پاتک امپراطوری میانه، رویاروی بحران قدرتمند ترین رئیس چین از دوران ”مائوتسه دونگ“
در حالی که چین در پی آن است که با ارج نهادن به مصرف و گشودن بخش معاملات مالی کشور از پس بحران برآید، تابستان امسال دستپاچگی و آشفتگی دولت، بازارهای مالی بین المللی را به هیجان درآورد. یقین نیست که دولت بتواند اقتصاد کشور را «به آرامی سر و سامان دهد». پرزیدنت ”شی جین پینگ“ همه چرخ و دنده های قدرت سیاسی را در مهار دارد. اما آیا این کنترل برای فرونشاندن ناخشنودی ها کافی است؟
آیا رواست آقای ”شی جین پینگ“ را که از دوسال پیش بر کرسی ریاست جمهوری خلق چین تکیه زده، چون امیر سرخ جدیدی، وارث برحق ”مائو تسه دونگ“ انگاشت؟ به دنبال تغییر سبک و سیاق وی از هنگام رسیدن به قدرت در ماه مارس ۲۰۱۳، برداشت برخی از مفسران اروپا و ایالات متحده، همین بوده: حضوری پررنگ تر، لحنی مستقیم و قابل فهم و سلوکی ساده و بی تکلف. از شخصیت پرستی تازه ای پیرامون ”عمو شی“ بسیار گفته اند.
امری که تحلیل گران خارجی را تکان داده، به بایگانی سپردن زبان سخت و خشن معمول در صحن رهبری گروهی حزب کمونیست نیست، که جای خود را اینک به تجسم بی عقده و متحد اقتدار حزب در شخص رئیس کشور چین سپرده؛ بلکه بیش از آن تکرار و تلقین رسانه هاست که او از آن بهره می گیرد: به عقیده دیده بان منتقد رسانه های چینی وابسته به دانشگاه هنگ کنگ موسوم به ”پروژه رسانه ای چین“، طی دوسال نخست برگماری ”شی“ و اقای ”هو جین تائو“، نام رهبر کنونی دوبار بیش از سَلَفش در ستون اصلی ”روزنامه خلق“ ارگان عمده حزب آمده بود (۱). به صحنه آوردن هماهنگ آقای ”شی“ در حال فوتبال بازی کردن، تیراندازی با تفنگ، به دست گرفتن چترخود، یا راه به یک کلوچه پزی کج کردن، و بیش از همه نمایش انبوه توده های ستایشگر پیش روی وی نشان از آن دارد که این فرزند ”شی ژونگشون“ قهرمان کمونیست از بسیج انبوه توده ها به سبک ”مائو“ رویگردان نیست.
افزون بر آن، از چند ماه پیش، اظهارات پر طمطراق علیه رخنه «ارزش های غربی»، عنوان های اول رسانه ها گردیده اند، مشخصا وقتی که ”یوآن گیرن“ وزیر آموزش علیه کتب درسی وارداتی برشورید که مروج چند حزبی و اعتبار زدا از سوسیالیسم اند، و اعلام داشت که «به هر قیمتی که شده» باید «از پراکندن ارزش های غربی در کلاس های درس دوری گزید (۲)». حملات سخت علیه برخی شرکت های آمریکائی (از جمله ”سیسکو“، ”اپل“، ”گوگل“، و ”اینتل“) که به «پیشقراولی دولت آمریکا (۳)» متهم اند را بر این باید افزود. رئیس کشور چین، همانند پیشینیانش و شماری از روشنفکرانی که معتقدند گذار به دموکراسی شتابناک و بدون قید و شرط می تواند کشور را به فاجعه دراندازد، بینش ذات باورانه، مبتنی بر «خصائل چینی» را می نمایاند: تاریخ و جامعه این کشور را، انگار، ناتوان از برخورداری از نظام دموکراتیک چند حزبی ساخته. بدینسان، هنگام سخنرانی در”دانشکده اروپا“ در ”بروژ“ ، تشریح می کرد که «چین قبلا هم نظام های سیاسی متعددی را آزموده [که] هیچکدام کارکرد خوبی نداشته اند و اگر باز به کار بسته شوند، حتی می توانند خسران به بار آوردند (۴)».
سیطره بارز آقای ”شی“ بر امور نظامی هم مایه نگرانی است. درست همانند استراتژی وی در برگماری نزدیکانش به مقام های حساس دفاعی، و رفتار پرخاشگرانهٔ بی عقده نسبت به خارج. گواه آن فعالیت ها و مطالباتی در دریای چین جنوبی است که از حزم و احتیاط رهبران این کشور از زمان ”دنگ شیائوپینگ“ متمایز است، همو که تاکتیکش پرهیز از خودنمائی بود و هرگز در قامت یک رهبر ظاهر نمی شد.
سال قبل، آقای ”شی“ هنگام دیدار خود از فرانسه با اشاره به یکی از پیش بینی های ”ناپلئون“ اوج گیری قدرت چین را به صراحت بیان کرد: «”چین شیر خفته ای است که وقتی بیدار شود جهان را به لرزه درخواهد انداخت“. خُب حالا، این شیر برخاسته، اما آشتی جو، مهربان و متمدن است». او با دقت عزم خود را در «رساندن صدای چین به گوش ها و تزریق هنجارهای های چینی در روابط بین الملی (۵)» اعلام داشت.
سبکی ساده، جلوه گری چون رهبری قوی و شخصیت پرستی همگی یادآور دورانی هستند که با مائوئیسم رقم خورده بود. افزون بر آن آقای ”شی“، درست همانند ”مائو“ در عصر خود، نظری قاطع در باره همه چیز حتی مسائلی بی ربط با سیاست دارد: مذهب، آموزش، خواب یا لذت جوئی ادعائی بیش از حد جامعه. در ماه دسامبر گذشته، او به طور مشخص با نکوهش ابتذال هنر مدرن، اذهان را برآشفت؛ پیشنهاد کرده بود که هنرمندان «هرساله برای تماس با توده ها [به دهکده ها] فرستاده شوند» تا در آنجا همچون زمان انقلاب فرهنگی و اعزام جوانان درسخوانده به روستا، «برداشت درستی از هنر را دریابند» (۶) و آنگاه بهتر بتوانند به خدمت ارزش های سوسیالیستی درآیند.
از اینرو، رئیس چین برای پیشبرد سیاستش، تردیدی به خود راه نمی دهد که در خزانه شعارها و کلمات قصار ”کتاب کوچک“ سرخ بکاود، شیوه ای که آقای ”بو شیلای“ رقیب شکست خورده اش (که اکنون به جرم فساد در زندان است) نیز چند سالی پیش، با موفقیتی بسیار در ”چوُن چین“ به کار گرفته بود. بدینگونه او اصل «مشی توده» مشارکت مردمی عزیز کرده ”مائو“ را از سرگرفته، که به موجب آن کادرهای کمونیست از طریق رفت و آمدهای متعدد می باید عقاید و اندیشه های پراکنده چینی های عادی را گردآورند و فشرده ای از آنها را برسازند. کارزار روشنگر وی در مبارزه با فساد در نظر دارد «ببرها»، یعنی کادرهای بلند مرتبه «را از پا دراندازد و مگس ها»، کارمندان زیر دست آنها «را له کند». بدین طریق مراجع قضائی به پیگرد بیش از دویست هزار تن از کادرها پرداخته اند: آقای ”ژو یانگ کنگ“، مسئول پیشین امنیت داخلی، بلندپایه ترین رهبر چین از زمان محاکمه ”باند چهار نفره“ (۷) است که به محکمه کشاندند و در آغاز ماه ژوئن ۲۰۱۵، به حبس ابد محکوم کردند. پیداست که هیچ کس، حتی در میان دردانه ها یا فرزندان رهبران پیشین حزب در امان نمانده اند. چهار صد هزار تن دیگر نیز مجازات شده اند.
اینترنت را محدود کرده اند، بر سرکوب ها افزوده اند
همزمان سیاست سرکوب نیز قوت گرفته. به گزارش ”مدافعان حقوق بشر در چین“، پارسال، نزدیک به یک هزارتن از کنشگران «جامعه مدنی» (وکلا، مبارزان فمینیستی، مسئولان انجمن ها …) را بازداشت کرده بودند ــ کسی هرگز نظیر آنرا از زمان سرکوب سال ۱۹۸۹ ندیده بود. در ماه های اخیر، امکان دسترسی به ”اینترنت“ به طور چشمگیری کاهش یافته و دسترسی به ”گوگل“ و ”جی میل“ محدود تر از همیشه شده؛ بر اینهمه مسدود کردن گاه به گاه ”شبکه های خصوصی مجازی“، اصلی ترین پایاب کاربران چینی و خارج نشینانی که نیاز به دسترسی آزاد به تمامی شبکه جهانی دارند (شبکه های اجتماعی، رسانه های بزرگ، نشریه های علمی، و غیره) را نیز باید افزود. شاهدیم که سخت تر شدن سانسور گریبان کاربران، روزنامه نگاران، هنرمندان، استادان، روشنفکران را گرفته است.
اصل رهبری دسته جمعی پرورده ”دنگ“ را به پرسش کشیده اند؛ ــ او تقسیم کاری در صحن دفتر سیاسی [”پولیت بورو“] پدید آورده بود که به رقابت میان جناح ها و تشکیل ائتلاف هائی در درون دستگاه حزب سوق می داد تا راه را بر پیدایش مرد نیرومند تازه ای ببندند. اما آقای ”شی“، وظائف را برهم می انبارد ــ از دبیرکلی حزب کمونیست چین و ریاست کمیسیون مرکزی نظامی گرفته تا رهبری چندین رکن مسئول امنیت ملی و امنیت سایبری. انکار نمی توان کرد که پرزیدنت ”شی“ چون مقتدرترین رهبر چین از زمان ”مائو“ روی می نماید.
هرچند ارجاع به نام و سیرهٔ ”ناخدای بزرگ“ کم نیست، باز تشخیص عناصری از ”مائوئیسم“ که اینک مصممانه کنار گذاشته اند اهمیت دارد. در سیاست آقای ”شی“ استفاده از روستائیان همچون پایه سیاست، روی برتافتن از نهادهای جهانی و مالکیت خصوصی، پشتیبانی از انقلاب مسلحانه، سنت شکنی یا روی برتافتن از آداب و رسوم چین، از جمله گرایش به اندیشه ”کنفسیوس“ جائی ندارند. با نمایاندن ”مائو“ چون چهره ای قیم، به میان کشیدن مجدد حقانیت حزب کمونیست چین و تکیه بر هاله تقدسی که رهبر پیشین در ذهن بسیاری از چینی ها حفظ کرده، به ویژه نزد آقای ”شی“ به منظور کسب مجبوبیت است. در واقع، اگر ”مائو“ در پندار روشنفکران غربی غالبا با قحطی، سیاست اقتصادی فاجعه بار، زجر و شکنجه و اراده گرائی عقیدتی ویرانگری پیوند خورده است، در چین، بیشتر قدرت وعزت ملی، درستکاری، مساوات اجتماعی و اقتصادی و جنسیتی، و پیشرف صنعتی را در اذهان زنده می سازد. به اعتبار یک نظرسنجی که در ماه دسامبر ۲۰۱۳، البته به سفارش ”گلوبال تایمز“ روزنامه نزدیک به ”حزب“ به انجام رسید، ۸۵٪ از چینی هائی که نظرشان را پرسیده بودند، عقیده داشتند که موفقیت ”مائو“ بر اشتباهات و شکست هایش می چربد.
اگر عرض اندام رئیس کنونی چین را از چشم انداز بحران عمیق و ضرورت مدرن کردنی بنگریم که گروه رهبری را به تنگنا انداخته، قدرت نمائی وی معنای بیشتری به خود می گیرد. در واقع، آقای ”شی“، کمر بسته است تا خود را چونان منجی ملت چین بنمایاند و بدینگونه خواسته نیرومندی را تحقق بخشد که نو محافظه کارانی مانند ”شیاو گُنگچین“ تاریخدان (۸)، از آغاز سال های دهه ۱۹۹۰ برشمرده بودند. آقای ”شی“ برای شیفته کردن عوام، فنون روابط عمومی را به کار می برد که در اروپا و ایالات متحده ریزه کاری های آنرا پرورانده اند و (به جای پرستش شخصیت به سبک شوروی، بیشتر) بر تجسم قدرت در هیبت یک فرد و تسخیر قلوب تکیه دارد. چنین است که در زمانه ای که بخشی از مردم در برابر دامنه گسترده نابرابری ها و فربهی کادرهای حزب و خویشان آنها برشوریده اند، او خود را چون دادگستری می نمایاند که حامی ضعفاست و چنانکه باید قدرتمند و مصمم به سالم سازی حزب کمونیست چین. نافرمانی هائی که هرساله سرمی گیرد و تعداد آنها را تا یک صد و پنجاه هزار مورد برشمرده اند و نیز گفتگوها بر روی شبکه اینترنتی چین همگی شاهدی بر آنند. آقای ”شی“ مانند یک «راهب ”شائولین“» ظاهر می گردد، دادگستری تردست و قدرتمند که به موقع برای رستگاری یک جمهوری توده ای و حزب کمونیستی سر می رسد که چیزی نمانده است که فساد و آفات دیگری چون آلودگی هوا، تهدیدات ارضی، ناپایداری در ”تبت“، ”شینجیانگ“ و ”هنگ کنگ“، زوال رشد اقتصادی و غیره بر باد دهند.
استراتژی آقای ”شی“ وانمودن خویشتن همچون مبعوث مشیتی لاهوتی، از جنس ”مائو“ست تا چین را از لحظات دشوار حیاتش درگذراند. بدینسان او بر این ایده که بحرانی بیسابقه کشور را در می نوردد، اصرار می ورزد: در ماه اکتبر ۲۰۱۴ در برابر ”پولیت بورو“ اعلام داشت که «وظیفه ای سنگین تر از همیشه بر دوش حزب ما برای اصلاح، توسعه و ثبات کشور قرار گرفته و ستیزه ها، خطرات و چالش ها بیشمارتر از هروقت دیگری است» (۹).
او بدینگونه برای چاره جوئی این وضعیت اضطراری، ضمن تصریح خود همچون رهبری متجدد، عناصر چندی را از چنته مائوئیستی به انحصار خود درآورده است. مطبوعات، با پرداختن به موضوع دسترسی به «نرم افزار کوچک کاربردی سرخ» برای تلفن های هوشمند، روایت مدرن «دفتر کوچک سرخ» [مائو] که اندیشه ها و اشعار مورد پسند آقای ”شی“ را گرد آورده (۱۰) خود را سرگرم کرده اند. استقبال از آن سنجش غیر مستقیمی است از اعتماد و اعتقاد مردم چین به وی. اگر برخی کسان در آن طلیعه انقلاب فرهنگی جدیدی می بینند، کاربران این نرم افزار به آن رتبه ۵/۳ (از ۵) داده اند و جزو پنج ابزار اول آموزشی است که در چین بر روی شبکه اینترنتی قرار گرفته. این امر بیشتر از آنرو اهمیت دارد که نیمی از مردم چین یکی از انواع گوشی های هوشمند را به کار می بندند. یافته های این شاخص اندکی تفننی را ”مرکز پژوهشی Pew“ تائید کرده: ۹۲٪ چینی هائی که نظر آنها را در سال ۲۰۱۴ پرسیدند گفته بودند که به رئیسشان اعتماد دارند، یعنی ۱۰٪ بیش از سَلَفش ”هو جین تائو“ (۱۱).
حتی کادرهای حزب هم تحت پیگردند
البته نتایج اینگونه نظرسنجی ها را غالبا باید با احتیاط تلقی کرد. اما شکافی را برجسته می سازند که شیوه ارزیابی مردم چین از رهبران شان را از برداشت ناظران خارجی از همین رهبران جدا می کند. آنچه آقای ”شی“ را ظاهرا نزد بخش های گوناگونی از جامعه محبوب ساخته، تکاپوهای وی برای راندن بیشتر چین به صحنه بین المللی (که بخش بزرگی از جوانان خواستار آنند) از یک سو، و نبرد بهت انگیزش علیه فساد از سوی دیگر است که تصور کادرهای دست نزدنی حزب را درهم می شکند و احساس نزدیک کردن رهبران به شهروندان عادی را الغا می کند. بی تردید، طبقات متوسط و فرادستان به عزم وی برای پیگیری و تعمیق اصلاحات اقتصادی حساس ترند. البته به شرط آنکه رشد ضعیف تر اقتصادی مایه گزندی به دست آورد های آنها نگردد (۱۲).
دبیر کل کنونی حزب کمونیست چین در واقع به هیچ روی در برگزینی و ادغام کار آفرینان سرمایه دار در حزب که ایده ضد ”مائوئیستی“ بنیادینی است تردید روا نداشته، ایده ای که ”چیانگ زه مین“ رهبر پیشین آنرا در قالب «مظاهر سه گانه (۱۳)» صورت بندی کرده بود. اما اینک رفتار”شی جین پینگ“ بیش از تکرار سلوک پیشینیان، نشان از ترویج اندیشه ای مختص خود وی دارد، تا تاریخ را با شعارهای تازه ای چون «رویای چین» و «چهار هدف فراگیر» رقم زند، یعنی ساختمان کامل جامعه ای برخوردار از رفاهی معتدل، تعمیق اصلاحات، حکومت قانون و انضباط در صحن حزب.
اینهمه، به گمان، وی را اندکی برتر از آقایان ”جیانگ زه مین“ (۲۰۰۲ ــ ۱۹۹۹) و ”هو جین تائو“ (۲۰۱۲ــ۲۰۰۲)، در مرتبه رهبرانی هم ارز ”مائو“ و ”دنگ“ می نشاند. اصلاحات بزرگ اعلام شده درباره سیاست فرزند واحد (وقتی والدین خود فرزندان واحدی بوده اند، داشتن دومین فرزند را مجاز می دارد) و اردوگاه های بازآموزی از طریق کار (انحلال آنها را اعلام داشته اند)، که عناوین عمده رسانه ها در سال ۲۰۱۳ بودند، در حال حاضر آنقدرها که پیش بینی می شد ریشه دار نبوده اند. در هر حال باید از عمومیت بخشیدن پرهیز کرد زیرا اصلاحاتی که آقای ”شی“ به آنها دست زده، در جهت گشایش بیشتر به روی بازار و رقابت پیش میرود، و به یقین بازگشتی به سوی برنامه ریزی [اقتصاد] مائوئیستی نیست.
پی نوشت ۱ـ Andrew Jacobs Chris Buckley و، «جائی کنار”مائو“ بازکردن: ’پاپا شی‘ چین را مرعوب و مجذوب می کند»، نیویورک تایمز، ۷ مارس ۲۰۱۵.
۲ـ Xinuha (به زبان چینی)، ۲۹ ژانویه ۲۰۱۵ و Sébastien Falletti، «اجبار مارکسیستی در چین»، ”لو پوان“، پاریس، ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵.
۳ـ این اتهامات گزارش هفته نامه اقتصادی بزرگ ” Zhongguo Jingji Zhoukan بود.
۴ـ Yves Logghe، «”شی جین پینگ“ می گوید که نظام چند حزبی در چین کارساز نیست»، خبرگزاری ”رویترز“، ۲ آوریل ۲۰۱۴.
۵ـ Philip Stevens، «چین اینک شروع به برقراری قواعد کرده»، ”فاینانشال تایمز“، لندن، ۲۸ مه ۲۰۱۵.
۶ـ Sarah Williams، «واکنش های ضد و نقیض به برنامه چین برای اعزام هنرمندان به روستا »، ”صدای آمریکا“، ۱۲ دسامبر ۲۰۱۴.
۷ـ محاکمه ”باند چهار نفره“، که ”جیانگ چینگ“ همسر ”مائوتسه دونگ“ هم جزو آنان بود، طی زمستان ۱۹۸۱ ـ ۱۹۸۰ در فرجام انقلاب فرهنگی انجام گرفت.
۸ـ این استاد تاریخ در دانشگاه تربیت معلم ”شانگهای“ یکی از نظریه پردازان محافظه کاری نو در چین پس از سرکوب ژوئن ۱۹۸۹ است.
۹ـ «”شی جین پینگ“ درباره حزب کمونیست چین» (به زبان چینی)، آژانس ” Xinhua“، اکتبر ۲۰۱۴، (http://cpc.people.com.cn).
۱۰ـ Matthew Bell، «”مائو“یک کتابچه کوچک سرخ داشت ”شی جین پینگ“ یک نرم افزار کوچک کاربردی سرخ دارد»، رادیوی عمومی بین المللی، ۹ آوریل ۲۰۱۵ (http://www.pri.org).
۱۱ـ «نظرات رئیس چین»، Pew Research center ، (http://www.pewglobal.org).
۱۲ـ مصاحبه با Jean-François Huchet «چین (هنوز) به بحران درنغلتیده»، در سامانه: La Vie des idées، ۲۸ اوت ۲۰۱۵ (www.laviedesidees.fr).
۱۳ـ نظریه ای که ”جیانگ زه مین“ در سال های ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۰ پرورد و به موجب آن حزب کمونیست چین باید مظهر «نیروهای مولد پیشرو»، فرهنگ مدرن چین و « مصالح بنیادین اکثر جمعیت» چین باشد.
منبع : لوموند دیپلماتیک فارسی اکتبر 2015
برگردان : منوچهر مرزبانیان