بی دفاع و بی سلاح
کت بسته
استاده در برابر تقدیر
زخمهای دیرینه ات را می دیدی
در شیارهای نشسته بر چهرۀ آینه
***
به ناگه فریاد کشیدی
زان سوی قرنها،
از ورطۀ سیاه مغاک
پژواک آن فتاده در افلاک
***
آنک
بر بلندای تاریخ ایستاده ای
و دستانت
حلقوم نرینگان مردسالار را می فشارد
تو دیگر کالا نیستی
در بازار سرمایه سالاران تاراجگر
***
تو… زنی
حیاتبخش هستی
زندگی بخش انسان
رحمان،
اسفند ۹۴