نقاشی می کنند
روی بومی کهنه
سیاه سرخ
دوباره میکونوس را
تا شکاف وامانده ی لب هایمان را
پیشتر
خویشتن
با نخ سوزنِ ترس بدوزیم
اما این بار
سکوتمان را هم
شُره شُره در گلوی باد می ریزیم
تکه تکه
در خرده های نان
به پرستوها می سپاریم
و نت نت اش می کنیم
بی دست
ترانه اش را
با ویکتور خارا
در سمفونی ظلم
با ارکسترِ بیدادِ روزگار
می نوازیم
می نوازیم…..
۱۴ فوریه ۲۰۱۴- فرانسه
شاعر: شادی سابُجی
تقدیم به مهران مصطفوی که سکوت های اتمی و اتم های سکوت اش را فریاد زد