در پرونده اتمی ایران و مذاکرات بین ایران و کشورهای5+1 که روز سه شنبه 14 ژوئیه توافقی، – البته هنوز نمیتوان نام آنرا توافق گفت- اعلام شد، آیا برنده ای یا بازنده ای همراه خواهد داشت؟ چه کس یا کسا نی را میتوان برنده و یا بازنده دراین مذاکرات دانست؟
بنا بر آنچه که از گفته های طرفین مذاکرات برداشت میشود، متن امضا شده زمانی توافق خواهد بود، که طرفین مذاکرات بتعهد های خود جامه عمل بپوشانند ونشان دهند به آنچه که گفته اند پای بند هستند و به آن عمل میکنند. البته این مقوله ایست که در آینده باید بدان پرداخت.
اما از آنجائیکه:
از یکطرف دولت تجاوزگر و آشوب طلب اسرائیل به سرکردگی نتان یاهو، که هیچگاه خواهان آرامش در منطقه نبوده و نخواهد بود و مرتب به طبل جنگ کوبیده و میکوبد، فریاد وای ایران بر سر کشورهای مذاکره کننده کلاه گذاشت، ایران بمب اتمی خواهد ساخت، ایران اسرائیل را نابود خواهد کرد و بالاخره اینکه ایران منطقه را به آشوب خواهد کشید( کار همیشگی اسرائیل)سرداده و در شیپور تحریک کشورهای منطقه همچنان می دمد.
و از طرف دیگر در داخل کشور عده ای شارلاتان به نام دلواپسان در زیر چتر رهبرشان خا منه ای که عمل کردش روی هر منافقی را سفید کرده یاوه گوئی و آشوب و فتنه بر پا میکنند. من نمیدانم این جماعت زورمدار نان به نرخ روز خور، در 8 سال دولت خیانت کار احمدی نژاد که یکی از بزرگترین عوامل دشمن تراشی برای ملت و کشور ایران بود کجا بودند؟ کجا بودند آنروزی که او جنایت آلمان نازی (هولوکاست) را دروغ خواند و گفت کشور اسرائیل باید از روی نقشه دنیا حذف شود، مطا لبی که هیچگاه در دولت های قبلی ایران مطرح نشده بود را احمدی نژاد مطرح کرد و دشمن سازی با ایرانی و ایران را بجائی رساند، که سال ها کار و کوشش فروان میخواهد تا بتوانی این نفرت را از اذهان بیگانگان برطرف کنی.
آنچه که مشخص می باشد، برنده اصلی این مذاکرات دولت امریکا به رهبری آقای اوباما و البته بنوعی همه کشورهای مذاکره کننده از شرق و غرب میباشند. اوباما نشان داد که بر خلاف(نیوکانها) محافظه کاران جدید امریکائی و لابی های اسرائیل و دولت اسرائیل به سرکردگی نتان یاهو نخست وزیر حکومت غاصب اسرائیل، مخالف جنگ و آشوب در منطقه میباشد.
اوباما بخاطر اینکه نشان دهد جنگ طلب نیست تمام سعی خود را کرده و میکند، تا از هر گونه پیش آمد جنگی در دوران ریاست جمهوری خودش جلو گیری کند و نام او بعنوان یک طرفدار صلح در تاریخ امریکا ثبت شود. او حتی در مورد سوریه حاضر به وارد شدن در جنگ مستقیم نشد . بدون شک یکی از موفقیت های او در کم کردن بیکاری و بهتر کردن وضع اقتصاد امریکا نسبت به دورانی که جمهوریخواهان بر سرقدرت بودند همین پرهیز کردن از جنگ میباشد.
اما در مورد اینکه از این مذاکرات چه چیز عاید مردم ایران میشود؟
از نظر اقتصادی هیچ. شاید در دراز مدت، اگر همه چیز به یک روال صحیح پیش رود تغییراتی حاصل شود که این پدیده ای میباشد، که اقتصاد دانان میتوانند پیش بینی کنند. اما آنچه که میتوان گفت نتیجه آن عاید ملت ایران میشود، جلوگیری از یگ جنگ خانمان سوز دیگر و کشاندن ایران به وضعیتی همچون سوریه، و لیبی است. اجرای این توافق آرزوی جنگ طلبان داخلی و خارجی را بگور میبرد.
اما نقش آقای خا منه ای: از دور دوم ریا ست جمهوری خا تمی، سپاه در تمام شریانهای اقتصادی و سیا سی کشور نفوذ کرد و رئیس جمهور مورد نظر خودش احمدی نژاد را بر سر قدرت آورد و در این 8 سا له جای پای خود را در تمام ارگانهای دولتی محکم کرد. خا منه ای را رفسجا نی رهبر کرد و اهدافی هم داشت و بر این باور بود که میتواند خامنه ای را در مهار خود نگهدارد و در زمانی که رئیس جمهور بود سعی کرد پست ریا ست جمهوری را با جلب حمایت خا منه ای برای خودش دائمی کند، که تیرش به سنگ خورد و خا منه ای بطرف سپاه رفت و سپاه را برای خودش تقویت نمود تا آنجا که دست سپاه و اطرا فیان را در چپاول بیت المال باز گذاشت و آنها و شرکائشان تا آنجا که در توانشان بود دزدیدند و بردند و هنوز هم میبرند و اشتهای آنها سیری ندارد. بهر حال، این سپاه میبا شد که همه تصمیم ها را میگیرد و خا منه ای سخن گوی آنهاست. بنابراین من شکی ندارم، که سپاه و خا منه ای در اجرای برنامه توافق هیچ کوتاهی نکردند، البته آقای روحانی هم از درگاه خدا تشکر کرد !!، که موفق شدم به قول خود عمل کنم!! غافل از اینکه اگر ایشان بتواند کاری انجام دهد، تازه کار ایشان شروع میشود. لذا میتوان گفت، آقای روحانی هم خود را برنده میداند!! در ضمن ایشان از اول کار، صحبت از معامله برد برد میکرد غا فل از اینکه، اگر به او اجازه دهند و بگذارند کاری انجام دهد، کار ایشان تازه شروع میشود.
پولهای بلوکه شده اگر آزاد شود، کجا خرج خواهند شد؟ آیا در راه و برای سرمایه گذاری تولیدی وعمران و آبادی شهرهای ویران شده در جریان جنگ ویرانگر 8 ساله مثل خوزستان و کردستان و بلوچستان و ترکمنستان و دیگر شهرها و استانهای محروم و جنگ زده، که هنوز 24 سال بعد از جنگ، بسیاری از هموطنان ما از مسکن، بیمارستان و مدرسه و یک رفاه نسبی محروم هستند بکار گرفته خواهد شد؟ و یا توسط دزدان حکومتی مثل ثروتهای عظیمی که برده و خورده شدند در بانکهای اروپائی و امریکا و کانادا به حسابهایشان سپرده خواهند شد و ملت همچنان در فقر و محرومیت به مرگ تدریجی ادامه خواهد داد؟ آیا دست سپاه از بنیاد اقتصادی ایران کوتاه میشود؟ و برنامه های اقتصادی در دست صاحب نظران و متخصصان قرار خواهد گرفت؟ در این مورد باید بگویم اگر اوضاع و احوال سیاسی کشور برهمین منوال باشد و بقول ضرب المثل معروف، “در براین پا شنه بگردد”، محال است کار مثبتی صورت پذیرد، زیرا همانطور که در بالا اشاره شد، چون مافیای سپاه در همه ارگانهای دولتی نفوذ کرده وخا منه ای را همراه خود دارد، ما خواهیم دید که هیچ تغییری حاصل نخواهد شد.
این را هم نباید فراموش کرد، با مردن خا منه ای اگر سپاه بخاطر اهداف خود نتواند رهبری مورد نظر خود را در جایگاه او بنشاند، امکان دست زدن به کودتا بسیاراست و حتی خطر ایجاد جنگ داخلی. این خطریست که ملت ایران را تهدید میکند و پیش آمدن آن هیچ بعید نیست زیرا:
از روزی که انقلاب مردم توسط این زورمداران وعناصر عقب افتاده و عاری از هرگونه نوآوری و تحول در مغز و اندیشه به سرقت رفت و، با زور و کشت و کشتارو کودتا و تبعید، جنگ 8 ساله را به مردم تحمیل نمود و بعد در خفت و شکست، با نوشیدن جام زهرشکست،مجبور شدقطعنامه 598 را بپذیرد و قبل از آن با فاجعه گروگانگیری اعضای سفارت امریکا، شروع تحریمهای سیاسی و اقتصادی و بلوکه کردن دارائیهای ایران در بانکهای امریکایی و اروپایی را باعث گردید و، بالاخره بعد از 444 روز گروگانها را نگهداشتن، با پذیرش بیانیه ننگین و خفت بار الجزایر، با ابتذال در مقابل امریکا و اروپا زانو زد وگروگانها را آزاد نمودو امریکا و اروپا با پرداخت جزء بسیار کمی از دارائیهای بلوکه شده به حکومت ویرانگر سلسله روحانیت، بقیه را بعنوان به اصطلاح “خسارت وارده” به شهروندان امریکائی که از گروگانگیری “متضرر” و “خسارت “دیده بودند مصادره کرد.
این بار نیز با خاک پاشیدن به چشم ملت و با دروغ و تدلیس، با شعاردروغ و عوامفریبانه “بومی کردن انرژی هسته ای” هستی و اموال و دارائیهای مردم را به باد داده اند و یا بخش عظیمی از پولهای ملت را دزدانه به بانکهای خارجی سپرده اند.
امروزه با توافقی که در اصل تضمین ادامه حکومت ننگین ولایت مطلقه فقیه است که در ازاء آن همه هستی ملت را تا دهه ها در اختیار و تحت کنترل قدرتهای خارجی درآورده اند و با وقاحت از ملت می خواهند که به میمنت پذیرش این تسلیم نامه پایکوبی کنند و به جشن و شادی برخیزند که با این قرارداد و توافق، سایه شوم جنگ را از سر ملت برداشته اند! و فعلا ملت با منت، از بازیگران سیاسی وحکومتی در صحنه در مقابل واگذاری استقلال و امنیت و آزادی خویش، شکرگزار مشتی” لومپن مذهبی” و روحانیان خیانت و جنایت پیشه، حکومتگران و ولی فقیه باشد که چنین موهبتی را برایشان رقم زده اند…!