضی موارد به شما حق می دهم اگر چه شما و یا لا اقل اکثریتی از شما ، بدون اینکه شرائط آن دوره را بررسی کرده باشید ، بدون آنکه مشکلات سیاسی – اقتصادی آن دوره را شناخته باشید به ما اعتراض می کنید بطوریکه بعد از گذشت سی و شش سال از آن دوران هنوز هم یک تصویر روشن و منصفانه از آن دوران ندارید ، شاید بدرستی نمی دانید نسل جوان آن دوره چگونه می اندیشید ، چگونه زندگی می کرد و مشکلاتش چه بوده و حتی تفریحات آنها چه بود.
آیا شما نسل دههی شصتی ها هرگز از خود سوال کرده اید این همه جوان فارغ از تفکرات و تعلقات سازمانی و گروهی ، چه مذهبی ، چه چریک فدائی خلق ، چه مجاهد خلق ، چه ملیون مصدقی و یا حتی فعالان کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور نمی توانستند بدون توجه به آنچه در اطرافشان می گذشت راه آسان تری را برای زندگیشان انتخاب کنند ؟ ایا نمی توانستند بدون داشتن دغدغه برای رفاه و آزادی مردم وطنشان ، این همه هزینه نپردازند؟
ولی نسل من ، نسل انقلاب ، نسلی بود که در شرائط سخت و طاقت فرسای سلطهی استبداد و ساواک شاه حتی المقدور با کتاب آشنا بود ، آرمان داشت و از صبح تا شب بخاطر کمبود تفریحاتش ناله نمی کرد. او در فقدان آزادی می سوخت و راهی برای فرار از این قفس می جست .
جوانان عزیزم ، شما می توانید به ما بگوئید که تعریف درستی از آزادی نداشتید .درک درستی از دموکراسی و آزادیخواهی را نداشته اید و یا می توانید بگوئید زمانی که شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی سر دادید این واژه ها را تعریف نکردید و این سوال را نکردید که جمهوری اسلامی ، یعنی چه ؟ و چگونه نظامی است ؟ هرچند که من نیز پاسخ درستی برای سوال تو نداشتم زیرا که تا آن زمان جهان هیچ نمونه ای از آن را تجربه نکرده بود. شما همچنین می توانید سوال کنید که چرا بدون اینکه کتابهاب آیه الله خمینی را خوانده باشید به این آسانی بدنبال خواسته ها و اهداف او برای استقرار جمهوری اسلامی کوشیدید؟
بسیار خوب ، من این مسائل را از شما می پذیرم وعلیرغم اینکه در زمان ما ، دسترسی به اطلاعات بسیار سخت بود وانتشار یک متن کوتاه ویا یک اعلامیه مشکلات بسیاری بر سر راه ما قرار داشت با این وصف می توانیم ساعتها هم در مورد آنها با یکدیگر به گفتگو بنشینیم .
از سوی دیگر حتما” می دانید که نسل ما در اوان انقلاب هم بلحاظ فکری بسیار متنوع و رنگارنگ بوده که در همین زمان جوانان غیوری هم بودند که برای دفاع از وطن ، آری صرفا” برای دفاع از خاک ایران که من و تو دلبستگی بسیاری به آن داریم از جان خود مایه گذاشتند که روحشان شاد باد.
بگذریم اگر بخواهیم دوره های بعد از انقلاب را که هر کدام ویژگی خاص خود را دارد بررسی کنیم کلام به درازا خواهد کشید اما امروز روی سخن من با تواست . تو که نسل دههی شصتی هستی . حالا منهم می توانم از تو سوال کنم؟ من نسل انقلاب که امروز دههی شصت زندگیم را آغاز می کنم.
عزیز من ، تو امروز با توجه به این همه امکانات که در اختیارت است ، از نظر دسترسی به اطلاعات و نوآوری های تکنولوژی که تو خیلی بیش از من می توانی از آنها استفاده کنی ، جواب نسل آینده ات را چه خواهی داد ؟
برگردیم به موضوع اصلی ای که شرکت این همه جوان در مراسم خاکسپاری و یا حضور در جلوی بیمارستانی که آن جوان خواننده در آن فوت کرده بود می باشد. می دانم ممکن است بگوئی مرتضی پاشائی ، خوانندهی مورد علاقهی من بوده است ، من هم می پذیرم اما هرگز از خودت پرسیدی که برگزار کنندهی این تجمعات ، چه سازمان و یا نهادی بوده است؟ عزیزم ، آیا از خودت سوال نکردی که دلیل اینهمه خبررسانی در طول یک سال آخر راجع به وضعیت بیماری و جسمانی این خواننده از سیمای جمهوری اسلامی برای چه بود ؟
تو بخوبی آگاهی که صدا و سیمائی که حتی ربنای استاد شجریان را که برای مردم ما با ماه رمضان عجین شده و جداشدنی نیست ، از پخشش امتناع می کند شجریانی که آواز هایش برای همه نسل ها دوست داشتنی است .
آیا این حجم عظیمی از کنسرت های این خواننده که در یک سال آخر عمرش در شهر های مختلف کشور برگزار گردید خود جای سوال ندارد؟ در حالیکه می دانی به این سادگی ها هم نیست که یک خواننده بتواند و یا مجاز باشد در این حد وسیع برنامه اجرا کند ؟
به مراسم ختم این جوان هم می توانی نگاهی بیاندازی که چگونه خیابانهای اطراف مسجد را برای هر چه با شکوه تر برگزار شدن این مراسم آماده کرده بودند درحالیکه سالها است اجازهی برگزاری مراسم سالگرد را حتی به عنوان مثال برای مرحومان آیه الله منتظری ، آیه الله طالقانی ، شریعتی ، مهندس بازرگان، دکترسحابی، فروهرها و غیره نمی دهند . آیا نمی بایستی از خودت سوال می کردی که علت چیست ؟
عزیزم ، بار ها شده است که به خیابانها ریخته و رقص و شادی کرده ای .مثلا”از فرصت انتخاب رئیس جمهوری که دوستش داشتی ولی دلیلش را نمی دانستی ، آمدی و توجیهت هم این بود که ما اجازه نداریم در گردهمائی هائی با هدف شادی شرکت کنیم بنابراین از هر فرصتی استفاده می کنیم . هر چند که این توجیه های آبکی تو را قبول ندارم چونکه حتی بعدا” پیگیری نکردی که این رئیس جمهور محبوب تو آیا وفادار به آن وعده های انتخاباتیش ماند یا خیر؟
بسیار خوب خیلی کار ها هزینه دارد و من هم نمی خواهم شما ها به درد سر بیفتید. ولی اگر بر این باور باشید که حرکت های شما خودجوش و دارای ماهیتی اعتراضی به فشار ها و محدودیت هاست چرا نمی توانید برای مسائل دیگری که زندگی روزمره همهی را به مخاطره انداخته و به عنوان مثال آلودگیهای ناشی از بنزین ناپاک و سرطان زا و یا شیر های آلوده به روغن پالم که جنبهی سیاسی هم ندارد چنین اجتماعاتی را بوجود آورید؟ و یا حتی چند ساعتی در کنار خانم نسرین ستوده بایستید چون او یک حرکت قانونی و مدنی را شروع کرده است که اگر تعداد شرکت کننده زیاد باشد ، عزیزان من شما هم از نهادینه شدن قانون استفاده خواهید کرد.
ولی توجه داشته باش که تو این بار حتی برای شادی و رقص هم به خیابانها نرفتی ! رفتی گریستی ! در حالیکه تو از صبح تا شام با برنامه های عزاداری زندگی می کنی و بلحاظ گریستن ، کمبودی نداشتی .
عزیز من ، می خواهم از تجربیات نسل من بیاموزی و از اینهمه امکاناتی که در اختیار ما نبود ولی در اختیار تو و نسل توهست ، برای آگاه شدن و آگاهی دادن استفاده کنی . روز های سختی است. جامعهی ما دلخوش نیروی جوان و آگاه خود است که کم هم نیستند . نمی خواهم تو هم از آنهائی باشی که بگوئی برویم ببینیم چه خبر است .
به خدا می سپارمت ای امید فردای ایران ما
منبع : سایت اخبار روز