حسین شاه اویسی: شوربختانه از دیرباز تصورات تهی از بن پایه های خردمندانۀ نابرابری نژادها یا برتری جوییِ یکی بر دیگری و تبعیض قائل شدن ها و ندانم کاری های سلطه ورزانه و همزمان کژ آموزی های آزمندانه ضد ملی قدرت های سلطه گر و متجاوز در لوای شعارهای مردم فریب تبلیغاتی بی درون مایه و بدور از واقعیت که سُرایندگان آنها نیز کمترین باور به محتوای آن نداشتند از یک سوی، و شیوه های نادرست و برخوردهای حاکمان از دیگر سوی، به بروز فاصله و اتخاذ افکار و تصمیمات غیر منطقی- احساسی و عجولانه انجامیده است که پی آمدهای سیاسی مهم و کشمکش های پرشمار قومی را به همراه آورده است، در اینکه تبعیض و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی وجود دارد و دردی است سراسری، حرفی نیست، ولی راه حل منطقی این کاستی ها جدایی خواهی نیست. به باور من راه انتخابی این گروه که جداسری و نفی هویت ایرانی خود را، چاره رفع این تبعیض ها می دانند به ترکستان است، گریز به دامان بیگانه است و در راستای رضایت استعمار و برانگیختن ستیز قومی و به کژ راهه کشاندن ایران، به شوره زار جنگ قومیت هاست، تا شاید از آب گل آلوده ماهی باب میل استعمار را صید کنند، ولی بهتر است بدانند با همۀ نامرادی ها و سختی ها و تبعیض ها، “دیری است در کوچه های باور مردم، درها بر روی هرزه گردانِ وابسته، از هر قماش، بسته است.” از سوی دیگر در چنین موقعیت هایی و چنین کشورهایی اعمال محدودیت های غیرقانونی بر قوم ها و اقلیت های دینی و عقیدتی، زمینۀ رودررویی های نژادی و قومی و دستکم فرار مغزها و جوانان و سست شدن همبستگی ملی را فزونی می بخشد.
برای خواندن دنبالۀ این مقاله اینجا را کلیک کنید.