back to top
خانهدیدگاه هازنان و تونس پس از انقلاب7 نويسنده Florence Beaugé فرستاده...

زنان و تونس پس از انقلاب7 نویسنده Florence Beaugé فرستاده ویژه لوموند دیپلو ماتیک

 tunesien frauen

چهار سال پس از سقوط آقای زین العابدین بن علی، تفاوت شرایط زندگی بین زنان، انعکا س تونسی است متفرق از لحاظ سیاسی، تضعیف شده از نابرابری های اجتماعی و نابرابری های منطقه ای.
  
 بیک تصویر غالب از زن تونسی وجود داشت: زن آزاد با وضعیتی منحصر به فرد در منطقه از زمان ریاست جمهوری حبیب بورقیبه. زنان تونس با تصویب قانون اساسنامه فردی(سی اس پی) سال ۱۹۵۶ یک استثنا در جهان اسلا م بودند: ممنوعیت چند همسری، ممنوعیت طلاق و ازدواج اجباری، حق تقاضای طلاق. زنان از سال ۱۹۵۹ حق رای داشتند و از سال ۱۹۷۹ می توانستند سقط جنین کنند و چندین نفر به پست وزارت رسیدند. آقای زین العابدین بن علی به خاطر این تصویر زن تونسی، همه جا فخر می فروخت.
 
ولی فردای سر نگونی دیکتاتور در ژانویه ۲۰۱۱ باید اعتراف می کردیم که همه زنان تونسی چنین وضعیتی نداشتند، بویژه شکاف عمیقی بین متن قانون و عمل کرد آن در جامعه وجود داشت. در پایتخت(تونس)پزشکان زن ممتاز، وکلا، مدیران زن شرکتها میزیستند، ولی در چند کیلومتری آن زنان بی سوادی نیز وجود داشتند که سرنوشتشان با فقر، ناامنی وخشونت عجین شده بود و برای ادامه زندگی مبارزه می کردند. در فضای اقتصادی ناپایدار ودر گیری های اجتماعی مکرر و رویدادهای خونین، تونسی ها به عمق عقب ماندگی جامعه شان پی بردند. محافل لیبرال پایتخت(تونس)، از وسعت این پدیده برآوردی نداشتند.
 
در این چهار سال چیز زیادی تغییر نکرده است، ولی حد اقل حق کار سیاسی و اظهار عقیده بدست آمده است. فضائی برای تنفس و گفتگو واین بسیار پر عظمت است. همه این عقیده را دارند و زنها بیش ا ز همه. خدیجه شریف چنین ادامه می دهد: « بالاخره ما تونس را آنچنان که هست می بینیم. مشکلات واقعی شناسایی می شوند. این آزادی برخی از دستاوردهای ما را به چالش می کشد» اشاره او به یورش تاریک اندیشان به زنان است.
 
هیچکس فراموش نمی کند که طی بررسی قانون اساسی مصوبه ژانویه ۲۰۱۴، صحبت از این بود که زنان بجای « برابر» با مردان «مکمل» مردان محسوب شوند و نیز بیانات یکی از نمایندگان حزب نهضت(که اکنون بر کنار شده) در تلویزیون که ختنه کردن زنان را« جراحی بهداشتی» تلقی میکرد، فراموش نخواهد شد .
 
« در پا یتخت، تونس بدون شناختی از روستائیان در مورد آنها اظهار نظر می کنند»
این اظهارات بی پروا با وضع قوانین از سوی احزاب اسلام گرا و افزایش فعالیتهای افراطی همراه بود. اکثر زنان در برابر این تهدیدها مقاومت کردند. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ وسیعا به باجی قائد سبسی رای دادند، به عنوان سنگری در برابر نا امنی حاکم و تهدید جهاد گرائی رقیب او منصف المرزوقی. آقای قائد سبسی طبق بر رسی انستیتوی نظر سنجی سیگما در تونس، با ۵۶ % رای دهندگان انتخاب شد که شامل ۷۵ % رای دهندگان زن بود(۱).
 
سهیر بل حسن روزنامه نگار ورئیس افتخاری فدراسیون بین المللی حقوق بشر چنین اظهار نطر می کند.:« زنان بیش از هر زمان در تونس مورد توجه هستند. نبرد پایان نیافته است. خواست زنان در متون قانون بدست آمده ولی نه در ذهنیت جامعه». خانم آمنه منیف استاد دانشکده پزشکی که بشدت درگیر توسعه مناطق محروم است می گوید:« همین که از شهرهای بزرگ پا بیرون می گذارید، مناطقی را می بینید که مدرنیزاسیون برایشان نا شناخته است » او معتقد است که نخبگان از زمان بورقیبه نمی خواهند «ببینند که فرهنگ دیگری نیز در تونس وجود دارد که بیشتر محافظه کار است تا مذهبی، فرهنگی که میبایست با آن روبرو شد ».
 
خانم امیره الیحیاوی مدیر جوان انجمن ال بوصله که از نزدیک پی گیر فعالیت نمایندگان مجلس است نیز همین نظر را دارد وچنین یادآوری می کند:« به جای گفتگو بین نخبگانی به اصطلاح مدرن ودیگران، طرد وتحقیر را پیش گرفتیم، آنچه که شکاف بین زنان را افزایش داد». با ضریه روحی ۲۲ کشته در سوء قصد ۱۸ مارس گذشته در موزه باردو به نظر می رسد که شکاف در جامعه(موافق یا مخالف حزب نهضت) کاهش یافته است. تغییر یا پی آمدی موقتی؟
 
باز گشت پدر سالاری نیست ولی آشکارا رودر روئی بی هیاهوئی است بین دو مدل جامعه: یکی سکولار وغالب بویژه در پایتخت و حومه شمالی آن، ودیگری سنتی ومذهبی، که در پی نوعی انتقام گیری از سالهای بورقیبه وبن علی است.
 
اگر چه فقط صد کیلومتر شهر«بژا» از پایتخت فاصله دارد، ولی این شهر سالهای نوری از پایتخت دور است. بجز تعداد بیشمار لک لک ها، این منطقه کشاورزی شمال غربی تونس به دلیل دیگری نیز شهرت دارد:« این زنان هستند که کارهای پر زحمت را بر دوش دارند. مردان بیکارند، در قهوه خانه ویا در منزل». برای آقای حسنی عبدالکریم، رئیس انجمن مجتمع توسعه پایدار در بژا « بزرگترین فراموش شدگان زنان مناطق روستائی هستند. ۳۴ % مردم در روستا ها زندگی می کنند. در تونس (پایتخت) از زنان حرف می زنند بدون آنکه آنها را بشناسند. تصوری از زندگی آنها در روستا ندارند، که باید آب وچوب حمل کنند».
 
بیکار شده توسط پیمانکارانی که برای H&M و Zara کار می کنند
آنها ۵ نفرند با کمری خمیده مزرعه ای را برای کشت نخود در چند کیلومتری اینجا شخم می کنند. مونیا ۳۰ سال دارد یک برادرش بیکار است و مادر پیرش تحت تکفل اوست. او می گوید که زندگی مشکل است. وبا ناچاری می پرسد « چه کار دیگری می توانم بکنم. نه خواندن می دانم ونه نوشتن؟» او چند روزی در ماه برای یک کشاورز کار می کند. دستمزدش ۱۰ دینار(۴یورو ) در روز است. ساعت ۶ صبح شروع می کند تا ۸ شب.« بعضی هفته ها صاحبکارم مرا استخدام می کند وبعضی هفته ها نه. می گوید خودش نیز از عهده مخارجش بر نمی اید».
 
خانم اشراق غربی معلم ورزش در یک دبیرستان بژا که داوطلبانه به زنان روستائی کمک می کند چنین تا کید دارد: « زندگی زنان این منطقه همین گونه است. برای چند دینار همه کاری می کنند: کار در مزرعه، شیر دوشی، مراقبت ازحیوانات، پختن نان… کار پشت کامیون بدون حفاظ. مردان برای دستمزدی چنین بی ارزش کار نمی کنند اما زنان چاره ای ندارند، برای حفظ استقلال خود هر شرائطی را تحمل می کنند».
 
در حالی که در جنوب کشور، پسران بیش از پیش مدرسه را ترک می کنند ، در شمال دختران را از رفتن به مدرسه باز می دارند تا به مرزعه بفرستند. خانم اشراق غربی می گوید:« من پدرانی را دیدم که دختران ۱۳ ساله شان را برای کار در خانه های پایتحت می فروشند».
 
کمی جنوب تر، در منطقه منتسیر، مرکز صنایع نساجی که ۱۹ % تولید ناخالص داخلی را شامل می شود، آنجا نیز زنان به سختی زندگی می کنند. کارخانه ها یکی پس از دیگری از بسته می شوند. در قصر هلال و قصیبه المدیونی حدود ۷۵۰۰ نفر در سالهای اخیر به صف بیکاران پیوسته اند که ۸۶ % آنها زن بودند.
 
پس از ۱۰ یا ۲۰ سال کار، کار فرمایان – که اکثر از گروه نساجی بلژیکی ژاک بروینوگ کلوبال هستند وتولید کننده برای شرکتهای «ا H&M » و « Zara » – کار گران را اخراج می کنند. آنها با مهارت کم نمی توانند کار دیگری پیدا کنند و به سختی در انتظار حقوق بازنشستگی فقیرانه به زندگی ادامه می دهند .
 
یکی از آنها با آه و ناله می گوید:« من ۴۲ سال و دو فرزند دارم، دچار یک بیماری شغلی هستم. به من می گویند که با این سن وسال دیگر سود آور نیستم. هیچ پوشش اجتماعی ندارم» . دیگری با ۴ فرزند می گوید:« من کار پیدا کردم و بطور غیر قانونی. از سه ماه کار فقط یک ماه دستمزد گرفته ام. وقتی اعتراض کردم، رئیسم جواب داد که شما اجازه دادید که بلژیکی ها شما را استثمار کنند و حالا من تونسی حق ندارم شما را استثمار کنم؟» بنا به آمار رسمی زنان تنها یک چهارم مشاغل را در اختیار دارند. در سال ۲۰۱۴ نرخ بیکاری مردان ۱۲.۷ % ونرخ بیکاری زنان ۲۲.۵ % است(۲) نرخ بیکاری دیپلومه های دانشگاهی مردان ۲۱.۲ % وزنان ۴۰% می باشد
 
در قصیبه المدیونی منطقه ای با ۲۵ هزار نفر جمعیت احساس کلی این است که « پس از انقلاب همه چیز نزول کرده ». اینجا نیز به زنان پایتخت اشاره می کنند. «بتهال» ۲۸ ساله حسابدار می گوید « بورژواهای مارسا( مرکز توریستی شیک شمال تونس) ما را با شعار های خود آزار می دهند» و «نجوا» معلم زبان فرانسه اضافه می کند« آنها فقط از خودشان حرف می زنند».
 
« ما همه دمکرات هستیم»
با این حال، این دو زن یکی چادری ودیگری بدون چادر، برای در خواست حقوق برابر با مردان در مورد ارث به « بورژوا های مارسا» می پیوندند و می گویند:« منصفانه نیست که پسران دو سهم و دختران یک سهم دریافت کنند». ولی هیچگاه در این مورد حکومت نتوانست قانونی تصویب نماید چون قران آنرا مشخص کرده است. نجوا که در مرکزی به نام به صدای زنان گوش کنیم، داوطلبانه کار می کند، از افزایش خشونت نسبت به زنان بیمناک است:« با توجه به تحقیقات ما، از هر دو زن یکی مورد خشونت فیزیکی قرار می گیرد».
 
اگر چه جنوب تونس ثروتمند نیست ولی زنان اینجا متقاعد شده اند که بهتر زندگی می کنند. با خنده می گویند:« اینجا مردان کار کن هستند». در منطقه جرجیس وهمینطور مد نین یا جربه لباس استاندارد چادر ودامن بلنداست. از اینکه می توانند آزادانه رو سری اسلامی به سر کنند بدون آنکه چون زمان بن علی پلیس به زور روسری را از سرشان بردارد خرسندند وبیاد می آورند« چه درد ورنجی!» و آزار واذیت نسبت به خانواده های مسلمان را خاطر نشان می کنند که تا ۸ بار درروز مورد کنترل پلیس قرار می گرفتند. منطقه در انتخابات مجلس به جبران گذشته می پردازد. در حالیکه تونس کلا حزب نهضت را طرد می کند، جنوب محافظه کار قاطعانه به حزب نهضت رای می دهد.
 
آقای المرزوقی رئیس جمهور از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ که آوردن نامش به خاطر تسامح نسبت به اسلامگرایان خشم تونسی ها را بر می انگیزد، در اینجا مورد احترام است. نفیسه ۴۰ ساله با شلوار جین و روسری بنفش، معلم دبستان طلاق گرفته با وجود محیط دشوار وآب وهوای خشک و فقدان وسائل حمل ونقل خوشحال است. او می گوید:« المرزوقی یک دکتر است، مردی در ستکاراست. ما از رفتن او متاسفیم» وادامه می دهد:« من احساس خوبی در اینجا دارم، حمایت پدر وهمبستگی خانواده بقیه چیزها را جبران می کند».
 
در جربه نه زیاد دور از روستای المای در منزل خانم نور الهدا جشن ازدواج دختر عمویش بر قرار است. زنان ودختران لباسهای سنتی پوشیده اند و همه با حجابند. فردوس سی ساله با خنده بلند می گوید:« قبل از انقلاب به هیچ چیز علاقه نداشتم. در حا ل حاضر در کارگاه بافندگی شوهرم کار می کنم و بزودی رئیس می شوم!» . تا سال ۲۰۱۱ شوهران از کمترین فعالیت همسرانشان از ترس واکنش حکومت، هراس داشتند. روسری به سر کردن ویا فعالیت در یک انجمن همچون جسارتی مهم ممنوع بود. فردوس چنین تصریح می کند:« در حال حاضر من در رفتارم کاملا آزادم وبه آن افتخار می کنم!»خانم ال هودا ۴۰ ساله نیز با شرکت فعال وپر شور در انجمنها،شیوه خود را به همسرش تحمیل کرده است. او با آشنا شدن به اینترنت، اکنون مشغول آموزش اینترنت به زنان است و می گوید« اینترنت زنان را به فرزندانشان نزدیک می کند». در اینجا همانند جاهای دیگر در تونس مادران از وسوسه پیوستن به جهاد در مورد پسرانشان وحشت دارند. هر محل سهم خود را به دولت اسلامی پرداخته است. فردوس شخصا ۴ جوان که به سوریه رفته اند را می شناسد. « نفهمیدیم. آنها آدمهای «عادی» بودند. تروریست نبودند».
 
در طول ۲۴ سال حکومت بن علی، خانم بسما جبلی از دادن رای خود داری کرده است. امروز نماینده جربه از حزب اسلامی نهضت در مجلس است. اگر امروز چیزی این زن فعال و فارغ التحصیل مدیریت منابع انسانی را ناراحت می کند، برچسب هائی است که به زنان تونس میزنند:از یک طرف زنان « بی حجاب که دمکرات خوانده می شوند» و از سوی دیگر، با حجاب ها که متهم به دفاع از« پروزه اجتماعی واپس گرا» هستند وبر آشفته می گوید:« ما همه دمکرات هستیم وروسری تفاوت ایجاد نمی کند. حجاب؟ این یک لباس مذهبی است که قانونی شده است و اجباری نیست». او قرار ندارد که انحصار نمایندگی هویت زن تونسی را به زنان پایتخت واگذار کند. « اگر زنی لیوان شامپاین را بلند کند واعلام کند که من نماینده زنان تونس هستم» من به او جواب می دهم« نه شما بخشی از اقلیت هستید. می توانید الکل بیاشامید ولی مدل خود را تحمیل نکنید!»
 
این بیانات در پایتخت نگران کننده است که حزب اسلامی نهضت را –درست یا نادرست- اغلب معادل سلفی های افراط گرا می شمارند. کم هستند کسانی که به تحولی در حزب اسلامی نهضت باور داشته باشند. و اینچنین متهمشان می کنند:« آنها دروغ گو هستند و زبانی دوگانه دارند».
 
در برابر تاریک اندیشی چه چاره ای می توان یافت؟ در پایتخت تونس همه چیز بر ضرورت اصلاح آموزش و پرورش که پس از سالهای حکومت بن علی وضعی فاجعه بار دارد گواهی می دهد. سامیرا ماری وزیر زنان وخانواده چنین اعلام می کند:« اولویت من؟ کودکان هستند. امروز ۹۰% مهد کودکان خصوصی واکثرا در دست انجمن ها ومدارس قرآنی بدون بازرسی و کنترل می باشند.»
 
کار فراوانی در تمام سطوح، آموزش وپرورش و دانشگاه مورد نیاز است. رئیس جمهور سابق آقای المرزوقی چنین می گوید:« نیروی کشور در سالهای ۱۹۷۰ به سطح تحصیلا ت بستگی داشت. امروز نگرانی اصلی من سطح ویرانی دانشگاه های ما است»
 
در این زمینه بسیاری از این ترس دارند که مدل سنتی قرار است ادامه یابد. خانم نیلا شبان وزیر سابق خانواده چنین اظهار نگرانی می کند:« زنان مدلی از زندگی را توسعه داده اند که با مطالبات اسلامی هم خوانی دارد. این یک مد ویا یک سر پوشی برای فقر نیست. چیز عمیقی است که با گذشت زمان نا پدید نمی شود. آیا باید با این مدل به خاطر احتمال لغزشهای سلفی آن به سختی رو در رو شد؟ در تونس جواب آری است. هر چند در جاهای دیگر این روش به خاطر تنش ها ئی که بوجود می آورد، نا کارآمد می نماید.
 
در حال حاضر، زنان تونس در یک نقطه مشترکند و از جنوب تا شمال تاکید می کنند:« ما مبارزه می کنیم واجازه نمی دهیم که هیچ چیز به ما تحمیل شود».
 
(۱) – یک ملیون زن به باجی قائد سبسی رای داده اند مصاحبه با رئیس انستیتوی نظر سنجی سیگما کونسی(وی ام سی).۲۶ دسامبر ۲۰۱۴
 
(۲) – انستیتوی ملی امار تونس. آمار ملی در مورد جمعیت، شغل ۲۰۰۶-۲۰۱۴ .
 
 
برگردان: 
 باقر جهانبانی
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید