۱۳۹۴/۰۵/۰۲ – احتمال به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های مذهبی در ایران توسط جمهوری اسلامی، بعد از توافق هسته ای خیال خام است.
توافق هسته ای جمهوری اسلامی با قدرتهای غربی در پی تحریم هایی محقق شد که اقتصاد ایران را با چالش های متعددی مواجه کرد. این چالش ها که در راستای ضربه زدن به پیکره اقتصاد ایران پی ریزی شده بودند، در نهایت جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره کشانید. مذاکراتی که در آن بحث هسته ای نشانه گرفته شده بود به موضوعاتی دیگر چون نقض حقوق بشر و تبعیض اقلیت های مذهبی توجهی نشد، در نهایت نیز پرونده هسته ای ایران با تعطیلی چندین مرکز هسته ای و توقف پیشرفت های ایران در این زمینه بسته شد تا ننگینی دیگر در تاریخ برایمان ثبت شده باشد. گرچه اقتصاددانان مطرح نیز این توافق را علاجی بر درد بی درمان اقتصاد ایران نمیدانند ولی این موقعیت برای عده ای پیش آمده است تا از زاویه ای دیگر این توافق را مثبت القا کرده و نتیجه این مذاکرات را بعنوان دستاوردی برد-برد قلمداد کنند. این امید مطرح میشود که نظام حاکم بر ایران همچنان که تحت فشارهای غرب در جهت دست کشیدن از فعالیتهای هسته ای خود ناگریز شد، در زمینه احترام به حقوق شهروندانش از جمله اقلیتهای مذهبی نیز از رفتارهای گذشته اش صرف نظر کند. از بازداشت نوکشیش های مسیحی گرفته تا تهدید و شکنجه بهاییان و سایر اقلیت های مذهبی. گرچه امید برای بهبود وضعیت حقوق بشر و احترام به سایر ادیان از طرف رژیم ایران بسیار کمرنگ است ولی همچون جریان درون حکومتی اصلاحات از توافق هسته ای به عنوان گامی به جلو یاد می کنند که جمهوری اسلامی را در مسیری حتی چند قدمی در به رسمیت شناختن سایر عقاید ملزوم خواهد کرد. حال این سوال پیش می آید که این توافق نامه که هیچ گونه رنگ و بوی حقوق بشری نداشته و صرفا فعالیتهای هسته ای و نظامی ایران را محدود کرده است، چرا از طرف اصلاح طلبان حکومتی خلاف واقع به معرض نمایش گذاشته می شود؟ مگر جز این است که اصلاح طلبان در پی کسب آبروی از دست رفته اشان میگردند؟ وقتی شکست در این قرارداد نامه که چون قرارداد های تحمیلی ترکمنچای و گلستان حیثیت ملی را زیر سوال برد توافق برد – برد به ملت قالب می شود باید دست های پشت پرده را دید که به دروغ تابو معرفی می شوند .تابوهای پشت پرده این بازی جدید که به حتم هاشمی رفسنجانی و خاتمی هستند به عنوان نیروی محرکه نظام در موقع التزام ماشین های تبلیغاتی اشان را فعال کرده اند تا برای انتخاباتی دیگر و طعمه هایی دیگر دندان ها تیز کنند.
عقایدی که تا به چندی پیش سرکوب می شدند و در فضای مملوء از سانسور و رعب از نیمچه نفسی نیز محروم بوده اند چگونه در پی تعامل هسته ای جمهوری اسلامی با غرب امیدوار باشند تا سر از خفقان بیرون آورند؟ چرا اقلیت های مذهبی باید دلخوش باشند به اینکه غرب در جهت انزوای جمهوری اسلامی برای احقاق حقشان کاری کند در حالی که کشورهای غربی قبل از امضاء توافق نامه از وضعیت حقوق بشر در ایران در بیانیه های بسیار ابراز ندامت و پشیمانی کرده بودند ولی بعد از اینکه جمهوری اسلامی تعلیق موشکی را به جان خرید ،از پافشاری و پی گیری هایش در کمک به جسد مرده حقوق بشر در ایران سرباز زدند و منافعشان را بر آنچه خود روزی نقض حقوق بشر می دانستند ترجیح دادند! در واقعیت، تامل و توجه در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی به وضوح بیان می دارد که نظام ایران تحت اجبار گروههای فشار تندرو هیچ زمان اجازه نخواهند داد حقوق اقلیتهای مذهبی به آنان تعلق بگیرد چه بسا اینکه عقاید اقلیتی نظیر بهاییان در تعارض مطلق با تفکر جمهوری اسلامی شاخ به شاخ باشد. آنچه که از طرف جناح اصلاح طلب در پس توافق هسته ای نیز بعنوان امیدی برای بهبود وضعیت اقلیت های مذهبی قلمداد می شود نه تنها امیدی واهیست بلکه دروغی بزرگ است برای تظاهر به موفقیتی که نه تنها دستاوردی نداشت بلکه شکستی تاریخی است که در متن توافق نامه همچون روز روشن است.
در پایان اینکه جمهوری اسلامی که درظاهر زاییده تفکر شیعی بوده است و سعی در صدور انقلاب شیعه به جهان را دارد، در پی کدامین تعهد باید همگام با جهان بشریت حقوق اقلیت های مذهبی را محترم بشمارد؟ در متن توافق با غرب کدامین نقض حقوق بشر در ایران به نظام گوشزد شد که باید به تغییر روند سیاستی جمهوری اسلامی در برخورد با اقلیت های مذهبی امیدواربود؟ حال این وضعیت پیش رو کدامین چشم انداز را برای اقلیت های مذهبی در پی دارد که جریان اصلاحات در بوق و کرناهایشان به آن مفتخرند؟
نتیجه گیری اجمالی نویسنده این مقاله حاکی از این است که اصلاح طلبان به عنوان بازوی جمهوری اسلامی از توافق هسته ای بعنوان ابزای برای پیشبرد اهدافشان استفاده کرده اند اهدافی که نه تنها هیچ تناقضی با سیاستهای حکومت ندارد بلکه در آینده ای نزدیک با کشاندن مردم پای صندوقهای رای بیشترین سود را عاید حکومت خواهد کرد، از جهتی دیگر این توافق تحمیلی خطر برخورد فیزیکی غرب با جمهوری اسلامی را کاهش داده است و به یقین جمهوری اسلامی بقای آینده اش را مدیون خاتمی ها و رفسنجانی ها خواهد بود، در آخر اینکه به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های مذهبی از جانب اصلاحات شعار است و پذیرش حقوق اقلیت ها از طرف نظام جمهوری اسلامی نیز خوابی بیش نیست.