برگزار کنندگان نمایش انتخابات هفتم اسفند پیرامون شمار شرکت کنندگان در رأی گیری آن قدر دروغ گفته و تکرار کرده اند که رهبرشان هم باور کرده است.
نخست آمار شرکت کنندگان را حدود بیست و هشت میلیون تن اعلام کردند. یعنی پنجاه درصد واجدین شرایط چون این درصد را برای خود شکست به حساب میآوردند. پنج میلیون دیگر هم برآن افزودند. تابه شصت درصد برسد.
این دروغ گفته رئیس جمهور پیشین جمهوری اسلامی را به ذهن تداعی میکند که اقرار کرد پیش از اعلام رسمی نتیجه انتخابات، به او گفته شده بود که آمار شرکت کنندگان را پنجاه درصد افزایش دادیم. با توجه به پیشینه دروغ پردازی دستگاههای تبلیغاتی نظام آمار رأی دهندگان هفتم اسفند منطقاً نمیتواند بیشتر از چهل درصد بوده باشد.
در یکی از منطقههای رأی گیری 130 درصد واجدین شرایط رأی داده بودند. برای جلوگیری افتضاح و رسوایی بیشتر، گفته شد یکی از نامزدها قوم و خویشهای خود را از جاهای دیگر به آنجا آورده بوده است.
اگر آمار شرکت کنندگان را همانگونه که ادعا کردهاند شصت درصد بدانیم بنابراین شمار خویشان این نامزد به تنهایی بیش از کل رأی دهندگان در منطقه بوده اند!
با عدم شرکت به اصطلاح اپوزیسیون در خیمه شب بازی انتخابات نظام این بار بخش فارسی رادیو و تلویزیونهای بیگانه مانند بی بی سی و صدای آمریکا و نیز رسانههای غربی مأمور حقانیت بخشیدن به آمارهای اعلام شده بودند.
جالب است در شرایطی که جمهوری اسلامی با وجود دست بردن در آمارها شمار غایبان را حدود چهل درصد اعلام میکند، برخی از افراد با سابقه اپوزیسیون وابسته، ادعای عدم شرکت تنها سی درصد از مردم را در «انتخابات مطرح میکنند».
گرچه در هر انتخاباتی که مردم در آن نظارت نداشته باشند امکان تقلب وجود دارد.
پرسش این است که سردمداران جمهوری اسلامی از این آمارهای نادرست چه نتیجهای میخواهند بگیرند؟
نخست، آنکه ادعا کنند که اکثریت مردم نظام ولایت فقیه را قبول دارند.
دوم : تائید رهبری و تعیین جانشین او را به عنوان تصمیم و تصویب نمایندگانی قلمداد کنند که با رأی واقعی مردم انتخاب شدهاند. بی جهت نیست که خامنهای در پیام خود به کسانی که مردم سالاری دینی را برگزیدهاند تبریک میگوید، یعنی تداوم استبداد مذهبی و ولایت فقیه.
سوم: تصویب قوانین مغایر با منافع ملی و به سود سوداگران بیگانه
چهارم: با کنار گذاردن و فدا کردن برخی از سران اصولگرایان و آوردن چند فرد کمتر شناخته شده سعی دارند اختلاف های میان جناح ها را کاهش دهند و به اتفاق در جهت حفظ نظام بکوشند.
لازمه بقای نظام یعنی تداوم سرکوب ها، اعدام ها و چپاول سرمایههای ملی است.
مردم با سرفرازی و گردنی برافراشته، خشم خاموش و صدایی رسا خواست خود یعنی برپایی حاکمیت مردم و مخالفت با استبداد را به گوش سردمداران نظام رساندند و نشان دادند که به کمتر از آن رضایت نخواهند داد.
آنهایی هم که ناچار به شرکت در رأی گیری بودند، مانند نیروهای نظامی و انتظامی، پاسداران و بسیجیها، به امکان زیاد رأی شان از روی اعتقاد و یا تائید استبداد مذهبی نبود.
سردمداران نظام اگر درایت داشته و آینده نگر باشند با توجه به شرایط ناآرام منطقه که موجودیت و تمامیت ارضی کشور را تهدید می کند ناگزیر باید به خواستهای برحق مردم توجه کنند.
پیروزی را بحق باید به مردمی شادباش گفت که تصمیم گرفتند و اراده کردند که در رأی گیری شرکت نکنند و موفق شدند.
پیروز و پاینده باشید.