۱۳۹۴/۰۹/۱۳- حنیف یزدانی: “آشتی ملی” شعاری است که بارها و بارها در سالیان گذشته از سوی اصلاح طلبانی چون خاتمی ها، ابراهیم یزدی، لطف الله میثمی و… برای صلح با اقتدارگرایان مطرح شده است. شعاری که با بی تفاوتی و بی محلی تمام عیار حکومت روبرو شده است. در این مقاله سعی کرده ام با رجوع به تجربه آشتی ملی در آفریقای جنوبی و بررسی نقاط ضعف و قوت آن به نقد این شعار اصلاحطلبان ایران بپردازم.
آشتی ملی اصولاً روشی حقوقی است که دموکراسی های تازه رها شده از استبداد، سرکوب سیاسی و یا جنگ داخلی برای مرحله گذار تا استقرار کامل دموکراسی در پیش می گیرند. هدف آشتی ملی کمک به جامعه خشونت دیده است تا بتواند با گذشته خود با روش نقادانه روبرو شده و از تکرار آن در آینده نزدیک جلوگیری کند. به این منظور آشتی ملی به دنبال شناختن دلایل خشونت و شناسایی جناحهای درگیر آن است. عملاً، برای آشتی ملی قربانیان به دادگاهی دعوت می شوند تا از دردهای خود بگویند و از خود اعاده شرف کنند. از سوی دیگر ظالمان نیز به آن دادگاه فراخوانده شده تا با بازگو کردن حقیقت به نقش خود در جنایتها در برابر قربانیان و خانواده ایشان اعتراف نمایند.
آشتی ملی در کشورهایی چون آفریقای جنوبی، تونس، کانادا، تیمور شرقی و کشورهایی در امریکای جنوبی بعد از بین رفتن استبداد و جنگ داخلی مورد استفاده قرار گرفته است. البته تمرکز نوشتۀ این مقاله بر روی تجربۀ آفریقای جنوبی است.
برای موفقیت یک پرونده در “کمیسیون حقیقت و صلح” در آفریقای جنوبی چندین شرط برقرار شده است:
۱- تمام حقیقت گفته شود و چیزی از جنایت ها و خلافکاری ها پنهان نشود.
۲- خشونت باید به دلیل انگیزه های سیاسی صورت گرفته باشد و متقاضی عفو باید مرتبط با یکی از گروه های درگیر باشد.
۳ء0متقاضی عفو باید به گناه خود اعتراف کند و عذرخواهی نماید.
۴- جنایاتی قابل عفو است که در بازه زمانی ۱۹۶۰ الی ۱۹۹۴ – دوره نظام آپارتاید- صورت گرفته باشد.
“من هستم، زیرا ما هستیم”، شعار کمیسیون حقیقت و آشتی در آفریقای جنوبی، برگرفته از فرهنگ بومی آفریقا به همراه مفاهیم مسیحیت، است. شنیدن صدای قربانی و شخصیت دادن به او در دادگاهی که بیشتر جنبه سمبلیک دارد و مرادش از عدالت بخشش و نه تنبیه است، مورد پسند بسیاری از کشورها قرار گرفته است. علیرغم برتری تجربۀ آشتی بر قصاص و مقابله به مثل کور، این طرح ضعف های بزرگی نیز داشته است که باید مورد بررسی و کنکاش قرار بگیرد.
در ادامه به انتقاداتی که به “کمیسیون حقیقت و آشتی” آفریقای جنوبی وارد شده است را بیان کرده و سپس شعار آشتی ملی اصلاح طلبان را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که می بینید آشتی ملی تنها بعد از پیروزی دموکراسی و با وجود شرایطی انجام شده است. مشخصاً در مورد آفریقای جنوبی، بعد از پایان یافتن حکومت آپارتاید و ایجاد یک دموکراسی، جامعه سیاسی تصمیم می گیرد به جای انتقام، در صورت رعایت شروط بالا جانیان را عفو نماید و از قربانیان دلجویی شود.
اما گزارش های بسیاری حاکی از آن است که عدۀ زیادی از قربانیان خواهان عدالت به معنی سنتی آن هستند. بسیاری از قربانیان از اینکه می بینند جلادانشان مورد عفو قرار گرفته اند، سرخورده شده و حتی تعدادی از انجمن های حمایت از قربانیان به علت بازگشایی شکایت از جلادان مورد برخورد قرار گفته و بسته شده اند. یکی از دلایل حکومت راستگرای افریقای جنوبی برای نشنیدن صدای قربانیان، عدم تمایل برای شناخته شدن به عنوان یک کشور “درحال گذار” است. طبیعتاً برگزاری چنین دادگاه هایی یکی از نشانه های در حال گذار بودن یک کشور است. از سوی دیگر دولت راستگرا ناتوان از پرداخت خسارت وعده داده شده به قربانیان است. اما این همۀ ماجرا نیست.
همانطور که گفته شد “کمیسیون حقیقت و صلح” در آفریقای جنوبی تنها به جنایات سیاسی و حقوق بشری مانند شکنجه، قتل، ترور و… می پردازد و در واقع مجرمان را به صورت فردی مورد پرسش قرار می دهد غافل از اینکه این افراد در یک سیستم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مرتکب چنین جنایاتی شده اند. در حقیقت اکثر جانیان که بیش از ۳۰ سال کشور را در دست داشته و در راستای منافع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی اقلیت سفید مرتکب جنایت شده اند. اما کمیسیون حقیقت و صلح با مقایسه اشتباه هلوکاست با آپارتاید از خود برای بررسی ضربه های روحی و اقتصادی که رژیم آپارتاید و عواملش به قربانیان زده اند سلب مسئولیت کرده است و اجازه دادخواهی هم به ایشان نمی دهد. از سوی دیگر حکومت آفریقای جنوبی با در پیش گرفتن سیاست های راست گرایانه، اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی بازمانده از آپارتاید را در دستور قرار نداده و خشم فروخورده قربانیان را بیشتر برافروخته است. شاید این مسئله یکی از دلایل تمجید غرب از ماندلا رهبر افریقای جنوبی باشد.
تا اینجا، مقداری از نکات مثبت و ضعف های وارده به طرح آشتی ملی در افریقای جنوبی را شناختیم. حال با کمک این مقدمه، راحت تر می توان به بررسی ادعای اصلاحطلبان مبنی بر آشتی ملی پرداخت.
اگر چه همیشه می توان آشتی ملی و امان دادن را به عنوان راهکاری برای کم کردن مقاومت بدنۀ استبداد طرح کرد، اما بنا بر تجربه این طرح تنها در فردای پیروزی قابل اجرا است. لذا طرح مداوم آن و دعوت به اجرای آن توسط خود جانیان چیزی جز اظهار لابه و عجز در برابر سیستم خودکامه معنی نمی دهد، آنهم بدون مطرح کردن سایر شروط کمیسیون حقیقت و صلح آفریقای جنوبی.
حال سؤال این قلم از اصلاح طلبان این است که بر چه اساسی آشتی ملی را طرح می کنید؟ آیا حکومت و عواملش خطای خود را برای مثال در سرکوب خرداد ۶۰، کشتار تابستان داغ ۶۷، تیر خونین ۷۸ و یا خرداد سنگین ۸۸ را پذیرفته اند؟ و یا خواهند پذیرفت؟ تا جایی که این قلم خبر دارد خیر. در دو مورد آخر فردی برای دزدیدن ریش تراش و نفر دیگری به ۲۰۰ هزار تومان جریمه شد و دربارۀ جنایات تابستان ۶۷، پورمحمدی یکی از جانیان به تازگی آنرا دوباره تأیید کرده است.
اما همانطور که در بررسی کمیسیون حقیقت و صلح آفریقای جنوبی دیدیم تنها با از بین بردن سیستمی که بنایش بر تبعیض و ظلم است و جانشین کردن آن با سیستم حقوق مند می توان نارضایتی نهادینه شده در وجود قربانیان را از بین برد و زمینۀ صلح و آشتی عمیق و دیر پا را ایجاد نمود. این حقیقت تجربه شده از دید اصلاح طلبان مغفول مانده است. آنان خود می دانند که در حکومتی که بنایش با اصل ولایت فقیه بر تبعیض و برتری یکی بر دیگران است، هرگز نمی توان اصلاحی صورت داد، مگر با از بین بردن آن اصل. مسلماً تا آن زمان سایر اصلاحات، از جمله آشتی ملی، شکست خواهد خورد، همانطور که تجربۀ اصلاحات مؤید این مسئله بوده است.
مسئله آخری که باید به آن پرداخت، صفت ملی است که در شعار اصلاح طبان گنجانده شده است. اگر اصلاح طبان محترم خواستار صلح بین تمام گروه ها و اقشار جامعۀ ایران هستند، چرا تنها حکومتیان را مورد خطاب قرار می دهند؟! البته پاسخ روشن است. زیرا قدرت در دست حکومت است و ایشان نیز سودای قدرت دارند. اما اگر ایشان به شعارشان صادق اند، می توانند جامعۀ ملی ایران را به حقیقت جویی و صلح و گذشت بخوانند و با بیان حقایق دربارۀ گذشته خود و پذیرش مسئولیت در رسانه های عمومی، خطاهای خود را از جمله ساختن سپاه پاسداران و دادگاه های انقلاب برای قبضه کردن قدرت و…. بیان کرده تا وجدان عمومی جامعۀ ایران را غنی تر کنند. در غیر این صورت شعار آنها به “آشتی قدرتمدارن” باید تغییر نام دهد.
کوتاه سخن آنکه آشتی ملی تنها بعد از شکست استبداد و پیروزی دموکراسی، در صورت راضی شدن جانیان به بیان کامل حقایق و ایجاد یک سیستم سیاسی اقتصادی عادل و حق مدارنه شکل خواهد گرفت، وگرنه چیزی جز شعار سیاسی نخواهد بود.
منابع:
Afrique du Sud : la réconciliation à quel prix ?
www.lemonde.fr
South African Truth Commission
www.law.cornell.edu
Commission de la vérité et de la réconciliation (Afrique du Sud)
fr.wikipedia.org
Vérité et réconciliation en Afrique du Sud
www.monde-diplomatique.fr