«این گِدا مردمِ نوخاسته بی زحمت و رنج
قفل برگنجِ پر از تنسق و تنخواه زدند!؟»
بنا برخبری، در روز 30 ام تیر 1394، «حداد عادل» در مجلس اسلامی و به دنبال سخنرانی «محمد جواد ظریف»، وزیر امور خارجه دولت «حسن روحانی»، به سوی او می رود و به او «پاکتی سفید» پیشکش می کند که در آن «خاطرات محمدعلی فروغی» می بود که در دوره استبداد رضا شاهی ریاست«فرهنگستان ایران» را دردست داشت! ریاست فرهنگستان را پس از قیام 22 بهمن، ابتدا «حسن حبیبی» در اختیار گرفت و سپس به «غلامعلی حداد عادل» سپرده شد، و پس از چندی دوباره «حسن حبیبی» و سرانجام به دستور «احمدی نژاد»، در اختیار حداد عادل نهاده گشت!؟ این هدیه از سوی حداد عادل که پستهای زیادی در این دوره ی استبداد اسلامی داشته، که از جمله «مشاور عالی سید علی خامنه ای» و در پیش از قیام 22 بهمن همکاری با خانم «فرح پهلوی» در تشکیلاتی، و کنون دادن خاطرات محمد علی فروغی بمانند هدیه ای به محمد جواد ظریف درپی قراد داد اخیر ایران با جهان خواران، بسیار شک برانگیز است، گر ما ایرانیان رخدادهای سیاسی سرزمین خود را بگونه ی تاریخی دنبال و به داوری بنشینیم!؟
بی گونه شک و گمانی محمد علی فروغی، دانشی مردی بود برجسته، اما مُهره ای بود انگلیسی که برای همگان روشن و جای شک و گفتگو نمی تواند داشته باشد! اما 1- به هنگام نخست وزیری رضاخان و تشکیل گروه هفت نفری که در آن کسانی چون «مصدق،یحی دولت آبادی، مشیروالدوله و…بودند برای حل مسئله درگیری میان نخست وزیر و برادر احمد شاه و در ارتباط با فرماندگی کل قوا، رضاخان فروغی رابی آنکه آن هیئت خواسته باشند، با خود می برد، و این زمانی است که هنوز وابسته بودن رضاخان به انگلیس ناروشن ولی بسیارانی از وابستگی فروغی آگاه و بی شک و گمانی به دستور انگلیس رضاخان، فروغی را باخود برده بود! 2- به هنگام به شاهی نشانیدن رضا خان بنا بر خواست انگلیس، یکی از کوشنده ترین مُهره ها، از سوی انگلیس برای انجام اینکار «محمد علی فروغی» بود، که سپس تر نخست وزیری رضا شاه را در اختیار داشت، حتی دوره ی آخرین روزهایی که او را از ایران، بنا برخواست متفقین، وبه ویژه انگلیس، که او را آورده بود و اکنون بیرون می راند!؟
«چون خصم سرِکیسه رشوت بگشاید
در وقت شما بند شریعت بگشائید!؟»
چنین بود، که رضاشاه درپی یورش به مسجد گوهرشاد و سپس به دستور او محمد ولی اسدی، پدر داماد فروغی که «نایب التولیه آستان قدس رضوی» را دردست داشت مورد غضب و دستگیر و سپس اعدام می گردد، اما درخانه ی او نامه ای را از فروغی به او پیدا می کنند با این سروده که «در کفِ شیرنرِخونخواره ای غیرتسلیم و رضا کو چاره ای!؟»، و لذا او نیز مورد غضب و خانه نشین می شود، تا زمانی که متفقین بر این می شوند تا رضا شاه را از ایران بیرون کنند!؟
درپی این تصمیم، به رضا شاه سه نخست وزیر پیشنهاد میکنند، تا یکی را پس از رفتن به نخست وزیری تعیین شود، که می بودند «سید ضیأالدین طباطبائی– قوام السلطنه و محمد علی فروغی»، که رضا شاه فروغی را برمی گزیند، چون از هر نظر برای ادامه سلطنت در خانواده خود، ضروری میداند! آنان نیز پذیرفته، و رضاشاه خود به خانه فروغی میرود و او را آوردن و نخست وزیر، و فروغی نیز به سفارت انگلیس رفتن و تلاش برای جانشینی محمد رضا شاه را دنبال می دارد، که شاه شدن محمد رضا شاه مدیون کوشش«محمد علی فروغی»، و از سوی «انگلیس»پذیرفته می شود!؟
«خامی و ساده دلی شیوه ی جان بازان نیست»
هم میهنان، سخن حافظ فرزانه را بگوش دارید و تکیه به تاریخ و رویداد های اندوه باری که سرنوشتِ ایران زمین گشت را در پیش چشم نهید، و بدانید «هدیه» برای «محمدجواد ظریف»سخن از چه دارد، در این بازه ی تاریخی و دستِ بسته شدن ملت ایران بنا برخواست جهانخواران، که به خواستِ «سید علی خامنه ای» بوده است و انجام آن برعهده ی «ریاست جمهوری و وزیر امور خارجه»، از سوی حداد عادل مشاور بوده ی «ولی فقیه» و جانشین «محمد علی فروغی» شده به دستور «احمدی نژاد»، تا شاید به خواست و بخشش بیگانگان، «آقا مجتبی» پس از مرگ پدر، به جانشینی او نشیند و…«گدا» زاده ای دیگری سرنوشت ایران را در «دست» گیرد، که گفته اند:
«کِدا گر پادشه گردد گِداسازد جهانی را!؟»
لذا مباد«چنین باز شوم آوری»!؟
مرداد 1394