back to top
خانهدیدگاه هاخیالات جاری در شهر ِ بازی خوردگان - داریوش لعل ریاحی

خیالات جاری در شهر ِ بازی خوردگان – داریوش لعل ریاحی

 dariush laele riahi

 

تمام ِ این فضا رنگ است

 

یک برگش سپیدی نیست .

 

تو در لبخند هم

 

یک نور از شادی نمی بینی

 

نمی دانی کجا ، یک دانه

 

در یک لایه از خاشاک می روید

 

و آن وهمی که در عمق ِ خیالت

 

سرزمین ها را نَوَر دیدست  

 

شادی را نمی فهمد .

 

تو از تصویر هم ، در گوشه های ذهنِ خود

 

یک مرد ِ پولادین ِ خوش رفتار می سازی .

 

نمی دانی که این آدم

 

کجای ِ زندگی ؟

 

در این حباب ِ خالی ِ لرزان

 

فضا را می تواند

 

لایق ِ خورشید گرداند ؟

 

چه سهمی دارد این آزردگی ها

 

در فراسوی ِ خیالاتت ؟

 

نمی بینی مگر

 

عشاق ِ بازی خورده را اینجا !!!

 

چه رقصی می کنند این سایه بر دیوار ، آدم ها .

 

بیا تا در پسا بر جام ِ این مردم

 

شریک ِ غفلت ِ فردایشان باشی

 

ببینی مرد ِ این میدان

 

قبای ِ ژنده خود را ، چرا باید

 

به رؤیای فراوانی بیاویزد .

 

29 دی 1394

Dlr1266@hotmail.com

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید