«همان اورمزد ومه وروزمهر بشوید به آبِ خرد جان وچهر
کند تازه آیین لُهراسبی بماند، کین دین گشتاسبی »
نوروز این کُهن آیین ایرانیان، که ازدوران نوزایی، بی گُسست وازدیر باز درجای جای ادبیات وفرهنگ نام ونشانش را، بیاند ک ابهام، میتوان دنبال داشت ودید وشادمان شد، درپیش است.
ارزشهای نوروزی را، درسرایشهای گاتها، وبویژه «رقص آتش»، ورهنمود نیک اندیشی، نیک گفتاری ونیک کرداری بازگو شدهاند. دربودههایی چنین نیز نشانههایش را میتوان دید. سپس، در«اوستا» وادبیات دوران زرتشتیگری بازشان میتوان یافت.
درسروده ونثرهای پرهیختهگان، هردورهای ازتاریخِ«ایران زمین»، ودر«افسانه، حماسه وتاریخِ»، در شناسنامه ما ایرانیان «شاهنامه»، این ارزشهاهم راه جستهاند.
همه تیرههای ایرانی، ازدیرباز تاکنون، وبی گُسست وعلیرغم وجود اندوه و غم، این جشن را برپامیداشته ومیدارند. اکنون می توان از فارسی زبانان، بمانندانی چون«تاجیکستان، افغانستان ودیگرسرزمینهای قفقاز وجُزآن یاد نمود که نوروز را جشن میگیرند، و…!
درشاهنامه، ازجمشید گرفته تا کاوه و…، سخن بسیار رفته است.«جامعه جمشید»، زندگی در استقلال و آزادی و دوستی و داد و نوروز، جشن این زندگی و یادآور دیدگاهی است که آنرا میتوان گفتمان«استقلال وآزادی» نامید. دیگرآیینها، چون جشن سده، مهرگان و… نیز بیانگرانسجام ملی هستند. جشنهای ملی، همه بیانگریگانگی ملت تاریخی این سرزمینند و بیانگر حراست پیگیر ازاستقلال و برجای بود«استقلال» و همزادیش با «آزادی» و این دو نیز دربُود دادگریهای اجتماعی درهمه پهنهها هستند. ایرانیان میدانستهاند استقلال و آزادی و دادگریهای اجتماعی، همراه، امکانپذیرند
آیینهای پیش وپس ازنوروز،چون چهارشنبه سوری وسیزده بدرهم، یادآوررهنمودهایی است «تاریخی فرهنگی» که نشانه هایش را درشاهنامه، میتوان دید. چون گذشتن«سیاوش ازآتش» ویا دلاوری «کاوه وچیرگیاش برضحاک».
درهرسرودهای ازبزرگانِ ادب فارسی، کسانی چون فردوسی، خیام، سعدی، حافظ، نظامی، مولوی، شهریار، فریدون مشیری و…»، ارزشهای این روز«نو» بازتاب دارند. و نیز به«نثر» نوروز به وصف آمدهاست. باواژه زیبای طبیعت ورستن لاله درآغاز بهاروشستوی آن با آب زلالِ باران بهاری و«برچهره گل نسیم نوروزی»راخوش دانستم. ویا ازکوی«دوست» نسیم «بادنوروزی»رسیدن ویا «ای وطن آمده بودم به سلام نوروز» رادرهوایی که«بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک»را بیادمی آورد با«شاخههای شسته» باران خورده وپاک وبیآلودگیهای تیره وسیاهیهایی که زیان بخشی«ارزشهای ملی ومردمی»با خود دارد.
نیزبه هنگام است«نوروز» با روز«29اسفند» که روزِملی شدن«صنایع نفت ایران» را بیاد میآورد. حکومتِ «مردم سالار» رهبر نهضت ملی ایرانیان، مصدق را، بیاد میآورد. ونیز زاد روز «پروانه فروهر»یکی ازسربازان وفاداراو، که همراه باهمسرش«داریوش فروهر»دشنه آجین شدند، به دستور ودستِ سیاهی ببارآورانِ«ولایت فقیه»، که دست آوردهای قیام پیروز ملت ایران 22بهمن راهم، به نابودی کشانیده اند!
گفتنی دررسای نوروزوارزشهای«فرهنگی سیاسی» این روزبسیار است، امابایست، همانگونه که دراین دوران چند هزارساله، علیرغم هراندوه وغمی، همه فارسی زبانان وتیرههای ایرانی، به پیشوازآن میروند وشادی سَرمیدهند، این روز راگرامی بداریم وشاد وشاد زی بودن راازیاد نبریم. چرا که بگفته نظامی، «هر فصلی نخواهد بود نوروز».
نوروز پیروز،این کُهن جشن ما ایرانیان را، علیرغم تیرهگی وسیاهی که برسرزمین ما چیرگی گرفته است، به همه بستگان ودوستانِ آزاده وآزاداندیش، ونیزفرهنگ دوستان جهان، شاد باش میگویم. امید به روزی است که، ناراستی وناروشنیهای گُسترش گرفته در میهن ونیزدرجهان زیر ستم، رخت بربندد و به روزگاری شادی بخش ودور ازنادادگریهای «اجتماعی- سیاسی» بَدل گردد.
چنین باد احمد رناسی.