back to top
خانهتاریختيم قتل داريوش و پروانه فروهر

تیم قتل داریوش و پروانه فروهر

ForouharDariushParvane

 ١٣٩٢/٠٨/٢٧ این گزارش در روزنامه روزنامه انقلاب اسلامی شماره 498 در تاریخ 28 شهریور تا 10 مهر 1379 منتشر شده است.

 

دو فهرست از جنایتکارانى که وارد خانه فروهرها شده و داریوش و پروانه فروهر را کشته‏اند، منتشر کرده‏ایم. در این فاصله، با اطلاعاتى که از ایران گرفته‏ایم، هویت افراد تیم و سازمان دهندگان این سبعیت را مشخص و قطعى کرده‏ایم. اسامى که در دو اطلاع زیر مى‏آیند، در قتلها شرکت داشته‏اند. بدیهى است که غیر از آنها نیز از «رهبر» و هاشمى رفسنجانى گرفته تا شاخه «روحانى» و اعضاى شوراى سازمان ترور در این قتلها دست داشته‏اند:

 1 – پورمحمدى معاون واواک و قائم مقام آن.

 2 – خزائى، رئیس دفتر وزیر واواک

 3 – موسوى (مصطفى کاظمى) مدیر کل واواک

 4 – «حجه الاسلام» شفیعى، معاون واواک و کسى که پیش از جنایت، فروهرها را محاکمه و محکوم به مرگ کرده‏است.

 5 – اکبریان که نقش دادستان را بازى کرده‏است.

 6 – بهرامى که عمامه بسر است.

 7 –رشیدیان این شخص روحانى بوده و حالا لباس شخصى مى‏پوشد. دادستان دادگاه ویژه روحانیت نیز بوده‏است.

 8 – حاج سرامى (معاون لاجوردى مدیر کل اجتماعى زندانیان سیاسى)

 9 – پور فرج

 10 – سید امیر موسوى

 11 – پور موسوى

 12 – رازى قمى

 13 – اردوانه

 

 انقلاب اسلامى: در این فهرست، چند نام جدید است که در فهرستهاى قبلى نیامده بودند. همانطور که تذکر دادیم، این فهرست دقیق‏تر و بر اساس معلومات قطعى‏ترى تنظیم شده‏است. این تیم، زیر نظر، گروهى عمل کرده‏اند که از آن پس نیز، در سازمان ترور، کارشان تهیه انواع برنامه‏هاى سرکوب است. بطورى که پیش از این به اطلاع خوانندگان رسیده‏است، افراد این گروه، چند وظیفه‏اى هستند:

 1 – على اصغر حجازى، مسئول حفاظت «بیت رهبرى»، 2 – محسنى اژه‏اى، «رئیس دادگاه ویژه روحانیت»، 3 – فلاحیان، «وزیر» سابق واواک و مشاور امنیتى »رهبر«، 4 –  رازینى، مدیر کل سابق رازینى، 5 – سعید امامى، معاون عملیات واواک که به قتل رسید، 6 – رحیم صفوى، »فرمانده کل» سپاه، 7 – ذوالقدر، قائم مقام سپاه، 8 – نقدى، «رئیس حفاظت» نیروى انتظامى، 9 – حسین شریعتمدارى، 10 – روح الله حسینیان، رئیس مرکز اسناد و 11 – قتیل زاده.

      در این گروه، مقام دوم بعد از حجازى، محسنى اژه‏اى است. همانطور که ملاحظه مى‏شود، افراد این گروه با شاخه‏هاى مختلف سازمان ترور تعلق دارند. با «حقانیه ای ها» (کسانى که در مدرسه حقانى تربیت شده‏اند) و هیأت مؤتلفه نیز، همکارى تنگاتنگ دارند.

 – پیش از این، در انقلاب اسلامى خوانده‏اید که نیازى، رئیس سازمان قضائى نیروهاى مسلح، قصد داشته است حسینیان را دستگیر کند. اینک اطلاع پیدا کرده‏ایم که حسینیان از دستور دستگیرى خود مطلع مى‏شود و به پاسدارهاى محافظ خود دستور مى‏دهد در صورتى که براى دستگیرى او آمدند، تیر اندازى کنند. او که عضو «هیأت منصفه» در «دادگاه ویژه روحانیت» بود و عضو گروه بالا هم بود، محسنى اژه‏اى را مطلع مى‏کند. محسنى اژه‏اى به على اصغر حجازى اطلاع مى‏دهد. حجازى به نیازى مى‏گوید: آقا فرمودند حکم را لغو کنید. بعد از این ماجرا بود که پرونده از سازمان قضائى نیروهاى مسلح گرفته مى‏شود و به قوه قضائیه سپرده مى‏شود.

– در بیانیه شماره 7 کمیته دفاع از حقوق قربانیان قنلهاى زنجیره‏اى، (15 شهریور 79) از جمله آمده‏است:

»نخست برخى روزنامه‏ها از تشکیل قریب الوقوع یک دادگاه غیر علنى، با حضور 3 متهم، براى رسیدگى به این پرونده خبر دادند. سپس، معاون اول رئیس قوه قضائیه اعلام کرد که «هیأت منتخب ریاست جمهورى مواردى را دنبال مى‏کرد که ارتباطى به قتلها نداشت بلکه مسائل خانوادگى متهمان را پیگیرى مى‏کرد» و اضافه کرده است: « پرونده در حال حاضر، آماده صدور کیفر خواست است و متهمان قتلها به صراحت به عمل خود اعتراف و اقرار کرده‏اند

         مدتى بعد، آقاى رئیس جمهور، ضمن مصاحبه تلویزیونى اظهار داشت که: «در مسئله قتلهاى آذر 77، هیأت رئیس جمهور، بیش از 8 – 7 روز، وجود نداشت… وقتى معلوم شد که دست اندرکاران این قتلها چه کسانى بودند، کار پیگیرى واگذار شد به سازمان قضائى نیروهاى مسلح. و دیگر هیأتى از ریاست جمهور وجود نداشت

 

انقلاب اسلامى: در اینجا، تکذیب نیازى و تکذیب تکذیب نیازى توسط ربیعى و اظهارات حسینیان را مى‏آورد و به اینجا مى‏رسد که مضامین تکان دهنده مجادلات سیاسى- جناحى جارى که طى آن، هر طرف، طرف مقابل را تهدید مى‏کند که اطلاعات ناگفته را افشاء خواهد کرد، حاکى از اینست که هر دو طرف اطلاعات و ناگفته‏هاى افشا نشده بسیار در باره این پرونده دارند. گوئى در این میانه، تنها اولیاء دم و مردمند که نسبت به این فاجعه ملى نامحرم اند و این پرونده وجه المصالحه نیروهاى مختلف سیاسى قرار گرفته است. بعلاوه، بحثهاى جارى، همه پیرامون مسائل شکلى و غیر ماهیتى است، از این قبیل که تاکنون چند هیأت براى رسیدگى به این پرونده تشکیل شده- هرکدام تا چه تاریخى فعال بوده‏اند. اعضاى هیأتها را چه کسانى تشکیل مى‏داده‏اند؟ رئیس جمهور بر کار رسیدگى داشته یا نداشته؟ و مسائلى از این دست که هیچ یک از آنها، اصل و ماهیت موضوع مطرح نمى‏شود. گوئى تلاشى در کار است که با این بحثهاى حاشیه‏اى اصل موضوع، در محاق فراموشى قرار گیرد.

 هموطنان!

       کمیته دفاع از حقوق قربانیان قتلهاى زنجیره‏اى، در این دوره حساس، خود را موظف مى‏داند اعلام کند: آنچه اولیاء دم این قتلها و مردم تشنه آگاهى از آن هستند، مسائل شکلى و انحرافى پرونده نیست بلکه اینست که قربانیان جریان موسوم به قتلهاى زنجیره‏اى چند نفرند؟ مشخصات آنها چیست؟ به چه گناهى کشته شده‏اند؟ قاتلان و عاملان این قتلها چند نفرند؟ این جریان از چه زمانى و طى چه مدتى در کشور ادامه داشته است؟ آمرین و تصمیم گیرندگان اصلى چه کسانى هستند و در چه سطوحى از مسئولیت قرار داشته‏اند؟ ریشه‏هاى این مفسده شوم در کجاست و تاکنون براى روشن شدن پاسخ این پرسشها و تعقیب قانونى کسانى که در این جریان درگیر بوده‏اند، چه اتفاقاتى صورت گرفته‏است؟

       یقیناً تا زمانى که به این پرسشهاى اولیه و حساس و همیشه مطرح در جامعه پاسخ داده نشود، این پرونده از بن بست خارج نخواهد شد و دادگاهى که در شرائط کنونى پرونده – که حتى اظهارات مسئولان هم حکایت از نقص آن دارد- تشکیل مى‏شود، نمى‏تواند پاسخى قانع کننده براى این پرسشها باشد. کمیته نهایتاً تأکید دارد که اگر نتیجه کار دادگاه انحراف از جریان واقعیات و پایمال شدن خون این فاجعه ملى باشد، انگیزه‏اى براى شرکت اولیاى دم و وکلاى آنان در چنین دادگاهى باقى نخواهند ماند

– در 22 شهریور، عبدالرضا ایزد پناه، مشاور قوه قضائیه، از قول محمد رضا تحقیقى، رئیس شعبه 5 دادرسى نظامى تهران گفت: کیفر خواست علیه 18 تن به اتهام شرکت در قتلهاى زنجیره‏اى صادر کرده‏است. کیفرخواست در 9 مرداد 79، تسلیم دادگاه شده و از سوى دادگاه به متهمان ابلاغ شده‏است.

 

انقلاب اسلامى: عصر ما (16 شهریور 79)، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى، مقاله‏اى در باب «قتلهاى زنجیره‏اى» نوشته است. در 4 بند اول آن، مراحلى را که پرونده طى کرده و چهار سناریو که ساخته شده‏اند (1 – مرتکبان قتلها، عوامل موساد و سیا بوده‏اند، 2 – مرتکبان دوم خردادیها بوده‏اند، 3 – مرتکبان عوامل خود سر واواک بوده‏اند و 4 – مرتکبان تحت القائات کسانى مرتکب قتلها شده‏اند که قتل مخالفان رژیم را جایز مى‏دانند. بدیهى است سناریو اصلى را که صدور «حکم شرعى» قتل توسط سازمان ترور به رهبرى خامنه‏اى و هاشمى رفسنجانى است، جرأت نکرده‏ است طرح کند. سرنوشت گنجى و باقى و روزنامه‏هاى فتح و صبح امروز و… مى‏گویند چرا جرأت نکرده‏است. در قسمت پنجم، پرسشهائى را مطرح مى‏کنند که گویا هستند:

 –  اکنون بعد از قریب به شش ماه و به قرار اظهارات مسئولین قضایى، کار تحقیق به پایان رسیده و پرونده آماده ارائه به محکمه است. اما در مورد اینکه سطوح مختلف این پرونده تا چه حد مورد شناسایى و تحقیق و بازجویى قرار گرفته‏اند، اطلاعاتى به افکار عمومى داده نشده است و لذا ما نیز هیچ قضاوتى در این‏باره نداریم. با عنایت به سیر اجمالى پرونده و عملکرد دستگاههاى مسئول، سوالات فراوانى نزد افکار عمومى مطرح است که همه آنها را نمى‏توانیم با توجیه” مصلحت و امنیت ملى “بدون پاسخ گذاریم:

 1 – پس از حدود یکسال تحقیق و بررسى توسط سازمان قضایى نیروهاى مسلح و به شهادت “گروه بررسى‏کننده” (منتخب قواى مجریه و قضائیه) مشخص شد که پرونده از مسیر اصلى خود منحرف شده و بجاى پیگیرى موضوع قتلها به موضوعات غیرمرتبط پرداخته شده است. آیا تاکنون مشخص شده‏است که این انحراف از مسیر، با چه انگیزه‏اى صورت گرفته‏است و چه کسانى در قبال این فرصت از دست رفته مسئولیت دارند؟ آیا این انحراف ناشى از سهو و خطا بوده است یا تعمدى در کار بوده‏است؟ این انحراف نیز از ناحیه نیروهاى خودسر و با انگیزه‏هاى شخصى صورت گرفته‏است و یا آمرانى دارد؟ آیا ممکن نیست این آمران با آمران احتمالى خود قتلها (در صورت وجود) پیوند و ارتباطى داشته باشند؟

 2 – در طول دوره رسیدگى به پرونده، سعید اسلامى نفر اول پرونده (به اعتبار مصاحبه مسئول پرونده) فوت مى‏کند. اگر بپذیریم که وى در میان دستگیرشدگان، متهم اول پرونده است، راه پیگیرى موضوع مسدود مى‏شود. بنابراین در کنار سایر احتمالات این احتمال هم مى‏تواند مطرح باشد که آمران قتلها (اعم از اینکه سرویس هاى اطلاعات خارجى کشورهاى دیگر باشد و یا جریانات داخلى) سعید اسلامى را از سر راه برداشته‏اند تا پیگیرى پرونده را با بن‏بست مواجه کنند. حال این سؤال مطرح است که آیا چنین فرض و احتمالات مشابهى براى مسئولین پرونده مطرح بوده‏است و بر این اساس بررسی هایى صورت گرفته‏است یا خیر؟ آیا این اطمینان حاصل شده‏است که تعمدى در کار نبوده‏است؟ اگر فرض عمدى بودن ماجرا را منتفى بدانیم، آیا با کسانى که از سر قصور باعث چنین اختلالى در یک پرونده ملى شده‏اند برخورد لازم صورت گرفته‏است؟ و آیا ضرورتى نداشته است تا به اطلاع مردم برسد که با خاطى حتى اگر به غیرعمد باشد برخورد شایسته‏اى صورت مى‏گیرد؟

 3 – در شرایطى که آقاى نیازى طى مصاحبه‏اى، پرونده را عمدتا “محصول یک حرکت جاسوسى اعلام کرده و متهم ردیف اول آن را هم “سعید اسلامى “معرفى کرده‏است، وى فوت مى‏کند و براى او مجلس ختمى برگزار مى‏شود. در این مجلس ختم بسیارى از کارکنان دستگاههاى امنیتى و افراد صاحب نام از جمله آقاى حسینیان شرکت مى‏کند. به نظر مى‏رسد که با توجه به اظهارات مقامات مسئول که “اسلامى” را یک جاسوس بیگانه معرفى کرده‏اند، این نظر حتى مورد قبول خواص هم قرار نگرفته است. ریشه این بى‏اعتمادى در کجاست؟ ظاهرا” در اینکه سعید اسلامى در ماجراى قتل‏ها دخالت داشته است تردیدى نیست، آنچه مورد نزاع است انگیزه قتل‏ها است.

 4 – شرکت در مجلس ختم یک فرد که به نشانه تکریم وى برگزار مى‏شود و شرکت بسیارى از کارکنان دستگاه‏هاى امنیتى گویاى این است که آنان اصل قتل‏ها را احتمالا کار بدى نمى‏دانند. اظهارات آقاى حسینیان در برنامه چراغ پیرامون مرتد و ناصبى بودن مقتولین، خود قرینه‏اى براین مدعا است. آیا وجود چنین نگرشى در نیروهاى دستگاهى که خود مسئول امنیت شهروندان را به عهده دارد خطرناک نیست؟ و شهروندان جمهورى اسلامى حق ندارند نگران حفظ امنیت خود باشند؟

 5 – آقاى حسینیان طى مطالبى که توسط کیهان منتشر شد و از سوى صدا و سیما نیز در برنامه‏اى با عنوان “چراغ” پخش گردید یاران رئیس جمهور و دوم خردادیان را متهم کرد که در ماجراى قتل‏ها دست داشته‏اند. با توجه به حساسیت و اهمیت پرونده، این سؤال مطرح مى‏شود که آیا از شخصى که اطلاعاتى تا این حد دقیق و نزدیک از متهمان دارد، تحقیق و بازجویى شده است؟ اگر تحقیق شده اظهارات حسینیان صحیح بوده است یا سقیم؟ اگر صحیح بوده است چرا افراد مورد نظر آقاى حسینیان دستگیر نشده‏اند و اگر اطلاعات ارائه شده ناصحیح بوده است چرا به اتهام وى رسیدگى نشده‏است؟ این در شرایطى است که با افرادى همچون “کدیور”،”گنجى”،” باقى” و… به دلیل اظهاراتى به مراتب کم اهمیت‏تر برخورد شده و بعضا” محکوم شده‏اند. آیا از این رفتار بوى تند تبعیض به مشام نمى‏رسد؟ و آیا این رویه بى‏طرفى و استقلال دستگاه قضا را مورد تردید و سؤال قرار نمى‏دهد؟

 6 –  پس از تهیه فیلم تلویزیونى، از اعترافات متهمان و اعلام برنامه پخش آن از صدا و سیما، گروههایى در سطح جامعه مرتبا “ضرورت پخش فیلم را تبلیغ مى‏کردند و توسط رسانه‏هاى خود سعى در ایجاد عطش نسبت به فیلم مى‏کردند و جناح مقابل خود را به کارشکنى در پخش فیلم متهم مى‏کردند. آیا این سؤال براى مسئولان پرونده مطرح نشده است که با توجه به اینکه پرونده از مسیر اصلى منحرف شده‏بود و این فیلم هم مى‏توانست افکار عمومى را از مسیر حقیقى منحرف کند، این همه اصرار و تبلیغ براى پخش فیلم و اتهام‏ زنى به جناح مقابل در این ارتباط براى چه بوده‏است؟ آیا این پذیرفتنى است که این همه تلاش در منحرف نمودن یک پرونده از چشم مسئولان آن پرونده دور بماند؟ مگر اینکه قرار بر این باشد که این فعالیتها دیده نشود!

 7 – سؤالاتی که مطرح شد پاره اى از سؤالاتی است که در جامعه مطرح است و بر ذهن افراد غیرمتخصص در موضوع نیز مى‏رسد، اما اگر قرار باشد کارشناسان، وارد میدان شوند سؤالات بسیار بیش از اینها خواهد بود. انتظار از مسئولان این است که افکار عمومى را جدى بگیرند، در رسیدگى به پرونده‏اى که افکار عمومى جایگاه ویژه‏اى براى آن قائل است، بى‏اعتنایى به آن، به مفهوم ندیده گرفتن جایگاه حاکمیت و نظام نزد مردم است

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید