back to top
خانهدیدگاه هاحسین منتظر حقیقی: گامهای بی پایان بی اخلاقی مدعیانِ پیروی از دکتر...

حسین منتظر حقیقی: گامهای بی پایان بی اخلاقی مدعیانِ پیروی از دکتر محمد مصدق و جبهۀ ملی ایران

montazerehaghighi hossein 11092013مطالبی در رد حملات بی اساس به آقای ادیب برومند

آیه الله العظمی خمینی چه قبل از استقرار جمهوری اسلامی و چه پس از آن بارها تکرار کرده بود که اسلام بوسیلۀ همین هیأتهای مذهبی زنده مانده است.(  نقل به مضمون). این سخنان دستمایۀ حکومتگریِ حکومتگران جمهوری اسلامی از زمان استقرار تا امروز گردیده است. از اینرو ، سازماندهی هیأت های مذهبی ، عوامل مؤثر در آن مانند مسؤلین هیأت ها ، مداح ها ، روحانیونی که دراکثر این هیأت ها به سخنرانی می پردازند و بالأخره اجرای مراسم و سنت ها برای ایام و مناسبت های مذهبی را در دستور کار هر روزه خود قرار داده ، بعنوان بخشی از تبلیغات اسلامی جمهوری اسلامی معرفی کرده است.

گسترش این شکل از تبلیغات اسلامی همراه با پخش سخنان روحانیونی که بی بضاعتی آنان از مسائل دینی و علوم انسانی ، سیاسی و فرهنگی برای هر انسان معمولی پوشیده نبوده و نیست ، باعث گردید تا هر بیننده و یا شنونده ای که از کمترین نیروی تعقل برخوردار باشد از اسلام این چنینی روگرداند.

جمهوری اسلامی در طی عمر استقرارش تلاش کرده تا هر آنچه یک نظام استبدادی به آن نیازمند است لباس اسلامی و مذهب تشیع به آن بپوشاند و به مردم تحویل داده و یا عملی سازد . به این ترتیب سیاست و بقاء خود را به اینگونه مسائل که اغلب ازخرافات بهره گرفته وبشدت  سست برهان می باشد از یک طرف و تشخیص میان عملکرد سیاسی و باور های دینی و مذهبی حکومت و طرفداران آن را از سوی دیگر گره زده و مشکل نموده است.

نکتۀ با اهمیت اینجاست که اگر مبارزین راه آزادی و استقلال و تمامیت ارضی کشوراین پدیده را بخوبی نشناسند ودر عین حال بخواهند با عمکرد جمهوری اسلامی به مخالفت برخیزند امکان دارد با دست خود چاهی حفر کنند که قبل از دیگران خود به آن فرو افتند. به عبارت دیگر اگر مبارزین راه آزادی تشخیص ندهند که که لباسی که مستبدین جمهوری اسلامی بر اندام گفتار و رفتار سیاسی خود می کند عاریتی ای بیش نیست و تصور کنند که حکومتیان  به اسلامی بودن آنچه می گویند و عمل می کنند اعتقاد راسخ دارند! به بیراهه ای خواهند رفت که جز خطرجدا شدن خود از مردمی که بخاطر آنان مبارزه می کنند  ، نصیب دیگری نخواهند داشت.

متأسفانه چنین وضعیتی را که آرزو نمی کردیم با بی توجهی غیر قابل فهمی در میان مخالفان جمهوری اسلامی در حال وقوع بوده و بجای مبارزه با حکومتی استبدادی که لباس دین را به عاریت به تن کرده ، عده ای را به مبارزه با دین و باور های دینی مردم واداشته و صرفنظر از آنکه چنان سیاست و عملکردی علیه نظرات و عقاید نیروهای دمکرات و آزادیخواه و همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد! خوشحالی مستبدین را بهمراه داشته است .

در این نوشته من قصد نصیحت و یا توصیه برای مخالفین رنگارنگ جمهوری اسلامی ندارم که چرا بجای مخالفت با حکومت ، به اسلام حمله می کنند . من  قصد اینکه با کسانی همچون آقای دکترمحمدعلی مهرآسا که در این نوشته به مقاله های او اشاره خواهم کرد ،صحبت کنم ندارم زیرا بر این باورم که این روز ها و با پیشرفت تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت هر کسی می تواند از گوشۀ اطاق خوابش هر آنچه دل تنگش می خواهد بنویسد و در سراسر فضای مجازی پخش نماید. و باز بر این باورم در تمام ادیان و مذاهبی که هریک با نسبتی در میان مردم روی کره خاکی پیروانی دارند آنقدر موضوعات غیر قابل دفاع وجود دارد که با هیچ معیار عقلانی و علمی سازگاری ندارد و پرداختن به اصلاح آنها اگر غیر ممکن نباشد لا اقل بسیار بسیار مشکل است. و باز معتقد هستم تعداد کسانی که در شرائط کنونی بصورت غیر علمی و برخلاف واقعیت های تاریخی به باور های اعتقادی مردم حمله می کنند آنقدر زیاد و متنوعند که صرف کردن وقت برای پاسخگوئی به آنها کاری بس عبث خواهد بود.

همانطور که دربالا متذکرشدم من دربارۀ محتوای  مقالات پرخاشگرانه و توهین آمیز آقای دکتر محمد علی مهر آسا وارد گفتگو نمی شوم اما از آنجا که او به جبهۀ ملی برون مرزکشوروابسته  و نوشته هایش بر خلاف اساسنامۀ و منش رفتاری آن سازمان با سابقه است پیامد های سوئی برای آن سازمان در پی خواهد داشت که جلوی آن باید گرفته شود.

واقعیت اینست که آقای ادیب برومند رئیس شورای جبهۀ ملی ایران با صدور بیانیه هائی کوشش کرد آثار شوم ناشی ازنوشته های وی  که علیه موجودیت جبهۀ ملی  نیز بود از بین ببرد . اما اقدام ارزشمند این پیر فرهیخته خود بهانه ای برای عده ای اپورتونیست و عقده ای گردید که ناجوانردانه برسر این مبارزدیر پای ملی فرود آیند شاید به این امید که بتوانند خانۀ سیاسی زنده یاد دکتر محمد مصدق را از هویت ملی – دموکراتیک و مردمی  خالی کرده ، آنرا جولانگه «زاغ »ها و «شبکوران» قرار دهند. از این رو  من هم کوشش کردم بعنوان یکی از پیروان «راه مصدق» در دفاع از خانۀ سیاسی و ارزشهای «راه مصدق » ایفای وظیفه نمایم.

اما لازم است قبل از اینکه وارد مطلب شوم نکاتی را یادآوری کنم:

 اول اینکه، متأسفانه جبهۀ ملی ایران در خارج از کشور فاقد تشکیلات منسجم سیاسی است .تشکلات متعددی تحت آن نام فعالیت می کنند . سیاست و عملکرد برخی از آنها در بسیاری از موارد در مغایرت با ارزشهای تشکیل دهنده «راه مصدق» می باشد، لذا صاحب این قلم خود را متعلق به هیچ یک از این تشکل ها نمی داند.

 دوم اینکه پیروی از راه زنده یاد دکتر محمد مصدق را در انحصار هیچ گروه و سازمان و فردی نمی دانم ، بنابراین  برای فعالیت در «راه» دکتر محمد مصدق نیازی برای دریافت مجوز از هیچ گروه ، سازمان و فردی نمی بینم .

 سوم اینکه سازمان جبهۀ ملی ایران را خانۀ سیاسی دکتر محمد مصدق دانسته و به اندازۀ بضاعت و توانم همراه با پیروان اصیل دکتر مصدق کوشش می کنم ، از تصرف عدوانی این خانه جلوگیری کرده ، ارزش های پایه ای آن زنده یاد را  به عنوان پایه های اساسی این خانۀ شصت و پنج ساله حفظ کنیم.

و اما مطلب :

چندی پیش دکتر محمد علی مهرآسا که خود را مصدقی و جبهه ای میداند مقاله ای انتشار داد.(1) در این مقاله به امام حسین(ع)، پیشوای سوم شیعیان و واقعۀ کربلا نا سزاگونه برخوردی غیرمنطقی و غیر ضروری داشت که می توانست احساسات پیروان آن حضرت را بشدت جریحه دار سازد که ساخت.

بدنبال آن ، نقد جدیدی زیر عنوان « اسلام در بحران نیست؛ اسلام خود بحران است »(2) بر گفتاری از محمد مجتهد شبستری که در سالگرد مرحوم سید محمود طالقانی ایراد کرده وگفته بود:« .. اسلام به عنوان یک دین دچار بحران است…» (3) نوشته و انتشار داد و از جمله آورده است:

 « … اما چیزی که آقای شبستری نمی داند این است که خود اسلام بحران بزرگ و اصلی است؛ و نه حاشیه ها و شاخ و برگهایش. او یا نظاره گر رویه ی معضل است و به عمق مشکل نمی اندیشد و نگاه نمی کند؛ یا عمداً می کوشد با طرح این مطالب اسلام را از این فلاکت نجات دهد. اسلام به بحران دچار نشده است؛ بل این ایران است که به بحرانِ دین اسلام گرفتار آمده است….» .

نوشته های مختلف آقای مهر آسا به عنوان عضو جبهۀ ملی ایران واکنش های مختلفی در طیف های سیاسی و مذهبی جامعه بدنبال داشت که در نهایت رهبری جبهه ملی و موجودیت آنرا هدف تهدید ویرانگر خود  قرار می داد.

آقای ادیب برومند ، رئیس شورای مرکزی جبهۀ ملی ایران – تهران برای اینکه سازمان متبوع خود را از هر عمل مقابله جویانه با مردم مسلمان ایران دور نگاهدارد به صدور بیانیه ای که ظاهرا” به دلیل شتابزگی از یک اشتباه مفهومی رنج می برد، مبادرت ورزید بدین شکل که:

 « …بنابراین تشیع از ارکان مهم ملیت ماست و هر فرد ملی گرایی باید به این مذهب عقیده مند باشد و هر جنبشی را در عزای شهیدان بزرگ شیعه که تایید کننده وحدت ملی نیز هست مغتنم و محترم شناسد. با این تذکر هر عضوی از اعضای جبهه ملی باید نسبت به مطالب یاد شده پای بند و وفادار باشد تا عضو جبهه ملی شناخته شود وگرنه در تاریخ این جبهه جایگاهی نخواهد داشت. بدیهی است جبهه ملی با هموطنان سنی هم نهایت علاقه و احترام را ملحوظ داشته و خواهد داشت….»(4)

  مطالبی که در مغایرت با اصول و اساسنامه جبهه ملی و ارزش های«راه مصدق» بود. البته وی سریعا”به این اشتباه پی برده و پس از دو روز با صدور بیانیه تازه ای به اصلاح آن اشتباهات پرداخت و اعلام کرد:

« … به‌نام خداوند جان و خرد

هم‌اندیشگان گرامی؛

پس از انتشار اطلاعیه‌ی این‌جانب مورخ ۲ آذر ۹۳، که شتابزده در واکنش به اهانت‌های زشت و ناشایست نسبت به مظهر آزادگی و حق‌پروری، امام حسین (ع)، نوشته و منتشر شده است، متذکر می‌گردد: 
همان‌طور که در بند یکم از ماده‌ی پنجم اساسنامه‌ی جبهه ملی ایران آمده است، شرط عضویت در جبهه ملی «تابعیت کشور ایران» است؛ با این‌حال پایبندی و احترام نسبت به عناصر تشکیل‌دهنده‌ی ملیت برای هر فرد ملی‌گرایی، محترم شمردن تشیّع را ایجاب می‌نماید. 
به‌هرحال همان‌گونه که پیشتر گفته شده، جبهه ملی ایران بر اساس اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر به همه‌ی باورهای جهانیان احترام می‌گذارد و به‌ویژه مراتب تکریم و حرمت را نسبت به ادیان الهی به جا می‌آورد؛ و بنابر اصل سوم از اصول عقاید و هدف‌های جبهه ملی ایران «برای حفظ احترام دین مبین اسلام و همچنین فراهم شدن امکان بهره‌گیری از تمامی توان ملی و مردمی جامعه ایران بر اصل جدایی دین از حکومت تأکید می‌کند….» (5).

اشتباه مفهومی ناشی از شتاب زدگی آقای ادیب برومند و تصحیح فوری آن که باید نقطۀ پایانی بر این بحران می بود سبب گردید کسانی که سرمای سیاست آنها را کرخ کرده بود تکانی بخود داده به جای آنکه  با تفکر بشدت نادرست و غیر علمی و مخرب آقای دکتر محمد علی مهر آسا و خسارت جبران ناپذیر اعلام وابستگی این تفکر به جبهۀ ملی بر آیند ، دست به حرکت انحرافی زده به فکر تصفیه حساب با کسانی برآیند که قبلا” رؤیاهای آنان را برآشفته کرده بودند. رؤیای کسانی که خود شیفته بوده ، رهبری  و یا سخنگوئی جبهۀ ملی ایران را از آن خود می دانستند،  مانند آقای کورش زعیم  و یا کسانی که لباس نمایندگی جبهه ملی ایران در خارج کشور را برای خود آماده کرده بودند مانند آقای بیژن مهر.

آقای کورش زعیم از یک سو مدعی است که جبهۀ ملی ایران سخنگو ئی دارد بنام آقای دکتر باوند اما معلوم نیست وظیفۀ این سخنگو ،کی و کجاست و چرا بجای او ، این آقای زعیم است که خود را جلو انداخته و دریک مصاحبۀ طراحی شده به سؤالات آقای عبدالستار دوشوکی ( 6) که معلوم نیست از سوی چه کسی و با چه هدفی آنرا طراحی کرده ، شرکت می کند  و یا به استفساریه ای(7)   از سوی آقایان کاووس ارجمند، کمال ارس، کورش استکی، محمود جعفری، سعد اله عمرانی، صادق محمودی وجمعی‌از فعالان ملی‌: داریوش احمدی، داریوش مجلسی که حداقل از میان آنان،  آقای داریوش مجلسی قبلا” رسما” اعلام کرده که از «جبهۀ ملی ایران – اروپا» این آقایان خارج شده می خواهد در کنارآقای رضا پهلوی به فعالیت سیاسی ادامه دهد.البته کنشگران سیاسی بخوبی آگاهند و می دانند که جبهۀ آن حضرات با «سازمانهای جبهۀ ملی ایران در اروپا»، که آقایان دکتر علی راسخ افشار ، دکتر پرویز داورپناه ، علی شاکری زند ومهندس مهدی مقدس زاده آنرا نمایندگی می کنند متفاوت است.

 به استناد قرائن و شواهد موجود، آقای کورش زعیم طی تلاشهای چند سال گذشته هدفی جز متلاشی کردن و یا تغییر محتوای جبهۀ ملی ایران نداشته و خوشبختانه تاکنون موفق نشده است به اهداف شوم خود جامۀ عمل بپوشاند چنین می پندارد که آقای ادیب برومند ، این پیر فرزانه و مبارز دیر پا ، سنگربان استواری است که تا او هست خواب هایش آشفته و غیر قابل تعبیر باقی خواهد ماند. از این رو، اینباراو از اشتباه مفهومی ای که آقای ادیب برومند آنرا ناشی از «شتابزدگی» نامیده و پس از دو روز تصحیح کرده است ناجوانمردانه سوء استفاده کرده و در مصاحبه با سؤال کنندگان، بخود اجازه می دهد دربارۀ رئیس شورای مرکزی جبهۀ ملی به طرز بی ادبانه ای از کلمۀ « نابخردانه» بهره گیرد . از مصاحبه های آقای زعیم می توان به روشنی دریافت که جناب آقای کورش زعیم آنقدر گرفتار «عقدۀ خود بزرگ بینی» شده که بخود اجازه می دهد از سوی تمام نهاد ها و اعضای جبهه ملی اعلام کند  در «  ایران آینده » چنین و چنان می کند وبا ذکراین مطالب نشان می دهد تا چه اندازه با روابط و ضوابط تشکیلاتی بیگانه می باشد .او می گوید «.. منشور جبهۀ ملی که توسط چند نفر و از جمله خود من  تنظیم شده…» و نمی داند در هر تشکلی ، ممکن است کسی و یا کسانی مأمور انجام کاری گردند  اما زمانی این اقدام به عنوان موضع و یا وظیفۀ آن سازمان تبدیل خواهد شد که در نهاد های مسؤل سازمانی ، مورد بحث و گفتگو وتنقیح و در نهایت  تصویب قرار گیرد. در آن صورت دیگر آن کار و یا اقدام مربوط به تشکیلات است و نه آن افراد!!!

 اما حال و هوای این آدم «خود شیفته »، حال و هوای دیگری است .به نظر می رسد آقای زعیم فرصتی بدست آورده و می خواهد از طریق آقای عبدالستار دوشوکی به دیگرانی که برای ما مشخص نیست چه کسانی هستند اطلاع دهد که پیشنهاد بر کناری آقای ادیب برومند را ارائه خواهد کرد.آماده باشید!!!

آقای زعیم می گوید ما همه بر این باور هستیم و این باور را در کشور نهادینه خواهیم کرد که هیچ مذهب یا ایدئولوژی حق ورود به حکومت و تاثیرگذاری در خط مشی ملی کشور را ندارد. همه دینها و مذهب های مردم ایران محترم هستند و توهین به هر کدام از آنها نکوهیده و توهین به ملت ایران است اما فراموش می کند که بچه مناسبتی این سخن ها را بر زبان می آورد و مگر این مناسبتی نیست که اهانت های آقای مهرآسا به مردم ایران بوجود آورده در اختیار شما قرار داده است؟ . آیا بهتر نیست آقای زعیم  قبل از اینکه آن آیندۀ موعود فرا رسد ، بجای برخورد بی ادبانه به جناب آقای ادیب برومند ، همین حالا توهین های هموند محترمشان آقای مهرآسا را که به مردم ایران و به پیروان سایر ادیان روا داشته اند ، محکوم نمایند؟

برای من همیشه این سؤال مطرح بوده است که راستی چرا آقای کورش زعیم دست از سر «جبهۀ ملی ایران »بر نمی دارد ؟

 راستی و باز تکرار می کنم راستی  همۀ این واکنش های غیر اصولی و غیر اخلاقی و بی ادبانه علیه تلاشگران واقعی راه مصدق برای چیست؟ او که حتی سازمان موازی ای با نام « همبستگی  برای دموکراسی و حقوق بشر » (8) با کمک آقای حشمت الله طبرزدی در برابر  جبهۀ ملی (9) تشکیل و عضویت دفتر سیاسی و دبیری (10)  آنرا نیز خود بعهده گرفته است .او که حاضر شده با کمک و ارتباط با کسانی که در طیف طرفداران کودتای آمریکائی – انگلیسی 28 مرداد 1332 به یک ائتلاف اعلام نشده دست بزند و باز خود را هموند شورای جبهه معرفی کند برای این نیست که همین آقای ادیب برومند سالخورده که علیرغم کهولتش رؤیاهای  آقای زعیم و هم اندیشانشان را غیر قابل تعبیر گذاشته و از تغییر ماهیت جبهۀ ملی با هویتی ملی – مصدقی و دموکراتیک جلوگیری کرده و اجازه نداده آقای کورش زعیم و کسانی که از در بیرون رفته و حالا می خواهند با شرمندگی از پنجره باز گردند ، برای پنجه افکندن بر نهاد های خانۀ سیاسی دکتر مصدق موفق گردند؟ باید پرسید آیا واقعا” اینطور نیست جناب زعیم؟

 در کنار تلاشهای آقای زعیم برای تخریب جبهۀ ملی از درون کشور،اما بخش رسانه ای ایشان در خارج کشور هم بیکار ننشسته است. آقای بیژن مهر که مدعی ریاست خبرگزاری جبهه ملی ایران در خارج از کشور می باشد با صدور اطلاعیه ای ( 11) پای کسانی را به ماجرای آقای دکترمهر آسا و برخوردهای بی ادبانۀ آقای کورش زعیم به اقای ادیب برومند بمیان آورده که هنوز انگیزۀ دریافت مدال افتخار وی از کنگرۀ سلطتنت طلبان برایشان روش نبوده و این سؤال که سنخیت آقای بیژن مهر به عنوان یک فعال جبهۀ ملی ای با سلطنت طلبان  و گنگرۀ آنان چیست ؟همچنان مطرح و روی میز فعالان جبهه ای و پیروان راه مصدق باقی است .

او ابتدا بر روی آقای دکترهمایون مهمنش پنجه انداخته  و بدون ارائۀ هر گونه سند و مدرکی ،  می گوید لغزش مفهومی جناب ادیب برومند نتیجۀ توصیه های او بوده و سپس پای من ( حسین منتظر حقیقی ) را بمیان کشده ، می گوید در شهریور 1387 مقاله ای زیر عنوان  « تأکید بر آنچه باید بگذرد و هنوز نگذشته است » نوشته و قصد داشته آقای مهندس امیر انتظام را از جبهۀ ملی ایران  اخراج نماید، دروغ بزرگی که خوشبختانه خود سند رسوائیش را ارائه کرده است.( مقالۀ من )( 12 )

در آن مقاله (که خوانندۀ محترم لینک آن را ذیلا” در اختیار دارد) همۀ ما در متن حوادثی قرار داشتیم که بوسیلۀ برخی افراد با هماهنگی آقای رضا پهلوی و محسن سازگارا و چند تن دیگرپیش روی ما قرار داده بودند .آنها  رفراندم برای تعیین نوع نظام سیاسی کشور بجای جمهوری اسلامی که مستقر است را مطرح ساخته ومتأسفانه عده ای از افراد سیاسی در داخل ایران را باخود همسو کرده بودند، اقدامی که جز براندازی نظام از سوی جمهوری اسلامی نام دیگری دریافت نمی کرد ضمن اینکه اصولا”چنین موضوعی در دستورکار جبهۀ ملی ایران قرار نداشت. در میان آن مجموعۀ حوادث ، من در آن مقاله نوشتم :

«….از همین رو است که آقای رضا پهلوی بخود اجازه میدهد که آقای مهندس عباس امیر انتظام را « دوست سیاسی » خود خطاب کند . در حالی که جای دوستان سیاسی آقای رضا پهلوی در جبهه ء ملی ایران نیست…»،

 این جملۀ من کجا واخراج آقای مهندس عباس امیر انتظام از جبهۀ ملی کجا؟

 من نمی دانم چرا آقای بیژن مهر و کسانی مانند او حداقل به این نمی اندیشند که بیش از این خود را بی آبرو نکنند . خوانندگان خود را نا بینا فرض نکرده برای مخاطبین خود قدری درک و شعور قائل شوند .هرگزآنها را خرفت فرض نکنند. آیا این اشخاص فکر نمی کنند که خواننده می تواند  با یک کلیک ساده بر روی نوشتۀ من به دروغشان پی ببرد؟ برای من روشن نیست این افراد چه تفاوتی میان عمکرد خود و رفتارمسؤلین و مبلغین جمهوری اسلامی قائلند که خود را اپوزیسون آن رژیم می نامند؟

درخاتمه بسیار بجاست متذکر شوم که نوشته آقای دکترمحمدعلی مهرآسا فرصت مناسبی را آفرید تا مدعیان مدافع «سکولاریسم»، نیروهائی که «جدائی نهاد دین از نهاد دولت» را، خواستار هستند، در مقابل توهین آقای دکتر مهرآسا به ادیان، سکوت اختیار نکنند و چنان شیوه عملی که برخلاف سکولاریسم می باشد محکوم کنند.ما می دانیم تمام نیروهای «سکولار» و«لائیک»  در کنار خواست جدائی نهاد دین از نهاد دولت ، برمحترم شمردن تمام ادیان و آزادی برگزاری مراسم مذهبی آنها نیز تأکید دارند ضمن اینکه نباید  فراموش کنیم که آزادی ادیان، یکی از اصول اعلامیه جهانی حقوق بشرنیز میباشد!

در سازمانها و احزاب دمکراتیک، در کنارعناصر وابسته به ادیان و مذاهب مختلف، حتی افراد بی دین نیز می توانند عضویت داشته باشند، در حالیکه هیچیک از اعضای آن تشکلات اجازه بی حرمتی به ادیان و مذاهب را ندارند. با توجه به این اصل کلی، این سئوال در مقابل احزاب و سازمانهای طرفدار سکولاریسم قرار دارد که آیا اصولا شیوه کارافرادی همچون آقای دکترمحمدعلی مهرآسا می تواند با اصول و اهداف سازمانی آنان خوانائی داشته باشد یا نه؟! واگرسازگاری ندارد سکولار – دموکراتهای جامعۀ ما هم باید در مقابل چنین مواضعی بی تفاوت نباشند.به امید آنروز.

حسین منتظرحقیقی

20 آذر ماه 1393 برابر با 11 دسامبر2014

Hossein.montazer@hafenstadt.net

پانویس :

1 – عاشورا و دیوانگی هایش تا کی؟

http://www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=15061:2014-11-02-18-39-22&catid=36:sociale-&Itemid=86

 

اسلام در بحران نیست؛ اسلام خود بحران است  محمدعلی مهرآسا 2-  

     http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=63595

3- متن کامل سخنان مجتهد شبستری در مجلس بزرگداشت سید محمود طالقانی

http://mohammadmojtahedshabestari.com/speech.php?id=389&title=%D9%85%D8%AA%D9%86%20%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%20%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%AF%20%D8%B4%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%20%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%20%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF%20%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C

4اطلاعیه آقای ادیب برومند،دوم آذر۱۳۹۳
http://ehterameazadi.blogspot.de/2014/11/blog-post_180.html#more

5– اطلاعیه آقای ادیب برومند، ۴ آذر۱۳۹۳

http://ehterameazadi.blogspot.de/2014/11/blog-post_180.html#more

6 – پاسخ کورش زعیم به پرسش عبدالستار دوشوکی

http://www.jebhemelli.info/?p=3344

7 – پرسش جبهه ملی ایران اروپا از کورش زعیم در مورد اطلاعیه ای با امضای آقای ادیب برومند

http://www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=15236&catid=34&Itemid=86#.VHTrDsQnnIc.facebook

8 ـ همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران

http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article1

9 – هموندان همبستگی (آقای زعیم در ردیف 31 ) قرار دارد.

http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article3

10 – اعضای دفتر سیاسی و شورایعالی

http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article2

11 – همایون مهمنش , آتش افروز و آتش بیار معرکه جبهه ملی

http://jebhe.info/%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%87%D9%85%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%88-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B1%DA%A9.htm

 

12 – تأکید بر آنچه باید بگذرد و هنوز نگذشته است

http://www.melliun.org/didgah/d08/09/02montazerha.htm

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید