سحام نیوز :25 بهمن امسال، ورود به ششمین سال حصر و حبس “میرحسین موسوی”، “زهرا رهنورد” و “مهدی کروبی” است که جرمشان ایستادگی برروی مطالبات مدنی مردم ایران است.
گویا انتخابات در ایران و برای کانون اقتدار تبدیل به گرهای کور شده که با رسیدن زمان آن، انواع اقسام کنشها و واکنشها از این اقلیت حاکم متصور و ممکن است.
بیش از ۱۰ سال است که در هر انتخاباتی، چه ریاست جمهوری، چه مجلسین خبرگان و شورای اسلامی و حتا شوراها ـ اقلیت حاکم و دنبالههایشان به تکاپو و سرگیجهای شدید دچار میشوند و با رد صلاحیت، پروندهسازی، اعترافگیری، حبس و حصر؛ سعی در از میان برداشتن نهتنها مخالفان بلکه آنانی دارند که نظراتشان بهطور کامل با هرم قدرت منطبق نیست.
این در حالیست که بلندگوهای این جریان از هر فرصتی برای نشان دادن مشروعیت خود استفاده میکنند تا بگویند که دموکراسی اصل اساسی این حکومت است چراکه بهطور متوسط هرساله یک انتخابات در ایران برگزار میشود درحالیکه میدانند در بیشتر انتخابات برگزار شده، ظنّی همگانی از دستکاری و ابهام وجود دارد.
علاوهبر اینها ـ راکبان حکومت و قدرت دست از حصر و حبس مخالفان که هیچ؛ از منتقدان خود هم بر نداشته و سریال بگیر و ببندها هنوز هم ادامه دارد و رویه این دستگیریها و زندانها هرروز خشنتر و دورتر از موازین انسانی و دینی میشود. از حبس حصر مادری که فرزندان خردسال دارد گرفته تا بیماری که از دادن داروهای حیاتی به وی ممانعت میکنند تا پایداری آنان را بشکنند، حتا اگر به قیمت جان آنان تمام شود.
با وجود نقض بیشمار قانون اساسی و قوانین انسانی ـ باز نهادهای اجرایی کشور در سکوت بهسر میبرند و مسوولان آن گاه و بیگاه با اشارهای ابهام آمیز به افراد و سازمانهایی که حقوق مردم را پایمال میکنند؛ ذوق زده میشوند که در برابر بی قانونی ایستادهاند.
رییس دولت تدبیر و امید با وعدهی رفع حصر و وعدههای دیگر وارد کارزار انتخاباتی شد و توانست با همین حربه شمار زیادی از آرای خاموش و سبز را مصادرهی به مطلوب کرده و بنفش کند. از همان زمان هم معلوم بود که این وعدهها برای شورانگیز کردن فضای انتخاباتی است و قوهی مجریه و حتا مقننه در حد و اندازهای نیستند که موی دماغ ارباب قدرت شوند و در برابر حرص بی نهایت آنان ایستادگی کنند و این ایستادگی در صورتی است که در حالت خوشبینانه، ارادهای برای پیگیری خواستههای مردم دیده شود که وجود این اراده هم در هالهای از ابهام قرار دارد.
اما رییس دستگاه اجرایی کشور اگر بخواهد دستکم میتواند از حداقل ظرفیتهای قانونی خود استفاده کند. نخست اینکه میتواند به سایر قوا و نهادها به خاطر نقض قانون، اخطار قانون اساسی بدهد. دوم اینکه رییس جمهور میتواند در مواردی طبق اصل پنجاه و نهم قانون اساسی مواردی را با تصویب دو سوم مجلس به آرای عمومی بسپارد و سوم اینکه میتواند برگزاری انتخابات را به تعویق اندازد.
ریاست محترم جمهور از کمترین اختیارات برای تغییر وضعیت اسفبار کشور استفاده نمیکند اما توقع دارد که مردم به صورت گسترده در انتخابات شرکت کنند که اگر نکنند، متضرر خواهند شد. اما بهتر است ریاست محترم جمهور به جای نصیحت و وعظ که وظیفهی آموزگاران اخلاق است از ظرفیتهای قانونی و حداقلی اختیاراتش برای بهبود شرایط موجود استفاده کند.
مسوولان اجرای کشور لابد خبر دارند که علاوهبر رهبران جنبش سبز، “نرگس محمدی” هم پس از مدتها بیماری و وضعیت خطیر جسمانی در زندان بهسر میبرد و مانند “نسرین ستوده” از دیدار فرزندان خردسالش محروم و حتا اجازهی تماس تلفنی و شنیدن صدای آنان را ندارد.
سران اصلاحات که این روزها برای شرکت مردم در انتخابات و رای آنان برای ورود خود به مجلسین گریبان میدرند، حتمن از حال عیسا سحرخیر اطلاع دارند که داروهایش را نیز به او نمیدهند و قرآن و عینک طبی و مسواک وی را نیز با شجاعت تمام! مصادره کردهاند. وضعیت سحرخیز به جایی رسیده که در تماس تلفنی با خانوادهاش گفته: «تا هفتهی آینده یا در بیمارستان و یا در بهشت زهرا به دیدنم بیایید».
از وضعیت سایر دربندان و محصوران هرچه گفته شود تمامی ندارد و در مقالی اینچنین هم نمیگنجد و تمام این رخدادها درحالی پیش میرود که دستگاه اجرایی کشور سینه صاف میکند و از هر تریبونی برای اینکه بگوید به دنبال رفاه و آزادی و…برای مردم است، فروگذار نمیکند.
ممکن است انتقادی وارد شود که چرا همهی مطالبات و نقدها به دستگاه اجراست. دلیل آن است که شمار بسیاری از مردم خیلی پیشتر فاتحهی دو قوهی دیگر را خوانده و میدانند که قوهی مقننه که رسمن تعطیل است و قوهی قضاییه هم یکی از ناقضان اصلی قانون بهخصوص دربارهی زندانیان سیاسی ـ عقیدتی به شمار میرود.
تنها امید مردم قوهی مجریه است که از روزهای اول نشستن بر صندلی قدرت شعار پیگیری خواستهها مردم را داده و غیر از موضوع برجام که موفقیت بیشتری برای نظام بوده و نه مردم! ـ کار شاخص دیگری انجام نداده است.
اگر دستگاه محترم اجرای کشور نگران تکرار رخدادهای تلخی مانند سرنوشت “زهرا کاظمی”، “هدی صابر”، “ستار بهشتی” و … است ـ بهتر است این روزها دل از میکروفونها بکند و به وضعیت بحرانی روزنامهنگاران و کنشگران اجتماعی که مدتهاست در حبس و اسارت بهسر میبرند، رسیدگی کند. اگر هم نیست که میتواند مانند سلفاش به دوربین نگاه کند و دروغهای شاخدار تحویل مردم دهد.
آقای روحانی در مناظرههای سال ۹۲ از پیشینهی امنیتی خود حرفی نزدند و خود را حقوقدان و دارای بینش حقوقی در برابر بینش پادگانی معرفی کردند. اگر ایشان همچنان زیر سایهی شخصیت امنیتی خود هستند که باید فاتحهی دستگاه اجرا را هم خواند اما اگر مدعی داشتن بینش حقوقی هستند موضوع برای رسیدگی زیاد دارند. فقط کافی است نگاهی به زندانها بکنند.
هرمز شریفیان : حبس و حصر موسوی و رهنورد و کروبی ادامه دارد
اخبار مرتبط